eitaa logo
کانال سید مجید موسوی
2.5هزار دنبال‌کننده
11.5هزار عکس
7.4هزار ویدیو
310 فایل
دورهمی http://eitaa.com/joinchat/222887953Cd2cc5260f6 مدیر @majd_h1365 گسترده یار: @gostardehyar با من بصورت ناشناس سخن بگو https://6w9.ir/Harf_8161333
مشاهده در ایتا
دانلود
فرستنده ایتایار: متن پیام:یعنی قبلا ارتباط داشتید با ایتا،که الان ندارید؟؟؟ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ⏱ساعت:02:35:47 ب.ظ ⏰تاریخ:سه شنبه 1400 مرداد ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ نمیدونم این بنده خدا چند سالشه ولی همینقدر بدون بعضی از طراحی ها بعضی ایده های ایتا کار ما بوده نه من به تنهایی بچه های ایتایی ها و این سالها بعنوان بازوی پاسخگوی کاملا آزاد و مستقل به اون پشتیبانی خشک و بی روح ایتا کمک کردیم و برنامه های متنوعی که داشتیم برای دعوت افراد به ایتا ، پویش ها و... بله ارتباط داشتم ، میرفتم ، جلسه میذاشتم ، طرح میدادم
متن پیام:پس یعنی ایتا اخراجت کرد ؟ یا خودت اومدی بیرون ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ⏱ساعت:02:44:19 ب.ظ ⏰تاریخ:سه شنبه 1400 مرداد ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ هیچوقت کارمند یا حقوق بگیر ایتا نبودم یه حامی و هوادار بودم ، الانم دوست دارم ایتا را ولی دیگه خودمو وسط نمیندازم 😁
متن پیام:خدا خیرت بده اگه میتونی بازم به کاربرای ایتا کمک کن پشتیبانی که طول میکشه جواب ما رو بده. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ⏱ساعت:02:47:12 ب.ظ ⏰تاریخ:سه شنبه 1400 مرداد ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ هر استارتاپی بخواد پیشرفت کنه باید روی روابطش با کاربرانش برنامه ویژه باز کنه و الا خودش ضرر میکنه اگر از اونطرف انگیزه کافی برای پاسخگویی نباشه فشار بیش از حد شما میشه فضولی مگه نه؟
کانال سید مجید موسوی
تیم میکس تپانچه بادی ایران با ترکیب جواد فروغی و هانیه رستمیان در مرحله نیمه نهایی میکس تیم بازی های
دلم سوخت ، آقا جواد همه زحمتشو کشید ولی نتیجه خوب نشد الان چقدر حرص میخوره آقا جواد همون که تلاشتو کردی ما دوست داریم سرباز ولایت یه طلا هم غنیمته 🌺
متن پیام:سلام اقا سید خسته نباشی، اگه زحمتی نیس برنامه هایی که ز بازار میذاری رو لینکشونو از مایکتم بذار من بازار ندارم ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ⏱ساعت:02:56:43 ب.ظ ⏰تاریخ:سه شنبه 1400 مرداد ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ خب زحمتشو بکشید تو سرچ مایکت اسم برنامه را سرچ کنید😁🌺
متن پیام:لطفا قبل از ارسال پیام، کانال "راهنمای جامع ایتا" @Eitaa_FAQ را ببینید ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ⏱ساعت:04:05:58 ب.ظ ⏰تاریخ:سه شنبه 1400 مرداد ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ فکر کنم پشتیبانیه😁😁🌺
قوانین فضای مجازی-ویرایش.pdf
1.68M
📝 در طرح صیانت از حقوق کاربران در فضای‌مجازی چه چیزهایی تصویب می‌شود؟ در ۱۰ محور به صورت تفصیلی توضیح داده‌ایم که بعد از تصویب طرح چه اتفاقاتی می‌افتد.
