eitaa logo
فدائیان اسلام
121 دنبال‌کننده
614 عکس
72 ویدیو
9 فایل
بزرگداشت نام و یاد همه شهداء بویژه شهداء فدائی اسلام و رهبر‌عالیقدرش حضرت سید مجتبی نواب صفوی ارتباط با مدیر : @AGHAYEZIA
مشاهده در ایتا
دانلود
🖌📍مصاحبه خبرنگار روزنامه مصری اخبار الیوم با شهید نواب صفوی دربهار ۱۳۳۲ 🗒صفحه_۱ 🎇در میان آن دیوارهای خراب، حیران و هراسان بودم. این چند دقیقه، چند ساعت بر من گذشت. در خلال آن صدای ضربان قلب خود را مانند آواز طبل می‌شنیدم! ناگهان در باز شد. قلبم یکدفعه فروریخت و به سرعت بر سرِ پا ایستادم. کسی که وارد اطاق شده بود، بود. با قدم‌های سریعی وارد اطاق گردید. به طوری که من در حال بلند شدن از زمین، نزدیک بود به او برخورد کنم!... دست‌های لرزان خود را به سویش دراز کردم و می‌کوشیدم به قیافه خود که رنگ‌پریده بود، حالت متبسمی بدهم. 🎇در بهار ۱۳۳۲ در اوج اختلافات شاه و مصدق از یک سو، و و از سوی دیگر، ، رهبر فداییان اسلام، به طور مخفیانه در تهران زندگی می‌کرد، روابطش با آیت‌الله کاشانی به سردی گراییده بود، و مصدق، نخست‌وزیر وقت نیز از ترور شدن توسط او هراس داشت. 🎇 در همین اثنا خبرنگار روزنامه اخبارالیوم مصر به ایران آمد، او موفق شد در مدت حضورش با آیت‌الله کاشانی ملاقات کند، اما خیلی دوست داشت که حتما مصاحبه‌ای هم با نواب صفوی داشته باشد، اما نمی‌دانست نواب کجاست، چون او مخفی بود، دیگر کم‌کم داشت ناامید می‌شد که یک روز صبح پاکت سربسته‌ای به عنوان او در هتل فردوسی به دستش دادند. وقتی آن را باز کرد، نامه‌ای به زبان فرانسه دید که در آن نوشته بود: ✉️«نواب صفوی، رهبر فداییان اسلام، فردا ساعت چهار بعدازظهر آماده ملاقات با شماست. نماینده او در ساعت سه و نیم به دنبال شما خواهد آمد.» 🎇 خبرنگار اخبارالیوم موضوع را با یک دوست ایرانی در میان گذاشت و نصیحت شنید که با این طرز مرموز و خطرناک به دیدار نواب‌صفوی نرود. اما کنجکاوی خبرنگاری نمی‌گذاشت که آرام بگیرد پس، دل به دریا زد. این خبرنگار مصری از سیر تا پیاز این ملاقاتش با نواب صفوی را چند وقت بعد که نمی‌دانست از کجا جریان سر زبان‌ها افتاده، 🖌برای روزنامه خوانندگان (سال سیزدهم، شماره ۷۶، بیست‌وسوم خرداد ۱۳۳۲) نوشت: 🔸فردا چند دقیقه مانده به سه ساعت بعدازظهر می‌خواستم از اطاقم در هتل فردوسی بیرون بیایم که ناگاه دستی به در اطاقم خورد. در را که باز کردم با جوانی مواجه شدم که لباس فرنگی ساده‌ای در بر داشت ولی ریش گذاشته بود. خیلی خونسرد و‌ آرام می‌نمود. با تبسمی به من سلام گفت و به زبان ایرانی که من هیچ نمی‌فهمیدم شروع به صحبت کرد ولی من در میان عبارات طولانی او فقط نام خود را تشخیص دادم! 🔸خواستم به زبان انگلیسی یا فرانسه با او صحبت کنم ولی او هیچ‌یک از این زبان‌ها را نمی‌دانست و من ناچار شدم با اشاره دست به سینه خود، به او بفهمانم آن کسی که می‌خواهد خودم هستم و پس از آن با اشارات سر و دست با هم صحبت می‌کردیم! 🔸او به من فهمانید که پشت سرش حرکت کنم مسافتی که از هتل فردوسی دور شد، یک تاکسی صدا زد و سوار شد و من هم در کنارش نشستم. خیلی سعی می‌کردم با اشاره سر و دست از او سوالاتی بکنم و بپرسم که «به کجا می‌رویم؟»، «دور است یا نزدیک؟» و «هنگام ملاقات با رهبر فداییان اسلام چه مراسمی باید بجا آورد و طرز ملاقات با او چیست؟» تنها جوابی که او به تمام این سوالات من می‌داد، خنده‌های آرام و تبسم‌های اطمینان‌بخشی بود که هردم بر لب می‌راند و دیگر حتی یک کلمه هم به زبان فارسی نیز به زبان نمی‌آورد!👇 @sayyedmojtabanavvabesafavi https://eitaa.com/joinchat/3404988610C1629cb9d4a ادامه 👇
🖌📍مصاحبه خبرنگار روزنامه مصری اخبار الیوم با شهید نواب صفوی دربهار ۱۳۳۲ 🗒صفحه_۲ 🔸تاکسی از خیابان‌های متعددی گذشت و کم‌کم به خیابان‌های جنوب شهر رسید و از خیابان‌های تنگ و کوچه‌مانندی عبور کرد و بالاخره همراه من به شوفر تاکسی گفت در مقابل یک کوچه خیلی تنگ که راه عبور تاکسی نداشت، بایستد. خواستم پول تاکسی را بدهم نگذاشت و با اصرار زیادی خودش آن را پرداخت و به من اشاره کرد که به دنبالش بروم... 🔸از چند قدم فاصله با او، دنبالش به راه افتادم و هر قدم که می‌رفتم عقب سرم را می‌نگریستم ولی در پشت سر خود جز فضای خالی چیز دیگری نمی‌دیدم! 🔸 بالاخره او در مقابل یک خانه کوچک دوطبقه‌ای ایستاد. این خانه درِ سبزرنگ کوتاهی داشت. پشت سر هم شروع به کوفتن در کرد و وقتی در باز شد، به سرعت داخل گردید و مرا تنها گذاشت. خواستم به دنبالش بروم، دیدم در به رویم بسته شد. به اطرافم نگاه کردم، دیدم تمام خانه‌های آن کوچه درهای بسته و حالت مرموزی دارند. اندکی وحشت به من مستولی شد ولی پس از لحظه‌ای در باز شد و آن جوان با قیافه خندان و ریش مفصل خود بار دیگر ظاهر گردید و به من اشاره کرد که به دنبالش داخل خانه شوم. داخل خانه شدم ولی مدخل خانه تاریک بود و از پلکان شکسته‌ای بالا رفتم. راهنمای من دست مرا گرفت تا هنگام بالا رفتن از آن پلکان خراب نیفتم. من از ترس و وحشت به خود می‌لرزیدم. منظره خانه هیچ اطمینان‌بخش نبود. 🔸لحظه‌‌ای بعد خود را در اطاق کوچکی یافتم که دو پنجره بسته و سقف خیلی کوتاه و دیوارهای زردرنگ داشت و خالی از هر نوع مبلی بود، فقط یک قالی کوچک کف اطاق را می‌پوشانید و یک آینه شکسته در یکی از زوایای اطاق دیده می‌شد. عکس نواب‌صفوی بالای آن بود و زیر عکس بعضی از آیات قرآن را نوشته بودند. 🔸همین‌ که قدم در آستانه اطاق نهادم، راهنمایم دستور داد کفش‌هایم را از پا درآورم. با دست‌های لرزان کفش‌های خود را از پا درآوردم و تسلیم هر امری که به من می‌شد بودم! اما متحیر مانده بودم که کفش‌ها را باید کجا گذاشت، روی قالی یا زیر بغل؟! راهنمای من وقتی بلاتکلیفی مرا دید، کفش‌هایم را از من گرفت و بیرونِ در گذاشت و در را به روی من بست و خودش هم رفت! 🔸بسیار خوب... حالا اگر افراد پلیس‌مخفی به این خانه و نهانگاه وحشتناک بریزند، تکلیف من چیست؟ به آن‌‌ها چه بگویم؟ آیا سرنوشت من این خواهد بود که ایام اقامت خود را در تهران در محاکمه و زندان به سر برم؟ 🔸بیش از چند دقیقه در میان آن دیوارهای خراب، حیران و هراسان بودم. این چند دقیقه، چند ساعت بر من گذشت. در خلال آن صدای ضربان قلب خود را مانند آواز طبل می‌شنیدم! 🔸ناگهان در باز شد. قلبم یکدفعه فروریخت و به سرعت بر سرِ پا ایستادم. کسی که وارد اطاق شده بود، نواب‌صفوی بود. با قدم‌های سریعی وارد اطاق گردید. به طوری که من در حال بلند شدن از زمین، نزدیک بود به او برخورد کنم!... 🔸 دست‌های لرزان خود را به سویش دراز کردم و می‌کوشیدم به قیافه خود که رنگ‌پریده بود، حالت متبسمی بدهم. 🔸 نواب‌صفوی با دو دستش دست مرا گرفت و با لطف و محبت خاصی به من خوش‌آمد گفت. او عربی حرف می‌زد ولی لهجه غریبی داشت و خیلی شمرده کلمات عربی را به زبان می‌آورد. او گفت: «السلام علیکم ایهاالضیف الکریم»! 👇 @sayyedmojtabanavvabesafavi https://eitaa.com/joinchat/3404988610C1629cb9d4a ادامه 👇
