8.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 سلسله کلیپ با موضوع
#گناه_چیست_توبه_چگونه_است
ویژه خودسازی جهت تعجیل فرج
#قسمت_ششم: " امر و نهی خدا "
🔹 بدونِ برنامهریزی نمیشه دینداری کرد...
👤 استاد پناهیان
•••❁ ⃟ ⃟💚اللھمعجݪاللولیڪاݪـفࢪج💚 ⃟ ⃟ ❁•••
🦋 #استاد_مهرفرزی
کارشناس خــ🌱 ـــانواده
╭┈───── 🌻🍃🌻
🌿🌿
#قصههای_قرآنی
قصه های مربوط به: #حضرت_آدم علیه السلام #قسمت_ششم
🔹هبوط آدم علیه السلام 🔹
آنگاه که آدم و همسرش از دستور خدا سرپیچی کردند، خدا نعمت خویش را از آنان گرفت و بهشت را بر آنان تحریم کرد و به آنان یادآوری نمود: «مگر من شما را از این درخت منع نکردم و به شما نگفتم:
شیطان دشمن آشکار شما است»
آدم و همسرش توبه کردند و از کرده خویش پشیمان شدند و گفتند:
«بار خدایا! به خویشتن ستم کرده ایم، اگر ما را نیامرزی و بما رحم نکنی ما از زیانکارانیم.
خدا دستور داد: پایین بروید، و از بهشت خارج شوید. شما در زمین جایگزین می شوید درحالی که بعضی با بعضی دیگر دشمن هستید و زمین تا هنگامی معین جایگاه شماست».
خداوند توبه این زن و شوهر را قبول کرد و لغزش آنان را بخشید و این بخشش آنها را امیدوار و خوشحال و چشمشان را روشن ساخت و آرزوی ماندن در بهشت و برخورداری مجدد از نعمتهای آن در مغزشان خطور کرد.
خدا از این فکر و تمایل ایشان آگاه بود، لذا به آنان دستور داد از بهشت بیرون روید و به آنان هشدار داد که دشمنی بین شما و ابلیس برای همیشه باقی است. خدا این خبر را به آنان داد تا از مکر و فتنه او بر حذر باشند و اسیر وسوسه و نیرنگ او نشوند.
خداوند صریحا به این زن و شوهر فرمود:
«هر دو از بهشت بیرون روید، که برخی از شما با برخی دیگر دشمنید، اگر هدایتی از من به سوی شما آمد، هرکس هدایت مرا متابعت کرد نه گمراه شود و نه شقی و بدبخت گردد.»
خدا ضروریات و نیاز آدم علیه السّلام را در نظر گرفت و امیدی در دلش بوجود آورد تا به سوی تداوم زندگی قدم بردارد و در این راه تلاش کند. و به او خبر داد که روزگار نعمت خالص و آسایش کامل، سپری گشته. پس از خروج از بهشت و محرومیت از نعمتهای آن همواره بر سر دو راهی خواهید بود: راه هدایت و گمراهی، راه ایمان و کفر، طریق فلاح و خسران.
هرکس راهی را که خدا تعیین کرده است پیمود و در راه شریعت و سنت الهی و مسیر مستقیم گام برداشت، نباید از وسوسه شیطان و خدعه او ترس داشته باشد، ولی هرکس از یاد خدا غافل و از راه راست منحرف شد، اسیر سختی و محنت می گردد و در زمره کسانی قرار می گیرد که سعی آنان در دنیا بی ثمر است درحالی که فکر می کنند کار شایسته ای انجام می دهند و از نیکوکارانند.
#هبوط_آدم علیه السلام
منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه
◉●◉✿ا✿◉●•◦
🌿🌿
#قصههای_قرآنی
قصه های مربوط به: #حضرت_نوح علیه السلام #قسمت_ششم
🔹فرزند نااهل حضرت نوح علیه السلام «1»🔹
حضرت نوح(ع) چهار پسر به نام های سام، حام، یافث و کنعان داشت. در میان آنها کنعان تنها پسری بود که به موعظه های پدر توجه نکرد و به او ایمان نیاورد و در نهایت در عذاب الهی که به صورت طوفان نازل شده بود به همراه کافران غرق شد. البته در خصوص نام پسر چهارم اختلاف وجود دارد با وجود اینکه بسیاری نام او را کنعان عنوان کرده اند برخی نام او را «یام» دانسته اند.
