eitaa logo
صالحین تنها مسیر
219 دنبال‌کننده
16.7هزار عکس
6.7هزار ویدیو
267 فایل
جهاد اکبر، مبارزه با هوای نفس در تنها مسیر آرامش کاری کنیم ورنه خجالت براورد روزیکه رخت جان به جهان دگر کشیم خادم کانال @Yanoor برایم بنویس tps://harfeto.timefriend.net/16133242830132
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صالحین تنها مسیر
#قسمت_سوم #عشق_که_در_نمیزند تو فکر بودم که بابا گفت -نرجس دخترم اقا علی رو تا اتاقت راهنمایی نمیکن
نرجس نرجس بدو بیا ببینم. - بله مامان ۲روز گذشته و من هرچی میگمت بازم میگی می خوام فکر کنم خب مردم الاف من و تو که نیستن دختره‌.... سرمو پایین انداختم و گفتم -بگو واس بار دوم بیان من بازم باهاش حرف دارم تنها جوابم این بود و رفتم. .............. بعد سلام رو‌مبل نشتم .سرم پایین بود که مامان گفت مگه نمی خواستی صحبت کنی؟! - چی؟! بله!؟ اره بلند شدم و علی ام پشت سرم بلند شد. باید فکر و خیال یه دختر ۱۵ ساله رو کنار میزاشتم من الان ۲۱ سالم بود دیگه باید عاقلانه فکر میکردم و‌خوب علی رو میشناختم بعد جوابمو میدادم بهش. خب خانم محمدی بهتره اینبار شما صحبت کنید من سراپا گوشم. - راستش من به حرفای شما خیلی فکر کردم و تفاهم های زیادی رو بین خودمو و شما پیدا کردم. -خب ، میشه منم چنتا سوال کنم؟ بله بفرمایید -شما از دین و اعتقاد چقدر پایبندید ما تحقیق هامونو کردیم ولی واس من چادری بودن همسرایندم خیلی مهمه. - من چادری هستم و نماز و روزه هام سرجاشه. - خیلی خوب نظر اخرتون چیه؟! نویسنده: Shiva_f@ ... بامــــاهمـــراه باشــید🌹
سرم و از خجالت پایین انداختم .بلند شدم چادرمو مرتب کردم و رفتم سمت در و اون متعجب نگاهم میکرد. به دم در که رسیدم سرمو برگردونم و گفتم: -من ایرادی نمیبینم تا ببینم نظر بزرگ ترا چیه؟! یه لبخندی زد و گفت مبارکه.... ................ همه چی زودتر از اونی که فکر میکردم گذشت. خواستم در ماشین و باز کنم که پیش قدم شد و در رو واسم باز کرد یه تشکر کردم و سوار شدیم. هنوز احساس غریبی و خجالت میکردم. دستشو گذاشت رو دستم و گفت: ملکه دستور میدن کجا بریم؟! خندم گرفته بود از ملکه گفتنش -هرجا شما بگید بهتر نیس بریم نشونه ما شدنمون و بگیریم؟! -موافقم ................ این عالیه ملکه اگه پسندید حساب کنیم؟! - خوشم اومده نظر شما چیه؟! شما نه و تو ؟! اگه بخوای اینجور صحبت کنی منم بهت میگم خانم محمدی خوبه؟! -وای نهههه همیشه بدم میومد بهم بگن خانم محمدی همیشه دوست داشتم اسممو صدا کنن؟! چون عاشق اسمم بودم. باش پس سر به سرم نزار تا منم اذیتت نکنم رو دستات میاد به نظر من عالیه -باش پس همینو بگیر چشم ملکه من....🌼 ............... تقریبا یه ۲ ماهی از نامزدیمون میگذشت و خونمونم کم‌کم اماده بود فقط مونده بود چیدن وسایلش که قرار شد نازی کارشو تموم کنه. امسال بهترین سال تحویل رو‌کنار علی و خانواده هامون گذروندم تو این مدت واقعا خوب شناخته بودمش و به این انتخاب خودم افتخار میکردم. نویسنده: Shiva_f@ ... بامــــاهمـــراه باشــید🌹
ملکه خانم بدو ساک هارو بیار دیگه؟! -اومدم اومدم نازی اینا کجان دارن میان؟؟ دیرمون نشه ها جاده شلوغ میشه!؟ -زنگ زدم تو راهن با شنیدن صدای بوق گفتم بیا اومدن.... علی ساک‌هارو‌ ازم گرفت و راه افتادیم. اولین سفری بود که با علی میرفیم واسه تنها نبودن از نازی و احسانم خواستیم با فسقلشون با ما بیان . مقصدمون مشهد بود و قرار بود بعد اون یه سر به شمال هم بریم. ................ ۳روز بودنمون تو مشهد عالی گذشت تو راه شمال بودیم.