06 Mostanade Soti Shonood (1401-03-05).mp3
17.83M
🔉#مستند_صوتی_شنود
📣 جلسه ششم
* ادامه واقعه چهارم.....
* ماموریت ویژه شیاطین
* شیاطین، از هیچ میتی نمی گذرند.
* دیدم؛ لحظه مرگ پیرمردی که شرابخوار بود
* وفور تاثیر شیاطین در زندگی انسان
* شیطان به چه شکلی در می آید؟
* شکارگاه شیطان
* فایده ذکر اهل بیت در لحظه مرگ
* چه کسانی مورد عنایت اهل بیت هستند؟
* روایتی که تکانم داد.
* ثمره کدام اتصال بهشت است؟
* فرق اهل نجات واهل حق
* مصادیق اصحاب یمین
* تصاویر طوایف شیطانی
* روایتی که حقیقت آن را دیدم.
* گناهانی که عادی شده همان منجلاب است.
* اصل عمل را می دیدم نه کاور آن را
* بهترین جای جهان برای زندگی
* چه کسانی دشمن شیعیان هستند؟
* تاثیر شیاطین در تصمیم انسان
* هرکس می خواهد مدافع حق باشد، خود را برای بدترین اتفاقات آماده کند.
* راهی برای خلاصی از شیطان
* شیطان از دو طریق انسان را می زند؟
* تاثیر مال مخلوط به حرام در زندگی
⏰ مدت زمان: ۴۳:۳۱
📆1401/03/06
#طهارت
#شیطان
#گناه
اَللَّهُمَّ أَحْيِنِي عَلَي مَا أَحْيَيْتَ عَلَيْهِ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ
خدايا زنده بدار مرا بر آن ديني كه علي بن ابي طالب را بر آن زنده داشتي
وَ أَمِتْنِي عَلَي مَا مَاتَ عَلَيْهِ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عليه السّلام
و بميران مرا بر آن آييني كه علي بن ابي طالب (درود بر او) بر آن از دنيا رفت.
شبتان نورانی ✨✨✨
صالحین تنها مسیر
#از_جهنم_تا_بهشت #قسمت_نوزدهم امیرعلی_ قبلا هم بهت گفتم که مامان بزرگ اینا یه سری تعصبات خاص دارن.
#از_جهنم_تا_بهشت
#قسمت_بیستم
با صدای گوشی از خواب پریدم. طبق معمول نجمه خانم ساعت 9 صبح زنگ زدن که مصدع اوقات بشن. نجمه دوست صمیمی من و شقایق و یاسی بود که از راهنمایی هممون باهم بودیم.
_ سلام مزاحم
نجمه_ مچکرم خانم بی معرفت. بعد از این همه مدت یه زنگ نزدی حالا هم که من زنگ زدم مزاحم ؟اصلا قهرم.
_ عشششقمی که نجی جونم. خو تو همیشه عادت داری 9 صبح زنگ میزنی.
نجمه_ خوب حالا ، شارژم الان تموم میشه. هههه. زنگ زدم بگم که فردا میخوایم با بچه ها بریم بیرون تو هم بیا.
_ ایوووول باشه حتما. ساعت چند ؟
نجمه_ 9 صبح میایم دنبالت.
_ باشه حله. بابای جیگرم
نجمه_ بای .
بعد از اینکه با نجمه خداحافظی کردم شماره عمو رو گرفتم.
_ دستگاه مشترک موردنظر خاموش می باشد.
اه. چرا خاموشه ؟
سریع دست و صورتمو شستم و رفتم تو آشپزخونه.
_ سلام مامی.
مامان _ سلام دخترم.ما داریم میریم بهشت زهرا. صبحانتو بخور بعد میزو جمع کن.
_ باش. راستی من فردا با بچه ها دارم میرم بیرون.
مامان_ چند تا دختر تنها ؟
_ مامان به خدا بزرگ شدم دیگه.
مامان_ کاش نگرانی های یه مادر رو درک میکردی. باشه برو.
_ فدات
میدونستم راضی نیست ولی اجازه داد دیگه.
امیرعلی_ سلام. صبح به خیر. تو نمیای؟
_ وعلیکم برتو. بیام بهششششت زهراااااا آخه؟؟؟؟؟؟؟؟
امیرعلی_ خوب حالا چرا میزنی. خوب همش تو خونه ای. بیا بریم یه حالی هم عوض میکنی.
