eitaa logo
فدائیان اسلام
123 دنبال‌کننده
645 عکس
77 ویدیو
9 فایل
بزرگداشت نام و یاد همه شهداء بویژه شهداء فدائی اسلام و رهبر‌عالیقدرش حضرت سید مجتبی نواب صفوی ارتباط با مدیر : @AGHAYEZIA
مشاهده در ایتا
دانلود
🖌📍مصاحبه خبرنگار روزنامه مصری اخبار الیوم با شهید نواب صفوی دربهار ۱۳۳۲ 🗒صفحه_۳ 🎇یا الله... این است آن مرد مخوفی که سرتاسر ایران از او می‌ترسند؟! جوانی لاغراندام، رنگ‌پریده، متمایل به زردی، تقریبا ضعیف و مریض! دست مرا هنوز در میان دو کف دستش گرفته بود. من می‌ترسیدم و تصور می‌کردم دست‌های استخوانی و محکم او دست مرا در خود خواهد شکست ولی او خیلی نرم و رقیق با من دست داد. در قیافه باریکش نگریستم؛ دو چشم درشت که برق غریبی از آن می‌جهید مانند دو تیر نافذ تا اعماق انسان نفوذ و رسوخ می‌کرد. سرش به کلی تراشیده و بی‌مو بود ولی ریش مختصری داشت و عمامه بزرگ سیاهی که تا بناگوش او پایین آمده بود، بر سرش دیده می‌شد. آیا واقعا این مرد مخوف ایران است؟! 🎇شاه می‌ترسد به دست او کشته شود! مصدق در اطاق خوابش قایم شده امر می‌دهد او را هرجا هست دستگیر کنند! و هریک از سیاستمداران ایران چه در خواب و چه در بیداری در این بیم است که یک گلوله نواب‌صفوی که با دست‌های ضعیفش رها می‌شود، به حیات وی خاتمه دهد! 🔸آیا این همان مردی است که نخستین ترور ایران را در روشنایی روز در سالن بزرگ محکمه قضایی و در کاخ عظیم دادگستری ایران انجام داد و مردی نامور به نام «احمد کسروی» را به جرم تبلیغات ضداسلامی با دست خود کشت و بعد اظهار داشت که در عدلیه ایران هیچ‌یک از قضات صلاحیت محاکمه او را ندارند و با وجود این عدلیه ایران او را تبرئه کرد!... 🎇آیا این همان مردی است که پیروانش و شاگردانش از او با «خون» اقتدا می‌کنند؟ ضربان قلبم از ملاقات با لطف و خالصانه او آرام گرفت و مخصوصا هنگامی که دست بر شانه‌ام نهاد و با رفق و مدارا اشاره کرد که بنشینم. آن‌گاه خندان و با قیافه گشاده گفت: «خوش آمدید. ان‌شاءالله سلامت و راحت هستید. مصر برای ما کشور عزیزی است و ما برای کشور شما خیر و عزت در ظل اسلام تمنا داریم.» 🔸پس از آن باز شروع به تعارف کرد و گفت نزدیک‌تر به او بنشینم و بعد به زبان فارسی به راهنمای من گفت: «پنجره اطاق را باز کن.» پنجره باز شد و در پرتوی نوری که به داخل تابید توانستم افکار خود را جمع کنم و نخست در طی مقدمه‌ای از مساعی در راه ایران تقدیر کردم و بالاخره به این‌جا رسیدم که گفتم: «ولی ما در مصر نمی‌دانیم عقیده شما راجع به دکتر چیست. از دولت و سیاست او چه می‌گویید و درباره اختلافی که اینک میان شاه و مصدق پیدا شده است چه عقیده‌ دارید؟» ⁉️ 🔸در حالی که چهارزانو روی زمین نشسته بودیم، نواب‌صفوی بی‌درنگ شروع به دادن پاسخ کرد. آرنج‌های خود را روی زانوهای خود نهاده و با دقت و شور مخصوصی جواب می‌گفت. من اینک عین تعبیرات او را گرچه مختصری با اسلوب عربی معمولی کلام و کتابت در مصر مغایرت دارد، برای شما می‌نویسم: ✒️«جمعیت فداییان اسلام بر وفق تربیت اسلامی تشکیل شده و حکومت حاضر فعلا از مجرایی که متعهد