🖌📍مصاحبه خبرنگار روزنامه مصری اخبار الیوم با شهید نواب صفوی دربهار ۱۳۳۲ 🗒صفحه_۳ 🎇یا الله... این است آن مرد مخوفی که سرتاسر ایران از او می‌ترسند؟! جوانی لاغراندام، رنگ‌پریده، متمایل به زردی، تقریبا ضعیف و مریض! دست مرا هنوز در میان دو کف دستش گرفته بود. من می‌ترسیدم و تصور می‌کردم دست‌های استخوانی و محکم او دست مرا در خود خواهد شکست ولی او خیلی نرم و رقیق با من دست داد. در قیافه باریکش نگریستم؛ دو چشم درشت که برق غریبی از آن می‌جهید مانند دو تیر نافذ تا اعماق انسان نفوذ و رسوخ می‌کرد. سرش به کلی تراشیده و بی‌مو بود ولی ریش مختصری داشت و عمامه بزرگ سیاهی که تا بناگوش او پایین آمده بود، بر سرش دیده می‌شد. آیا واقعا این مرد مخوف ایران است؟! 🎇شاه می‌ترسد به دست او کشته شود! مصدق در اطاق خوابش قایم شده امر می‌دهد او را هرجا هست دستگیر کنند! و هریک از سیاستمداران ایران چه در خواب و چه در بیداری در این بیم است که یک گلوله نواب‌صفوی که با دست‌های ضعیفش رها می‌شود، به حیات وی خاتمه دهد! 🔸آیا این همان مردی است که نخستین ترور ایران را در روشنایی روز در سالن بزرگ محکمه قضایی و در کاخ عظیم دادگستری ایران انجام داد و مردی نامور به نام «احمد کسروی» را به جرم تبلیغات ضداسلامی با دست خود کشت و بعد اظهار داشت که در عدلیه ایران هیچ‌یک از قضات صلاحیت محاکمه او را ندارند و با وجود این عدلیه ایران او را تبرئه کرد!... 🎇آیا این همان مردی است که پیروانش و شاگردانش از او با «خون» اقتدا می‌کنند؟ ضربان قلبم از ملاقات با لطف و خالصانه او آرام گرفت و مخصوصا هنگامی که دست بر شانه‌ام نهاد و با رفق و مدارا اشاره کرد که بنشینم. آن‌گاه خندان و با قیافه گشاده گفت: «خوش آمدید. ان‌شاءالله سلامت و راحت هستید. مصر برای ما کشور عزیزی است و ما برای کشور شما خیر و عزت در ظل اسلام تمنا داریم.» 🔸پس از آن باز شروع به تعارف کرد و گفت نزدیک‌تر به او بنشینم و بعد به زبان فارسی به راهنمای من گفت: «پنجره اطاق را باز کن.» پنجره باز شد و در پرتوی نوری که به داخل تابید توانستم افکار خود را جمع کنم و نخست در طی مقدمه‌ای از مساعی در راه ایران تقدیر کردم و بالاخره به این‌جا رسیدم که گفتم: «ولی ما در مصر نمی‌دانیم عقیده شما راجع به دکتر چیست. از دولت و سیاست او چه می‌گویید و درباره اختلافی که اینک میان شاه و مصدق پیدا شده است چه عقیده‌ دارید؟» ⁉️ 🔸در حالی که چهارزانو روی زمین نشسته بودیم، نواب‌صفوی بی‌درنگ شروع به دادن پاسخ کرد. آرنج‌های خود را روی زانوهای خود نهاده و با دقت و شور مخصوصی جواب می‌گفت. من اینک عین تعبیرات او را گرچه مختصری با اسلوب عربی معمولی کلام و کتابت در مصر مغایرت دارد، برای شما می‌نویسم: ✒️«جمعیت فداییان اسلام بر وفق تربیت اسلامی تشکیل شده و حکومت حاضر فعلا از مجرایی که متعهد شده بود، انحراف جسته و احکام اسلامی را به کار نمی‌بندد و این رفتار حکومت مصدق در نتیجه نقص علم و ضعف عقل و شعور و عدم قدرت او در وصول به حقایق عالی اسلامی است. ما اینک در ایران مردم را بر وفق تعالیم اسلام تربیت می‌کنیم. ما می‌توانیم با قدرتی که داریم، حکومت فعلی را در یک شبانه‌روز از میان برداریم ولی با وجود این برای حفظ شئون اسلامی و اجتماعی انتظار می‌کشیم و صبر می‌کنیم و حالا معارضه ما با فقط حالت دفاعی دارد!» 🔸⁉️تعجب کردم که این مرد چرا از صبر و انتظار و دفاع از خود دم می‌زند! از این رو به او گفتم: «ولی هیچ‌کس در ایران از این روش شما در مخالفت با حکومت اطلاع ندارد زیرا روش و اسلوب شما ترور و قتل است!» 🔸نواب صفوی خنده کرد، خنده مفصلی و آن‌گاه با قیافه جدی و لحن محکمی گفت: «اگر مخاطراتی از جانب حکومت مصدق پیش‌آمد کند ما قیام می‌کنیم و آن را برمی‌داریم.» وقتی فهمید که من متوجه «معنی مخاطرات از جانب حکومت مصدق» نشده‌ام، برای توضیح بیان خود گفت: «اگر ما ببینیم که ایران از جانب آن‌ها مواجه با خطر عاجلی است، ما برای انهدام آن‌ها قیام می‌کنیم همچنان که برای از میان بردن حکومت‌های فاسد سابق، قیام کردیم و بحول‌الله همه آن‌ها را از میان بردیم. ما حالا خطر تدریجی در کار می‌بینیم و خطر تدریجی را هم به تدریج باید از میان برد!... ما اعلام کرده‌ایم که با مصدق موافق نیستیم زیرا او از دین خدا منحرف است و عملا بر وفق اسلام رفتار نمی‌کند! هرکس این‌طور باشد، ما هم با او این‌طوریم!» 👇 @sayyedmojtabanavvabesafavi https://eitaa.com/joinchat/3404988610C1629cb9d4a ادامه 👇
🖌📍مصاحبه خبرنگار روزنامه مصری اخبار الیوم با شهید نواب صفوی دربهار ۱۳۳۲ 🗒صفحه_۴ چنین به سخنانش ادامه داد: 🎇«دولت دکتر مصدق در روزی که مرا به زندان انداخت و در ایامی که از جانب این دولت در فشار شدیدی بودیم کوشید که از ما یک قول شفاهی و یک تعهد سهل و ساده‌ای بگیرد و در مقابل آن، ما را و برادران ما را خلاص کند. من نخواستم قولی به مصدق بدهم و در مقابل او تعهدی بکنم. گرچه او از من قول و تعهد کتبی نخواسته ولی همین قول و تعهد شفاهی را نیز به او نداده‌ام و نمی‌دهم 🔸و او بارها این تقاضا را از من کرده است! یک بار به توسط شیخ احمد بهار که از طرف مصدق به ملاقات من به زندان آمد، از طرف رئیس حکومت و دولت فعلی، از من احوال‌پرسی شد و سلام مصدق را به من رسانیدند و حتی اخلاص مصدق را نسبت به من ابلاغ کردند و شیخ احمد بهار گفت که مصدق با شما موافق است و شما (شفاها) با تقاضای او موافقت کنید تا نه خودتان در زندان بمانی و نه برادران دینی‌تان. به او گفتم: ساکت شو و مودب باش و خفه شو!» 🔸نواب صفوی این سه امر را با لهجه محکمی ادا کرد مثل آن بود که تیر شلیک می‌کند! آن‌گاه مشت بر سینه کوفت و گفت: «ما قومی هستیم که مرگ را سعادت می‌شماریم و زندگی با مردم فانی جز فنا چیز دیگر نیست.» @sayyedmojtabanavvabesafavi https://eitaa.com/joinchat/3404988610C1629cb9d4a ادامه 👇
