#گشتی_در_گلستان...🍃
یکی را از
#بزرگان به محفلی اندر همی ستودند و در اوصافِ جمیلش مبالغه میکردند. سر بر آورد و گفت: من آنم که من دانم.
کَفَیتَ اَذَیً یا مَن یَعُدُّ مَحاسنی
علانِیتی هذا وَ لَم تَدر ما بَطَن
شخصم به چشم عالمیان خوب منظرست
وز خبثِ باطنم سر خجلت فتاده پیش
طاوس را به نقش و نگاری که هست خلق
تحسین کنند و او خجل از پایِ زشتِ خویش
💠💠💠
📌به محفلی اندر=در انجمنی
📌اوصاف جمیل=صفتهای نیک
📌مبالغه=افزونی نمودن
📌من آنم که من دانم=من آنم که خویشتن را خود میشناسم و دیگران از نقایص من بیخبرند.
📌معنی بیت عربی: ای که خوبیهای مرا یکایک میشماری، بیش مرا میازار (آنچه مرا آزردی بس است) آشکارم اینست که تو میبینی ولی از نهانم چیزی نمیدانی.
📌شخص=پیکر و کالبد مردم
📌خوبمنظر=خوشدیدار
📌خبثِ باطن=پلیدی درون و نهان
📌خِجلت=شرمندگی
📌معنی دو بیت پایانی: پیکرم به دیدهی جهانیان خوشدیدار است ولی از پلیدی نهان سرافکندهام، چنانکه طاوس را مردم به زیبائی پر و بالِ نگارین میستایند ولی او از زشتی پای خود شرمسارست.
📚 گلستان سعدی
🌿باب دوم، در اخلاق درویشان، حکایت ۸
📖
@zarrhbin