امروز دختر ۷ سالم میگه بابا خدا کجاست ، چه شکلیه ، چکار میکنه این سوالات فلسفی بچه ها را سرکوب نکنیدا اگر بلد نیستید از متخصص مذهبی بپرسید لزوما عالم مسجدتون متخصص آموزش فلسفه و کلام به کودکان نیستا یه کتاب در این باره بود ، اسمش یادم نمیاد ولی اگر شد قصشو براتون میگم چی جواب دادم😁🌺 ✍ سید مجید موسوی 🌺 @majid_mosavi
کانال سید مجید موسوی
امروز دختر ۷ سالم میگه بابا خدا کجاست ، چه شکلیه ، چکار میکنه این سوالات فلسفی بچه ها را سرکوب نک
سوال دیگش چرا گوسفندا را میکشیم میخوریم گناه دارن😕 جواب اینم خواهم داد تو کانال اما دلم میخواد خلاقیت شما را ببینم
چنتا چیز هست خیلی عجیبه برام جواب خیلی شنیدم از بقیه ولی هیچ کدوم قانعم نکرده ۱ اینجا اومدیم چیکار کنیم و چجوری استفاده کنیم از عمر که از دست نره ۲ ملاک های تشخیص حق از باطل زمان پیامبر امام مشخص بود ولی الان فتنه بشه از کجا بفهمیم حق با کیه ۳ چی میشه مردمی که امام رو دعوت کردن چند هزار نفر تو خونه نشستن امام تنها موند ۴ همین این دوره چی میشه یه عده میرن جنگ برای جنگ حرص میزنن برن بجنگند شهید بشن اینا چی دیدن که اینجوری می کنن اگر نه گلوله و کشته شدن به این وضع که خیلی وحشتناکه
«شصت پرسش اعتقادی (جواب‌های کودکانه به سوال‌های اعتقادی)» را از طاقچه دریافت کنید https://taaghche.com/book/25716
کانال سید مجید موسوی
امروز دختر ۷ سالم میگه بابا خدا کجاست ، چه شکلیه ، چکار میکنه این سوالات فلسفی بچه ها را سرکوب نک
به دخترم گفتم که : تو بزرگتری یا زمین؟ گفت زمین ، گفتم حالا زمین بزرگتره یا خورشید ، اینو نمیدونست گفت زمین😁 خلاصه اول عظمت عالم را با زبان بچه گانه براش بیان کردم بعد یه قصه بافتم براش که پیرهن تو به پیرهن من میگه فاطمه سادات چه شکلیه بعد اونم میگه شاید یه پیرهن مثل ما باشه خلاصه با زبان قصه بیان کردم که بعضی چیزها فوق ادراک ماست بخاطر اینکه محدود نیستند بعد کمی درباره خواب دیدن و این که توش زمان نیست با زبان کودکانه گفتم تا عالم مجردات براش جا بیفته خلاصه چیزی که دستگیرش شد نمیدونم چیشد ولی ظاهرا قانع شد😁😁🌺 ✍ سید مجید موسوی 🌺 @majid_mosavi
کانال سید مجید موسوی
سوال دیگش چرا گوسفندا را میکشیم میخوریم گناه دارن😕 جواب اینم خواهم داد تو کانال اما دلم میخواد
درباره این مطلب هم گفتم : اگر ما گوسفندا را نخوریم تا اخر دنیا زنده میمونن گفت نه گفتم اگر مانخوریم گرگا نمیخورنشون گفت چرا گفتم اگر گناه دارن گیاهی که میکنیم هم نابود میشه و گناه داره بعد براش با زبان کودکانه گفتم که همه چیز ادراک داره در عالم حتی زمین ، ولی هرچیزی بقدر ادراک خودش رشد میکنه و غایت گوسفندم در این چرخه همینه بزرگ میشه و بعد خورده میشه بعدم تبیین کردم که چه بسا اگر یه عده ادم مومن اون گوسفندو مصرف کنن چه بسا خوشحالتره تا کسی مصرف کنه و نیرو بگیره برای گناه خلاصه چرخه حیات برقراره و این کشتن و چیدن و بریدن ها برای بقا از اول خلقت بوده😉 ✍ سید مجید موسوی 🌺 @majid_mosavi