🖌📍مصاحبه خبرنگار روزنامه مصری اخبار الیوم با شهید نواب صفوی دربهار ۱۳۳۲ 🗒صفحه_۵ ⁉️از او پرسیدم: «شیخ احمد بهار در چه تاریخی از طرف شما را در زندان ملاقات کرد؟» 🔸گفت: «در اوایل اسفند ۱۳۳۰ هجری شمسی یعنی بیش از یک سال پیش». نواب صفوی آن‌گاه با لحن مسخره‌ای که می‌خواست مرا بخنداند گفت: «آن‌چه خون هر مسلمانی را به جوش می‌آورد، این است که آن‌ها مرا به دلیل جلوگیری از مرگ من‌ به زندان انداختند و گفتند بعضی از احزاب که به حمایت تشکیل شده می‌خواهند مرا بکشند!» 🔸نواب صفوی آن‌گاه فریاد کشید: «به آن‌ها گفتم: ای زن‌ها!... در را باز کنید و به دولت و به کسانی که از داخل و خارج او را حمایت می‌کنند، خبر بدهید که اگر راست می‌گویند با اسلحه نزدیک شوند!» ⁉️از او پرسیدم: «روش کنونی شما نسبت به آیت‌الله کاشانی چیست؟» 🔸بی‌اعتنا گفت: «او یکی از هم‌عهدان ما با خدا بود ولی او هم از همان جهتی که دولت با ما مخالفت کرد، مخالف شد. وضع ما در برابر او عینا شبیه وضع ما در برابر دولت مصدق است.» این حرف را نواب‌صفوی چنان ساده گفت که من تعجب کردم زیرا این حادثه نقطه تحول بزرگی در نهضت ملی ایران بوده است. 🔸معروف بود که کاشانی زعیم روحی و فرمانروای جماعت فداییان اسلام است. او بود که امر به قتل می‌داد و نواب‌صفوی امر او را اجرا می‌کرد یا به دست خود و یا به دست یکی از شاگردان خود... و هیچ نیرویی نمی‌توانست در ایران جلوی ایشان را بگیرد! 🔸 اما کاشانی را امروز در برابر خود خصم و دشمن و خارج از اسلام می‌دانند، من نمی‌توانستم این نکته را باور کنم! ⁉️به نواب‌صفوی گفتم: «آیا این مخالفت‌های شما با کاشانی ظاهری نیست و بر طبق قول و قرار پنهانی نمی‌باشد؟ آیا تماس‌هایی در خفا با هم نگرفته‌اید و این مخالفت‌های ظاهری بنا به مصالح مخصوصی نیست؟! 🔸سخره‌کنان خندید و گفت: «شایعه ارتباط پنهانی ما و کذب و افترا است.» این حرف را خود کاشانی در ملاقاتی که از او کردم تایید کرد ⁉️وقتی پرسیدم «با فداییان اسلام چه روشی دارید؟» 🔸گفت: «فداییان اسلام از راه راست منحرف و گمراه شده‌اند!» ⁉️از آیت‌الله کاشانی پرسیدم: «چرا فداییان اسلام منحرف شدند؟» 🔸جواب داد: «بس‌که دولت به ایشان فشار آورد، آن‌ها نیز به نظریات دولت تسلیم شدند!» در ایران می‌گویند کاشانی با قطع رابطه با فداییان اسلام بسیاری از نیرو و نفوذ خود را از دست داده است. ⁉️از نواب‌صفوی پرسیدم: «در مقابل شاه چه روشی دارید؟» خیلی بی‌اعتنا گفت: «او را ضعیف و عاجز می‌بینم. او نمی‌تواند وضع خود را روشن کند و از این رو از جانب او برای ما سود و زیانی متصور نیست!» ⁉️پرسیدم: «بنابراین حاضرید به او کمک کنید؟» 🔸گفت: «نه.» ⁉️گفتم: «چرا؟» 🔸گفت: «برای آن‌که شخصیت صالحی نیست همچنان‌که دولت نیز صالح به شمار نمی‌رود.» ⁉️پرسیدم: «عدم صلاحیت او چگونه و از چه بابت است؟» 🔸گفت: «هرکس که عقلش از مسیر تفکر صالح و حقیقت عملی اسلام منحرف شود، نه صالح است و نه مصلح، شاه و نیز از این حیث شبیه و یکسان هستند.» ⁉️پرسیدم: «بنابراین با خروج شاه از ایران موافقید؟» 🔸گفت: «ما نه خروج او را تایید می‌کنیم و نه بقای او را... ما مدافع هیچ‌یک از این دو حال نیستیم زیرا هدف ما بالاتر از این مزخرفات است»! @sayyedmojtabanavvabesafavi https://eitaa.com/joinchat/3404988610C1629cb9d4a ادامه 👇
🖌📍مصاحبه خبرنگار روزنامه مصری اخبار الیوم با شهید نواب صفوی دربهار ۱۳۳۲ 🗒صفحه_٦ ⁉️پرسیدم: «عقیده شما درباره قتل افشارطوس چیست؟ آیا قاتلین او واقعا می‌خواستند بر ضد مصدق کودتایی کنند؟» 🔸نواب صفوی مثل این‌که برای هزاران نفر نطق می‌کند، با صدای بلند گفت: «حادثه قتل افشارطوس حکایت از ضعف ترتیب‌دهندگان آن می‌کند. جنایت آن‌ها خیلی سست و ضعیف بود. اگر آن‌ها ایمان داشتند که افشارطوس مهدورالدم است و باید کشته شود، کافی بود از آن همه آدم فقط یک نفر با سلاح خود برود، و با سلاح ایمان او را علنا بکشد و بگوید: قتلته فی‌الله و اقتل فی‌الله و خود نیز شربت شهادت بنوشد»! 🔸دو ساعت بود که با نواب‌صفوی حرف می‌زدم. دیگر هر دو خسته شده بودیم. اجازه مرخصی خواستم. با همان لطف و محبتی که استقبالم کرده بود، مشایعتم کرد و گفت: «شما مهمان ما هستید. حق بود به خانه ما وارد شوید.» 🔸اما من در آن لحظه تمام فکرم این بود که هرچه زودتر خود را به هتل فردوسی برسانم. راهنمای من دوباره مرا به خیابان رسانید و آن‌جا سوار تاکسی شدم و این چند کلمه فارسی را که یاد گرفته بدم به شوفر گفتم: «خیابان فردوسی، هتل فردوسی.» می‌خواستم هرچه زودتر از آن حدود دور شوم تا مبادا پلیس مخفی دستگیرم کند. پایان . منبع : https://psri.ir/?id=t5ldz9fp @sayyedmojtabanavvabesafavi https://eitaa.com/joinchat/3404988610C1629cb9d4a
مخبر روزنامه مصری اخبارالیوم هنگام مصاحبه با شهید سید مجتبی نواب صفوی بهار‌۱۳۳۲ @sayyedmojtabanavvabesafavi https://eitaa.com/joinchat/3404988610C1629cb9d4a
ای خدای مهربان و نازنین خالق این آسمانها و زمین صاحب فرقان و قرآن مبین مالک روز جزا ٕ ویوم دین توفلک را اینچنین افراشتی کهکشانها رادرآن بگذاشتی توجبال و دشت و دریا و دَمَن‌ گسترانیدی بزیر پای من آسمان نیلی و شمس و قمر چهچه بلبل بهنگام سحر جلوهٔ زیبای آغاز فلق نوررنگارنگ خورشید و شفق اشک شبنم بر جبین لاله ها دشت سرخ مملو از آلاله ها عشقبازی گل و پروانه ها کودکان خفته درویرانه ها چالش آب و زمین و آفتاب درد دل با آسمان وماهتاب زندگی برفرش زیبای حصیر زیر سقف صاف شبهای کویر چشمهای خستهٔ بابای پیر سفره ای بانان وخرما و پنیر صحنهٔ ناب غروب آفتاب انعکاس نور آن بر روی آب هر چه زیبائیست جمله زان تست جلوه ای از حسن بی پایان تست تو مرا از حب خود انباشتی در دلم مهر نبی را کاشتی تو علی را سرور من کرده ای مقتدا و رهبر من کرده ای تو بمن حب ولایت داده ای به ولی اذن شفاعت داده ای من به زهرا و علی دلبسته ام از گناهانم ملول و خسته ام در دلم مهر محبان علیست تار و پودم رشته از خان علیست جان من قربان اولاد علیست تابع فرمان اولاد علیست تا به زهرا و علی وابسته ام از غم دنیا و عقبی رسته ام توبمن درس محبت داده ای تا بگیرم دست هر افتاده ای حال این عبد ذلیل و ریش تو اوفتاده بر زمین در پیش تو بنده ای درمانده و وامانده ام از توان واز تکاپو مانده ام ازتکدی های دنیا خسته ام چشم بر احسان مولی بسته ام تو هدایت کن مرا بر راه راست لطف کن بر بنده ات بی کمّ و کاست من ترا تنهاستایش میکنم رو به درگاهت نیایش میکنم پس به حق خامس آل عبا که ببخشی و بیامرزی مرا ای خداوند نیای هشت و چار بارش احسان خود بر من ببار « سروده‌ سید محمود ضیائی » 🍃🍂🍃༻🌹༺‌‌‌🍃🍂🌱 🍃🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به دقت ببینید و با جان ودل گوش کنید !‌ عشق واحساس‌ پاک رهبر حکیم به سردار شهید آسمانی و عمل‌‌بزرگوارانه آن شهید عالیقدر درحق نوه دوست شهیدش را ! بسیار عالی و ارزشمند ! خداوند بما توفیق پیروی از این رهبر بزرگ و مالک اشتر آسمانیش را عنایت فرماید ان شاء الله . @sayyedmojtabanavvabesafavi