بیراه هم نمیگفت فوقش اونجا میشستم تو ماشین.
_ باش. پس من برم حاضر شم.
لبخند مامان و امیرعلی نشون دهنده رضایتشون بود. اخه من هیچ وقت نمیرفتم بهشت زهرا. همیشه شعاری که عمو بهم یاد داده بود این بود که: حالا یکی مرده پاشیم بریم سر قبرش که چی؟ خل بازیه محضه. و حالا منم داشتم باهاشون میرفتم البته صرفا جهت تفریح.
.
.
.
با صدای امیرعلی بیدار شدم.
امیرعلی_ خانم خواب آلو پاشو رسیدیم.
_ اخیییییش. چقدر حال داد. اینجا بهشت زهراس؟
امیرعلی_ اوهوم. برخیز
از ماشین رفتیم پایین. بالای سر بیشتر قبرا یه پرچم ایران بود......
#ح_سادات_کاظمی
#کپی_بدون_نام_نویسنده_پیگرد_الهی_دارد
╲\╭┓
╭ ❤️
┗╯\╲
═══❀❀❀💞❀❀❀═══
#از_جهنم_تا_بهشت
#قسمت_بیست_و_یکم
یه حس خاصی بهم دست داد نمیدونم دلیلش چی بود.
امیرعلی_ اینجا مزار شهداس .
_ اون خوشگله هم اینجاست.
امیرعلی خندید و گفت :
امیرعلی _ اون خوشگله لبنانه.
من میشینم تو ماشین حوصله ندارم.
امیرعلی_ حوصلت سر میره ها.
_ اومممم. خیلی خب بریم . وارد اون قطعه شدیم. برام جالب بود. یه خانم محجبه که داشت ریسه گل درست میکرد برای قبر یکی از شهیدا. یکی دیگه داشت حلوا پخش میکرد. یه پیر زن هم نشسته بود سر قبر یه شهید و داشت گریه میکرد. نمیدونم چرا ولی بدجور دلم براش سوخت . و کمی اونور تر..... نمیتونستم چیزی رو که میبینم باور کنم. یه دختر بچه 4.5 ساله سرشو گذاشته بود رو یه قبر و گریه میکرد و میگفت: بابایی. بابا پاشو دیگه. بابا دلم برات تنگ شده.
یعنی باباش شهید شده بود ؟ نه مگه میشه ؟ الهی بمیرم. با حس خیسی گونم متوجه شدم حسی که به اون دختر کوچولو داشتم فراتر از یه دل سوزیه ساده بود و پاشو گذاشته بود تو مرحله بعد ؛ اشک ریختن برای کسی که اصلا نمیشناختمش.
برگشتم ببینم امیرعلی چه عکس العملی نشون میده که همزمان با برگشتن من یه قطره اشک از چشمش ریخت. میدونستم که امیرعلی ارادت خاصی به شهدا داره ولی فکر نمیکردم ارادتش در حدی باشه که اشک یه مرد رو در بیاره. دل از نگاه کردن به امیرعلی و اون دختر کوچولو کندم و رفتم یه گوشه وایسادم ؛ واقعا نمیتونستم اشک های اون بچه معصوم رو تحمل کنم. امیر علی هم چند دقیقه بعد اومد ؛
امیرعلی_ خواهری من میخوام برم سمت مدافعان حرم ،مامان ایناهم فکر کنم رفتن اونجا. میای؟
اول اومدم بگم نه. ولی یاد اون پسر خوشگله افتادم امیر میگفت اونم مدافع حرم بوده. تو یه تصمیم آنی گفتم خیلی خب بریم.
وای چقدر شلوغ بود. همه چشماشون خیس بود حتی مردا. و اکثرا هم از اون تیپ آدمایی که من اصلا خوشم نمیومد ازشون آدمایی مثله مهدی. البته نمیدونم چرا انگار چهره های اینا خیلی معصوم تر از اون گودزیلا بود. یادآوری امیرعلی و برخورداش برام یادآور شد که همه آدما مثله هم نیستن. همچنین برخوردی که از فاطمه و زهراسادات و ملیکا سادات دیده بودم خیلی با برخوردای اون دختر محجبه های دانشگاه و حتی مدرسه فرق داشت.
