صالحین تنها مسیر
#کنترل_خانه ۵ 🇮🇷بسم رب الشهداءوالصدیقین🇮🇷 الگوی سوم پدر بودن تو خانه الگویی هست که در اون 👈 پدرسا
تو جوابمون میگن که
حاج اقا زمان ما اصلا جرئت نمی کردیم جلوو پدرمون، سرمونو بالا بیاریم😐
جریت نداشتیم پامونو دراز کنیم؛ پدر باید برا خودش یه ابهتی داشته باشه
این لوس بازیا(ابراز محبت) برا خانوماس😏
دقیقا به عکس اون حالت دوم که فرزندسالاری حاکم بود
تو این مدل پدر به جای همه ی افراد تصمیم می گیره❌
و به عنوان رئیس خونه شناخته میشه و فرزند هر کاری که می خواد انجام بده
با نظارت شدید پدر باید انجام بده😕
یکی از دستورات خداوند متعال که اولا خطابش به پدران هست
👈 بر لزوم حساسیت در برخورد با خانواده اشاره داره
خداوند متعال در ایه ۶ سوره مبارکه تحریم خطاب به مومنین می فرماید
" یا ایها الذین آمنوا قوا انفسکم و اهلیکم نارا........"
ای کسانی که ایمان اوردید !!! خود و خانوادتون را از اتش جهنم که هیزمش انسان ها هستن حفظ کنید
تو تفسیر شریف نمونه که در عصر ما هم نگارش شده
ذیل همین آیه نکاتی مطرح شده که بیانش خالی از لطف نیس
اونجا اومده که
نگهداری خویشتن، به ترک معاصی و عدم تسلیم در برابر شهوات سرکش است👌
و نگهداری خانواده 👈 به تعلیم و تربیت و امر به معروف و نی از منکر
و فراهم ساختن محیطی پاک و خالی از هر گونه الودگی؛ در فضای خانه و خانواده است
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
اللهم صل علی محمد و آل محمدوعجل فرجهم
التماس دعای فرج و شهادت👌🌷✋
ان شاءالله
🔴 حاشیه پر رنگ تر از متن
در روزهای اخیر شاهد واکنش های مختلفی به اظهارات نویسنده فیلمنامه فیلم سینمایی «نمور» که در بخش سودای سیمرغ جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد هستیم.
خانم نوشین معراجی، نویسنده فیلمنامهٔ این فیلم، در نشست خبری پس از نمایش فیلم در جشنواره، اظهاراتی کرد که موجب واکنش های متفاوتی از طرف جامعه و شخصیت های فرهنگی و دینی و... شد.
اما عجیب اینجاست که همه به این اظهارات توجه داشتند، ولی فراموش کردند این مطالب در مقام دفاع از وقایعی بود که در فیلم «نمور» بیان شده است.
آیا منتقدین متوجه بودند در فیلم، داستانی روایت شده که خانم معراجی در دفاع از آن مجبور به بیان آن مطالب سخیف و غیرشرعی شده؟
چرا به اصل فیلم پرداخته نمی شود و مورد اعتراض قرار نمی گیرد؟ در فیلم دختر خانواده بعد از ارتباط.... با پسری که به او علاقه دارد، باردار شده، اما پسر او را رها کرده به خارج از کشور می رود، برادر بزرگ خانواده برای حفظ آبروی خانواده فرزند را از خواهر جدا کرده و او را به عقد رفیقش در می آورد و فرزند این رابطه... را با خود به خارج از کشور می برد.
خانم نوشین معراجی برای توجیه حلال زادگی این فرزند و دفاع از بیان این نوع رابطه در فیلم، چنین اظهاراتی کرده است.