🖋 استاد محمدرضا حكيمي 📝چکامه ای در پاسداشت 🚩 شهید سید مجتبی نواب صفوی ۱_ 🎇كلمات شورانگيزش،‌ جان مخاطب را تسخير مي كرد 🔖هرگز فراموش نمي كنم روزی را كه او هنگام سفر به مشهد، براي ديداري از طلاب مدرسه نواب به آنجا آمد. روزي بسيار ويژه بود. مردم شنيده بودند كه رهبران فدائيان اسلام به مدرسه ما مي آيند و آمدند و ازدحام بزرگي برپا شد. رهبر فدائيان، در ميان ياران با صلابت و مؤمن خود، به مدرسه آمد و در كنار پايه طاق بلند جلوي مدرسه، ‌رو به قبله ايستاد و به ديوار تكيه داد و با حضار سخن گفت، 🔖 سخن در باب توحيد و توجه به ذات اقدس الهي. كلمات شورانگيزش،‌ جان مخاطب را تسخير مي كردند و باورها را در برابر انسان، مشهود مي ساختند. او چنان از حتميت آفريدگار عالم، خداي آغازها و انجام ها، سخن مي گفت كه گويي آدمي، خدا را به چشم مي بيند. 🔖سخنان نواب در حال و هوايي اثيري كه از شعاع معنويت او پديدار شده بود، ‌به پايان رسيد. پس از لحظاتي تصميم گرفت باز گردد. از كنار حجره هاي مدرسه به راه افتاد و با همه خداحافظي كرد و معانقه. هنگامي كه به ضلع شمال غربي مدرسه رسيد، مؤذن از گلدسته مدرسه اذان مي گفت. او نيز همراه با او و با صداي گيراي خود اذان گفت، ‌آن گاه روي زمين به نماز ايستاد. 🔰نواب نه، ابوذری در عصر ما! ♨️ سید مجتبی نواب صفوی یکی از عزیزترین چهره های فداکار تاریخ اسلام بود در نیم سده اخیر. در کنار او که قرار می‌گرفتی و ♨️ سخنان آتشین به معنای واقعی کلمه، آتشین او را که می‌شنیدی، چنان تصور می‌کردی که در کنار یکی از مؤمن‌ترین و خروشنده‌ترین مردان صدر اسلام قرار داری، مردانی همدم پیامبر و علی، مردانی همرده مقداد و ابوذر. 🔰 نواب، مجسمه‌ای بود از حقیقت و ایمان، و غیرت اسلامی و شور انقلابی 〽️نواب، مجسمه‌ای بود از حقیقت و ایمان، و غیرت اسلامی و شور انقلابی. نواب چنان بود که می‌گفتی همه نویدهای دینی را به چشم دیده است و همه امور معنوی را تجربه کرده است. 〽️ سخن او در توحید بود و توجه به ذات الهی. چنان کلمات شورانگیز او جان شنونده را مسخّر می‌کرد، که باورها، همه را در برابر انسان مشهود می‌ساخت؛ و چنان از حتمیت آفریدگار عالم، خدای آغازها و انجام‌ها، سخن می گفت که گویی انسان خدا را می‌دید! 〽️در میان جوی اثیری که از شعاع معنویت خود او پدیدار گشته بود، آن سخنان به پایان رسید و نواب نشست. پس از لحظاتی عازم بازگشت شد. از کنار حجره های مدرسه به راه افتاد. با همه خداحافظی می‌کرد و معانقه و هنگامی که به ضلع شمال غربی مدرسه رسید، اذان گفتند. او نیز با صدای گیرای خود اذان گفت. سپس، روی زمین، به نماز ظهر ایستاد. چند صف نیز پشت سر او ایستادند و اقتدا کردند در نماز حالتی عجیب داشت. ذکر رکوع و سجده و کلمات تشهدش را می‌شنیدم. خیال می‌کردی یکی از پیامبران است که نماز می‌خواند. 🔰نواب خاص امام زمان باشید! نماز تمام شد. دوباره به راه افتاد. با مردم صمیمانه خداحافظی می‌کرد. دم مدرسه رسید. از پله‌هایی که مدرسه را به خیابان نادری وصل می‌کرد، بالا رفت. انبوه جمعیت، از جمله طلاب، گرداگرد او، و در راهرو مدرسه موج می زدند. همین گونه که رو به خیابان و پشت به مدرسه از پله‌ها بالا می‌رفت، برگشت و این جمله را گفت: نُوّابِ خاص امام زمان باشید! 〽️ طلاب را با این تعبیر، به عظمت راه و کاری که دارند، بیشتر متوجه ساخت. سپس از پله دیگری باز چهره ملکوتی خود را برگرداند و رو به طلاب و مردم چنین گفت: در تهجدها دعا کنید! اصل را بر این نهاد که همه، حتما! همه، اهل تهجدند، پس در تهجدها دعا کنند و این نکته تربیتی و سازنده دیگری بود. @sayyedmojtabanavvabesafavi https://eitaa.com/joinchat/3404988610C1629cb9d4a ادامه 👇
🖋 استاد محمدرضا حكيمي 📝چکامه ای در پاسداشت 🚩 شهید سید مجتبی نواب صفوی ۲_ ‌🎇جوانی که پیرمردها ستایشش می‌کردند 🍁با اینکه نواب عمر زیادی نداشت، عالمان سالمند نیز به او احترام می‌گذاشتند و قداست و ایمان و شجاعتش را بزرگ می‌داشتند؛ عالمانی مانند شیخ هاشم قزوینی(م ـ۱۳۸۰)، شیخ مجتبی قزوین (م ـ۱۳۸۶)، و شیخ علی اکبر الهیان تنکابنی (م ـ۱۳۸۰)، نام او را با شور و گرمی می گفتند و می‌شنیدند. شیخ علی اکبر الهیان، از علمای بزرگ بود؛ اهل علوم باطنی و مشاهدات و کرامات، با عمری در حدود ۷۰ سال، و دارای پیکری نحیف و تحلیل رفته از عبادات و ریاضات. یک بار از او شنیدم که گفت: اگر من نواب را حضوراً دیده بودم، چه بسا، جزو افراد و دسته او می‌شدم و با این سخن اشاره می‌کرد به اهمیت فوق‌العاده دفاع مسلحانه از دین خدا، در آن روزگار. 🍁نواب صفوی تلاش‌های دفاع‌گرانه خود را از اسلام و مقدسات اسلامی، از سال‌های ۱۳۲۳، ۱۳۲۴ شمسی آغاز کرد. 🍁قیام یک تنه و دلیرانه ذریه رسول، مسلمانان معتقد را سرشار از شوق و شور ساخت. نطفه مقدس نهضت اسلامی و ضد اجنبی ایران بسته شد و جمعیت فدائیان اسلام به وجود آمد. تشکل مسلمانان در راه مبارزه با صهیونیسم و یاری به برادران فلسطین، اعدام نوکر سرسپرده بیگانه، وزیر دربار منحوس عبدالحسین هژیر به دست نخستین شهید فدائیان اسلام، حضرت سید حسین امامی که لغو انتخابات قلابی دوره شانزدهم را به دنبال داشت و سپس انتخاب نمایندگان جبهه ملی با رای ملت، اعدام سپهبد رزم آرا نخست وزیر خائن و ضد ملی. 🔰چرا کسی برای خون نوّاب فریاد نمی‌زند؟ 