سلام. عصرتون بخیر.🌹
💢 آقا یه فریبی که هوای نفس توی ماه رمضون به آدم میده میدونید چیه؟!
👈 اینه که آدم چون در طول روز گرسنه هست، موقع افطار که میشه هوای نفس میاد و میگه چون تو این همه سختی کشیدی باید تا اونجا که میتونی بخوری!😈
🔴 بعد که آدم افطار رو حسابی سنگین میخوره دیگه برای سحری نمیتونه غذا بخوره
اونوقت در طول روز حسابی اذیت میشه!😒
⭕️ در حالی که اگه آدم یه مبارزه با نفس کنه و افطار رو سبک بخوره، موقع سحر اشتهای خوبی داره و فرداش روزه بهش فشار نمیاره.
✅ خلاصه باید حال هوای نفس رو گرفت! اگه حالشو نگیری اون برای گرفتن حالت حسابی برنامه داره!
حالا خود دانی!☺️
🍒 @IslamLifeStyles
صالحین تنها مسیر
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین 🌺🔶🌷🔸🌺 #از_خ
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین
و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین
🌺🔶🌷🔸🌺
#از_خانه_تا_خدا....
#درس سی و یکم
👇
💎 "لذّت بردن در جوانی و پیری"
💬 تصوّر کنید که توی سالهای پیری، "توان و قدرتِ جسمی انسان" از بین میره
و دیگه "توانایی حرکت و غذا خوردن و لذّت بردن از اطرافش" رو نداره.
🔶 در این شرایط👆، روحِ شما هنوز لذّت میخواد!
دقیقاً مثل یه جوان ۱۸ ساله دنبال لذّت هست...
💕🌷🌺
🔵 "همین که آدم وجود داشته باشه، طبیعتاً دنبال لذّت هم خواهد بود".
✅ روحِ انسان ضعیف نمیشه، بلکه همیشه دوست داره لذّت ببره
و توی زندگیش "هیجان و عشق" داشته باشه.
💥💞✔️
🔶 البته دقّت کنید که "لذّت بردن توی دورانِ جوانی با لذّت بردن توی دورانِ پیری یه مقدار متفاوت هست". 👇
🌺 مثلاً توی جوانی آدم از "هر چیزِ جدیدی" لذّت میبره.
💍 امّا توی پیری بیشتر دوست داره #انس بگیره.
🔷 یکی از علّت های اینکه انسانها در سنینِ بالا به سمتِ #محافظه_کاری پیش میرن همینه.
❇️ آدمای مسن، معمولاً دوست ندارن وضعیتِ موجود تغییر کنه.
به این راحتی حاضر نیستن ریسک کنن.
🌷 یکی از تفاوتهای دوران جوانی با پیری اینه که در دورانِ جوانی آدم "مملو از انرژی" هست 😍💥
برای همین بهتر میتونه سختیها رو تحمل کنه😌
💢 امّا هر چقدر سن انسان بالاتر میره انرژیش کمتر میشه و برای همین زیاد نمیتونه سختیها رو تحمل کنه. 🔺
✔️ طبیعتاً آدم باید طوری زندگی کنه که وقتی پیر شد بازم بتونه "از زندگی و احساساتش" نهایتِ لذّت رو ببره.👌
✅🔹🌷➖💖
اللهم صل علی محمد و آل محمد
و عجل فرجهم
┄┄┄••❅❈✧❈❅••┄┄┄
﷽
🌙🔬فواید روزه داری از معتبرترین سایتهای علمی جهان!
💎1-سایت نیچر (معتبرترین منبع علمی دنیا) :
🔆برای درمان سرطان خون نیاز به روش های جدیدی است. یکی از این روش ها رژیم های غذایی محدود از جمله "روزه داری" است. روزه داری میتواند در پیشگیری و درمان بعضی از انواع تومورها در نظر گرفته شود
💎2-سایت ساینس دیلی :
📌مطالعات نشان میدهند که رژیم غذایی کم کالری و متعادل از نظر پروتئین همانند "روزه داری" نه تنها باعث تعادل وزن میشود بلکه سم موجود در بدن را به شکل PCBs ازاد میکند و باعث افزایش سلامت قلب و کاهش استرس اکسیداتیو میشود
🌐کالج اسکیدمور
📌مطالعات نشان میدهند که روزه داری به افراد دیابتی و بیماران قلبی و عروقی کمک میکند
🌐ژورنال sage
📌روزه داری برای بیمارن مبتلا به صرع مفید است
🌐دانشگاه جانز هاپکینز
✍عبادت خداوند متعال به مصلحت دنیا و آخرت انسان است...
•┈••✾🍃🍂🍃✾••┈•
صالحین تنها مسیر
🌠 رمان شب #بدون_تو_هرگز 29 "جبهه پر از علی بود" 🔸با عجله رفتم سمتش ... خیلی بی حال شده بود ...
🌠 رمان شب
#بدون_تو_هرگز 31
" مهمانی بزرگ"
🔷 بعد از مدت ها پدر و مادرم قرار بود بیان خونه مون ...
علی هم تازه راه افتاده بود و دیگه می تونست بدون کمک دیگران راه بره ... ☺️
💢 اما نمی تونست بیکار توی خونه بشینه ...
منم برای اینکه مجبورش کنم استراحت کنه ... نه می گذاشتم دست به چیزی بزنه و نه جایی بره ...
🔷بالاخره با هزار بهانه زد بیرون و رفت سپاه دیدن دوستاش ...
قول داد تا پدر و مادرم نیومدن برگرده ...
🔸همه چیز تا این بخشش خوب بود ...
اما هم پدر و مادرم زودتر اومدن ... هم ناغافلی سر و کله چند تا از رفقای جبهه اش پیدا شد ...
💢 پدرم که دل چندان خوشی از علی و اون بچه ها نداشت ...
زینب و مریم هم که دو تا دختر بچه شیطون و بازیگوش ... دیگه نمی دونستم باید حواسم به کی و کجا باشه ... 😢
🔸مراقب پدرم و دوست های علی باشم ... یا مراقب بچه ها که مشکلی پیش نیاد ...
یه لحظه، دیگه نتونستم خودم رو کنترل کنم ... و زینب و مریم رو دعوا کردم ....
و یکی محکم زدم پشت دست مریم...
🔺نازدونه های علی، بار اولشون بود دعوا می شدن ... قهر کردن و رفتن توی اتاق ... و دیگه نیومدن بیرون ...
🔺 توی همین حال و هوا ... و عذاب وجدان بودم ... هنوز نیم ساعت نگذشته بود که علی اومد ...
قولش قول بود ... راس ساعت زنگ خونه رو زد ...
🔸بچه ها با هم دویدن دم در ... و هنوز سلام نکرده ... - بابا ... بابا ...
مامان، مریم رو زد ...😢
🌷
رمان شب #بدون_تو_هرگز ۳۲
"تنبیه عمومی"
🔹 علی به ندرت حرفی رو با حالت جدی می زد ...
✅ اما یه بار خیلی جدی ازم خواسته بود، دست روی بچه ها بلند نکنم...
💢به شدت با دعوا کردن و زدن بچه مخالف بود ... خودش هم همیشه کارش رو با صبر و زیرکی پیش می برد ...
🔹تنها اشکال این بود که بچه ها هم این رو فهمیده بودن ... اون هم جلوی مهمون ها ... و از همه بدتر، پدرم😒
🔸علی با شنیدن حرف بچه ها، زیر چشمی نگاهی بهم انداخت ... نیم خیز جلوی بچه ها نشست و با حالت جدی و کودکانه ای گفت ...
- جدی؟ ... واقعا مامان، مریم رو زد؟ ... 😒
💢 بچه ها با ذوق، بالا و پایین می پریدن ... و با هیجان، داستان مظلومیت خودشون رو تعریف می کردن ...
و علی بدون توجه به مهمون ها ... و حتی اینکه کوچک ترین نگاهی به اونها بکنه ...
غرق داستان جنایی بچه ها شده بود ...😌
🔸داستان شون که تموم شد ... با همون حالت ذوق و هیجان خود بچه ها گفت ...
- خوب بگید ببینم ... مامان دقیقا با کدوم دستش مریم رو زد ...😒
و اونها هم مثل اینکه فتح الفتوح کرده باشن ... و با ذوق تمام گفتن ... با دست چپ ...
💢 علی بی درنگ از حالت نیم خیز، بلند شد و اومد طرف من ...
خم شد جلوی همه دست چپم رو بوسید ...
و لبخند ملیحی زد ...😊
- خسته نباشی خانم ... من از طرف بچه ها از شما معذرت می خوام ...
❤️ و بدون مکث، با همون خنده برای سلام و خوشامدگویی رفت سمت مهمون ها ...
هم من، هم مهمون ها خشک مون زده بود ...
💢 بچه ها هم دویدن توی اتاق و تا آخر مهمونی بیرون نیومدن ...
💞 منم دلم می خواست آب بشم برم توی زمین ... از همه دیدنی تر، قیافه پدرم بود ...
چشم هاش داشت از حدقه بیرون می زد ...
✅ اون روز علی ... با اون کارش همه رو با هم تنبیه کرد ...
این، اولین و آخرین بار وروجک ها شد ...
و اولین و آخرین بار من...☺️
🌹 @saLhintanhamasir