#فرزند_نااهل_حضرت_نوح علیه السّلام
منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه
◉●◉✿ا✿◉●•◦
❥🌤[عاشِقانِ حَضڑت مَهدے ﷻ³¹³]🌤
•┈•◈◉◈•┈••◈◉◈•
🌿🌿
#قصههای_قرآنی
قصه های مربوط به: #حضرت_هود علیه السلام #قسمت_ششم
🔹عذاب قوم هود🔹
هود علیه السّلام به دعوت خود و قوم او به اعراض خود ادامه دادند. تا اینکه مخالفین هود در آسمان، ابر سیاهى را دیدند که آسمان نیلگون را تاریک ساخت، قوم چشم ها را به ابر دوختند و براى دیدار آن شتافتند زیرا مدتى بود که باران نباریده بود و گفتند:
این ابرى که در آسمان است به زودى براى ما باران مى آورد. سپس آماده بهره بردارى از باران شدند و کشتزارهاى خود را مهیاى آبیارى نمودند.
هود چون وضع قوم را چنین دید، گفت:
این سیاهى که در آسمان مى نگرید، ابر رحمت نیست، بلکه باد عذاب است. این همان عذابى است که در ارسال آن عجله مى کردید. بادى است که عذابى دردناک و کشنده به همراه دارد.
چیزى نگذشت که طوفانى هولناک شروع به وزیدن کرد و قوم دیدند که حیوانات و اموال و ابزار آنان که در بیابان بود، از زمین بلند و به مکان هاى دور دستى پرتاب مى شود.
این حادثه قوم را به وحشت انداخت و ترس و هراس آنان را فرا گرفت و با سرعت به خانه ها پناه بردند و درها را بروى خود بستند.
این قوم عذاب زده فکر مى کردند که بدین وسیله مى توانند جان خود را حفظ کنند ولى این عذاب، بلایى عمومى و همگانى بود.
بادى که مى وزید، رمل هاى بیابان را با خود مى آورد و تا هفت شب و هشت روز به طور متوالى وزش این باد ادامه داشت! و سرانجام قوم مانند تنه نخل خشکیده به خاک هلاکت افتادند، نسل آنان ناپدید و آثارشان بکلى متلاشى و از صفحه تاریخ برچیده شد.
«فراموش نکنید خداى تو هیچ قوم و اهل دیارى را در صورتى که مصلح و نیکوکار باشند به ظلم هلاک نمى کند».
اما در این طوفان عذاب، یاران و پیروان هود به وى پناه بردند و اطراف وى گرد آمدند.
باد اطراف آنان مى چرخید و رمل ها را پراکنده مى ساخت ولى آنان مطمئن و آسوده خاطر بودند، تا اینکه باد آرام شد و سرزمین آنان به وضع عادى بازگشت و هود و یارانش به حضرموت کوچ کردند و بقیه عمر را در این سرزمین بسر بردند.
#عذاب_قوم_هود
منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه
◉●◉✿ا✿◉●•◦
❥🌤[عاشِقانِ حَضڑت مَهدے ﷻ³¹³]🌤
•┈•◈◉◈•┈••◈◉◈•
🌿🌿
#قصههای_قرآنی
قصه های مربوط به: #حضرت_صالح علیه السلام #قسمت_ششم
🔹شتر صالح علیه السلام «۲»🔹
پیروان صالح پاسخ دادند: آری! ما به رسالت او ایمان آورده ایم.
اما با شنیدن این پاسخ، اثری از تواضع و تسلیم در برابر حق در آنها ظاهر نگشت و از کبر و غرور آنان کاسته نشد، بلکه بر کفر خود اصرار ورزیدند و به تکذیب و سرزنش پیروان صالح پرداختند و به آنان گفتند:
ما نسبت به آنچه شما ایمان آورده اید، کافریم.