🍁شهادت نواب، مقارن ایام فاطمیه بود. خبر اعدام او همه جا پیچید. آن روز غروب من، به مسجد گوهرشاد رفتم. هوا غمی خونین را به همه جا می‌برد. از در بازار، وارد مسجد گوهرشاد شدم. پشت به غرفه‌های شمالی مسجد و رو به ایوان مقصوره و گلدسته‌ها ایستادم. مغرب دردناکی از راه می‌رسید. نیمی از آسمان رو به سیاهی رفته بود و نیمی دیگر خون شفق را مزمزه می‌کرد. اندک اندک بانگ اذان بلند شد. نواب کشته شده بود. دریغا! مردم آمدند و رفتند و نمازهای جماعت، مثل دیگر ایام، برپا گشت، 🚩 چرا کسی برای خون نوّاب فریاد نمی‌زند؟ در آن لحظات روح نواب را در همه مسجدها و شبستان‌ها می‌دیدم. جملات اذان گفته می‌شد و در میان خون شفق و سیاهی شب راه می‌گشود. تاریکی مغموم مغرب تیره‌تر می‌شد و نخستین شب نبودن نواب از راه می‌رسید. به گلدسته‌ها نگاه می‌کردم و به آسمان فکر می‌نمودم که این فریاد فدایی بزرگ اسلام است که از حنجره موذنان بیرون می‌آید. آری، این اوست که نام خدا را به بزرگی یاد می‌کند. @sayyedmojtabanavvabesafavi https://eitaa.com/joinchat/3404988610C1629cb9d4a
🌅موازین شرعی مبارزات نواب صفوی و فدائیان اسلام 📝گفتاری از استاد خسروشاهی (بخش نخست) بسم الله الرحمن الرحیم 27 دی ماه امسال ـ 1394 ـ مصادف با شصتمین سال شهادت حضرت نواب صفوی است و دوستان از حقیر خواستند که درباره اهداف و برنامه های فدائیان اسلام و منطق فکری و فقهی شهید نواب صفوی، سخنانی داشته باشم. 1⃣ قسمت ۱_ بی تردید بحث و بررسی دقیق و علمی و همه جانبه این موضوع پیشنهادی، نیاز به فرصت زمانی بیشتر و بهتری دارد که متأسفانه فعلاً فاقد آن هستیم، اما بی مناسبت نخواهد بود که سخنان کوتاهی، فهرست وار درباره ، در رابطه با اقدامات مسلحانه ای که انجام دادند، داشته باشیم و در فرصتی که به ما اجازه سخن می‌دهد، در حد توان این مسئله را مورد تبیین و توضیح قرار دهیم. 🔻همگی البته می‌دانیم مسئله ای که از آغاز مبارزه فدائیان اسلام درباره قیام مسلحانه آنان در رسانه های چپ و راست مطرح شده، همسان قلمداد کردن آن با اقدامات است، به ویژه که موضوع «فتک» یا قتل و کشتن فردی، به طور ناگهانی و از طریق کمین گذاری و حیله گرانه، در بعضی از روایات و آراء فقهاء ممنوع و غیرمشروع اعلام شده است. شاید با استناد به یک روایت معروف بعضی ها اقدامات مسلحانه فدائیان اسلام را نوعی فتک و غیله یا حتی محاربه! و ارهاب می‌نامند، ولی بعضی دیگر آن را نوعی دفاع مشروع از نفس و عِرض و مال و یا حفظ کل جامعه مسلمین از تهاجم دشمنان می‌دانند. 🔺 بی تردیدعنوان محاربه که در مفهوم فقهی به اقدامی مسلحانه برای ترساندن مردم توأم با قتل و غارت اطلاق می‌شود، در مورد اقدامات فدائیان اسلام مطلقاً صدق نمی‌کند؛ چون اصولاً معنی در چهارچوب دیگری مطرح شده است و فقهای ما چگونگی آن را شرح داده اند و مثلاً مرحوم شیخ مفید در تعریف «محارب» می‌گوید: «محاربان» کسانی از اوباش و اهل فساد هستند که در بلاد اسلامی سلاح برداشته و به قتل و غارت بپردازند، که این مفهوم به وضوح ارتباطی با اقدامات مسلحانه فدائیان اسلام نمی‌تواند داشته باشد. فدائیان_اسلام @sayyedmojtabanavvabesafavi https://eitaa.com/joinchat/3404988610C1629cb9d4aم ادامه 👇
🌅موازین شرعی مبارزات نواب صفوی و فدائیان اسلام 📝گفتاری از استاد خسروشاهی (بخش نخست) قسمت ۲_ اما مسئله «» که در عربی به معنای ترساندن دشمن است، اصولاً در مورد کارهای تروریستی کاربرد ندارد و صریح آیه شریفه در سوره انفال: «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَیلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ» نشان می‌دهد که تجهیز و آماده سازی نیروهای مسلمان برای ترساندن دشمن خدا و یک ضرورت و امری واجب است. 🔺 بدین ترتیب و با توجه به معنی ارهاب و ترهیب، نام گذاری تروریست‌ها در بلاد عربی به ارهابیون، فاقد مفهوم واقعی است و تکرار آن در بعضی از محافل ما هم نوعی تقلید غلط و بی معنی از کلمه ارهاب و ارهابیون است. پس 🔺 تنها مصداقی که اقدامات فدائیان اسلام را می‌تواند پوشش دهد، همان دفاع مشروع و مقدس از جان و مال و ناموس مسلمانان است. بی مناسبت نیست که در این زمینه اشاره ای فهرست وار به اندیشه‌های بعضی از فقهاء بزرگوار قدیم و یا معاصر داشته باشیم. البته یادآوری این نکته ضروری است که متأسفانه مسئله دفاع از جان و مال و ناموس در اغلب کتب فقهی قدیم ما، عنوان مستقل و باب خاصی مانند کتاب «الجهاد» ندارد، بلکه بعضی از آن بزرگواران مسئله دفاع را در ضمن بحث «جهاد» مطرح ساخته و به تبیین چگونگی دفاع و اقسام آن پرداخته اند.  علامه بزرگوار در جلد چهارم اثر نفیس خود: «کشف الغطاء»، تقسیم بندی علمی روشنی از جهاد و دفاع دارد که به نظر می‌رسد کامل ترین تقسیم بندی‌ها در کتب فقهی پیشین ماست. 📔📍آیت الله کاشف الغطاء اصولاً جهاد را به پنج نوع تقسیم می‌کند: 1ـ جهاد برای حفظ وطن و میهن و جامعه اسلامی از هجوم کفار؛ 2ـ جهاد برای دفع متجاوزان از تسلط بر جان و مال و ناموس مسلمانان؛ 3ـ جهاد با کفاری که با گروهی از مسلمانان در حال نبرد و جنگ هستند؛ 4ـ جهاد برای آزادسازی سرزمین‌های اسلامی اشغال شده و طرد دشمنان متجاوز؛ 5ـ جهاد ابتدایی برای گسترش و ترویج اسلام... 📍 علامه کاشف الغطاءدر این تقسیم بندی، اصولاً چهار قسم نخست را از مصادیق «جهاد دفاعی» می‌داند و جهاد قسم پنجم را که «جهاد ابتدایی» است منوط به اذن خاص امام می‌خواند و سپس وجه تمایز این دو نوع جهاد را تبیین و روشن می‌سازد و توضیح می‌دهد که یک نوع دیگر از عناوین جهاد که دفاع از نفس و مال و ناموس است، در عین اینکه نوعی جهاد است، ولی عنوان اصطلاحی «جهاد» بر آن تطبیق نمی‌کند، بلکه آن را باید «دفاع» نامید.  در این میان، هم در کتاب معروف «المبسوط» شاید برای نخستین بار، بابی را تحت عنوان «کتاب الدفع عن النفس» باز کرده و مسائل مختلف آن را بیان می‌کند که طالبین تفصیل می‌توانند به اصل کتاب مراجعه کنند. مرحوم علامه حلی هم در کتاب «شرایع» بابی درباره دفاع مشروع و مسائل آن باز کرده و برای مسئله دفاع اهمیت ویژه ای قائل شده است و همینطور فقهای دیگر قرون ماضیه که هر کدام به نحوی و نوعاً به اجمال، به آن پرداخته اند.  اما از فقهای بزرگ معاصر، 📍مرحوم ، (ره) در جلد اول بیان جدیدی در مسئله دفاع مطرح کرده و دو نوع دفاع، یعنی دفاع سازمان یافته در مقابل متجاوزان به سرزمین و امت اسلامی و دفاع فردی و گروهی در مقابل تجاوز به نفس و ناموس و مال را تحت یک عنوان مورد بحث و بررسی قرار داده و به مفهوم «تجاوز» نیز توسعه بیشتری داده؛ یعنی آن را فقط در مورد تجاوز فیزیکی منحصر نساخته بلکه هر نوع سلطۀ اجنبی اعم از: فرهنگی، اقتصادی و سیاسی را از مصادیق تجاوز شمرده است، که مستلزم اقدام به است. فدائیان_اسلام @sayyedmojtabanavvabesafavi https://eitaa.com/joinchat/3404988610C1629cb9d4a ادامه 👇
