.......:
توجه به خدا
یکی از پارسایان میگوید: من از خدا حیا میکنم که مرا در حالی ببیند که من از وی روگردان شده و او به من رو آورده است.
رفو زدن
از بس که رفو زدیم و شد چاک
این سینه همه به دوختن رفت
گل خودرو
ندانم آن گل خودرو چه رنگ و بو دارد
که مرغ هر چمنی گفتگوی او دارد
مسیحی
یار به کام ما نشد زین چه گنه رقیب را
نیست نصیب کام دل عاشق بی نصیب را
عمر اگر امان دهد وقت خزان درین چمن
نیم شبی قضا کنم ناله ی عندلیب را
غمزه ی او به هر دلی دردی و دارویی دهد
دست و دلی نمانده در کشور ما طبیب را
وصل تو گر زآسمان نامزد کسی شود
تیزی تیغ غیرتم باز برد نصیب را
حیرتی
به هیچ چیز خدایا مرا مکن قادر
مباد خست پنهان من شود ظاهر
#کشکول شیخ بهاء
https://eitaa.com/zandahlm1357