مسولین جشنواره اول باید پاسخ دهند چگونه این فیلم با این نوع نگاه غیرشرعی و فمینیستی به جشنواره فجر راه یافته و در بخش سودای سیمرغ به نمایش درآمده و آیا قرار است این فیلم که به اذعان منتقدین سینما بسیار ضعیف ساخته شده که حتی موجب تمسخر تماشاچیان و منتقدین بوده و با هدف القاء افکار فمینیستی و زیر سوال بردن غیرت خانواده های ایرانی ساخته شده، در سینماها به اکران درآید؟
چرا کسی به نمایش فیلم و محتوای آن که قرار است در برابر چشمان دختران و پسران و جوانان این جامعه که ارزش های دینی الویت آن است، اعتراض نمی کند و فقط به دفاع بلاوجه نویسنده فیلم پرداخته می شود؟
این پرداختن به حاشیه و غفلت از اصلِ فاجعه نیست؟
رها کردن اصل که ترویج تفکرات فمینیستی و زیر سوال بردن روابط اخلاقی و شرعی در خانواده مسلمان ایرانی مهمتر است یا اظهارات نویسنده در دفاع از آن؟
آیا با عذرخواهی خانم نویسنده اکران این فیلم هم در آینده ممنوع می شود یا باید شاهد نمایش فیلم در سینماهای سراسر کشور باشیم؟
البته به گمان من ساخت فیلم با این موضوع، و راه یافتن آن به جشنواره فجر با وجود ضعف های فاحش در ساخت و اظهارات نویسنده در دفاع از قبح شکنی فیلم، هدفدار بوده و پررنگ کردن حاشیه(اظهارات نویسنده) برای دور شدن اذهان از اصل ماجرا(داستان فیلم) است که قرار است در آینده بهنمایش در آید.
چه بسا همین حاشیه کنجکاوی مخاطبان برای تماشای فیلم را دو چندان کرده و به فروش گیشه آن کمک کند.
✍ فاطمه میرزاییان.
کشتی به روی آب در معرض موج هاست هر گاه موج بسیار بلندی به سمت کشتی بیاید آب به داخل کشتی میریزد حالا با این موج بلند کشتی سنگین شده و پایین میرود و موج های کوتاه تر هم داخل کشتی میریزد و همین طور ادامه پیدا میکند تا کشتی غرق شود مگر این که آب کشتی به موقع خالی شود
انسان مثل کشتی است هر قدر که موج های زندگی دنیا مثل گناه و تعلقات دنیا و مال دنیا درونش را پر کند انسان در معرض غرق شدن در دنیاست و به کمال آخرت که مقصد کشتی وجودی انسان است نمی رسد
#محاسبه و استغفار مثل خالی کردن کشتی از آب هست و وجود انسان را خالی میکند از گناه و تعلقات و وابستگی های دنیوی و انسان سبک بال میشود و راحت تر حرکت می کند
هر شب قبل از خواب اعمالمان را #محاسبه کنیم.
این پست هر شب تکرار می شود
یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (علیه السلام) و حضرت نرجس (سلام الله علیها) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (ارواحنا فداه)
ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیه الله فی ارضه
به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد
صالحین تنها مسیر
"رمان#پلاک-پنهان قسمت2⃣9⃣ ــ سمانه خوب گوش کن چی میگم،میشینی تو ماشین درارو هم قفل میکنی، هر اتفا
"رمان #پلاک_پنهان
قسمت3⃣9⃣
با صدای فریاد کمیل به خودش آمد:
ــ برگردتو ماشین سریع
اما سمانه نمیتوانست در این شرایط کمیل را تنها بزارد. یکی از آن سه نفر از غفلت کمیل استفاده کرد وبا چاقو بازویش را زخمی کرد ،کمیل با وجود درد سریع اسلحه را به سمتش گرفت و چند تیر به جلوی پایش زد که سریع عقب رفت، با صدای ماشینی که به سرعت به سمتشان امد،کمیل گفت:
ــ برای آخرین بار دارم میگم تسلیم بشید
امیرعلی با دیدن سمانه که گریون و با وحشت به کمیل خیره شده بود ،نگران به سمت کمیل رفت بقیه نیروها هم پشت سرش دویدند.
کمیل با دیدن امیرعلی اسلحه اش را پایین آورد و بقیه چیزها را به آن ها سپرد،او فقط میخواست کمی حواسشان را پرت کند که نه به پیرمرد آسیبی برسانند و نیرو برسد.
کمیل با یادآوری سمانه سریع به عقب برگشت و به سمت سمانه که زیر باران لرزان با ترس و چشمانی سرخ از اشک به او خیره شده بود قدم برداشت.
کمیل روبه روی سمانه ایستاد،سمانه نگاه گریانش را به چشمان به رنگ شب کمیل دوخت و با بغض گفت:
ــ کمیل
کمیل فرصتی به ادامه صحبتش نداد و سر سمانه را در آغوش گرفت ،و همین بهانه ای شد برای سمانه که صدای هق هق اش قلب کمیل را برای هزارمین بار به درد
بیاورد.
