eitaa logo
صالحین تنها مسیر
223 دنبال‌کننده
16.9هزار عکس
6.8هزار ویدیو
267 فایل
جهاد اکبر، مبارزه با هوای نفس در تنها مسیر آرامش کاری کنیم ورنه خجالت براورد روزیکه رخت جان به جهان دگر کشیم خادم کانال @Yanoor برایم بنویس tps://harfeto.timefriend.net/16133242830132
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔱و من الناس من یعبد الله علی فان اصابه خیر اطمان به و ان اصابته فتنه انقلب علی وجهه خسر الدنیا و الآخره حج /11👉 🔱قرآن می گوید : بعضی از مردم راه ایمان و را تا وقتی می روند که هم در آن راه تامین بشود ، همین قدر که ضربه ببینند به آن پشت می کنند . اینها نیستند.👌 🙄 🌀🌀🌀
۳ ✔️ پدر و مادرا و سایر مومنین باید برای ازدواج بهتر و زودتر جوانان مجرد اقدام کنن. 🔵همینطور برای خانم هایی که به هر دلیلی طلاق گرفتن و آقایونی که خانمشون رو طلاق دادن. 🌺برای اینها هم باید تلاش بشه. مخصوصا خانم هایی که مطلقه هستن و یا حتی بچه هم دارن.✔️✔️✔️ این یه نگاه خیلی زشت هست در جامعه ی ما که فکر میکنن زنی که مطلقه هست رو نباید گرفت! ⛔️⛔️ 🔴اون بنده خدا حق زندگی نداره؟!!! حتی پسران مجرد هم چه اشکالی داره با این طور خانم هایی ازدواج کنن؟ مگه حرامه؟! 🔰اتفاقا هم حلاله و هم قطعا ثوابش خیییییلی بیشتر از گرفتن یه دختر هست. چون دل یه مومن شاد میشه. زندگیش گرم میشه. ❗️چرا انقدر روح بعضیا کوچک هست؟ انصافا اگه شرایطی اینطوری پیش اومد نترس برو جلو 👌خدا میدونه که چقدر میتونی رشد کنی و خدا برات چیکار میکنه... میتونی در این زمینه مبارزه با نفس کنی؟! 🔹🔸🔹🔶🔷🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 امام جواد علیه‌السلام فرمودند: 🔺 الثِّقَةُ باللّهِ تعالى ثَمَنٌ لِكُلِّ غالٍ،و سُلَّمٌ إلى كُلِّ عالٍ. 🔻 اعتمادِ به خداوند متعال، بهاى هر چيز گرانى است و نردبان رسيدن به هر بلندايى. 📚 ميزان الحكمه ج۱۳، ص۴۵۹ 🌹 امام خمینی (ره): 🔺 من متواضعانه از شما می‌خواهم که حتی الامکان در انتخاب اشخاص با هم موافقت نمائید و اشخاصی اسلامی، متعهد، غیر منحرف از صراط مستقیم الهی را در نظر بگیرید و سرنوشت اسلام و کشور خود را به دست کسانی دهید که به اسلام و جمهوری اسلامی و قانون اساسی معتقد و نسبت به احکام نورانی الهی متعهد باشند و منفعت خود را بر مصلحت کشور مقدم ندارند. 📚 صحیفه نور، جلد ۱۱، صفحه ۲۶۹ 🌹 امام خامنه‌ای: 🔺 برای مردم این مهم است؛ مجلس متدیّن، مجلس متعهّد، مجلس شجاع، مجلس فریب‌نخور که فریب ترفند دشمن را نخورد؛ مجلسی که به عزّت ملّی و استقلال ملّی اهمّیّت بدهد و عزّت ملّی را پایمال نکند، استقلال ملّی را پایمال نکند. ۱۳۹۴/۱۲/۰۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صالحین تنها مسیر
#رمان_هاد پارت۱۳۷ اما وقتی دید که شاهرخ حرکتی نکرد خنده روی لبش خشک شد. بلندشد وجلوی شاهرخ ایستاد.
