#مکث👌
هیچوقت نخواه جای کسی باشی، هیچوقت از دور به قضاوتِ جهان کسی ننشین، احساس کسی را قضاوت نکن و هیچوقت درون خودت را با بیرون دیگران مقایسه نکن. تو که نمیدانی همان قهرمانِ روئینتنی که در ذهنت از آدمها ساختهای، روزانه چندبار زمین میخورد و خون میگرید به حال خودش؟تو که نمیدانی درون یک آدم ظاهرا «آرام و خوشبخت» چه بلوایی برپاست! تو که نمیدانی سپاه اندوه تا کجای وجود یک آدم پیش رفته و چند منطقه از روان و جانش را تسخیر کرده! تو که نمیدانی میشود خندید و آرام بود و از درون رنج کشید!
نخواه جای آدمها باشی، جای هیچکس!
حتی همانی که دارد آرزوهای تو را زندگی میکند! برای هرکس سهم اندوهی هست و جهان بدون اندوه نمیشود! تو نزدیک به کوه دردهای خودت ایستادهای و آن را بزرگترین میبینی و کوه دردهای دیگران از دوردستهای تو، به چشمت ناپیداست و گم است و ناچیز، وگرنه موفقترین آدمهای زمین هم دردها و مشکلات لاینحلی دارند برای نگفتن و ابراز نکردن و یکتنه بار آن را به دوش کشیدن...
درد برای همه هست، فقط بعضیها در کنار آمدن با درد، مهارت بیشتری پیدا کردهاند و در مواجهه با اندوه، قویتر شدهاند. مثل پیرزنی که فرزند جوانش را از دست داده و دیگر هیچچیز این جهان، حتی مرگ هم شگفتزدهاش نمیکند.
@zarrhbin🕊