کمیل سعی می کرد او را آرام کند ،زیر گوشش آرام زمزمه کرد:
ــ آروم باش عزیز دلم ،همه چیز تموم شد،آروم باش
سمانه از اوفاصله گرفت و گفت:
ــ کمیل بازوت زخمی شد
کمیل نگاه کوتاهی به بازوی زخمی اش انداخت و گفت:
ــ نگران نباش چیزی نیست، زخمش سطحیه،الانم برو تو ماشین همه لباسات خیس شدند
سمانه دستانش را محکم در دست گرفت و گفت:
ــ نه نه من نمیرم
ــ سمانه خانمی اتفاقی نمیفته من فقط به امیرعلی گزارش بدم بعد میریم خونه
او را به سمت ماشین برد و بعد از اینکه سمانه سوار شد لبخندی به نگاه نگرانش زد و به سمت امیرعلی رفت.
ــ شرمنده داداش دیر اومدیم بارون ترافیک سنگین کرده بود الانم از فرعیا اومدیم که رسیدیم
ــ اشکال نداره،فقط من باید برم خونه تنها نیستم،گزارشو برات میفرستم،پروندشونو اماده کردی بفرست برای سرگرد حمیدی،یه چک هم بکن چرا این محله گشت نداره
ــ باشه داداش خیالت راحت برو
ــ خداحافظ
ــ بسلامت
امیرعلی به کمیل که سریع به سمت ماشین رفت نگاهی انداخت،می دانست کمیل نگران حضور همسرش هست،خوشحال بود از این وصلت چون می دید که کمیل این مدت سرحال تر شده بود ،و بعضی وقت ها مشغول صحبت با تلفن بود و هر از گاهی بلند میخندید،خوشحال بود کسی وارد زندگی کمیل شده است که کمی این مسئول مغرور و با جذبه را خوشحال کند.
🌹نویسنده:فاطمه-امیری
ادامه رمان
"رمان#پلاک-پنهان
قسمت 4⃣9⃣
پروند را بست و دستی به صورتش کشید،گوشی اش را برداشت و شماره سمانه را گرفت ،از دیشب که سمانه را به خانه رسانده بود ،دیگر خبری از او نداشت.
ــ شماره ی مورد نظر خاموش می باشد لطفا....
تماس را قطع کرد و اینبار شماره ی فرحناز خانم را گرفت،بعد از چندتا بوق آزاد بلاخره جواب داد.
ــ سلام خاله
ــ سلام پسرم،خوبی؟؟
ــ خوبم شکر،شما خوب هستید؟
ــ خداروشکر عزیزم
ببخشید مزاحم شدم،سمانه هستش؟چون هر چقدر بهش زنگ میزنم گوشیش
خاموشه
ــ چی بگم خاله جان،سرما خورده هم تب کرده،الانم تو اتاقشه،فک کنم گوشی اش
شارژ نداشته باشه
ــ پس چرا به من چیزی نگفت؟
ــ نمیدونم خاله جان،صبح محمود بردش دکتر کلی دارو و امپول نوشت براش
کمیل کلافه و عصبی دستی در موهایش کشید و گفت:
ــ باشه خاله جان،من یکم دیگه مزاحمتون میشم
ــ مراحمی پسرم،خوش اومدی
کمیل بعد از خداحافظی،از جایش بلند شد و کتش را برداشت و از اتاق خارج شد،با برخورد هوای سرد به صورتش لبه های کتش را بیشتر بهم نزدیک کرد،سوار ماشین شد و به سمت خانه ی آقا محمود رفت.
"🌹نویسنده : #فاطمه_امیری
ادامه دارد.....
#سلام_صبحگاهی
مگه میشه
شما پناه همه ی عالم باشید
و من
بی پناه بمونم؟!!!
پناه من باش پناه عالم
السَّلامُ عَلَی الکهفِ الحَصِینِ
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
روزتان معطر با عطر گل منتخب صاحب الزمان عجل الله تعالی فرج الشریف 💚
@saLhintanhamasir
#از_همان_دعاهای_مادرانه
دعای حضرت مادر در روز #یکشنبه
ـ خدایا امروزِ مرا اینگونه بساز؛
شروعش رهایی در آغوش تو!
ـ آخرش راحتی در کنار تو!
ـ و میانهاش ؛ آنچه تو صلاح میدانی که بر من بگذرد!
خدایا بر محمّد و آلش درود فرست ؛
و ما را اهلِ بازگشتن به سوی تو( آنگونه که بپذیریمان) قرار بده،
و از آنان که اهلیِ تواَند و تو برایشان کافی هستی،
و از آنان که فقط به تو برای نیازهایشان رو میزنند و آنوقت تو از خزینهی مهربانیات، دستشان را پُر میکنی!
♡••
خُـوشا دلۍ ڪھ تُـو باشۍ
نـِــــــگاࢪ پَـــــردھ نشینش ...