با صدای امیرعلی برگشتم سمتش
امیرعلی_ سلام حاج آقا. حال شما؟
روحانیه_سلام امیرعلی جان. خوبی؟ کم پیدایی از شلمچه که برگشتیم دیگه.......
گفتم شاید امیرعلی دوست نداشته باشه اون حاج آقاعه منو با این تیپ ببینه به خاطر همین رفتم اونور و دیگه حرفاشونو نشنیدم
#ح_سادات_کاظمی
#کپی_بدون_نام_نویسنده_پیگرد_الهی_دارد
╲\╭┓
╭ ❤️
┗╯\╲
═══❀❀❀💞❀❀❀═══
#از_جهنم_تا_بهشت
#قسمت_بیست_و_دوم
_ مامان ، من دارم میرم
امیرعلی_ ببخشید بانو. میتونم بپرسم کجا تشریف میبرید؟ البته اگه فضولی نیستاااااا
_ اختیار دارید حاج آقا. دارم تشریف میبرم مسجد راز و نیاز کنم دعا کنم یه عقلی به تو بده .
وای کاش مسجدو نمیگفتم الان میفهمه مسخرش کردم ناراحت میشه یه وقت.
امیرعلی_ مچکرم خواهر. مارو هم از دعای خیرتون محروم نفرمایید.
بله طبق معمول خان داداش ما از مسخره شدن توسط دیگران ناراحت نشد. اوووووف البته خوبه ها.
_ باشه. افتخار میدم که بدونی کجا تشریف میبرم . داریم با بر و بچ میریم دربند.
امیرعلی_ خواهری دربند محیطش خوب نیست به خصوص برای چندتا دختر تنها. کاش هماهنگ میکردی باهم میرفتیم یه سری.
_ امیر داداش اولا که ضد حال نزن. بعدشم دوستای من همه آشنان ؛ یاسی و شقایق و نجمه. الان بیا بریم.
امیرعلی_ الان که نمیتونم قرار دارم.
_ پس بابای
امیرعلی_ حانیه
_ تانیا هستم.
امیرعلی_ خواهری مواظب خودت باش.
این دل نگرانی های برادرانشو دوست داشتم ؛ اما ارزو به دلم موند یه بار تانیا صدام کنه. کلا تو فامیل همه حانیه صدام میکردن ، اسمی که ازش متنفر بودم....
#ح_سادات_کاظمی
#کپی_بدون_نام_نویسنده_پیگرد_الهی_دارد
╲\╭┓
╭ ❤️
┗╯\╲
═══❀❀❀💞❀❀❀═══
#سلام_صبحگاهی
سلام بر تو ای حجّت خداوند و راهنمای بندگان به مقاصد الهی
السّلامُ عَلَیْكَ يا حُجَّةَ ٱللهِ وَ دَلیلَ إرادَتِهِ
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#صلوات
🌸🌸❀ ⃟♥️ ⃟✤اولین جمعه مهدوی ذی الحجه متعلق به مولا جانم در تیر ماه 🍂🌧اذان صبحگاهان به افق قم جمکران سال۱۴۰۱👌
سلام بر تنها منجی بشریت 💜سلام بر حجت بر حق خدا💚🌺در شب اول ذیحجه که هلال ماه💗 با کرشمه خودنمایی می کرد
🌺خورشید به خانه
💗علی علیه السلام وارد شد
🌺باد صبا همه را خبر رسانید که:
💗زیور ببندید؛
🌺نور با نور پیوست و جهان
💗روشن شد.
🌺درختان شکوفه های خود
💗را بر زمینیان ارزانی داشتند
🌸💞سالروز ازدواج
حضرت علی و حضرت فاطمه
مبارک باد💫🎉🎊💐🌹 در این صبح آدینه با صلوات و فاتحه ای
رو ح مطهر شهدا و سفرکرده ها به دیار باقی را شاد کنید 💚وهدیه حمد شفا هم جهت صحت بیماران 👌
🌷اللهـم عجل لولیک_الفـرج 🤲
#نجوای_جمعه
✍️سلام بر مهدی. مولای من ذی الحجه آغاز شد با پیوند دو نور آسمانی. اصل را بر سادگی قرار دادند و چه فرخنده شبی را گذراندند، رسوخ فرهنگ غرب به جای تمدن و فرهنگ علوی و فاطمی در ازدواجها حیرانم میکند و منتظر گذر زمان و افزایش معرفت آحاد جامعه ام که باعث آن می شود تا از غرب دل رها کنند و با اطمینان دل به اسلام بسپارند. و چه حاشیه هایی، نه خود ساخته بلکه ...که جای دستورات اسلام را گرفته است، به تو پناه می آورم از این دور افتادگی. مولا و شفیقم دلها در فراق #حجّ_ابراهیمی می سوزد اما با اعمال #دهه_اولش، دل در گرو حج تو سپرده ام و طمع در شراکت حج مقبول تو دارم، ولی نم کجا و یم کجا؟ چه کنم که با این اندیشه می توانم در صف شریکان حجّت باشم. در تکاپوی قربان و #قربانی_ام تا با اولین قطره خونش گناهم عفو شود و هم لایق درک #لیله_القدر_ثانی؛ یعنی عرفه که وعده گاه دوم گناهکاران است را درک کنم، اگر عمری باشد و دلی بهم ریزد و اشکی از صحرای بی آب جانم جاری گردد و روح تشنه ام را سیراب و گلستان نماید. از تو می خواهم یاریم کنی تا با این اشک ها سلاحی سازم برای جهاد و مبارزه بانفس و مستکبرین عالم. ایهاالعزیز
🚩روز اول ذی الحجه
روز بسيار مباركى است و در آن چند عمل وارد است :
◀️اول: روزه، كه #ثواب_روزه_هشتاد_ماه دارد
◀️دوم : خواندن نماز حضرت فاطمه عليها السلام :
چهار ركعت است به دو سلام مثل نماز امير المؤمنين عليه السلام در هر ركعت حمد يك مرتبه و توحيد پنجاه مرتبه و بعد از سلام تسبيح آن حضرت بخواند و بگويد:
سُبْحَانَ ذِي الْعِزِّ الشَّامِخِ الْمُنِيفِ سُبْحَانَ ذِي الْجَلاَلِ الْبَاذِخِ الْعَظِيمِ سُبْحَانَ ذِي الْمُلْكِ الْفَاخِرِ الْقَدِيمِ سُبْحَانَ مَنْ يَرَى أَثَرَ النَّمْلَةِ فِي الصَّفَا سُبْحَانَ مَنْ يَرَى وَقْعَ الطَّيْرِ فِي الْهَوَاءِ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ هَكَذَا وَ لاَ هَكَذَا غَيْرُهُ
◀️سوم : دو ركعت نماز پيش از #زوال به نيم ساعت ؛
در هر ركعت حمد يك مرتبه و هر يك از توحيد و آية الكرسي و قدر ده مرتبه
◀️چهارم : هر كه از ظالمى ترسد در اين روز بگويد :
حَسْبِي حَسْبِي حَسْبِي مِنْ سُؤَالِي عِلْمُكَ بِحَالِي
تا حق تعالى كفايت كند شر ظالم را از او.
✨ و بدان كه در اين روز تولد شده حضرت ابراهيم خليل عليه السلام و در اين روز به روايت شيخين، تزويج شده حضرت فاطمه سلام الله عليها با امير المؤمنين عليه السلام.
🔸مفاتیحالجنان
#اعمال_روز_اول_ذی_الحجه
4_5902295760703065011.mp3
3.35M
🎙#پادکست
🔷 خاستگاری استاندارد
📌 برگرفته از جلسات « شه شناس »
#معیار
#تقوا
#محبوب_عند_الله
🌺سالروز ازدواج حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها را تبریک عرض میکنیم
✅ @Aminikhaah
🌸حلول ماه ذی الحجه و آغاز #لیالی_عشر را تبریک عرض میکنیم
👏مخصوصاً امروز که سالروز نورانیترین پیوند هستی ، ازدواج حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام و حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهراء سلام الله علیها هست☺️💐
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
#تنهامسیر
#ازدواج_حضرت_زهرا_و_امیرالمومنین_ع
علت خلق آسمان ها بود
ماجرا مال قبل دنیا بود
بهترین اتفاق عمر بشر
ازدواج علی و زهرا بود
شاعر: #امیر_فرخنده