🌅موازین شرعی مبارزات نواب صفوی و فدائیان اسلام 📝گفتاری از استاد خسروشاهی (بخش نخست) قسمت ۳_  بعضی از فقهای معروف عصر ما، مانند در جلد پانزدهم دفاع را از امور در نزد عقلاء می‌داند و می‌گوید که «اصولاً دفاع از نفس» جزء امور فطری در نهاد انسان و هر موجود زنده است. استاد بزرگوار ما هم در جلد 2‌ در همین رابطه می‌نویسد: «اگر در فطرت انسانی چنین اصل مسلمی به ودیعت نهاده نشده بود، هیچ گونه دفاعی از انسان سر نمی‌زد.» ‌ پس در واقع اعمال دفاعی انسان مستند به فطرت او است.  ما در این بحث مقدماتی کوتاه برای اینکه آن را بسط ندهیم فقط به مسئله دفاع از دیدگاه امام خمینی اشاره می‌کنیم که آن را در مسئله تجاوز فیزیکی یا نظامی منحصر نمی‌کند، بلکه هر نوع تجاوز اعم از سیاسی، فرهنگی و اقتصادی را هم شامل آن می‌داند که مستلزم دفاع است. ایشان در جلد نخست «» مطلبی را عنوان می‌کند که ترجمه خلاصه آن چنین است: 🖊... اگر این ترس به وجود آید که کفار از نظر سیاسی و اقتصادی بر سرزمین‌های مسلمانان سلطه و نفوذ پیدا کنند و این سلطه موجب گردد که مسلمین در عمل، اسیر سیاسی یا اقتصادی کفار شوند و اسلام و مسلمانان خوار و زبون گردند، دفاع واجب است؛ دفاع با وسائلی که شبیه به وسائل دشمن باشد و یا همراه با «دفاع منفی» با تحریم هر نوع معامله ای با آنان. 🗒سپس می‌نویسند: در دفاع از بلاد مسلمین در مقابل هجوم دشمن حضور امام و اجازه نایب خاص و عام او لازم نیست و بر هر مُکلفی واجب است که بدون هیچ قید و شرطی، با هر وسیله ممکن، به دفاع بپردازد. با توجه به این مقدمه و تعاریف مطرح شده توسط فقهای عظام، به ویژه معاصرین، این نوع دفاع مشروع را هرگز نمی‌توان ضمن عنوان ترور و «فتک» و «غیله» مورد بررسی قرار داد بلکه اقدام به آن، بر هر کسی که توان دفاع را دارد، با مراعات شرایط و امکانات، یک واجب شرعی خواهد بود و البته این حکم به مفهوم آن نیست که هر کسی که بتواند سلاحی تهیه کند، به عنوان اقدام دفاعی، دست به کارهایی بزند که با موازین شرعی منطبق نیست. 📌 یعنی: در اقدام دفاعی اگرچه اذن امام شرط نیست، اما مسئله تشخیص صحیح و تعیین مصداق متجاوز، اهمیت ویژه ای دارد و بدون حجت شرعی، اقدام به آن مشروع نخواهد بود. به عبارت دیگر: انجام یک تکلیف دفاعی، به مقدماتی نیاز دارد که با ملاحظه همۀ جوانب و همه موازین شرعی می‌توان به آن اقدام نمود و به محض مخالفت فرد یا گروهی با عقاید سیاسی ما، نمی‌توان تحت عنوان دفاع! به شخصیت حقیقی و یا حقوقی وی حمله کنیم که در این صورت ما خود متجاوز خواهیم بود، پس راه حل اساسی برای ورود به این فاز عملیات، مشورت مقدماتی با صاحبان عقل و ملتزمان شرع و آگاهان به امور است که انسان را از اشتباه در محاسبه مصون می‌دارد.  آنچه گذشت اشاره کلی و مقدماتی بحث فقهی در این زمینه است. 📈 حال باید دید دیدگاه یا اجتهاد رهبری فداییان اسلام در این مورد چگونه بوده و شهید نواب صفوی با استناد به کدام موازین فقهی ـ شرعی به اقدام مسلحانه و حذف عناصر خطرناک و عامل دشمن، می‌پرداخت؟ فدائیان_اسلام @sayyedmojtabanavvabesafavi https://eitaa.com/joinchat/3404988610C1629cb9d4a ادامه 👇
🌅موازین شرعی مبارزات نواب صفوی و فدائیان اسلام 📝گفتاری از استاد خسروشاهی (بخش نخست) قسمت ۴_به نظرم بهتر است که در اینجا، متن نوشته خود شهید نواب صفوی را که اینجانب آن را در کتاب «فدائیان اسلام، تاریخ، عملکرد، اندیشه» آورده ام، نقل شود که در واقع نظریه فداییان اسلام را به طور شفاف، روشن می‌سازد و هم‌آهنگی آن را با فتاوی و نظریات فقهاء عظام نشان می‌دهد. 🖊 شهید نواب چنین می‌نویسد: «... در اینجا برای روشن شدن اذهان عموم مردم و آشنایی جامعه به علت کشتن هژیر و امثال او، ناگزیریم که از دو نظر مطلب را مورد دقت قرار دهیم: 1) از نظر شرع و دین خدا؛ 2) از جهت عرف و اجتماع. و با یک تحقیق فقهی کوتاه این مسئله و معضل را حل کرده و موجبات عرفی و اجتماعی آن را هم به اختصار ذکر می‌کنیم: از ضروریات دین است، فرع ششم از فروع دهگانه اسلام، جهاد است که در کتب فقهی آن را به دو نوع تقسیم کرده اند: 1) جهاد ابتدایی؛ 2) جهاد دفاعی ـ که جهاد دفاعی را فقط «دفاع» هم می‌گویند ـ جهاد ابتدایی که به معنای لشکرکشی قشون اسلام به ممالک کفر برای هدایت و تسلیم آنها در برابر اسلام است، در زمان غیبت امام علیه السلام ممنوع بوده و جایز نیست؛ ولی جهاد دفاعی یا دفاع، در همه ازمنه واجب و فطری است و اکنون به تشریح تقسیم بندی دفاع در اسلام می‌پردازیم. 📂 اسلام می‌گوید: اگر به مال مسلمانی هجوم شد، بایستی دفاع کند و مال خود را بازستاند تا زمانی که خطر برای جانش پیش نیاید. و زمانی که به جانش هجوم شد، بایستی به دفاع بپردازد تا موقعی که دین و ناموسش در خطر نیفتاده باشد. و آن هنگامی که دین و ناموس فرد یا اجتماعی در معرض هجوم واقع شد، بایستی جان و مال را در این راه فدا نمود. پس طبق این تقسیم، دین و ناموس یعنی اعتقاد و ایمان و عفت بشر که فوق هر چیزی است، از نظر ارزش و اهمیت در درجه اولی و جان و حیات انسان در مرتبه ثانی و مال و ثروت رتبه سوم را حائز است. ▪️پس دفاع، از ضروریات و مسلمات دین مقدس اسلام است و «ضروریات» احکامی را گویند که احتیاج به تقلید نداشته باشد و تشخیص هجوم و نحوه دفاع در برابر آن چون از «شبهات موضوعیه» است، با شخص مسلمان آگاه و مطلع است.  تا اینجا معلوم شد که دفاع در برابر هجوم به مال و جان و «دین و ناموس» (که از نظر اهمیت در یک ردیف هستند) بر مسلمانان واجب است؛ مثلاً اگر دزدی به مال انسان هجوم برد، بایستی دفاع نماید، یا اینکه به عنوان کسب اجازه از مجتهد، مالش را از دست بدهد؟ اسلام و فطرت سالم هر دو حکم می‌کند که ایستادگی نموده و مالش را بازستاند و در مراحل هجوم بر جان و دین و ناموس هم همین اصل ساری و جاری است. فدائیان_اسلام @sayyedmojtabanavvabesafavi https://eitaa.com/joinchat/3404988610C1629cb9d4a ادامه‌👇