پارت۱۳۸ - اما من با علی و هادی چه نقطه مشترکی دارم؟ - همون نقاط مشترکی که با من داشتی - اما هادی از یه دنیای دیگه است - تجربه یه دنیای جدید که بد نیست شروین خندید. - توجیه شدی که با من حرف می زنی؟ هادی وقتی نماز می خونه انگار داره مستقیم با خدا حرف می زنه اما من حتی بلد نیستم درست وضو بگیرم. تو یا هنوز منو نمیشناسی یا خیلی خوش خیالی - خب شروع کن! همه چیز از یه نقطه شروع می شه از نقطه ای که تصمیم می گیری - امکان نداره - هر چیزی رو که باور کنی امکان پذیر میشه. اگر بهت ثابت شد که اشتباه می کنی چی؟ - چیو اشتباه می کنم؟ اینکه من مثل اون نیستم؟ - اینکه هادی هم از دنیای توئه. یکی درست عین تو فقط تصمیم گرفته - بی خیال شاهرخ. ما رو گرفتی؟ به اندازه کافی خسته هستم. حوصله شوخی ندارم بعد با حالتی که حاکی از ناباوری بود گفت: - اونم مثل توئه! حتما ! شاهرخ فقط لبخند زد... دم در خانه شاهرخ از ماشین که پیاده شد کیفش را روی صندلی گذاشت و کتابی را بیرون آورد و به طرف شروین گرفت و گفت: - اینو بخون شروین کتاب را گرفت. - بخون و نظرت رو راجع بهش بهم بگو شروین نگاهی به حجم کتاب انداخت. خیلی قطور نبود. شاهرخ گفت: - وقت زیادی نمی خواد - باشه، فعلا - خداحافظ فصل بیست و نهم چند روزی را که بین دو امتحانش تعطیل بود فرصت خوبی بود. امتحانش سخت نبود برای همین بیشتر وقتش را برای خواندن کتاب گذاشت. تا نیمه های شب بیدار بود. آنقدر که خواب می رفت و کتاب از دستش می افتاد. روز سوم در حیاط دانشکده منتظر شاهرخ بود. روی صندلی لم داده بود و درحالکیه در افکار خودش غرق بود به حوض وسط حیاط دانشکده خیره شده بود که... - آقای کسرایی؟ سر چرخاند. آنقدر ذهنش مشغول بود که متوجه نشد این قیافه همان دختری است که هیچ وقت از دیدنش خوشحال نمی شد برای همین بدون هیچ عکس العملی جواب داد. - بله؟ - استاد مهدوی نیومدن. شما نمی دونید کی میان؟ - نه. چرا از من می پرسید؟از دفتر بخش بپرسید - آخه شما همیشه باهاشون هستید. نمی دونین کجان؟ شروین که انگار یکدفعه به خودش آمده و فهمیده بود چه کسی جلویش ایستاده با حالتی نیشدار گفت: - فعلا می بینین ین که با من نیستن دختر نگران نگاهی به در دانشکده انداخت و با درماندگی پرسید: - یعنی هیچ خبری ازشون ندارید؟ به نظر نمی آمد در وضع مناسبی باشد چرا که رفتارش نشان میداد موقتاً کینه های قدیمی را فراموش کرده. شاید برای همین شروین هم لحنش را تغییر داد. - نه. اگر کار مهمی دارید بهشون زنگ بزنم؟ دختر مشتاقانه استقبال کرد: - واقعاً؟ اگر این کار رو بکنید کمک بزرگی کردید شروین گوشی اش را درآورد و تماس گرفت. وقتی صحبتش تمام شد گفت: - می گن نیم ساعت دیکه احتمالا برسن. حدود11 دختر که دید ماندنش فایده ندارد مأیوسانه گفت: - 11؟ خیلی دیره. امتحان شروع میشه. خیلی ممنون. لطف کردید و خواست برود که شروین با دیدن برگه هایی که دستش بودگفت: - سوال درسی دارید؟ دختر با تعجب گفت: - چی؟ شروین به برگه ها اشاره کرد. دختر که تازه متوجه شده بود گفت: - آها! بله. دیروز هم استاد نیومدن. از دوست هام هم کسی نتونست حل کنه - معلومه خیلی درس خونید که همیشه سوال دارید! نرگس لبخندی زورکی زد. شروین مردد بود که حرفش را بزند یا نه برای همین با صدایی آرام گفت: - می خواید بدید من یه نگاهی بهشون بندازم؟ دختر هم مردد بود. - آخه .... شروین که به نظر می رسید نرم تر شده گفت: ادامه دارد.... ✍ میم مشکات
صالحین تنها مسیر
#رمان_هاد پارت۱۳۸ - اما من با علی و هادی چه نقطه مشترکی دارم؟ - همون نقاط مشترکی که با من داشتی -