🌷
بسم الله الرحمن الرحیم
سهم#روز_ اول
#صحیفه_سجادیه
#دعای_اول_در_حمد_و_ستایش
══ ೋღ🌀ღೋ══
وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذَا ابْتَدَأَ بِالدُّعَاءِ بَدَأَ بِالتَّحْمِيدِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الثَّنَاءِ عَلَيْهِ ، فَقَالَ
دعای آن حضرت است که به سپاس و ثنای خدای عزّوجلّ شروع میکرد آن هنگام که در عرصهگاه دعا قرار میگرفت، پس میگفت:
﴿1﴾ الْحَمْدُ لِلَّهِ الْأَوَّلِ بِلَا أَوَّلٍ كَانَ قَبْلَهُ ، وَ الآْخِرِ بِلَا آخِرٍ يَكُونُ بَعْدَهُ
(1) همۀ ستایشها مخصوص خداست؛ آن وجود مبارکی که اوّل است، بیآنکه اوّلی پیش از او بوده باشد؛ و آخر است، بیآنکه آخری پس از او باشد.
﴿2﴾ الَّذِي قَصُرَتْ عَنْ رُؤْيَتِهِ أَبْصَارُ النَّاظِرِينَ ، وَ عَجَزَتْ عَنْ نَعْتِهِ أَوْهَامُ الْوَاصِفِينَ .
(2) دیدۀ بینندگان از دیدنش کوتاه و گمان وصفکنندگان از ستودنش، ناتوان است.
﴿3﴾ ابْتَدَعَ بِقُدْرَتِهِ الْخَلْقَ ابْتِدَاعاً ، وَ اخْتَرَعَهُمْ عَلَى مَشِيَّتِهِ اخْتِرَاعاً .
(3) موجودات را به قدرتش آفرید، آفریدنی بی مانند؛ و آفریدهها را به ارادهاش ساخت، ساختنی بی مثال.
﴿4﴾ ثُمَّ سَلَكَ بِهِمْ طَرِيقَ إِرَادَتِهِ ، وَ بَعَثَهُمْ فِي سَبِيلِ مَحَبَّتِهِ ، لَا يَمْلِكُونَ تَأْخِيراً عَمَّا قَدَّمَهُمْ إِلَيْهِ ، وَ لَا يَسْتَطِيعُونَ تَقَدُّماً إِلَى مَا أَخَّرَهُمْ عَنْهُ .
(4) آنگاه، همۀ آنها را در مسیر خواستۀ خود راهی کرد و در راه محبتش برانگیخت. قدرت پس رفتن، به سوی مرزهایی که آنان را از آنها پیش انداخت، ندارند؛ و توان پیش رفتن به سوی حدودی که آنان را از آنها پس انداخت، ندارند.
﴿5﴾ وَ جَعَلَ لِكُلِّ رُوحٍ مِنْهُمْ قُوتاً مَعْلُوماً مَقْسُوماً مِنْ رِزْقِهِ ، لَا يَنْقُصُ مَنْ زَادَهُ نَاقِصٌ ، وَ لَا يَزِيدُ مَنْ نَقَصَ مِنْهُمْ زَائِدٌ .
(5) از رزق و روزیاش، برای هر یک از جانداران، خوراکی معلوم و قسمت شده قرار داد. سهم کسی را که فراوان داده، احدی نمیتواند بکاهد؛ و نصیب کسی از آنان را که کاسته، هیچکس نمیتواند بیافزاید.
﴿6﴾ ثُمَّ ضَرَبَ لَهُ فِي الْحَيَاةِ أَجَلًا مَوْقُوتاً ، وَ نَصَبَ لَهُ أَمَداً مَحْدُوداً ، يَتَخَطَّأُ إِلَيْهِ بِأَيَّامِ عُمُرِهِ ، وَ يَرْهَقُهُ بِأَعْوَامِ دَهْرِهِ ، حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَقْصَى أَثَرِهِ ، وَ اسْتَوْعَبَ حِسَابَ عُمُرِهِ ، قَبَضَهُ إِلَى مَا نَدَبَهُ إِلَيْهِ مِنْ مَوْفُورِ ثَوَابِهِ ، أَوْ مَحْذُورِ عِقَابِهِ ، ﴿لِيَجْزِيَ الَّذِينَ أَسَاوا بِمَا عَمِلوا وَ يَجْزِيَ الَّذِين أَحسَنُوا بِالْحُسْنَي﴾.