کانال سید مجید موسوی
چنتا چیز هست خیلی عجیبه برام جواب خیلی شنیدم از بقیه ولی هیچ کدوم قانعم نکرده ۱ اینجا اومدیم چیکا
این خیلی خوبه که ذهن یک نوجوان درگیر این مسائل بشه چند تا کتاب استاد محترم حاج آقای رضوی معرفی کردند میفرستم ولی باز تکمیل تر دربارش صحبت میکنیم
کانال سید مجید موسوی
این خیلی خوبه که ذهن یک نوجوان درگیر این مسائل بشه چند تا کتاب استاد محترم حاج آقای رضوی معرفی کرد
سلام و عرض احترام به نظرم این منابع تا حد زیادی کمک کنه: ۱. هدف زندگی شهید مطهری ۲.حق و باطل شهید مطهری ۳. آذرخشی دیگر از آسمان کربلا، آیت الله مصباح برای چهارم، چیز خاصی سراغ ندارم، ولی شاید باز هم مقاله «شهید» علامه مطهری راهگشا باشه
صدف: عجب سؤالایی پرسیده😁 گوسفندا که خب راست گفته گناه دارن ولی خب بدن ما به مواد موجود تو بدن اونا نیاز داره تا انرژی کافی بگیریم و بتونیم کار کنیم و حرفای خدا رو گوش بدیم. فکر کنم اگه گوش به حرفای خدا ندیم بعدها گوسفنده بیاد گوشمون رو بپیچونه که منو خوردی تا انرژی بگیری و هر کاری خدا گفته بکنی بعد رفتی هر کاری دلت خواست کردی؟ آخ آخ گوشم درد اومد این گوسفندام عجب زورشون زیاده. خدا هم نه جا داره نه اندازه داره اصلا از جنس ما نیست که بخواد جا و اندازه داشته باشه مثل اینه که من یه آدم آهنی می سازم مطمئنا جنس من و آدم آهنی یکی نیست چون من خالق اون آدم آهنی هستم و اون اگه هم جنس من باشه دیگه اسمش آدم آهنی یا عروسک نیست اسمش میشه آدم. کار خدام رسیدگی به امور مخلوقاتشه که از کوچکترینشون تا بزرگترین رو شامل میشه
محمد: ۱_ اول ازش بپرسید نظر خودش چیه؟ متناسب با جوابی که داد کمی بیشتر براش توضیح بدید یا بهش بگید👇 خدا همه جا هست و همه کار میتونه بکنه، اگر پرسید پس چرا نمی بینیمش بگید هوا هم هست ولی نمی بینمش، یا وقتی زمین میخوریم و دردمون میاد درد رو نمی بینیم! ازش بخواید فوت کنه و بپرسید فوتت دیده میشه؟ میگه نه بهش بگید ولی هست وجود داره دیده نمیشه دوشب پیش پسر پنج سالم بااینا قانع شد.👆 ۲_نمیدونم سوره توحید اتل متل بچه جون بگو خدا بی همتاست خدا شریک نداره خالق دنیای ماست نه بچه ای داره او نه پدر و نه مادر نه زن داره نه شوهر نه خواهر و برادر
با عرض سلام و تشکر از کانال خوبتون... در مورد سوالات خداشناسی کودکان آثار آقای غلامرضا ابهری خیلی عالی و کمک کننده ست...
دور دنیا در چند دقیقه با یه خرس باهوش و بازیگوش! 🐻 دوست داری باهاش همراه بشی و زیبایی های خلقت خدا رو ببینی؟🐾🐾 🍄🦋 پس بیا تا با هم این کتاب رو ورق بزنیم و شعرهای قشنگش رو با هم بخونیم!
