هدایت شده از [شهیدجاویدالاثر غلامحسین اکبری]
زندگینامه شهید محمد دریساوی )مهرآذین(
شهید محمد دریساوی در تاریخ 9 آبان سال 1342 در آبادان در خانواده مذهبی دیده به جهان گشود.پدر ایشان در شرکت
نفت آبادان فعالیت داشت .او مردی متدین و با ایمان بود در مجالس مذهبی شرکت می کرد و قاری قرآن بود وبه خاطر
تسلط به زبان عربی ودانش مسایل دینی فردی قابل احترام بود.
محمد در چنین خانواده ای رشد یافت و با آموزه های دین ی آشنا شد .از همان کودکی به مسائل دینی عالقه داشت
.عالوه بر آن از کودکی عالقه خاصی به ورزش داشت واز سن 9 سالگی تا زمان شهادت دست از ورزش برنداشت در
کودکی شنا را آموخت با انواع شنا وشیرجه آشنایی کامل داشت ودر مسابقاتی که شرکت میکرد همیشه مقام اول را ازآن
خود می کرد. ایشان بجز شنا به ژیمناستک ، کونگ فو ودوچرخه سواری حرفه ای مسلط بودند.دوران کودکی و نوجوانی
را در آبادان سپری کرد و مشغول به تحصیل بود .
با شروع انقالب همراه با خانواده در تظاهرات مردمی شرکت می کرد وجزو نیروهای مردمی بود که در محافطت
از محله تالش می کردند . چیزی از پیروزی انقالب نگذشته بود که در سال59 با حمالت هوایی وزمینی صدام به شهر
آبادان و خرمشهر جنگ تحمیلی شروع شد .او که در این زمان نوجوانی 16 ساله بود همراه با بقیه جوانان به دفاع از
شهرپرداختند . با شدت یافتن حمالت دشمن خانواده ایشان علی رغم میلشان مجبور به مهاجرت وترک آبادان شدند
زنان خانواده )مادر و خواهرها( در حالی که فقط کوچکترین پسر خانواده همراه آنها بود عازم مسجد سلیمان
،اراک ، تهران وسپس شیراز شدند در آن زمان بقیه مردان خانواده ) پدر و برادران ( و از جمله شهید محمد برای دفاع از
شهر در آبادان ماندند.
محمد پس ازچند ماه حضور در آبادان وهمراهی با نیروهای بسیجی و جنگ با دشمن بعثی برای سر زدن به خانواده
عازم شیراز شد. او با ثبت نام در بسیج وپس از گذراندن دوره آموزشی مجددا به جبهه بازگشت .
به خاطر شجاعت و دالوریهایی که از خود نشان دادند به ایشان پیشنهاد عضویت در سپاه پاسداران داده شد وپس از
استخدام درسپاه و گذراندن دوره غواصی وارد قسمت اطالعات عملیات لشکر 19 فجر شیرازشد ودر جبهه های جنگ به
تالش بی وقفه خود ادامه داد.
شهید محمد بسیار با ایمان و با تقوی بود و به اعمال عبادی از جمله نماز اول وقت و نماز جماعت ونماز شب مخصوصا
نماز جمعه بسیار اهمیت می داد واغلب اوقات مشغول ذکر بود . معموال دائم الوضوء بود و روزی 1000 صلوات می
فرستاد . ازهرفرصتی برای قرائت و حفظ قرآن استفاده می کرد اوحافظ بیش از 15 جزء از قرآن کریم بود . دارای اخالقی
نیکو وچهره ای خندان و بشاش بود عالقه زیادی به خانواده ومخصوصا پدر و مادرش داشت و به آنان احترام فراوانی می
گذاشت . مهربان و دلسوز برای همه بود و از انجام هیچ کار خیری دریغ نداشت . برنامه بسیار منظم روزانه داشت که
درآن عبادت ورزش انجام کارهای روزمره و رسیدگی به امور اطرافیان بود و همه این کارها در کنار مسئ ولیت او در
جبهه و اطالعات عملیات بود.
او سر انجام در عملیات کربال 4 در تاریخ 4/10/65 در منطقه شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل شد و مفقودالجسد گشت.
ودر سال 77پس از 12 سال پیکرایشان توسط گروه تفحص سپاه پیدا شد وبه خاطر سکونت همسر وفرزند ایشان در نجف
آباد اصفهان تشییع و در گلزار شهدای این شهر به خاک
May 11
zir-baran-doshanbe-bada-zohr.mp3
4.78M
زیر باران دوشنبه بعدازظهر
اتفاقی مقابلم رخ داد
وسط کوچه ناگهان دیدم
زن همسایه بر زمین افتاد
سیبها روی خاک غلتیدند
چادرش در میان گرد و غبار
قبلاً این صحنه را... نمیدانم
در من انگار میشود تکرار
آهِ سردی کشید، حس کردم
کوچه آتش گرفت از این آه
و سراسیمه گریه در گریه
پسر کوچکش رسید از راه
گفت: آرام باش! چیزی نیست
به گمانم فقط کمی کمرم...
دست من را بگیر، گریه نکن
مرد گریه نمیکند پسرم
چادرش را تکاند، با سختی
یا علی گفت و از زمین پا شد
پیش چشمان بیتفاوت ما
نالههایش فقط تماشا شد
صبح فردا به مادرم گفتم
گوش کن! این صدای روضۀ کیست
طرف کوچه رفتم و دیدم
در و دیوار خانهای مشکیست
با خودم فکر میکنم حالا
کوچۀ ما چقدر تاریک است
گریه، مادر، دوشنبه، در، کوچه
راستی! #فاطمیه نزدیک است...
#ایام_فاطمیه #تسلیت
🌹
May 11
روضه-دختر-امد-حیف-مادر-می-رود.mp3
3.04M
💢 دختر آمد، حیف مادر میرود...
💔 روضه | ورود به ایام فاطمیه
🎤 سید محمد جوادی
🌹 @golchin_madehin 🌹
هدیه ایی ارزشمنددریافت کردیم ازهمسر
سردارشهیدمحمددریساوی💐💐💐💐💐😍
کتاب پروازفرشته
1_14583398690.mp3
3.81M
وقتی مردم ...
کی جای من میاد زیارت
میشینه جلو ضریحت
#جمعه #وعده_صادق