⚔ ادامه نبرد احد ..
🔹در آغاز، تیراندازی بین دو طرف بالا گرفت که طی آن قبیله هوازن از سوی مشرکان عقب نشست.
اولین برخورد، مبارزخواهی طلحه بن ابی طلحه صاحب لوای مشرکان و از طایفه بنی عبد الداربود که علی (ع)✨ به سراغش رفت و پس از مختصری جنگ، ضربتی بر او زد که فرقش را تا ریش شکافت. در آن لحظه ✨رسول خدا (ص) مسرور شد و تکبیر گفت. پس از طلحه، برادرش عثمان، لواء را در دست گرفت که حمزه بر وی یورش بر دو ضربتی بروی زد که دست و کتفش جدا شد.🖐
این پیروزی های شگفت در همان ساعت آغازین جنگ بسیار امید بخش بود. همچنانکه اقدامات مزبور سپاه دشمن را در هم ریخت. زنان قریش🧕🏻 که کار تحریک سپاه را عهده دار بودند متفرق گشتند و کسانی را که می گریختند نکوهش نمیکردند. در این فاصله چندبار خالد خواست تا از سمت کوه عینین⛰ حمله کند که با تیر اندازان روبرو شده و نتوانست نفوذ کند. این وضع ادامه یافت تا آن که مسلمانان دشمن را دنبال کرده و وارد لشکرگاه آنان شدند.
👈در لحظه ای که مسلمانان به سراغ لشکرگاه رفتند، تیراندازان🏹 تصور کردند که کار آنان پایان یافته و علی رغم اصرار فرمانده خود، از کوه عینین پایین آمدند تا از غنایم جنگ بی نصیب نمانند. خالد که از دور متوجه خالی شدن کوه از تیراندازان شد بدان سوی حمله کرد؛ این بار عبدالله بن جبیر با یارانش👥 که کمتر از ده تن بودند مقاومت کردند تا به شهادت رسیدند. پس از آن دشمن بر سر مسلمانان پراکنده ای ریخت که هیچ گونه آمادگی نداشتند.
اوضاع به گونه ای آشفته شد که مسلمانان بر یکدیگر شمشیر⚔ می زدند و یکدیگر را مجروح میکردند بطوری که یکی از مسلمانان به همین طریق کشته شد در این لحظه مصعب بن عمیر به دست مشرکان به شهادت رسید، کسی که وی را به شهادت رساند، به گمان آن که رسول خدا (ص) را کشته، 📣فریاد زد که محمد کشته شده است. این خبر بر پراکندگی مسلمانان افزود و بسیاری به همین دلیل صحنه را ترک کردند.
❌پراکندگی مسلمانان و آشفتگی سپاه اسلام به قدری بود که محمد بن مسلمه میگفت: خود دیدم که رسول خدا (ص) فلان شخص و فلان شخص را صدا زده میگفت: من محمد هستم، اما آنان از وی گریختند.
مشرکان بیشتر جنازه های شهدا و از جمله جسد حمزه سیدالشهدا🥀 را مثله کردند.
در برابر فرار مردم، مقداد از پایداری رسول خدا (ص) سخن می گوید و این که تا آخرین لحظه همراه چهارده تن از یارانش مقاومت کرده و با تیر و سنگ به دشمن حمله می کرد 🔱. برخی از همین افراد و به تدریج بسیاری دیگر، اندکی پس از گریز، بار دیگر گرد رسول خدا (ص) جمع شدند.
در واقع حملات مجدد برخی از مسلمانان سبب شد🏇 که تا اندازه ای اوضاع رو به بهبودی رود. گرچه قریش انتقام خویش را گرفته و گویا رهبری آن، بیش از این در آن شرایط نمی خواست؛ البته اگر رسول خدا (ص) به شهادت رسیده بود برای آنان بهتر بود. به هر حال آنان مصمم شدند تا بازگردند.
👌تلاشهای فردی برخی از اصحاب نیز تأثیر عمده ای در حفظ جان پیامبر (ص) و حفظ اوضاع داشت تا آن اندازه که اسلام پایدار ماند. در شمار پایدارترین افراد امام علی (ع)✨ بود که تا آخرین لحظه از رسول خدا (ص) جدا نشد. گفته شده است که در آن روز، امام هفتاد مورد🍂 زخم برداشت. در این جنگ رسول خدا (ص) نیز از ناحیه صورت و دهان زخمی شد.
🌀از آنجا که جنگ احد، "جنگ شهادت" است خاطراتی از صبوری زنان، شجاعت مردان و صحنه های پرشور اخلاص در آن فراوان است. 📄آمار شهدا بالغ بر هفتاد و چهار نفر بود. چهره های برجسته ای از سپاه اسلام از مهاجر و انصار میان شهدا بودند که از جمله آنها حمزه و مصعب بن عمیر بودند.
از مشرکان نیز بیست و سه یا چهار نفر کشته شدند.
شماری از شهدا🔆 در همان احد مدفون شدند. تعدادی دیگر را به مدینه آورده و در بقیع دفن کردند.
واقعه ای که از آن به عنوان غزوه حمراءالاسد یاد شده، تتمه جنگ احد است. گفته اند: وقتی رسول خدا (ص) به مدینه آمده خبری به دستش رسید که مشرکان، از این که مدینه 🏘 را رها کرده و بسوی مکه بازگشته اند، پشیمان شده اند؛ رسول خدا (ص) دستور داد تا اصحابی که در احد حضور داشته اند، حتی مجروحانی که توان راه رفتن دارند🤕 آماده رفتن به سوی مشرکین شوند. آیه 172 از سوره آل عمران درباره اجابت فرمان رسول خدا (ص) توسط این افراد است که حتی بعد مجروح شدن، دعوت خدا و رسول✨ را پذیرفتند.
رسول خدا تا منطقه حمراءالاسد آمد.
مشرکان که از بسیج مردم مدینه بیمناک شدند به سرعت راهی مکه شدند. این خبر به مدینه رسید و رسول خدا (ص) پس از سه روز اقامت🏕 در حمراءالاسد به شهر بازگشت. به هر حال حرکت مزبور، اقدام پیشگیرانه مهمی برای حمله سپاه قریش به مدینه بود؛ به علاوه نوعی روحیه دادن به مردمی بود که روز قبل به سختی متحمل شکست شده بودند.
🔹ادامه دارد ...
✍بـرگرفته از کتاب: "تـاریخ
سیاسی اسلام، ج1، ص513-526"،
رسول جعفریان
#تاریخ_سیاسی_اسلام ۳۹