شده بود، انحراف جسته و احکام اسلامی را به کار نمی‌بندد و این رفتار حکومت مصدق در نتیجه نقص علم و ضعف عقل و شعور و عدم قدرت او در وصول به حقایق عالی اسلامی است. ما اینک در ایران مردم را بر وفق تعالیم اسلام تربیت می‌کنیم. ما می‌توانیم با قدرتی که داریم، حکومت فعلی را در یک شبانه‌روز از میان برداریم ولی با وجود این برای حفظ شئون اسلامی و اجتماعی انتظار می‌کشیم و صبر می‌کنیم و حالا معارضه ما با فقط حالت دفاعی دارد!» 🔸⁉️تعجب کردم که این مرد چرا از صبر و انتظار و دفاع از خود دم می‌زند! از این رو به او گفتم: «ولی هیچ‌کس در ایران از این روش شما در مخالفت با حکومت اطلاع ندارد زیرا روش و اسلوب شما ترور و قتل است!» 🔸نواب صفوی خنده کرد، خنده مفصلی و آن‌گاه با قیافه جدی و لحن محکمی گفت: «اگر مخاطراتی از جانب حکومت مصدق پیش‌آمد کند ما قیام می‌کنیم و آن را برمی‌داریم.» وقتی فهمید که من متوجه «معنی مخاطرات از جانب حکومت مصدق» نشده‌ام، برای توضیح بیان خود گفت: «اگر ما ببینیم که ایران از جانب آن‌ها مواجه با خطر عاجلی است، ما برای انهدام آن‌ها قیام می‌کنیم همچنان که برای از میان بردن حکومت‌های فاسد سابق، قیام کردیم و بحول‌الله همه آن‌ها را از میان بردیم. ما حالا خطر تدریجی در کار می‌بینیم و خطر تدریجی را هم به تدریج باید از میان برد!... ما اعلام کرده‌ایم که با مصدق موافق نیستیم زیرا او از دین خدا منحرف است و عملا بر وفق اسلام رفتار نمی‌کند! هرکس این‌طور باشد، ما هم با او این‌طوریم!» 👇 @sayyedmojtabanavvabesafavi https://eitaa.com/joinchat/3404988610C1629cb9d4a ادامه 👇
🖌📍مصاحبه خبرنگار روزنامه مصری اخبار الیوم با شهید نواب صفوی دربهار ۱۳۳۲ 🗒صفحه_۴ چنین به سخنانش ادامه داد: 🎇«دولت دکتر مصدق در روزی که مرا به زندان انداخت و در ایامی که از جانب این دولت در فشار شدیدی بودیم کوشید که از ما یک قول شفاهی و یک تعهد سهل و ساده‌ای بگیرد و در مقابل آن، ما را و برادران ما را خلاص کند. من نخواستم قولی به مصدق بدهم و در مقابل او تعهدی بکنم. گرچه او از من قول و تعهد کتبی نخواسته ولی همین قول و تعهد شفاهی را نیز به او نداده‌ام و نمی‌دهم 🔸و او بارها این تقاضا را از من کرده است! یک بار به توسط شیخ احمد بهار که از طرف مصدق به ملاقات من به زندان آمد، از طرف رئیس حکومت و دولت فعلی، از من احوال‌پرسی شد و سلام مصدق را به من رسانیدند و حتی اخلاص مصدق را نسبت به من ابلاغ کردند و شیخ احمد بهار گفت که مصدق با شما موافق است و شما (شفاها) با تقاضای او موافقت کنید تا نه خودتان در زندان بمانی و نه برادران دینی‌تان. به او گفتم: ساکت شو و مودب باش و خفه شو!» 🔸نواب صفوی این سه امر را با لهجه محکمی ادا کرد مثل آن بود که تیر شلیک می‌کند! آن‌گاه مشت بر سینه کوفت و گفت: «ما قومی هستیم که مرگ را سعادت می‌شماریم و زندگی با مردم فانی جز فنا چیز دیگر نیست.» @sayyedmojtabanavvabesafavi https://eitaa.com/joinchat/3404988610C1629cb9d4a ادامه 👇
