...🍃 یکی از فضلا تعلیمِ همی داد و ضرب بی‌محابا زدی و زجر بی‌قیاس کردی. باری پسر از بی‌طاقتی شکایت پیش پدر برد و جامه از تنِ دردمند برداشت. پدر را دل بهم برآمد؛ اُستاد را گفت که پسرانِ آحادِ رعیت را چندین جفا و توبیخ روا نمی‌داری که فرزندِ مرا؛ سبب چیست؟ گفت: سبب آنکه سخنِ اندیشیده باید گفت و حرکتِ پسندیده کردن همه خلق را علی‌العموم و پادشاهان را علی‌الخصوص، به موجبِ آنکه بر دست و زبانِ ایشان هر چه رفته شود، هر آینه بافواه بگویند و قول و فعل عوام‌الناس را چندان اعتباری نباشد اگر صد ناپسند آید ز درویش رفیقانش یکی از صد ندانند وگر یک بذله گوید پادشاهی از اقلیمی به اقلیمی رسانند پس واجب آمد معلمِ پادشه‌زاده را در تهذیبِ اخلاقِ خداوندزادگان، اَنبَتَهُمُ الله نَباتاً حَسَناً، اجتهاد از آن پیش کردن که در حقِ عوام. هر که در خُردیش ادب نکنند در بزرگی فلاح از او برخاست چوبِ تر را چنانکه خواهی پیچ نشود خشک جز به آتش راست مَلک حُسنِ تدبیرِ فقیه و تقریر جوابِ او موافقِ رای آمد؛ خلعت و نعمت بخشید و پایه و منصب بلند گردانید. 💠💠💠 📌بی‌محابا=بی‌پروا 📌بی‌قیاس=بی‌اندازه 📌پدر را دل بهم برآمد=خاطر پدر آشفته شد و دلش بگرفت 📌سخن اندیشیده=سخن پرورده و سنجیده و پخته 📌آحادِ رعیت=افراد زیردست 📌هر آینه=بی‌شک 📌بافواه=دهان به دهان 📌تهذیب اخلاق=پیراستن خوی 📌اَنبَتَهُمُ‌ الله نَباتاً حَسَناً=خداوند نهال وجود آنان را نیک برویاند و بپرورد این جمله با اندکی تغییر مقتبس است از آیه‌ی ۳۳ سوره‌ی آل‌عمران و اَنبَتَها نَباتاً حَسَناً (رویاندانش رویاندنی نیک) 📌معنی قطعه‌ی آخر: هر کس بگاه کودکی ادب نشود چون روزگاری بر وی برآید از راهِ رستگاری دور افتد، شاخه‌ی تازه را چنانکه مراد توست توانی خم داد ولی چوب خشک جز به آتش استقامت نپذیرد، یعنی استقامتش دیگر ممکن نیست اگر چه بسوزد. 📚 گلستان سعدی 🌿باب هفتم، در تاثیر تربیت، حکایت۳ 📖 @zarrhbin