.......:
انسان و دانش
زمخشری سروده است: دانش خاص خداست و غیر او در جهل فرو میروند، چه رسد به خاک که دانش داشته باشد، میکوشد که بداند که نمی داند.
العلم للرحمن جل جلاله
و سواه فی جهلاته یتغمغم
ما للتراب و للعلوم و انما
یسعی لیعلم انه لا یعلم
*
فخر رازی نیز گوید:
آخرین تلاش عاقلان بسته شده است و نهایت سعی عالمان گمراهی است. ما از تلاشمان در تمام عمر خود بهره نبرده ایم مگر اینکه چند قیل و قال جمع کردیم. روح ما در جسم ما حبس و نتیجه ی زندگی ما بیچارگی شد.
نهایة اقدام العقول عقال
و غایة سعی العالمین ضلال
و لم نستفد من سعینا طول عمرنا
سوی ان جمعنا فیه قیل و قال
و ارواحنا محبوسة فی جسومنا
و حاصل دنیانا اذیً و وبال
وی نیز به فارسی سروده است:
هرگز دل من ز علم محروم نشد
کم ماند ز اسرار که مفهوم نشد
هفتاد و دو سال فکر کردم شب و روز
معلومم شد که هیچ معلوم نشد
گویند
چه شتابست در کرشمه و ناز
ما گرفتار روزگار دراز
مولوی
ای جفای تو راحت خوب تر
انتقام تو زجان محبوب تر
نار تو اینست نورت چون بود
ماتمت این است سورت چون بود
نالم و ترسم که او باور کند
وز کرم آن جور را کمتر کند
عاشقم بر لطف و بر قهرش بجد
این عجب من عاشق و این هر دو ضد
عشق از اول سرکش و خونی بود
تا گریزد هرکه بیرونی بود
#کشکول شیخ بهاء
https://eitaa.com/zandahlm1357