🖌📍مصاحبه خبرنگار روزنامه مصری اخبار الیوم با شهید نواب صفوی دربهار ۱۳۳۲ 🗒صفحه_۵ ⁉️از او پرسیدم: «شیخ احمد بهار در چه تاریخی از طرف شما را در زندان ملاقات کرد؟» 🔸گفت: «در اوایل اسفند ۱۳۳۰ هجری شمسی یعنی بیش از یک سال پیش». نواب صفوی آن‌گاه با لحن مسخره‌ای که می‌خواست مرا بخنداند گفت: «آن‌چه خون هر مسلمانی را به جوش می‌آورد، این است که آن‌ها مرا به دلیل جلوگیری از مرگ من‌ به زندان انداختند و گفتند بعضی از احزاب که به حمایت تشکیل شده می‌خواهند مرا بکشند!» 🔸نواب صفوی آن‌گاه فریاد کشید: «به آن‌ها گفتم: ای زن‌ها!... در را باز کنید و به دولت و به کسانی که از داخل و خارج او را حمایت می‌کنند، خبر بدهید که اگر راست می‌گویند با اسلحه نزدیک شوند!» ⁉️از او پرسیدم: «روش کنونی شما نسبت به آیت‌الله کاشانی چیست؟» 🔸بی‌اعتنا گفت: «او یکی از هم‌عهدان ما با خدا بود ولی او هم از همان جهتی که دولت با ما مخالفت کرد، مخالف شد. وضع ما در برابر او عینا شبیه وضع ما در برابر دولت مصدق است.» این حرف را نواب‌صفوی چنان ساده گفت که من تعجب کردم زیرا این حادثه نقطه تحول بزرگی در نهضت ملی ایران بوده است. 🔸معروف بود که کاشانی زعیم روحی و فرمانروای جماعت فداییان اسلام است. او بود که امر به قتل می‌داد و نواب‌صفوی امر او را اجرا می‌کرد یا به دست خود و یا به دست یکی از شاگردان خود... و هیچ نیرویی نمی‌توانست در ایران جلوی ایشان را بگیرد! 🔸 اما کاشانی را امروز در برابر خود خصم و دشمن و خارج از اسلام می‌دانند، من نمی‌توانستم این نکته را باور کنم! ⁉️به نواب‌صفوی گفتم: «آیا این مخالفت‌های شما با کاشانی ظاهری نیست و بر طبق قول و قرار پنهانی نمی‌باشد؟ آیا تماس‌هایی در خفا با هم نگرفته‌اید و این مخالفت‌های ظاهری بنا به مصالح مخصوصی نیست؟! 🔸سخره‌کنان خندید و گفت: «شایعه ارتباط پنهانی ما و کذب و افترا است.» این حرف را خود کاشانی در ملاقاتی که از او کردم تایید کرد ⁉️وقتی پرسیدم «با فداییان اسلام چه روشی دارید؟» 🔸گفت: «فداییان اسلام از راه راست منحرف و گمراه شده‌اند!» ⁉️از آیت‌الله کاشانی پرسیدم: «چرا فداییان اسلام منحرف شدند؟» 🔸جواب داد: «بس‌که دولت به ایشان فشار آورد، آن‌ها نیز به نظریات دولت تسلیم شدند!» در ایران می‌گویند کاشانی با قطع رابطه با فداییان اسلام بسیاری از نیرو و نفوذ خود را از دست داده است. ⁉️از نواب‌صفوی پرسیدم: «در مقابل شاه چه روشی دارید؟» خیلی بی‌اعتنا گفت: «او را ضعیف و عاجز می‌بینم. او نمی‌تواند وضع خود را روشن کند و از این رو از جانب او برای ما سود و زیانی متصور نیست!» ⁉️پرسیدم: «بنابراین حاضرید به او کمک کنید؟» 🔸گفت: «نه.» ⁉️گفتم: «چرا؟» 🔸گفت: «برای آن‌که شخصیت صالحی نیست همچنان‌که دولت نیز صالح به شمار نمی‌رود.» ⁉️پرسیدم: «عدم صلاحیت او چگونه و از چه بابت است؟» 🔸گفت: «هرکس که عقلش از مسیر تفکر صالح و حقیقت عملی اسلام منحرف شود، نه صالح است و نه مصلح، شاه و نیز از این حیث شبیه و یکسان هستند.» ⁉️پرسیدم: «بنابراین با خروج شاه از ایران موافقید؟» 🔸گفت: «ما نه خروج او را تایید می‌کنیم و نه بقای او را... ما مدافع هیچ‌یک از این دو حال نیستیم زیرا هدف ما بالاتر از این مزخرفات است»! @sayyedmojtabanavvabesafavi https://eitaa.com/joinchat/3404988610C1629cb9d4a ادامه 👇