🌅موازین شرعی مبارزات نواب صفوی و فدائیان اسلام 📝گفتاری از استادخسروشاهی (بخش نخست) قسمت ۵_فداییان اسلام معتقدند از دیرباز به مال و جان و ناموس و دین مسلمانان از طرف کفار و اجانب هجوم شده است و هجوم به مال یا دستبرد به معادن زیرزمینی و غیره شروع گردیده و هجوم به جان با کشتن رجال مسلمانان آزاده پایه گذاری شده و هجوم به دین و ناموس مسلمانان هم با تعطیل همه احکام و دستورات اسلام. یعنی با کنار گذاردن قوانین اجتماعی و قضایی و سیاسی و اقتصادی اسلام و وضع قانون در برابر آن، البته نحوه هجوم بنابر اختلاف موارد هجوم بر (مهجوم علیه) فرق می‌کند. یعنی هجوم به مال، دزدیدن آن و هجوم به جان، نابودی آن و هجوم به دین هم با تعطیل احکام و دستوراتش می‌باشد...» 🗂بنابر تصریحات فوق، فداییان اسلام دفاع در برابر هجوم وارده را بر خود واجب دانسته و معتقدند که در این هجوم‌ها که از طرف کفار نسبت به مسلمانان شده، بعضی از کارگردانان مملکت آلت دست بیگانه قرار گرفته و سپر کفار واقع شده اند و چون آلت اجرا اینها هستند، بایستی با حذف و دفع آنها هجوم را دفع کرد. روی این زمینه و استدلالات، فداییان اسلام اعتقاد داشته اند روزی که دفع هجوم باعث هجوم شدیدتری نشود و مملکت و اجتماع دستخوش طوفان حوادث مضر سیاسی نگردد، بایستی قیام کرد و ایادی بیگانه و هجومش را دفع نمود. ▪️به هر حال فدائیان از نظر شرعی متکی به فرع مسلم (دفاع) که از ضروریات دین است، می‌باشند. و از نظر عرفی و اجتماعی هم عقیده دارند که مدت‌هاست مملکت ما دستخوش اغراض سیاسی دولت‌های استعمارطلب واقع شده و آنها هم از طریق برخی از حکومت‌ها وارد گشته و با جلب نظر آنان پنجه بر مملکت افکنده اند و بایستی با مجازات آن‌ها در زمانی که خطر بزرگتری در پیش نباشد، نقشه‌های ظالمانه و ضعیف‌کشانه و استعمارگرانه آنها را حداقل برای مدتی، خنثی کرد....  🔳همین نظریه، یعنی دفاعی بودن اقدامات را شهید نواب صفوی در آخرین دفاعیه خود در دادگاه نظامی رژیم شاه در پاسخ سرتیپ کیهان خدیو ـ بازجوی دادستانی ارتش ـ هم که خواستار بیان مکتوب آخرین دفاع درباره اتهام «توطئه بر هم زدن اساس حکومت و تشکیل جمعیتی که مرام و رویه آن ضدیت با سلطنت مشروطه ایران است» بوده، بیان می‌دارد که خلاصه ای از آن را که در واقع یک سند تاریخی صادر شده در بحرانی‌ترین شرایط و پس از شکنجه‌ها و فشارها می‌باشد، نقل می‌کنیم: 🔲خلاصه پاسخ مکتوب به سرتیپ کیهان خدیو: «... چون قانون اساسی ایران متکی بر قوانین قرآن و اسلام است و تصریحات اکیدی دارد بر این که مملکت ایران، مملکت رسمی اسلامی است و نیز شاه باید دارا و مروج مذهب شیعه باشد و قوانین مخالف اسلام نداشته باشد، بنابراین هر قانونی که برخلاف اسلام باشد، ملغی و غیرقانونی است و وظیفه هیأت حاکمه اجرای قوانین اسلام در مملکت بوده و در غیر این صورت رسمیت و قانونیت ندارند و می‌بینیم که شعائر اسلامی همگی از میان رفته و شدیدترین هجوم علیه اسلام رایج است و این هجوم سال‌هاست از طرف هیأت حاکمه روا گردیده که هیچ سابقه نداشته است. ▪ بنابراین شخص شاه و هیأت حاکمه عموماً مهاجمین شدیدی علیه اسلام بوده‌اند و بنابراین از نظر قانون اساسی قانونیت و رسمیت ندارند. در مقابل این هجوم همه جانبه هیأت حاکمه، اسلام و قانون اساسی دفاع را بر هر مسلمان عاقل و مکلفی واجب نموده است و از اول و آغاز هم در جزء ضروریات اسلام، دفاع را قرار داده است و «ضروری» هم آن حکمی است که احتیاجی به فتوا و مجتهد نداشته و به استنباط و فتوا ابداً بستگی ندارد... پس کسی که برای دفاع از قوانین اسلام اقدامی علیه حکومت یا شخص شاه فعلی انجام داده، انجام وظیفه واجب نموده است؛ بنابراین من و برادران دینی نزدیکم با کمال وضوح و روشنی، سال‌ها و ماه‌ها و هفته‌ها تذکر داده و کتابی نوشته و گفته ایم قوانین اسلام را اجرا کنید و هر چه بیشتر گفتیم، کمتر نتیجه گرفتیم. به ناچار برای انجام وظیفه دفاعی واجب، قدم‌های خیلی کوچکی برداشتیم». سید مجتبی نواب صفوی  البته این خلاصه و جملاتی از متن آخرین دفاعیه مکتوب و چند صفحه ای شهید نواب صفوی در دادستانی ارتش است و همان طور که ملاحظه می‌شود، از لحاظ مبنای فقهی تکیه ایشان بر همان اصل وجوب دفاع از اسلام، در برابر هر مهاجمی است در هر مقامی که باشد و اقدام بر ضد احمد کسروی هم در همین رابطه است. در واقع مبارزات مسلحانه فداییان اسلام از اعدام کسروی مدعی پیامبری آغاز شد چرا که پس از مباحثات مستقیم و مفصل شهید نواب صفوی با وی، نتیجه ای حاصل نشد و کسروی به گمراه‌گری خود ادامه داد، و بی تردید اگر در آن هنگام این اقدام به عمل نمی‌آمد، ما امروز شاهد یک حزب ساختگی سیاسی دیگر به نام «پاکدینی»! در کنار بابیگری و بهائیگری بودیم. @sayyedmojtabanavvabesafavi https://eitaa.com/joinchat/3404988610C1629cb9d4a  ادامه 👇
🌅موازین شرعی مبارزات نواب صفوی و فدائیان اسلام 📝گفتاری از استادخسروشاهی (بخش نخست) قسمت ۶_ ... در مرحله پایانی به اعدام حسین علا نخست وزیر شاه که عازم بغداد برای انعقاد قراردادی در ضمیمه کردن ایران به پیمان آمریکایی (بغداد)بود، اقدام شد که اگر همراه با موفقیت بود، بی تردید آثار مثبت فراوانی می‌توانست داشته باشد و ایران را از غلطیدن در دامن امپریالیسم آمریکا، باز می‌داشت... البته 🗃در دوران ما، بعضی از تاریخ‌نویسان معاصر ملی‎گرا و یا چپ‌نما! این اقدامات را «ترور کور» می‌نامند در حالی که خود، کشتن یک پاسبان در شهر و یا یک ژاندارم در نقاط دورافتاده کشور را که عملاً منشأ هیچ اثری نبوده اند قیام! مسلحانه می‌نامند... ولی حقیقت غیر این است. ......👇 @sayyedmojtabanavvabesafavi
