🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
💘 با اون پای شکسته کجا رفته؟ 💘
🌷 شهید علی چیتسازیان 🌷
💛 شهید علی خوشلفظ: شب بود. من و علی آقا پشت تویوتا شونه به شونهی هم چرت میزدیم تا برسیم به اهواز که ناگاه صدای ترمز با نالهی یه حیوون قاطی شد و چرت ما هم پرید. علی آقا خواست به راننده تشر بزنه که چشمش به روباهی افتاد که لنگلنگان لابهلای علفا رفت و گم شد. توی تاریکی با علی آقا و راننده رد روباه رو میجستیم، اما انگار آب شده و رفته بود توی زمین.
💛 باورم نمیشد. صدای گریهی علی، من و راننده رو شرمنده کرد که دربارهی سوار شدن حرفی بزنیم. با حسرت میگفت: با اون پای شکسته کجا رفته؟ اگه مادر باشه و بچههاش منتظر، کی به بچههاش شیر میده؟ اینا رو که میگفت، بغضش میترکید. شب از نیمه گذشته بود. بچهها توی فاو منتظر علی بودند و اون توی بیابون اطراف اهواز به دنبال یک روباه پاشکسته!
#داستان_تربیتی