🖌📍مصاحبه خبرنگار روزنامه مصری اخبار الیوم با شهید نواب صفوی دربهار ۱۳۳۲ 🗒صفحه_٦ ⁉️پرسیدم: «عقیده شما درباره قتل افشارطوس چیست؟ آیا قاتلین او واقعا می‌خواستند بر ضد مصدق کودتایی کنند؟» 🔸نواب صفوی مثل این‌که برای هزاران نفر نطق می‌کند، با صدای بلند گفت: «حادثه قتل افشارطوس حکایت از ضعف ترتیب‌دهندگان آن می‌کند. جنایت آن‌ها خیلی سست و ضعیف بود. اگر آن‌ها ایمان داشتند که افشارطوس مهدورالدم است و باید کشته شود، کافی بود از آن همه آدم فقط یک نفر با سلاح خود برود، و با سلاح ایمان او را علنا بکشد و بگوید: قتلته فی‌الله و اقتل فی‌الله و خود نیز شربت شهادت بنوشد»! 🔸دو ساعت بود که با نواب‌صفوی حرف می‌زدم. دیگر هر دو خسته شده بودیم. اجازه مرخصی خواستم. با همان لطف و محبتی که استقبالم کرده بود، مشایعتم کرد و گفت: «شما مهمان ما هستید. حق بود به خانه ما وارد شوید.» 🔸اما من در آن لحظه تمام فکرم این بود که هرچه زودتر خود را به هتل فردوسی برسانم. راهنمای من دوباره مرا به خیابان رسانید و آن‌جا سوار تاکسی شدم و این چند کلمه فارسی را که یاد گرفته بدم به شوفر گفتم: «خیابان فردوسی، هتل فردوسی.» می‌خواستم هرچه زودتر از آن حدود دور شوم تا مبادا پلیس مخفی دستگیرم کند. پایان . منبع : https://psri.ir/?id=t5ldz9fp @sayyedmojtabanavvabesafavi https://eitaa.com/joinchat/3404988610C1629cb9d4a
مخبر روزنامه مصری اخبارالیوم هنگام مصاحبه با شهید سید مجتبی نواب صفوی بهار‌۱۳۳۲ @sayyedmojtabanavvabesafavi https://eitaa.com/joinchat/3404988610C1629cb9d4a
ای خدای مهربان و نازنین خالق این آسمانها و زمین صاحب فرقان و قرآن مبین مالک روز جزا ٕ ویوم دین توفلک را اینچنین افراشتی کهکشانها رادرآن بگذاشتی توجبال و دشت و دریا و دَمَن‌ گسترانیدی بزیر پای من آسمان نیلی و شمس و قمر چهچه بلبل بهنگام سحر جلوهٔ زیبای آغاز فلق نوررنگارنگ خورشید و شفق اشک شبنم بر جبین لاله ها دشت سرخ مملو از آلاله ها عشقبازی گل و پروانه ها کودکان خفته درویرانه ها چالش آب و زمین و آفتاب درد دل با آسمان وماهتاب زندگی برفرش زیبای حصیر زیر سقف صاف شبهای کویر چشمهای خستهٔ بابای پیر سفره ای بانان وخرما و پنیر صحنهٔ ناب غروب آفتاب انعکاس نور آن بر روی آب هر چه زیبائیست جمله زان تست جلوه ای از حسن بی پایان تست تو مرا از حب خود انباشتی در دلم مهر نبی را کاشتی تو علی را سرور من کرده ای مقتدا و رهبر من کرده ای تو بمن حب ولایت داده ای به ولی اذن شفاعت داده ای من به زهرا و علی دلبسته ام از گناهانم ملول و خسته ام در دلم مهر محبان علیست تار و پودم رشته از خان علیست جان من قربان اولاد علیست تابع فرمان اولاد علیست تا به زهرا و علی وابسته ام از غم دنیا و عقبی رسته ام توبمن درس محبت داده ای تا بگیرم دست هر افتاده ای حال این عبد ذلیل و ریش تو اوفتاده بر زمین در پیش تو بنده ای درمانده و وامانده ام از توان واز تکاپو مانده