🌅 موازین شرعی مبارزات نواب صفوی و فدائیان اسلام 📝گفتاری از استادخسروشاهی (بخش نخست) قسمت ۶_ به هر حال در اینجا بی مناسبت نیست که کمی درباره احمد ، مدعی برانگیختگی ـ پیامبری ـ با استفاده از مدارک و اسناد باقیمانده از خود او، توضیح بدهیم و نخست به اهمیت خطر وی اشاره ای داشته باشیم. 🔗اصولاً به نظر من احمد کسروی، بسیارخطرناک‌تر از باب و بها بود، چون هم سواد ملائی داشت و هم با چندین زبان دنیا آشنا بود و نوشته‌های او به عربی، به قول یکی از اساتید آن زمان، شبیه آثار و قلم جرجی زیدان بود، اما با این حال او کتاب قدی خود ـ ورجاوند بنیاد ـ را مانند آثار و الواح باب و بها به زبان عربی ننوشت، گرچه از لحاظ ادبی مانند آن دو، دچار اشتباه نمی‌شد که مجبور شود بگوید که زبان عربی را از قید و بند قواعد آزاد! کرده است. 🔗به عبارت روشن‌تر: بدون تردید، اگر چند صباحی دیگر زنده مانده بود اکنون ما با پدیده خاص و حزب «» فراگیرتر و مضرتر از بهائیگری در سطح جهان روبه‌رو بودیم. باب و بهاء خود را استمرار راه امامان شیعه و حتی «باب» را نماینده آن حضرات می‌نامیدند، اما کسروی اصولاً معتقد شده بود که دوران اسلام‌گرایی به پایان رسیده و تشیع را هم به طور مطلق قبول نداشت.  ⚡️و البته می‌دانیم که یکی از کارهای جنون‌آمیز کسروی گرفتن جشن! کتابسوزی در یکم دی ماه هر سال بود. او در این روز شادباش! علاوه برکتب مذهبی و ادعیه عرفانی، دیوان حافظ و سعدی و مولوی و خیام و.... را هم به آتش می‌کشید و معتقد بود که عامل بدبختی! ایرانیان آموزه‌های این قبیل کتاب‌ها و اشعار است. ⚡️ یعنی او در واقع با فرهنگ ایران زمین هم دشمنی داشت و به صراحت مانند بعضی از معاصرین ما؟! خواستار ایرانی بدون اسلام بود و با کمک مافیای قدرت و با پشتیبانی رژیم رضاخان پهلوی، به فعالیت تبلیغاتی گسترده و سازمان‌یافته‌ای در سراسر ایران پرداخته بود و کم کم به دانشمندان و اندیشمندان اروپا و آمریکا هم نامه می‌نوشت و پیام می‌فرستاد و آنها را دعوت به همکاری برای زدودن خرافات مذاهب، در بین مردم جهان می‌کرد... 🔗کسروی اگر زنده می‌ماند، طبق اسنادی که به بعضی از آنها اشاره می‌کنیم، قصد داشت با تشکیل گروه رزمندگان، کار را یکسره به پایان ببرد و اداره امور کشور را به عهده بگیرد... و به یقین چنین عنصری، خطرناک‌تر از باب و بهاء بود.  ادامه دارد... 📚منبع : روزنامه جمهوری اسلامی - چهارشنبه 7 بهمن 94 - شماره 10514 - سال سی و هفتم ...‌.‌‌‌‌.‌ 📍 عبارت است ازشعوری عمیق نسبت به نوع حکمی که انجام یا ترک آن - با توجه به وجود سیره برانجام یا ترک - از سوی عقلا و متشرعه صادر می گردد، بدون این که دقیقا منشا آن شناخته شود.  @sayyedmojtabanavvabesafavi https://eitaa.com/joinchat/3404988610C1629cb9d4a
🌅موازین شرعی مبارزات نواب صفوی و فدائیان اسلام؛ 📕 گفتاری از استادسید هادی خسروشاهی (بخش دوم) 🕹(1) در مهرماه سال 1269 شمسی در محله حکم آباد تبریز، در یک خانواده روحانی به دنیا آمد. ♦️اجدادش همگی ملا و پیشنماز بودند... پدرش سید قاسم هم پیشنماز مسجد اجدادی خود در آن محله بود. کسروی دوازده ساله بود که پدرش درگذشت و او به مدرسه طالبیه تبریز رفت و به آموختن دروس طلبگی پرداخت و همانجا هم با آشنا شد که بعدها باعث پیوستن وی به حزب دمکرات شیخ گردید. ♦️در سال 1289 ش که کسروی به 20 سالگی رسیده بود و به عنوان یکی از طلاب مدرسه دینی تبریز شناخته می‌شد، لباس روحانیت را پوشید و به پیشنمازی در مسجد پدری پرداخت و در همان زمان، به حفظ کامل قرآن مجید اقدام نمود و حافظ کل قرآن شد. ♦️او در سال 1294 ش در مدرسه آمریکایی‌ها در تبریز ـ مموریال اسکول ـ به تدریس زبان و ادبیات عربی پرداخت و خود نیز در آنجا زبان انگلیسی و اسپرانتو را یاد گرفت. در همین دوران با مبشران اجنبی و میسیونرهای مسیحی در مدرسه آمریکایی‌ها درگیر شد و به علت دفاع از اسلام، کتک خورد و از مدرسه اخراج گردید. ♦️در تیرماه 1295 ش کسروی از طریق جلفا به تفلیس و باکو رفت و به آموختن زبان روسی مشغول شد و در سال بعد به تبریز برگشت و به حزب دمکرات شیخ محمد خیابانی پیوست، اما دو سال بعد همراه چند نفر دیگر به علت تغییر نام حزب به نهضت آزادیستان از نهضت جدا شد و خود را گروه «انتقادیون»! نام نهادند. ♦️یک سال بعد، یعنی در سال 1298 ش کسروی که به قول خودش فقه می‌دانست ولی از قانون آگاه نبود، به کارمندی اداره عدلیه تبریز درآمد و ده سال تمام در نقاط مختلف کشور و در پست‌های گوناگون کارمند عدلیه بود. ♦️چند سال بعد، وی به سفارش وزیر دربار رضاخان، توسط داور، وزیر عدلیه وقت، پس از پذیرفتن و اجرای شرط داور که خلع لباس روحانیت بود، به عنوان دادستان تهران انتخاب شد و همزمان به علت چاپ و نشر چند اثر تاریخی، به عضویت انجمن آسیایی سلطنتی و انجمن جغرافیای آسیایی لندن و دو  انجمن مشابه در آمریکا درآمد که همین امر اگر هم تأثیر مستقیم در تغییر روش و گزینش راه جدید نداشت، او را سخت مغرور ساخت. ♦️ در این برهه او به آموختن زبان در نزد پروفسور هرتسفلد و زبان ارمنی، در نزد یکی از ارامنه تهران اقدام نمود. ♦️گفتنی است که از شاهکارهای کسروی در دوران کار وکالت عدلیه!، دفاع وی از سرپاس رئیس شهربانی رضاشاه و جلاد معروف رژیم پهلوی بود که توانست سرپاس مختاری را از جنایاتی که مرتکب شده بود تبرئه نماید و به جای اعدام، او به 8 سال زندان محکوم گردید. @sayyedmojtabanavvabesafavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌅موازین شرعی مبارزات نواب صفوی و فدائیان اسلام؛ 📕 گفتاری از استادسید هادی خسروشاهی (بخش دوم) 🕹( 2) که بی تردید از سران باندهای مافیایی رژیم رضاخان پهلوی کمک مالی می‌گرفت چاپخانه‌ای خرید و از آذرماه سال 1312 ماهنامه پیمان را منتشر ساخت که انتشار آن نه سال تمام ادامه یافت و از بهمن ماه سال 1320 روزنامه پرچم را به طور یومیه منتشر کرد که بعدها به صورت هفتگی انتشار می‌یافت.   🔺با انتشار بخش اول ، کسروی به اصطلاح مورخ و پژوهشگر، به شکل یک فعال اجتماعی درآمد و به تدریج ده‌ها رساله، تحت عناوین گوناگون، بر ضد اسلام و تشیع منتشر ساخت که هیچگونه برخوردی از سوی دولت در مقابل آن به عمل نیامد و این درست در دورانی اتفاق افتاد که هرگونه فعالیت دینی در ایران ممنوع بود. در این چرخش بنیادین و دگرگونی فکری عجیب، ادعای «برانگیختگی» کرد و مدعی شد که می‌خواهد با پاک‌سازی دین از خرافات، زمینه رشد «» را فراهم سازد. 🔺یکی از کارهای فکری و اصلی او تألیف و نشرکتاب «ورجاوند بنیاد» ـ بنیاد قدسی یا خدایی ـ بود که در سه جلد منتشر کرد و به جای عنوان ساختن «سوره» و «آیه» هر فصلی از کتاب را با شماره‌گذاری مشخص ساخت که به قول خود او، همراه با زندهایی ـ تفسیرهایی ـ درباره مطالب مطرح شده بود. 🔺در بالای صفحه اول کتاب جمله «خدا با ماست» و در قسمت پایین صفحه، جمله «این کتاب بنیاد پاکدینی است»، به چشم می‌خورد. تاریخ چاپ اول مجلدات این کتاب به سال‌های 1321 تا 1323 بر می‌گردد. @sayyedmojtabanavvabesafavi