⃣ پيامبر اسلام هم از مالِ دنيا چيزى براى خود نياندوخت و بارها گرسنگى مى كشيد و در سختى ها شكيبايى مى كرد. على(ع)كه جانشين او بود، زندگى زاهدانه اى داشت. على(ع)مى خواست به آن عهدى كه با تو بسته است وفا كند. تاريخ هرگز ماجراى شبى كه او مهمانِ دخترش شده بود را فراموش نمى كند: شبِ نوزدهم ماه رمضان سال چهل هجرى بود، على(ع)نماز را در مسجد كوفه خواند و سپس به خانه دخترش رفت تا در آنجا افطار كند. دختر همراه با پدرش، كنار سفره افطار نشست. على(ع)نگاهى به سفره كرد و گفت: "دخترم! تا به حال كى ديده اى كه من بر سر سفره اى بنشينم كه در آن دو نوع خورشت باشد؟ من افطار نمى كنم تا تو يكى از اين خورشت ها را بردارى!". مگر در سفره اى كه على(ع)كنار آن نشسته بود، چه بود؟ يك قرص نان، يك ظرف شير و مقدارى نمك. منظور على(ع)از دو نوع خورشت چه بود؟ على(ع)شير و نمك را دو خورشت مى دانست. دختر يا بايد شير را برمى داشت يا نمك را. او به خوبى مى داند كه نمك را نمى تواند بردارد، او شير را از سر سفره برداشت و آن گاه على(ع)افطار كرد. على(ع)حاكم عراق و حجاز و يمن و مصر و ايران بود، هزاران سكّه طلا به خزانه حكومت او مى آمد، ولى او اين گونه زندگى كرد و بر سر سفره اى كه هم شير و هم نمك بود ننشست و غذايى به غير از نان جو نخورد. اكنون كه من در انتظار ظهور مهدى(عج)هستم، بايد بدانم كه زندگى مهدى(عج)هم اين گونه خواهد بود، او نيز با خدا عهد بسته است كه زهد پيشه كند، وقتى او به حكومت برسد و عدالت را در جاى جاى جهان برپا كند، نان جو مى خورد ... 🏴🏴🏴🏴🏴 @zohornzdikhst