شاید این شتر نیرومند با آن هیبت مخصوص به خود، حیوانات آنان را می ترساند، شترها را رم می داد و به همین جهت باوجود این شتر، مخالف بودند و چه بسا آنگاه که مردم احتیاج فراوان به آب داشتند، شتر نوبت خود را به آنان نمی داد و نمی گذاشت از آب استفاده کنند و گاهی عناد و کینه توزی آنان با صالح، آنان را ناگزیر می ساخت تا معجزه صالح را از بین ببرند و دلیل حقانیت او را معدوم سازند، زیرا متوجه شدند این معجزه، قلوب مردم را به صالح جذب می کند و مردم را به او متمایل می سازد، لذا مخالفین صالح ترسیدند که معتقدین به صالح و یاوران و پیروان او فزونی یابند.
همه این عوامل دست به دست هم داد و آنان را مصمم ساخت تا شتر را نابود کنند و برخلاف آنچه صالح، از عواقب تهدید آزار و اذیت این حیوان برایشان گفته بود، تصمیم بر نابودی آن گرفتند!
مخالفین صالح همواره فکر می کردند که این «ناقه» خطری بزرگ و تهدیدی جدی برای حکومت آنها است. لذا پس از مدتی تفکر و تفحص، بالاخره تصمیم به قتل ناقه گرفتند ولی از کشتن آن بر جان خود بیم داشتند و هر موقعی که تصمیم قتل آن را می گرفتند به علت وحشت، از فکر خود منصرف می شدند و با ترس فراوان عقب گرد می کردند و کسی جرأت بر اقدام آن عمل نکرد؟
#شتر_صالح علیه السلام
منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه
◉●◉✿ا✿◉●•◦
❥🌤[عاشِقانِ حَضڑت مَهدے ﷻ³¹³]🌤
•┈•◈◉◈•┈🖤•••◈◉◈•
🌿🌿
#قصههای_قرآنی
قصه های مربوط به: #حضرت_ابراهیم علیه السلام #قسمت_ششم
🔹ابتکار ابراهیم علیه السّلام و شکستن بتها «1»🔹
ابراهیم از رد دعوت یکتاپرستی توسط آزر ناراحت نشد ولی برایش گران آمد که آزر را به سوی خیر دعوت کند و او دعوتش را با خشونت رد کند و از ابراهیم بیزاری جوید و روی برگرداند.
اما این پرخاش و تهدید، ابراهیم را از تعقیب دعوت به سوی حق بازنداشت، و اصرار بر شرک و بت پرستی قوم، ابراهیم را از مخالفت با آنان منع نکرد. بلکه مصمم شد ریشه این عقیده فاسد را با تمام قدرت حتی با وجود آزار و شکنجه های طولانی که متوجه او می گردد، از بن برکند.
ابراهیم علیه السّلام که مردی بیداردل، روشنفکر و دارای استدلالی قوی بود، متوجه شد که دلایل لفظی و برهان منطقی هر قدر مانند روز روشن باشد در شوره زار دل قوم او ثمری به بار نخواهد آورد، لذا تصمیم گرفت استدلال سمعی را به احتجاج بصری و قابل رؤیت تبدیل کند تا بلکه چشمان قوم را به بصیرت درون منور سازد و حواس ظاهری آنان را برای درک عقیده خود فعال سازد و بدین طریق حقیقت دعوت خود را برای آنان آشکار کند، شاید از گمراهی بیرون آیند و راه رستگاری را بیابند. تدبیر ابراهیم بسیار زیرکانه و هوشمندانه است، ابراهیم بتدریج با آنان وارد بحث می شود و آنها را به دایره بحث خود وارد می سازد و از آنان می پرسد: شما چه چیزی را عبادت می کنید؟
قوم ابراهیم در مورد بتهای خود سخنهای فراوان گفتند و در بیان جواب افراط کردند. آنها در عبادت بت عزت خود را می جستند و به تواضع در برابر بتها افتخار می کردند و در جواب ابراهیم می گفتند: ما بتها را می پرستیم و پیوسته در برابر آنها سجده می کنیم.
ابراهیم علیه السّلام .... (ادامه دارد)
#ابتکار_ابراهیم_علیه_السّلام_و_شکستن_بتها
منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه
◉●◉✿ا✿◉●•◦
╔━═⊰❀🍃🌺🌺🍃❀⊱═━
❥🌤[عاشِقانِ حَضڑت مَهدے ﷻ³¹³]🌤
.╚~•๑❥░ ⃟🌸❥๑•~---------
.