(6) آنگاه در زندگی برای او زمانی معین، مقدّر فرمود؛ و پایانی محدود قرار داد؛ که با ایام عمرش به سوی آن پایان، قدم برمیدارد و با سالهای زندگیاش به آن نزدیک میشود تا هنگامیکه به پایان زندگیاش برسد و پیمانۀ حساب عمرش را تمام و کامل دریافت کند؛ او را به سوی آنچه از پاداش بسیار، یا عذاب دردناک، فراخوانده بود، ببرد؛ «تا به خاطر عدالتش، بدکاران را به علّت کردار ناپسندشان و نیکوکاران را به سبب کار نیکشان، پاداش بخشد».
﴿7﴾ عَدْلًا مِنْهُ ، تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُهُ ، وَ تَظاَهَرَتْ آلَاؤُهُ، ﴿لَا يُسْأَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَ هُمْ يُسْأَلُونَ﴾.
(7) این [جزا دادن] از عدالت اوست؛ پاک و مبارک است نامهای حضرتش و پیدرپی است نعمتهایش. «از آنچه انجام میدهد، بازخواست نشود، ولی همگان در پیشگاهش بازخواست شوند».
﴿8﴾ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَوْ حَبَسَ عَنْ عِبَادِهِ مَعْرِفَةَ حَمْدِهِ عَلَى مَا أَبْلَاهُمْ مِنْ مِنَنِهِ الْمُتَتَابِعَةِ ، وَ أَسْبَغَ عَلَيْهِمْ مِنْ نِعَمِهِ الْمُتَظَاهِرَةِ ، لَتَصَرَّفُوا فِي مِنَنِهِ فَلَمْ يَحْمَدُوهُ ، وَ تَوَسَّعُوا فِي رِزْقِهِ فَلَمْ يَشْكُرُوهُ .
(8) همۀ ستایشها مخصوص خداست که اگر بندگانش را از شناختِ سپاسگزاریاش بر آنچه که از عطایای پیاپیاش که محض امتحان کردنشان به آنان عنایت فرمود و نعمتهای پیوستهای که بر آنان کامل کرد، به چاه محرومیّت میانداخت؛ در عطایا و نعمتهایش، دخل و تصرّف میکردند و او را سپاس نمیگزاردند؛ و روزیش را به فراوانی هزینه میکردند و به شکر عنایاتش برنمیخاستند.
﴿9﴾ وَ لَوْ كَانُوا كَذَلِكَ لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنْسَانِيَّةِ إِلَى حَدِّ الْبَهِيمِيَّةِ فَكَانُوا كَمَا وَصَفَ فِي مُحْكَمِ كِتَابِهِ ﴿إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبيلاً﴾.
(9) اگر چنین بودند [که شکرگزاری نمیکردند]، از حدود انسانیّت بیرون میرفتند و به مرز حیوانیّت میرسیدند. در نتیجه به این صورت بودند که در کتاب محکمش وصف کرده: «آنان جز مانند چهارپایان نیستند؛ بلکه آنان گمراهترند!»
@saLhintanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸آیت الله یعقوب قائنی (ره) :
فرستادن #صلوات به نیت ثواب، و آمرزش گناهان، و استجابت دعا، البته بسیار خوب است، ولی اگر به نیت اینکه، پیامبر صل الله علیه و آله حبیب خداست و خدا این ذکر را دوست دارد #صلوات بفرستید اثر معنوی عجیبی خواهد داشت.
📚 انیس الصادقین
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🔅فتح کن عالم امکان به نوای صلوات
🔅پُر کن این سینهٔ خود را ز صفای صلوات
🔅دردمندی اگر ای شیعه عاشق بفرست
🔅صلواتی و ببین سِرّ شفای صلوات
🌺یک نکته از دعای ماه رجب :
🍂 یا مَن اَرجوه....... 🍂
ای خدایی که به او امید دارم.
⚡️ تا خدا هست، امید هست.
تا خدا هست ناامیدی بی معناست.
🍁آدمی که قدرت خدا رو باور داره، هیچ وقت ناامید نمیشه، چون میدونه خدا میتونه هر بن بستی رو باز کنه.
❌ شيطان دائم تلاش میکنه تا انسان رو به ناامیدی بکشونه.
اما انسان مؤمن، با افزایش باور و امیدش به خدا، شیطان رو شکست میده.
#دعای_ماه_رجب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍جهاد بانفس را از ابرمرد تاریخ، خمینی کبیر باید آموخت. عارفی که در اوج فقاهت و رهبری، در اوج مبارزه با نفسند. آیا مسئولان در طول مسئولیتشان چنینند ؟؟؟