هوا بارونی بود جاده لغزنده، تو دلم صلوات میفرستادم که سالم برسیم به شمال.... به خاطر تاریک بودن جاده نازی اینارو‌ گم کرده بودیم و فقط میدونیستیم که پشت سر ما هستن فقط فاصلشون دور بود از ما. به گردنه رسیدیم . قلبم اصلا اروم و قرار نداشت نمیدوستم قراره چی بشه که با صدای بوق شدید کامیون به خودم اومدم و فقط تونستم داد بزنم علییییی و دیگه چیزی ندیدم .......... نور چراغ به شدت چشمام و اذیت میکرد به سختی چشمام و باز کردم و مامان و دیدم که چشماش خیس اشک بود.با دیدن من گفت -بهتری دخترم؟! خداروشکر به هوش اومدی! به هوش ! اصلا مگه من چم بوده؟! اینجا کجاست؟! علی علی علی من کجاس؟! -اروم باش الان همه چیرو برات میگم‌. هیچی نگو فقط بگو علی کجاست؟! حالش خوبه؟! خواستم بلند بشم که پاهام مانع حرکتم شد یه نگاه انداختم پاهام شکسته بود.اشک از گوشه چشمام پایین اومد و اروم گفتم -التماست میکنم مامان علی رو‌نشونم بده! بدون حرف اتاق و ترک کرد. تنها چیزی که تو ذهنم بود برخورد کامیون به ماشینمون بود و اخرین کلمه دوستت دارم علی بود صداش تو گوشم میپیچید و صورتم خیس اشک بود. یعنی علی اینقدر زود رفت؟! نه نه علی زندس .... پس چرا مامان حرفی نزند. داد زدم میگم علی کجاس ؟! علیییی علی پرستار اومد داخل و گفت ساکت باش و با ارام بخش آرومم کرد.چشمامو بسته بودم فقط گریه میکردم.نازی اومد داخل اتاق چشماش سرخ شده بود.کنارم نشست و گفت: ابجی بهتری؟! دستاشو گرفتم و گفتم جون هستیا بگو علی من کجاس؟! حالش خوبه؟! زندس؟! همون جور که اشک از چشماش پایین میومد گفت -حالش خوبه زندس ولی.... ولی چی؟! تو رو خدا یکیتون جوابم بدید؟! خواست بلند بشه که دستاشو کشیدم و گفتم: -نازی جون هستیا قسم‌خوردم تو رو خدا بگو ولی چی... 😭😭😭😭😭😭 نویسنده: Shiva_f@ بامــــاهمـــراه باشــید🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام امام زمانم السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ ... سلام بر گوشۀ روشن قبایت که آسمان را بر ما زمینگیران دوری‌ات می‌تکاند ... سلام بر تو و بر ریسمان مهربان دستانت که تنها راه نزول ملکوت آسمان‌ها بر برهوت غفلت زمین‌اند ... مولای من ! گرفته قلبم و آه هم مدد مرا ندهد برای درد فراقت کسی دوا ندهد به‌ راه مانده نگاهم بیا گل نرگس کسی به جز تو پناهی به بینوا ندهد اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مهربان تر از پدر و مادر ▪️قطعا محبتى كه امام زمان به يكايك شيعيان دارد، از محبتى كه پدر و مادر به [فرزندشان] دارند به مراتب بيشتر است؛ به همين دليل است كه براى گناهانشان استغفار مى‏كنند. بسيارى از بلاهايى كه مستحق آن مى‏شويم، به دعاى بر طرف مى‏شود. ۱۳۸۴/۰۴/۱۴ 🤲اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ وَ الْعافِیَةَ وَ النَّصْرَ وَ اجْعَلْنا مِنْ خَیْرِ اَنْصارِهِ وَ اَعْوانِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ ·—————··𑁍··—————
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فرازی از خطبه ی حضرت زینب (سلام الله علیها) در مجلس یزید (لعنت الله علیه): فَوَاللهِ ما فَرَيْتَ إِلاّ جِلْدَكَ، وَلا حَزَزْتَ إِلاّ لَحْمَكَ، وَ لَتَرِدَنَّ عَلى رَسُولِ اللهِ بِما تَحَمَّلْتَ مِنْ سَفْكِ دِماءِ ذُرِّيَّتِهِ، وَ انْتَهَكْتَ مِنْ حُرْمَتِهِ فِي عَتْرَتِهِ وَ لُحْمَتِهِ، حَيْثُ يَجْمَعُ اللهُ شَمْلَهُمْ، وَ يَلُمُّ شَعْثَهُمْ، وَ يَأْخُذُ بِحَقِّهِمْ [اى يزيد] به خدا سوگند [با اين جنايت] جز پوست خود را ندريدى و جز گوشت خود را نبريدى و در حقيقت خود را نابود كردى؛ به يقين با حمل بارى كه ـ از ريختن خون فرزندان رسول خدا و هتك حرمت آن حضرت در ارتباط با خاندان و جگر گوشه هايش ـ بر دوش دارى، بر رسول خدا وارد خواهى شد؛ در آن جا خداوند آنان را گرد خواهد آورد و پريشانى آنها را بر طرف خواهد ساخت و داد آنها را بستاند . مقتل الحسين مقرّم، ص 357 - 359
فرازی از خطبه ی حضرت زینب (سلام الله علیها) در مجلس یزید (لعنت الله علیه): وَ لَئِنْ جَرَّتْ عَلَيَّ الدَّواهِي مُخاطَبَتَكَ، إِنِّي لاََسْتَصْغِرُ قَدْرَكَ، وَ أَسْتَعْظِمُ تَقْرِيعَكَ، وَ أَسْتَكْثِرُ تَوْبِيخَكَ، لكِنَّ العُيُونَ عَبْرى، وَ الصُّدُورَ حَرّى اگر مصيبت هاى بزرگ روزگار، كارم را به اينجا كشانده كه با تو سخن بگويم، ولى [بدان] من به يقين، ارزش تو را كوچك و ناچيز، و سرزنش تو را بزرگ مى شمارم و فراوان تو را توبيخ مى كنم، ولى چه كنم كه ديده ها گريان و سينه ها سوزان است. مقتل الحسين مقرّم، ص 357 - 359
⚜ امام سجاد علیه السلام: ▪️هر کس به خاطر خدا به زیارت امام حسین علیه السلام برود، خدا او را مثل یک نوزاد، از گناه خارج می‌کند. ▪️فرشته‌ها بدرقه‌اش می‌کنند و با چترى از بال‌‏هایشان، بر سرش سايه مى‌‏افكنند تا آنگاه كه به نزد خانواده‌اش بازگردد. ▪️فرشتگان آمرزش او را از خدا می‌خواهند و رحمت آسمانی از هر سو او را می‌گیرد. ▪️فرشته‌ها به او ندا می‌دهند: درود و پاکیزگی بر تو باد و بر آنکه زیارتش کردی! ▪️و خانواده‌اش (در غیاب او) حفظ می‌شوند. ▪️«مَنْ زَارَهُ يُرِيد بِهِ وَجهَ اللَّهِ أَخرَجَهُ اللَّهُ مِن ذُنُوبِهِ كَمَوْلُودٍ وَلَدَتهُ أُمُّه و شَيَّعَتهُ الْمَلَائِكَةُ في مَسِيرِهِ فَرَفرَفَت عَلَى رَأْسهِ قَد صَفُّوا بِأَجْنِحَتهِمْ عَلَيهِ حَتَّى يَرْجِعَ إِلى أَهْلِهِ و سَأَلَتِ الملائكةُ الْمَغفِرَةَ لَه مِن رَبِّهِ و غَشِيَتْه الرَّحمَةُ مِنْ أَعْنَانِ السَّمَاءِ و نَادَتهُ الْمَلَائِكَة طِبْتَ و طابَ مَن زُرتَ و حُفِظَ في أَهْلِهِ». 📗 کامل الزیارات، ص ۱۴۵.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
العبد محمدتقی بهجت: روایت دارد که امام زمان (علیه‌السلام) که ظهور فرمود، خودش را به واسطه امام حسین (علیه‌السلام) به همه عالم معرفی می‌کنند ... بنابراین در آن زمان باید همه مردم عالم، حسین (علیه السلام) را شناخته باشند... اما الان هنوز همه مردم عالم، حسین (عليه‌السلام) را نمی‌شناسند و این تقصیر ماست؛ چون ما برای سیدالشهدا (علیه‌السلام) طوری فریاد نزدیم که همه عالم صدای ما را بشنود. پیاده‌روی اربعین بهترین فرصت برای معرفی حسین علیه‌السلام به عالم است. حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️زنان محجبه و عفت پیشه، اجر شهید دارند ✅ پیامبر صلی الله علیه و آله می فرمایند زنی که برای حفظ غیرت، استقامت ورزید و برای خدا وظیفه خود را به خوبی انجام داد خداوند پاداش شهید را به او خواهد داد 📗بحار، ج ۱۰۳،ص ۲۵۰ ═══✼🍃🔳🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_6028540032241897620.mp3
28.17M
که مرا خوانده‌ای... 📖 داستانِ زیارت اربعین سه جوان دانشجو # فصل چهارم: اجابت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
29.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 «چه کربلا نرفته‌ها، که کربلایی شدن...» بی قراری شهید فخری زاده برای سفر کربلا 🔹 می‌دونستید دانشمند شهید محسن فخری زاده، کربلا نرفته بود؟! ◇‌ ایشون خیلی دوست داشتن کربلا برن، ولی بخاطر محدودیت‌های امنیتی که داشت نمی‌تونست از کشور خارج بشه و کربلا و مکه نرفته بود. ◇ یک بار به حاج قاسم گفته بود امکانش هست، اینقدر تو عراق نفوذ داری، من تا حالا حرم امام حسین(ع) نرفتم یه بار برم و بیام.. ◇ حاج قاسم بهش گفته بود: محال نیست، اما من موافق نیستم. ◇‌ چون اگر من شهيد بشم جایگزین دارم، ولی تو معادل نداری، هیچ کسی نیست که جاتو پر کنه !!!!! ◇ روایت حاج حسین کاجی از شهید گرانقدر فخری زاده ... ✅ ازکانال :
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا