صالحین تنها مسیر
"رمان #شکسته_هایم_بعدتو💔 #قسمت0⃣4⃣ برای بیمارستانم نیازه، دفترچه هاشون توی کیف آیه ست، مُهر منم
"رمان #شکسته_هایم_بعدتو💔
#قسمت1⃣4⃣
آرام و نزدیک گوش آیه گفت:
_اگه تو یه امانت از سیدمهدی داری، من دوتا امانت دارم آیه، با من این کار رو نکن! منو شرمنده نکن! تو باید آیه ی سیدمهدی باشی! من غلط کردم زیادی خواستم، پدری زینب برام بسه! با من این کار رو نکن! جواب حاج علی و سیدمهدی رو چی بدم؟ امانت داری نکردم آیه، آیه شرمنده شدم
چشماتو باز کن آیه، من میرم! مثل تمام روزایی که نخواستی باشم و رفتم! آیه من تو عمرم هیچ چیزی نداشتم، من به نداشتن عادت دارم؛ زینب بهت احتیاج داره! من نباشم تو خوب میشی، آیه میشی، ستون میشی، سقف میشی... من باشم میشکنی آیه!
سرش را روی تخت کنار آیه گذاشت و قطره ی دیگری اشک از چشمانش فروریخت. دستی روی شانه اش نشست. سرش را که بلند کرد محمد را دید:
_آیه بیشتر از هر وقتی بهت نیاز داره! اینکه میبینی دیگه اون آیه ای نیست که روز اول دیدی، برای اینه که تکیه گاه داره! برای اینه که وقت کرده ضعیف باشه، برای اینه که تازه داره درداش رو بروز میده... بذار داد بزنه، بذار گریه کنه، بذار ضعیف باشه، بذار زخماش سر باز کنن؛ اگه این زخما درمان نشه روزای بدی در انتظارشه! آیه بهت نیازداره... زن برادرم بهت نیاز داره که داد میزنه میگه برو! بهت نیاز داره و میخواد باشی!
اینو منی بهت میگم که دوازده ساله میشناسمش؛ اینو رها میگه که دکتره، سایه میگه که دکتره؛ ارمیا شونه خالی نکن. شونه خالی کنی آیه میشکنه! مطمئنش کن که هستی! مطمئنش کن که میمونی... که دوستشون داری!
ارمیا: دوستشون دارم، مگه میشه آیه رو دوست نداشت؟ مگه میشه زینب رو دوست نداشت؟
فردای آن روز ارمیا، آیه و زینبش رامرخص کرد و همراه محمد به خانه ی
حاج یوسفی رفتند.
آیه گفت:
_بازم اینجا؟ چرا از اینجا نمیریم؟
ارمیا با تمام محبتی که در دل داشت به همسرش نگاه کرد:
_دیروز تا دیروقت همه بیمارستان بودن و از بس نگران شماها بودن که به ذهنشونم نرسید کار دیگه ای هم دارن! آخر شب به زور فرستادمشون که استراحت کنن و تازه یادشون اومد. الان میریم ساک و چمدونا رو برمیداریم و میریم یه مهمانسرا نزدیک حرم اتاق میگیریم! خوبه بانو؟
آیه دستی به سر دخترکش که در خواب بود کشید و گفت:
_به خاطر دیروز ببخشید!
ارمیا لبخند زد... محمد لبخند زد... آیه هنوز نگاهش به دخترکش بود:
ِ_نمیدونم چرا داد زدم؛ نمیدونم چرا اونجوری کردم
یادحالِ زینب که میافتم دوست دارم بمیرم!
ارمیا ابرو در هم کشید:
_اینجوری نگو؛ خدا نکنه! دیروزم تقصیر تو نبود. فشارای زیادی رو تحمل میکردی؛ طبیعیه یه جایی کم بیاری، من هستم... همیشه هستم! داد بزنی هستم... گریه کنی هستم، بغض کنی هستم، بترسی هستم، بخندی هستم... همیشه هستم بانو!
لبخند کمرنگی روی لبهای آیه نشست. تو که ناراحت نمیشوی سیدمهدی؟ تو که تنهایی آیه را نمیخواهی؟ تو که لبخند آیه را دوست داری!
ارمیا که زینب را غرق در خواب به درون خانه حاج یوسفی برد، آیه و محمد پشت سرش قصد داخل شدن داشتند که صدای داد و فریادی را از کوچه ی کناری شنیدند.
نگران به هم نگاهی انداخته و به سمت کوچه دویدند... چند قدم بیشتر نبود اما آیه با دردی که صورتش را جمع کرده بود دست روی قلبش گذاشت. دختری چادری در میان زنانی که او را
میزدند ناله میکرد. محمد داد زد:
_اینجا چه خبره؟
زنها مکث کرده و نگاهی به محمد و آیه انداختند. یکی از زنان چیزی از کنار دیوار برداشت و بقیه کنار رفتند.
یکی از زنان صورت دختر را گرفت ومحمد دوید. قبل از آنکه محمد به دختر بینوا برسد، صدای جیغ دختر و افتادن دبه ی خالی و دویدن زنها و محمدی که فریاد میزد:
_آب بیارید... آب!
ادامه دارد...
نویسنده:👇
🌷 #سنیه_منصوری
"رمان #شکسته_هایم_بعدتو💔
#قسمت2⃣4⃣
آیه به همراه ارمیا و محمد و سایه روی نیمکتهای بیمارستان نشسته بودند که مرد سبزپوشی از مردان نیروی انتظامی به انها نزدیک شد.
محمد بلند شده و به مرد نزدیک شد ومدتی صحبت کردند.
سایه گفت:
_مطمئنی مریم بود؟
آیه: آره مطمئنم!
ارمیا: باید به حاج یوسفی زنگ بزنم!
بلند شد و کمی آنطرفتر مشغول صحبت با تلفن شد. محمد که برگشت گفت:
_عجب سفری شد این سفر!
سایه: وضعش چطور بود محمد؟
محمد آهی کشید و نگاهش را به دیوارمقابلش دوخت :
_خیلی بد... اسیدی که پاشیدن روش خیلی قوی نیست اما پوستش رو داغون کرده! امیدوارم آسیبها به حداقل رسیده باشه!
آیه: آخه چرا باهاش اینکارو کردن؟
محمد: نمیدونم.
ارمیا کنار آیه نشست:
_حاجی و زنش دارن میان؛ مسیحم همراهشونه، تازه داشت چشماش رنگ عشق میگرفت، این چه مصیبتی بود؟
آیه با تعجب به ارمیا نگاه کرد:
_آقا مسیح؟ مریم؟ اونکه تازه دیدتش!
ارمیا لبخند تلخی زد:
_مگه مهمه که چقدر کسی رو میشناسی؟ آدم درست که مقابلت قرار بگیره، دلت از سر به زیری در میاد. مسیح هم عین من تو نگاه اول فهمید میخواد... نگاهش رنگ گرفت، اما فرصت نکرد، فرصت نکردعاشقی کنه!
سایه: مریم هنوز زندهستا! چرا فرصت نکرد؟
محمد: حواست هست سایه؟ تو صورت اون دختر اسید پاشیدن!
سایه اخم کرد:
_بله! حواسم هست؛ اگه عاشق باشه بهش کمک میکنه و میتونن با هم زندگی کنن!
محمد: مسیح تازه اون دختر رو دیده، عشقش عمق نداره، اون تازه ازش خوشش اومده؛ زن زندگی دیده و دلش خواسته!
سایه: اما اگه بخواد من کمکشون میکنم!
ارمیا: مسیح حقشه که یه زندگی خوب داشته باشه!
آیه: مگه مریم نمیتونه یک زندگی خوب بهش بده!
ارمیا: اگه مسیح بخواد تا ته دنیا کنارشم که به هم برسن؛ اگه مسیح بخواد همه کاری میکنم!
آیه: باید صبر کنیم دکترش بیاد؛ آقامسیح هم توی این چند روز مشخص میشه.
ارمیا: اگه خدایی نکرده این اتفاق برای تو میافتاد من بازم تو ازدواج باهات شک نمیکردم آیه! مسیح هم برادر منه، نیمه ی گم شده ش رو پیدا کرده، ولش نمیکنه؛ باید به فکر بهترین دکترا باشیم، محمد پرسوجو کن و ببین اگه لازمه ببریمش تهران!
محمد :به خاطر مسیح؟
ارمیا: این به خاطر خود دخترهست. یکی نیاز به کمک داره و من قصد ندارم تنهاش بذارم، شما رو نمیدونم
آیه لبخند زد... مردش مرد بود؛ فقط به فکر خودش وخانواده اش نبود، نگرانیهای مشترکی داشتند.((مردم کشوری که دوستش دارند))
حاج یوسفی که در راهروی بیمارستان ظاهر شد، دوشادوشش مسیح با قدمهای استوار و ابرویهای در هم کشیده پیش می آمد.
ارمیا و محمدپیش رفتند و مشغول صحبت شدند. آیه نگاهش را به زمین دوخت و سایه رفت تا به محترم خانم کمک کند تا کنارشان بنشیند.
ادامه دارد...
نویسنده:👇
🌷 #سنیه_منصوری
#سلام_امام_زمانم🌹❤️
🌱میرسد روزی که بیچون و چرا میبینمت
میرسد روزی که ای شاه وفا می بینمت...
🌱میرسد روزی که تکیه میدهی بر کعبه و
در کنار خانه ی امن خدا می بینمت...
#اللهم_عجلـــ_لولیڪ_الفرجـ 🤲🌷
🚨در دیداری که فرماندهان سپاه با رهبر معظم انقلاب داشتند حضرت آقا فرمودند:
"من در مورد مسائل کشور نگرانی ندارم چون آینده را بسیار روشن میبینم و خداوند اراده کرده است که مردم ایران را به عالی ترین درجات برساند."
🚨سپس فرمودند:
وقتی حضرت موسی با حواریون از دست فرعونیان به کنار رود نیل رسیدند دیدند از یک طرف دشمن دارد حمله میکند و طرف دیگر دریاست
لذا مردم به موسی شکایت بردند و گفتند: یا موسی ما نگرانیم، موسی گفت: ان معی ربی؛ خدای من با من است نگران نباشید
و سپس عصا را به دریا زد و دریا شکافت و همه رد شدند، سپس آقا فرمودند:
🚨"ان معی ربی !
من الان به شما میگویم خدای من با من است نگران آینده نباشید آینده بسیار روشن است"
💠 ان شاءلله
⭕ همه فرماندهان ضمن انشاءالله گفتن به گریه افتادند.
✅ از این بشارت بالاتر می خواهید؟
⭕ حضرت آقا بسیار زیبا به حوادث ظهور اشاره می کند و می فرماید :
"دشمن دنبال ماست ولی امدادغیبی ما را عبور می دهد و به خواست خدا آینده روشن است"
🚨 حال می پرسیم :
برای این بشارت حضرت آقا؛
👈 آیا آماده ایم ؟
آیا برای جهاد آماده ایم؟
❌به دنبال بصیرت افزایی و روشنگری باشید و هر کس را میتوانید به جبهه حق دعوت کنید.
❌ با استدلال مردم را از شک و سردرگمی نجات دهید.
🔺 بیدار باشید .
🔺 هشیار باشید .
🔺 مراقب فتنه های آخرالزمان باشید .
🔺 به جو سازی رسانه ها توجه نکنید .
🔺 از انقلاب و رهبری قاطع دفاع کنید .
🔺 مراقب مکر و حیله دشمنان و دار و دسته شان باشید .
🔺 شروع به خودسازی کنید .
🔺 برای سلامتی و ظهور آقا هر روز و هر ساعت دعا کنید .
🔺 در شمارش معکوس ظهور قرار داریم و امتحانها هر روز سخت تر خواهد شد .
🔺 همانند سردار سلیمانی جان خودتان را در راه آقا امام زمان هدیه کنید .
🔺 همانند سردار حاجی زاده آبروی خود را فدای انقلاب کنید .
🔺 تشییع ۲۵ میلیونی سردار سلیمانی حجت را بر همه مردم تمام کرد .
🔺 فاتحه تمام دشمنان خارجی به ویژه منافقین و نفوذی ها را بخوانید .⁉️
🇮🇷انتخاب ما، انتقام ما
امام خامنه ای:
ممکن است کسی بنده را قبول نداشته باشد عیبی ندارد اما انتخابات مال رهبری نیست،
مال ایران اسلامی و نظام جمهوری اسلامی است.
همه باید در انتخابات شرکت کنند؛
این موجب میشود که نظام جمهوری اسلامی تقویت بشود پایداری و ماندگاری آن تأمین بشود،
کشور در حصار امنیت کامل باقی بماند، که خب بحمدلله امروز هست.🌹
✅۹۴/۱۰/۱۹
#مشارکت_حداکثری_درانتخابات☝️
@saLhintanhamasir
🔰 نگاهی به بیانات رهبر انقلاب پیرامون یک سوال مهم:
❓ چرا اقتصاد مسئله اصلی کشور است؟
👈 «مسئلهی اصلی مردم فضای مجازی و سیاست خارجی و ارتباط با این دولت و آن دولت نیست؛ مسئلهی اصلی مردم چیزهای دیگر است؛ مسئلهی اصلی مردم بیکاری جوانها است، مسئلهی اصلی مردم معیشت طبقات ضعیف جامعه است، مسئلهی اصلی مردم مافیای وارداتی است که کمر تولید داخلی را میشکند، مسئلهی اصلی مردم سیاستهای غلطی است که فلان جوان مبتکر را که میتواند کار انجام بدهد مأیوس میکند.» ۱۴۰۰/۰۳/۰۶
🔹️ این بیانات رهبر انقلاب در فضای رقابتهای انتخاباتی ۱۴۰۰ از اهمیت قابل توجه و بسیار بالای مسئلهی «اقتصاد و معیشت» در نگاه ایشان حکایت میکند. اما چرا حضرت آیتالله خامنهای اینگونه به صراحت اقتصاد و معیشت را مسئلهی اصلی کشور معرفی کرده و نسبت به ضریب دادن به مسائل فرعی هشدار میدهند.
🔍 در مطلب زیر براساس بیانات حضرت آیتالله خامنهای پاسخ این سوال را درمییابیم👇
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=48005
گر عاشق و دلداده شوی مےآید
پاڪ از گنه ، آزاده شوی مےآید
پیداست علائم ظهورش اما
وقتی ڪه تو آماده شوی مےآید
#اللّٰھـُمعجِّللِوَلیڪَالفَرَجْ💚
سلام ای حضرت ســـلطان
تَســـَــــلایِ دل ســوزان
سلام ای ضامن آهــــــو
توئی معنای اَلــــرَحمان
سلام ای عشق و زیبایی
که غوغا کردهای در جان
سلام ای معنیِ رحمت
که بر جان میزنی باران
سلام ای شور و شیدایی
که جان را میکنی خندان
سلام ای شمس و خورشیدی
که مهرت، گشته بیپایان
سلام ای بهر #بیتابان
رضا شد چون سر و سامان
سلام ای امن و آرامش
به #بیتابی دل درمان
#کبری_رحمتی
#بیتاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ تصویری
آیت الله سید ابراهیم #رئیسی
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
یادتون نره، امروز عصر منتظرتونیم
اجتماع بزرگ رأی اولیها
برنامه خیلی خوبی خواهد شد
#حسین_دارابی
@hosein_darabi
صالحین تنها مسیر
♥️🔸♥️🔸♥️🔸♥️🔸
🔸♥️🔸♥️🔸
♥️🔸♥️🔸﷽
🔸♥️🔸
♥️
🔸
💬یک فنجان قصه☕️
♧دید محدود♧
مردی با دوچرخه بـه خط مرزی میرسد، او دو کیسه بزرگ همراه خود دارد.🚵♂
مامور مرزی میپرسد: “در کیسهها چه داری؟”
او میگوید: “شن”
مامور وی را از دوچرخه پیاده میکند و چون بـه او مشکوک بود، یک شبانه روز وی را بازداشت میکند.
ولی پس از کنترل فراوان، واقعاً جز شن چیز دیگری نمییابد. بنابراین بـه او اجازه عبور میدهد.🚶🏻♂
هفته بعد دوباره سر و کله همان شخص پیدا میشود و مشکوک بودن و بقیه ماجرا…
این موضوع بـه مدت سه سال هر هفته یکبار تکرار میشود و پس از آن مرد دیگر در مرز دیده نمیشود!!!
یک روز آن مامور در شهر وی را میبیند و پس از درود و احوال پرسی، بـه او میگوید: من هنوز هم بـه تو مشکوکم و میدانم کـه در کار قاچاق بودی، راستش را بگو چه چیزی را از مرز رد میکردي؟🚷
قاچاقچی میگوید: در کار قاچاق "دوچرخه" بودم و تو در کسیه شن دنبال مدرک بودی.📛
⚠️بعضی وقتها دید ما محدود میشود و موضوعات فرعی ما را بـه کلی از موضوعات اصلی غافل میکند!
🗳تو این ایام یادمون باشه اگر درگیر شایعات و مسائل فرعی بشیم، از مسئله اصلی که یک انتخاب درست هست، باز میمونیم.🗳
#یک_فنجان_قصه
#راه_روشن
🌹رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمودند:
🔺مَن اِسْتُعْمِلَ عاملاً عن المسلمین و هو یعلم أنَّ فیهم مَنْ هو أوْلی بذلک منه و أعلم بکتاب الله و سنَّةِ نبیّه، فقد خان الله و رسوله و جمیع المسلمین
🔻هر کس، از میان مسلمانان، کارگزار (مدیر) گردد، در حالی که می داند دیگری نسبت به او در این کار، اولی و آگاه تر به کتاب خدا و سنت رسول اوست، به خدا و پیامبر و تمامی مسلمانان خیانت کرده است.
📚الغدیر، جلد۸، صفحه۲۹۱
#راه_روشن
🌹امام خمینی (ره):
🔺نصیحتی است از پدری پیر به تمامی نامزدها که سعی کنید تبلیغات انتخاباتی شما در چهارچوب تعالیم و اخلاق عالیۀ اسلام انجام شود؛ و از کارهایی که با شئون اسلام منافات دارد جلوگیری گردد.
🔺اگر در تبلیغات حریم مسائل اسلامی رعایت نشود، چگونه منتخبْ حافظ اسلام می شود؟ باید سعی شود تا خدای ناکرده به کسی توهین نگردد.
📚صحیفه نور ،جلد ٢٠ ،صفحه ١٩۴
#راه_روشن
🌹امام خامنهای:
🔺اگر شرکت پُرشور مردم در انتخابات همراه بشود با یک انتخاب درست، این نورٌعلیٰنور است.
۱۳۹۹/۱۱/۲۹
علت عبادت چیست؟
از امام رضا (ع) پرسيدند: علت عبادت چيست؟ ايشان فرمودند: علتش اين است كه خدا را فراموش نكنيد و خدا در زندگی تان متجلی باشد. فقر خودتان را فراموش نكنيد و ادب برخورد با خدا را ترك نكنيد و از عوامل دور نشويد. در ادب اجتماعی مراوده و ارتباط دوستی می آورد. وقتی با كسی رفت و آمد می كنی و بيشتر ارتباط داری، وابستگی بيشتری ايجاد می شود. نفس اين عبادت كه من روزی پنج بار در روز بايستم و تكبير بگويم و حمد و سوره بخوانم، ايجاد رابطه است. انسان احساس هويتی ميكند. حتی گاهی بعضی ها كه آدمهای ريشه دار و تحصيل كرده هم هستند، می گويند: ما چند سال است كه از خدا چيزی را می خواهيم ولی هرچه دعا ميكنيم اجابت نمی شود. من هم ديگر كنار گذاشته ام. يعنی تصورش از دعا، اجابت است. در دعا هدف اجابت نيست. روايت داريم: گاهی دعا ميكنيم و مستجاب می شود و خدا به فرشتگان می گويد: اين را ديرتر ابلاغ كنيد تا بنده با ما حرف بزند. من صدای او را دوست دارم. شما يك قفل محكم در مغازه زده ايد و بازهم می گوييد: دعا كن. قرص سردرد می خوريد وباز هم ميگوييد: دعا كن. در دعا هدف ارتباط است نه استجابت دعا. اين را بايد دقت كرد كه باعث يأس در مردم نشود.
📚از بیانات دکتر رفیعی
💠 آیت الله کشمیری:
🔸 تا انسان ها آماده پذیرش حضرت نشده باشند، تا حضرت در دل آنها ظهور نکرده باشد و قرین دل آنها نشده باشد، ظهور خارجی برای انسان چیزی را عوض نخواهد کرد و پیدا کردن این آمادگی همان انتظار فرجی است که افضل شمرده میشود.
🔸 امام زمان (عجل الله) پاک و طاهر است، باید پاک شوید، طاهر شوید، تا با او سنخیت پیدا شود
🌷 امام صادق (عليه السّلام) فرمودند :
✍ خَمسُ خِصالٍ مَن لَم تَكُن فيهِ خَصلَةٌ مِنها فَلَيسَ فيهِ كَثيرُ مُستَمتَعٍ أَوَّلُهَا: اَلوَفاءُ وَالثّانيَةُ التَّدبيرُ وَالثّالِثَةُ الحَياءُ وَالرّابِعَةُ حُسنُ الخُلقِ وَالخامِسَةُ وَهِىَ تَجمَعُ هذِهِ الخِصالَ ، الحُرِّيَّةُ.
👌 پنج خصلت است كه در هر كس يكى از آنها نباشد خير و بهره زيادى در او نيست :
1⃣ وفادارى
2⃣ تدبير
3⃣ حيا
4⃣ خوش اخلاقى
5⃣ و پنجمی كه چهار خصلت ديگر را نيز در خود دارد ؛ آزادگى.
📖 خصال ، ص۲۸۴ ، ح۳۳
@dars_akhlaq.mp3
3.42M
🔊 #کلیپ_صوتی بسیار عالی 👌👌
💐🎙استاد آیت الله شجاعی (ره)
💢موضوع: تزکیه، ادامه مبحث فاش کردن اسرار دیگران و شماتت
😍 #پیشنهادویژه_دانلود 😍
⚠️ #درس_اخلاق 🔍 #تزکیه
✅ارسال به دیگران فراموش نشود
═══✼🍃🌹🍃✼══