پارت۱۳۹ - نترسید. نمی خوام جواب اشتباه بدم دختر هم لبخند زد و برگه ها را داد. - فکر کنم بتونم یه چند تائیش رو حل کنم. البته به شرطی که اگر غلط بود بعداً طلبکار من نشید بعد سرش را بالا گرفت و منتظر جواب نرگس شد. نرگس نگاهی کوتاه به شروین کرد و گفت: - فکر کنم بهتر از هیچی باشه چند لحظه ای گذشت. شروین گفت: - خب؟ نرگس سربلند کرد و با نگاهی پرسشگر شروین را نگاه کرد. شروین پرسید: - ایستاده؟ نرگس که تازه متوجه شده بود لبخند کوتاهی زد و با کمی فاصله کنار شروین نشست... حل مسأله ها نیم ساعتی طول کشید. به محض اینکه نرگس رفت سرو کله شاهرخ پیدا شد. - خوبه، کم کم داری راه می افتی. خواستگاری هم کردی؟ شروین سرش را به طرف صدا برگرداند. - چی؟ - کی شیرینی می دی؟ شروین نیشخند زد. - مسخره - من که می دونم تو آخرش این کار رو می کنی فقط می خوای از زیر شیرینی در بری - خب تو که می دونی چرا عجله داری؟ - آخه دوست دارم قیافت رو ببینم. خیلی دیدنی میشه. تا دیروز سایش رو با تیر می زدی حالا با دسته گل و شیرینی بری خواستگاری شروین گفت: بعدشم به خوبی و خوشی تا آخر عمر کنار هم زندگی می کنیم؟ - حتماً و دستش را دراز کرد. شاهرخ دستش را گرفت و کشید تا از جایش کنده شود: - یحتمل! - تازگی ها زیاد سینما رفتی؟ - من خودم فیلم هندی سیارم! شروین ابروئی بالا برد. - ماجرا جالب شد! - راحله شاگرد من بود. همیشه باهم مشکل داشتیم. یه بار به خاطر 25 صدم درسش رو پاس نکردم. به خاطر این اتفاق یک ترم درسش دیرتر تموم شد اما حاضر نشد التماس کنه. من آدم مغروری بودم و انتظار داشتم همه بهم احترام بذارن حتی اگر اشتباه کنم!! اونم حاضر نبود فقط به خاطراینکه استادشم حرفم روقبول کنه. بعدها بهم گفت که چون اخلاقم رو میشناخته حاضر نشده بیاد - و تغییر احساسات از کجا شروع شد؟ - دنیا عوضی میشه. بعضی چیزا اونقدر آروم اتفاق می افته که خودت هم متوجه نمیشی. خود تو! چی شد یهو از اون حالت خروس جنگی در اومدی؟ - نمی دونم! شاید به خاطر موقعیت! - می بینی؟ آدم ها تجربه مشترک زیادی دارن - خب این دلیل نمی شه که من بخوام باهاش ازدواج کنم شاهرخ در اتاق را باز کرد. - می دونم و لبخند معنا داری زد. وقتی پشت میز قرار گرفت پرسید - خب؟ کتاب رو خوندی؟ - آره. جالب بود - همین؟ - از این داستان ها زیاده. قفسه های کتاب فروشی پره از این مدل قصه ها - اما این یه داستان نیست. یه زندگی واقعیه - آره. راستش اول از دستت ناراحت شدم فکر کردم برداشتی داستان زندگی منو نوشتی اما بعد که سال چاپش رو دیدم فهمیدم اشتباه کردم - زندگی تو؟ - آره. البته یه کم فرق داره. مثلا طرف پولدار نیست یا یه سری جزئیات دیگه شخصیت اصلیش با من تشابه فکری زیاده داره - اما تو که گفتی بین شما هیچ شباهتی نیست؟ - بین ما؟ منظورت چیه؟ - معلومه کتاب رو دقیق نخوندی ادامه دارد.... ✍ میم مشکات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
13981116_35381_128k.mp3
9.43M
گزیده بیانات صبح امروز رهبر انقلاب درباره مجلس شورای اسلامی. ۱۳۹۸/۱۱/۱۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مداومت بر خواندن سوره واقعه قبل از خواب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم: هر کس سوره واقعه را هر شب بخواند هرگز فقیر نخواهد شد امام باقر(ع) : هر کس سوره واقعه را هر شب قبل از خواب بخواند، خداوند را دیدار میکند در حالیکه چهره اش همچون ماه شب چهارده میدرخشد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🌺🌺🌺 اَلسّلامُ عَلیکَ یا بقیَّه اللهِ یا اباصالح المهدی،یاخلیفه الرّحمن ویاشریک القرآن یاامامَ الانسِ والجانّ. 🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💙 از اول دل نبند 💙 💢 ما آدمها اول خود را به چیزهایی علاقمند و وابسته می کنیم، 😐❗️ بعد خود را نیازمند به آنها می بینیم،😑❗️ ❌ بعد وقتی به این نیازهای جعلی خود نمی رسیم👈 بی قرار می شویم.