ام ازتکدی های دنیا خسته ام چشم بر احسان مولی بسته ام تو هدایت کن مرا بر راه راست لطف کن بر بنده ات بی کمّ و کاست من ترا تنهاستایش میکنم رو به درگاهت نیایش میکنم پس به حق خامس آل عبا که ببخشی و بیامرزی مرا ای خداوند نیای هشت و چار بارش احسان خود بر من ببار « سروده‌ سید محمود ضیائی » 🍃🍂🍃༻🌹༺‌‌‌🍃🍂🌱 🍃🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به دقت ببینید و با جان ودل گوش کنید !‌ عشق واحساس‌ پاک رهبر حکیم به سردار شهید آسمانی و عمل‌‌بزرگوارانه آن شهید عالیقدر درحق نوه دوست شهیدش را ! بسیار عالی و ارزشمند ! خداوند بما توفیق پیروی از این رهبر بزرگ و مالک اشتر آسمانیش را عنایت فرماید ان شاء الله . @sayyedmojtabanavvabesafavi
🖋 استاد محمدرضا حكيمي 📝چکامه ای در پاسداشت 🚩 شهید سید مجتبی نواب صفوی ۱_ 🎇كلمات شورانگيزش،‌ جان مخاطب را تسخير مي كرد 🔖هرگز فراموش نمي كنم روزی را كه او هنگام سفر به مشهد، براي ديداري از طلاب مدرسه نواب به آنجا آمد. روزي بسيار ويژه بود. مردم شنيده بودند كه رهبران فدائيان اسلام به مدرسه ما مي آيند و آمدند و ازدحام بزرگي برپا شد. رهبر فدائيان، در ميان ياران با صلابت و مؤمن خود، به مدرسه آمد و در كنار پايه طاق بلند جلوي مدرسه، ‌رو به قبله ايستاد و به ديوار تكيه داد و با حضار سخن گفت، 🔖 سخن در باب توحيد و توجه به ذات اقدس الهي. كلمات شورانگيزش،‌ جان مخاطب را تسخير مي كردند و باورها را در برابر انسان، مشهود مي ساختند. او چنان از حتميت آفريدگار عالم، خداي آغازها و انجام ها، سخن مي گفت كه گويي آدمي، خدا را به چشم مي بيند. 🔖سخنان نواب در حال و هوايي اثيري كه از شعاع معنويت او پديدار شده بود، ‌به پايان رسيد. پس از لحظاتي تصميم گرفت باز گردد. از كنار حجره هاي مدرسه به راه افتاد و با همه خداحافظي كرد و معانقه. هنگامي كه به ضلع شمال غربي مدرسه رسيد، مؤذن از گلدسته مدرسه اذان مي گفت. او نيز همراه با او و با صداي گيراي خود اذان گفت، ‌آن گاه روي زمين به نماز ايستاد. 🔰نواب نه، ابوذری در عصر ما! ♨️ سید مجتبی نواب صفوی یکی از عزیزترین چهره های فداکار تاریخ اسلام بود در نیم سده اخیر. در کنار او که قرار می‌گرفتی و ♨️ سخنان آتشین به معنای واقعی کلمه، آتشین او را که می‌شنیدی، چنان تصور می‌کردی که در کنار یکی از مؤمن‌ترین و خروشنده‌ترین مردان صدر اسلام قرار داری، مردانی همدم پیامبر و علی، مردانی همرده مقداد و ابوذر. 🔰 نواب، مجسمه‌ای بود از حقیقت و ایمان، و غیرت اسلامی و شور انقلابی 〽️نواب، مجسمه‌ای بود از حقیقت و ایمان، و غیرت اسلامی و شور انقلابی. نواب چنان بود که می‌گفتی همه نویدهای دینی را به چشم دیده است و همه امور معنوی را تجربه کرده است. 〽️ سخن او در توحید بود و توجه به ذات الهی. چنان کلمات شورانگیز او جان شنونده را مسخّر می‌کرد، که باورها، همه را در برابر انسان مشهود می‌ساخت؛ و چنان از حتمیت آفریدگار عالم، خدای آغازها و انجام‌ها، سخن می گفت که گویی انسان خدا را می‌دید! 