#شب_نوزدهم
#ضربت_خوردن
وقتی نشست، تیغ به پیشانی علی
"فُزْتُ وَ رَبِّ" بود غزل خوانی علی
خشکیده باد چشمه ی آن سرزمین که شد
بی بهره از دو دیده ی بارانی علی
در جنگ، شیرِ بیشه و در خانه مردِ کار
این بود راه و رسمِ مسلمانی علی
جز در وصال فاطمه و شوق دیدنش
دنیا ندیده بود پریشانی علی
زینب چه حال داشت خدایا که می رسید
لحظه به لحظه، لحظه ی پایانی علی
مادر که رفت امید به غیر از پدر نداشت
گویا ز بعد رفتن حیدر خبر نداشت
#سید_روح_الله_موید
@s_r_moayed