واحد کار قرآنی آداب اجتماعی برای فرزندان دلبند شما 😍 🌸 همراه با آیات قرآنی. آداب اجتماعی. شعر رنگ آمیزی. بازی. نمایش. کاردستی و آموزش اعداد انگلیسی 1تا 14 🌸 📚کتاب خوب برای بچه های خوب📚
🥀شهید محمدرضا ابوالپورمفرد یکی از رزمندگان رشید اسلام بود. وی در مهربانی خلوص و شجاعت زبانزد بود. محمدرضا از کودکی در کنار برادرانش که از مبارزان علیه رژیم شاه بودند، درس ایستادگی و مردانگی آموخت و بعد از شهادت دو برادرش احمدرضا و غلامحسن درحالی که دانشجوی رشته زبان دانشگاه شهیدبهشتی تهران بود، درس و تحصیل را رها کرد و عازم جبهه های حق علیه باطل شد. به عنوان فرمانده دسته گردان امام مهدی (عجل الله) در عملیات های مختلف شرکت کرد و بارها در این مسیر دچار جراحت شد اما از ادامه راه باز نماند. 📚کتاب«تپه های ریشن» روایتی از رشادت ها و مردانگی های این شهید سرافراز است. 📌برشی از کتاب «تپه های ریشن»: آهسته و ترکش خورده بلند شدم. از محمدرضا جدا شدم، راه افتادم بروم، اما دیگر جانی نداشتم؛ کمرم از ترکش خمپاره می سوخت. باورم نمی شد، سید کریم ستوده رفته بود روی مین، درست سه متریِ من! تیر هم خورده بودم، پهلوی راستم سوراخ شده بود، خون ازش شرشر می ریخت بیرون. درمانده شده بودم اما باید مقاومت می کردم. هر قدم که بر می داشتم بیشتر عذاب می کشیدم، دست برادران مجروحم به سمتم دراز می شد اما توان یاری رساندن به آنها را نداشتم. دشمن سد را پوکانده بود و تا گردن توی آب و گِل بودیم. به هر طرف سر می‌چرخاندم پیکر شهدایی را می دیدم که تا دقایقی قبل شانه به شانه شان در مقابل دشمن ایستاده بودم! کربلا بود انگار! 📖صفحه۱۶۰ فصل دوم
فردا هم چند تا کتاب از اعضای انجمن ادبی باغ گردو بهتون معرفی میکنم اگر برسونن😁🌺 چشم بچه هاتونو با نور کتاب روشن کنید نه نور ال سی دی گوشی😜😜😜
رعنا از مادربزرگ خداحافظی کرد و راه افتاد. در راه بپربپر کرد تا به دریاچه رسید. به نوک قرمزی گفت: - باید برم بین علفزار گل جمع کنم تا مادربزرگ را شاد کنم. هر گلی جمع می‌کرد نگاهی به گردنبندش می‌کرد و می‌خندید. آخرین گل را که کند به نوک قرمزی گفت: - خب دیگه بسه بریم. ولی نگاه که کرد گردنبند نبود! از جا پرید و گفت: - پس گردنبندم کو! اینور بگرد، اون ور بگرد، چیزی پیدا نکرد. گنجشکی آمد و گفت: - رعنا چی شده؟ رعنا گفت: - تو که اون بالایی میتونی یه چرخی بزنی گردنبند منو پیدا کنی؟ گنجشکی چرخی زد و گفت: - نبود، نیست، نگرد! بین این همه علف که چیزی دیده نمیشه. رعنا ناراحت شد. گوشه‌ای نشست و گفت: - گردنبند خوبم، مادربزرگ برام درست کرده بود، حالا بهش چی بگم. کمی که نشست نوک قرمزی نوکی زد و گفت: - گرسنه‌م چیزی هم برای خوردن نیست. رعنا ذوق زده بلند شد و گفت: - خب این علف‌ها رو بخور تا منم گردنبندم رو پیدا کنم. نوک قرمزی روش رو برگردوند گفت: - من که اینا رو نمیخورم. دونه میخوام. رعنا یک دفعه انگشتش را بالا گرفت و گفت: - فهمیدم بزبزی. رفت و بزبزی را آورد و بهش گفت: - بفرما نهار! بزبزی خورد و خورد سیر شد و گوشه‌ای نشست. رعنا گفت: - چی شد؟ بخور دیگه. بزبزی گفت: - دیگه نمی‌تونم. سیر شدم. گنجشکی گفت: - نبود، نیست، نگرد! رعنا یاد ببعی افتاد، دوید سمت خونه مادربزرگ. ببعی را آورد و بهش گفت: - بفرما نهار! ببعی خورد و خورد تا سیر شد. گوشه‌ای نشست و گفت: - دیگه نمی‌تونم. گنجشکی گفت: - نبود، نیست، نگرد! رعنا این بار یاد گاوی افتاد. رفت و گاوی را آورد. گاوی خورد و خورد و جلو رفت، رعنا که پشت‌سرش بود، چشمش به گردنبندش افتاد تندی برش داشت و گفت: - بلاخره تونستم. گنجشکی بالی زد و گفت: - بگردی حتما هست.