〽️در میان جوی اثیری که از شعاع معنویت خود او پدیدار گشته بود، آن سخنان به پایان رسید و نواب نشست. پس از لحظاتی عازم بازگشت شد. از کنار حجره های مدرسه به راه افتاد. با همه خداحافظی می‌کرد و معانقه و هنگامی که به ضلع شمال غربی مدرسه رسید، اذان گفتند. او نیز با صدای گیرای خود اذان گفت. سپس، روی زمین، به نماز ظهر ایستاد. چند صف نیز پشت سر او ایستادند و اقتدا کردند در نماز حالتی عجیب داشت. ذکر رکوع و سجده و کلمات تشهدش را می‌شنیدم. خیال می‌کردی یکی از پیامبران است که نماز می‌خواند. 🔰نواب خاص امام زمان باشید! نماز تمام شد. دوباره به راه افتاد. با مردم صمیمانه خداحافظی می‌کرد. دم مدرسه رسید. از پله‌هایی که مدرسه را به خیابان نادری وصل می‌کرد، بالا رفت. انبوه جمعیت، از جمله طلاب، گرداگرد او، و در راهرو مدرسه موج می زدند. همین گونه که رو به خیابان و پشت به مدرسه از پله‌ها بالا می‌رفت، برگشت و این جمله را گفت: نُوّابِ خاص امام زمان باشید! 〽️ طلاب را با این تعبیر، به عظمت راه و کاری که دارند، بیشتر متوجه ساخت. سپس از پله دیگری باز چهره ملکوتی خود را برگرداند و رو به طلاب و مردم چنین گفت: در تهجدها دعا کنید! اصل را بر این نهاد که همه، حتما! همه، اهل تهجدند، پس در تهجدها دعا کنند و این نکته تربیتی و سازنده دیگری بود. @sayyedmojtabanavvabesafavi https://eitaa.com/joinchat/3404988610C1629cb9d4a ادامه 👇
🖋 استاد محمدرضا حكيمي 📝چکامه ای در پاسداشت 🚩 شهید سید مجتبی نواب صفوی ۲_ ‌🎇جوانی که پیرمردها ستایشش می‌کردند 🍁با اینکه نواب عمر زیادی نداشت، عالمان سالمند نیز به او احترام می‌گذاشتند و قداست و ایمان و شجاعتش را بزرگ می‌داشتند؛ عالمانی مانند شیخ هاشم قزوینی(م ـ۱۳۸۰)، شیخ مجتبی قزوین (م ـ۱۳۸۶)، و شیخ علی اکبر الهیان تنکابنی (م ـ۱۳۸۰)، نام او را با شور و گرمی می گفتند و می‌شنیدند. شیخ علی اکبر الهیان، از علمای بزرگ بود؛ اهل علوم باطنی و مشاهدات و کرامات، با عمری در حدود ۷۰ سال، و دارای پیکری نحیف و تحلیل رفته از عبادات و ریاضات. یک بار از او شنیدم که گفت: اگر من نواب را حضوراً دیده بودم، چه بسا، جزو افراد و دسته او می‌شدم و با این سخن اشاره می‌کرد به اهمیت فوق‌العاده دفاع مسلحانه از دین خدا، در آن روزگار. 🍁نواب صفوی تلاش‌های دفاع‌گرانه خود را از اسلام و مقدسات اسلامی، از سال‌های ۱۳۲۳، ۱۳۲۴ شمسی آغاز کرد. 🍁قیام یک تنه و دلیرانه ذریه رسول، مسلمانان معتقد را سرشار از شوق و شور ساخت. نطفه مقدس نهضت اسلامی و ضد اجنبی ایران بسته شد و جمعیت فدائیان اسلام به وجود آمد. تشکل مسلمانان در راه مبارزه با صهیونیسم و یاری به برادران فلسطین، اعدام نوکر سرسپرده بیگانه، وزیر دربار منحوس عبدالحسین هژیر به دست نخستین شهید فدائیان اسلام، حضرت سید حسین امامی که لغو انتخابات قلابی دوره شانزدهم را به دنبال داشت و سپس انتخاب نمایندگان جبهه ملی با رای ملت، اعدام سپهبد رزم آرا نخست وزیر خائن و ضد ملی. 🔰چرا کسی برای خون نوّاب فریاد نمی‌زند؟ 