😟❗️ 💠بعد برای برطرف کردن این بی قراری ها،👈 وابستگی های دیگر درست می کنیم❌⛔️❌ 🔰بعد وقتی به آن ها هم نمی رسیم درمانده می شویم😞⚠️ ⛔️کاش از اول دل نمی بستیم.⛔️ 🌹 علیرضا پناهیان 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ 🌹 امام حسن مجتبی علیه‌السلام فرمودند: ‌ 🔺 احسان و نیکی، آن است كه تأخيرى در قبل و منّتى در بَعد نداشته باشد. ‌ 📚 بحار، ج ۷۸، ص ۱۱۵ ‌ 🌹 امام خمینی (ره): 🔺 لحظات حساس که دشمنان همه در کمینند و منتظر فرصت، به خاطر خدای متعال و به خاطر مصالح کشور و ملت و به خاطر خون های ریخته شده در راه آزادی و استقلال، به خاطر هر چه که آن را محترم می شمارید از اختلاف و نفاق دست برداشته و خود را در مقابل حق و خلق سرفراز نمائید از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمین را خواستارم. 📚صحیفه نور جلد ۱۱ صفحه ۲۷۰ 🌹 امام خامنه‌ای: 🔺 مجلس نباید نماد تردید و خودکم‌بینی، یأس و ناامیدی، و بی‌اعتنایی و بی‌مبالاتی به مسائل کشور باشد و نباید با دید مأیوسانه به ظرفیت‌ها و توانایی‌های ملی نگاه کند. ۱۳۹۷/۰۳/۳۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مستحب است كه در آخر روز پنجشنبه به اين صورت استغفار كنند: أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إلَهَ إلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ وَ أَتُوبُ إلَيْهِ تَوْبَهَ عَبْدٍ خَاضِعٍ مِسْكِينٍ مُسْتَكِينٍ لاَ يَسْتَطِيعُ لِنَفْسِهِ صَرْفاً وَ لاَ عَدْلاً وَ لاَ نَفْعاً وَ لاَ ضَرّاً وَ لاَ حَيَاهً وَ لاَ مَوْتاً وَ لاَ نُشُوراً وَ صَلَّي اللَّهُ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ عِتْرَتِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ الأَْخْيَارِ الأَْبْرَارِ وَ سَلَّمَ تَسْلِيماً
🔴 🔹برای تماشای فیلم «لباس شخصی»، اثر جدید سینمایی سازمان رسانه ای اوج در جشنواره فجر به سینما رفتم. داستان فیلم درباره سرگذشت حزب توده است که در حال جاسوسی برای شوروی و خروج اطلاعات جنگ برای صدام و... بود. همون ماجرای جاسوسی افضلی، فرمانده وقت نیروی دریایی ارتش است. 🔸در یکی از دیالوگ های تاثیرگذار فیلم، یاسر بازیگر نقش اول فیلم به رئیس اطاعات سپاه بعد از یک کشمکش تحلیلی درباره حزب توده میگه: 🔹 «آقا حنیف منافقین و... که علناً علیه انقلاب دارند حرف می‌زنند تکلیفشون روشنه، ما باید مراقب حزب توده ای باشیم که حرف و شعار انقلاب روی زبونشه، اما فعالیتش علیه کشور، انقلاب و در خدمت شوروی و صدام هست» 🔸این دیالوگ به خوبی تأکید می‌کند که باید مراقب شعار دهندگانِ سست عنصرِ سرِ بزنگاه سکوت کننده باشیم. کسانی که با اسم و شعار انقلابی گری وارد مجلس خواهند شد و بعد با لگد به تشت آبروی انقلاب می‌زنند. 🔹باید در نظر داشت که مطابق سخنان رهبری باید به افراد شجاع، عدالت طلب و بصیر رای داد تا ضامنی باشند بر تشکیل و به تبع این مجلس قوی‌، اقتصادی قوی و در آخر ایران قوی را شاهد باشیم. ان شاء الله ✍آقای االف ✅ با بدون سانسور متفاوت بیندیشید 👇 http://eitaa.com/joinchat/404946944Ceab6f2b794
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا