🌟🌟🌟🌟🌿🌸﷽🌸🌿🌟🌟🌟🌟 🌸🌸 🌙 🌿 این ظرف آبی که آورده اید، غبار های جانم را بشویم بوی مشک و انبر می دهد.حس بویایی ام رو به بهبود است .اما چشمانم،چشمانم ؛هنوز درست نمی‌بینند.هنوز زنگار گرفته است و همه چیز را در هاله ای از غبار می‌ببینیم . خالقِ‌من ! زخم های وجودم را که به روزنه های نور وصل می‌کنید؛ چشمانم شسته می‌شوند همه چیز شفاف تر دیده می‌شود . داشته هایم را شفاف تر میبینم. آن قدر شفاف که از شمارش آن عاجزم. 🏵 خالق من!سپاس از بودنت ، ازچشمانم که قرار است جز زیبایی نبیند ازگوش هایم که جز زیبایی نشنوند از حس لامسه که... از دندان هایم لب هایم زبانم ایستادن و راه رفتن از قدرت تشخیص درد های وجودم لبخند زدن از نفس داشتن از این که این روزها اگر نفسم درد هم می‌کند ولی بالا می‌آید. از اینکه به میهمانی ات راهم دادی.. رازق من! به عدد نیاید نعمت هایت. و سبحان الله از ستایش تو با زبانِ من که لالِ گناه است. 📌امروز اگر اجازه دهید به چشمان و زبان و دهانم شاکر بودن را بیاموزم . که فرمودید:لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ شکر هر نعمت استفاده صحیح از آن نعمت است . و عباس بن علی شکرگزارترینِ بندگانتان است که به جسم و روح خویش عاشقی را آموخت . عشق میوه ی کال وجود ادمی را چنان رسیده می‌کند که به‌دست صاحبشان چیده می‌شود. 👂گوش کنید طنین صدای روح نواز ارباب کنار حضرت علمدار می‌آید؛ 📚 «_ عباسِ من! دست هایت کو؟! +به شوق دیدار شما دست و پا گم کرده ام. _سرت؟!چه به روز سرت اورده اند؟! +سر را چه منزلت پیش پای عشق شما؟! _چشمانت!چه کرده اند با چشم های تو این بی چشم و رو ترین خلق عالم؟! +دست اگر داشتم ،این دوچشم را زیر پایتان فرش می‌کردم‌. _بگذار این تیر ها و تیغ ها از تن و بدنت بیرون بکشم‌. +اینها نشان عشق شماست بر پیکر من‌.عمری چشم به راه دریافت این نشانه هابودم. ۱» خالقِ من مرا همیشه شاکرخویش قرار بده پناه ِ من به جسم و روحم عشق ولی الله ات را بیاموز . پینوشت۱:شجاعی.سیدمهدی،سقای آب و ادب @zeinabiyon 🌟🌸🌙 🌟🌿🌸 🌟🌟🌟🌟