📝
#داستانک
❁ کشاورزی ساعت گران بهایش را در انبار علوفه گم کرد؛ هرچه جست و جو کرد، آن را نیافت.
✩ از چند کودک کمک خواست و گفت هرکس آن را پیدا کند جایزه میگیرد...
↫ کودکان گشتند اما پیدا نشد،
❁ تا اینکه پسرکی به تنهایی درون انبار رفت و بعد از مدتی به همراه ساعت از انبار خارج شد.
✩ کشاورز، با تعجب از او پرسید چگونه موفق شدی
↫ کودک گفت: من کار زیادی نکردم! فقط آرام روی زمین نشستم و در سکوت کامل گوش دادم تا صدای تیکتاک ساعت را شنیدم؛به سمتش حرکت کردم و آن را یافتم!_____________________
✩ حل مشکلات در زندگی، نیازمند یک ذهن آرام است.
✩ ذهن عصبانی، مضطرب، غمگین، یا هیجانزده، مثل آب گلآلود است؛ هیچ واقعیتی را نمیبیند.
↫ اما اگر اجازه دهید ذهنتان آرام شود، مثل آب زلال هر واقعیتی برایتان آشکار میشود.
🆔
@Zendegi_Zyba