🍁شهادت نواب، مقارن ایام فاطمیه بود. خبر اعدام او همه جا پیچید. آن روز غروب من، به مسجد گوهرشاد رفتم. هوا غمی خونین را به همه جا می‌برد. از در بازار، وارد مسجد گوهرشاد شدم. پشت به غرفه‌های شمالی مسجد و رو به ایوان مقصوره و گلدسته‌ها ایستادم. مغرب دردناکی از راه می‌رسید. نیمی از آسمان رو به سیاهی رفته بود و نیمی دیگر خون شفق را مزمزه می‌کرد. اندک اندک بانگ اذان بلند شد. نواب کشته شده بود. دریغا! مردم آمدند و رفتند و نمازهای جماعت، مثل دیگر ایام، برپا گشت، 🚩 چرا کسی برای خون نوّاب فریاد نمی‌زند؟ در آن لحظات روح نواب را در همه مسجدها و شبستان‌ها می‌دیدم. جملات اذان گفته می‌شد و در میان خون شفق و سیاهی شب راه می‌گشود. تاریکی مغموم مغرب تیره‌تر می‌شد و نخستین شب نبودن نواب از راه می‌رسید. به گلدسته‌ها نگاه می‌کردم و به آسمان فکر می‌نمودم که این فریاد فدایی بزرگ اسلام است که از حنجره موذنان بیرون می‌آید. آری، این اوست که نام خدا را به بزرگی یاد می‌کند. @sayyedmojtabanavvabesafavi https://eitaa.com/joinchat/3404988610C1629cb9d4a
🌅موازین شرعی مبارزات نواب صفوی و فدائیان اسلام 📝گفتاری از استاد خسروشاهی (بخش نخست) بسم الله الرحمن الرحیم 27 دی ماه امسال ـ 1394 ـ مصادف با شصتمین سال شهادت حضرت نواب صفوی است و دوستان از حقیر خواستند که درباره اهداف و برنامه های فدائیان اسلام و منطق فکری و فقهی شهید نواب صفوی، سخنانی داشته باشم. 1⃣ قسمت ۱_ بی تردید بحث و بررسی دقیق و علمی و همه جانبه این موضوع پیشنهادی، نیاز به فرصت زمانی بیشتر و بهتری دارد که متأسفانه فعلاً فاقد آن هستیم، اما بی مناسبت نخواهد بود که سخنان کوتاهی، فهرست وار درباره ، در رابطه با اقدامات مسلحانه ای که انجام دادند، داشته باشیم و در فرصتی که به ما اجازه سخن می‌دهد، در حد توان این مسئله را مورد تبیین و توضیح قرار دهیم. 🔻همگی البته می‌دانیم مسئله ای که از آغاز مبارزه فدائیان اسلام درباره قیام مسلحانه آنان در رسانه های چپ و راست مطرح شده، همسان قلمداد کردن آن با اقدامات است، به ویژه که موضوع «فتک» یا قتل و کشتن فردی، به طور ناگهانی و از طریق کمین گذاری و حیله گرانه، در بعضی از روایات و آراء فقهاء ممنوع و غیرمشروع اعلام شده است. شاید با استناد به یک روایت معروف بعضی ها اقدامات مسلحانه فدائیان اسلام را نوعی فتک و غیله یا حتی محاربه! و ارهاب می‌نامند، ولی بعضی دیگر آن را نوعی دفاع مشروع از نفس و عِرض و مال و یا حفظ کل جامعه مسلمین از تهاجم دشمنان می‌دانند. 🔺 بی تردیدعنوان محاربه که در مفهوم فقهی به اقدامی مسلحانه برای ترساندن مردم توأم با قتل و غارت اطلاق می‌شود، در مورد اقدامات فدائیان اسلام مطلقاً صدق نمی‌کند؛ چون اصولاً معنی در چهارچوب دیگری مطرح شده است و فقهای ما چگونگی آن را شرح داده اند و مثلاً مرحوم شیخ مفید در تعریف «محارب» می‌گوید: «محاربان» کسانی از اوباش و اهل فساد هستند که در بلاد اسلامی سلاح برداشته و به قتل و غارت بپردازند، که این مفهوم به وضوح ارتباطی با اقدامات مسلحانه فدائیان اسلام نمی‌تواند داشته باشد. فدائیان_اسلام @sayyedmojtabanavvabesafavi https://eitaa.com/joinchat/3404988610C1629cb9d4aم ادامه 👇