صالحین تنها مسیر
#کنترل_ذهن برای #تقرب 3 🔵 گفتیم که ابزار نابود کننده کنترل ذهن با پوشش #سرگرمی فراوان شده. 💢 مثلا
تنهامسیر:
#کنترل_ذهن برای #تقرب 4
🔶 دین اسلام خیلی به مساله کنترل ذهن اهمیت داده.
👈حتی برخی از اعمال دینی رو برای افزایش تمرکز طراحی کرده
مثلا نماز!
یه کار تکراری تکراری تکراری...
چرا؟
🔶 خب خداجونم! یه تنوعی چیزی میذاشتی که برای آدم یه مقدار جذاب باشه!😊
📌 مثلا میگفتی شنبه ها سوره حمد بخونید، یکشنبه ها سوره ناس و...
یا بگو گاهی یه بار سجده بریم گاهی هم دو بار! بالاخره یه فرقی کنه نمازای هر روز!😊
خدایا اینجور که شما نماز رو تکراری گذاشتی، والا ما تا نماز رو شروع میکنیم به خودمون میجنبیم یه دفعه میبینیم نماز تموم شده!😕😐
کلا همه رو از حفظ انجام میدیم!
🔵اینجا خداوند متعال میفرماید:
بیچاره، این رو درست کردم برای کنترل ذهن، میخوام عوامل دیگر توجه تو را جلب نکنند و تو با قدرت ذهن خودت به چیزی توجه کنی...
#تکراری کردم تا قدرت توجهت بره بالا.
👈آدم وقتی یه کاری رو خیلی تکراری انجام بده حالا هنر هست که بتونه تمرکز کنه.
✅ زمینه کنترل ذهن به خوبی در عبادات ما فراهم شده.
مثلا میفرماید که موقع #سحر بلند شو.
🔹 آخه خدایا موقع سحر کلا ذهنم خالیه!😐
- اتفاقا همین خوبه! میخوام #خودت بشینی فکر کنی.
خودت باشی و خودت...
🔹 خدایا میگم دیشب یه فیلم مذهبی و شور انگیز دیده بودم اگه میگفتی دیشب ساعت 11 نماز شب بخونم چه نماز شبی میشدا!!!😊👌
🌺 نه عزیزم. شما همون سر شب بخواب تا موقع سحر که بیدار شدی ذهنت خالی باشه بتونی تمرکز کنی
نمیخوام تحت تاثیر چیز دیگه ای با من حرف بزنی.
🔹 آخه خدایا من موقع سحر که فقط خمیازه میکشم!🙃😲
🌺 باشه عزیزم. اشکالی نداره. خب حالا بگو به چی فکر میکنی؟
🔹 خداجونم راستش به هیچی فکر نمیکنم!
آهان ! ببین کاملاً قدرت کنترل ذهن خودش رو از دست داده...
✅ توی زندگیتون سعی کنید پای صحبتای کسانی که خیلی توجه شما رو جلب میکنن هم نشینید دیگه جه برسه به رسانه ها!
🔵 در روایت میفرماید مومن باید واعظا لنفسه داشته باشه.
یعنی از #درونش نصیحتش کنه.
اصلا گاهی #خودت برای خودت منبر برو!
تا حالا برای خودت منبر رفتی؟😊
اگر همیشه عادت کنید کسی توجه شما رو جلب کنه پس کِی خودت توجه خودت رو جلب میکنی؟
🔶 موضوع کنترل ذهن موضوع خیلی عجیبیه.
حتی توجه افراد روی همدیگه اثر داره.
🔵 شاید چیزی به نام تله پاتی رو شنیده باشید!
💢 کافیه شما با یه آدمی که فکرش آشفته باشه همسفر بشی! اصلا با ذهنش، فکر تو رو هم خراب میکنه!😁
با یه آدم منفی باف یه جا بشین. میبینی ذهن تو رو میبره جاهای پراکنده.
🔶 یعنی انقدر مساله افعال درونی و کنترل ذهن مهمه که اگه کسی به چیزی توجه کنه، روی تو هم اثر میذاره.
✅ یه مدت با آدم حسابی ها و کسانی که ذهن منظمی دارن نشست و برخاست کن. یه مدت توی جمع کسانی که متوجه قیامت هستن بشین.
اثر ذهن متمرکز و منظم اون ها روی شما اثر میذاره.👌
صالحین تنها مسیر
#کنترل_ذهن برای #تقرب ۱۵ 🔷عرض کردیم که خوبه انسان به طور مداوم تمریناتی رو برای کنترل ذهنش انجام بد
#کنترل_ذهن برای #تقرب 16
💢 طبیعتا اگه غذای زیادی در اختیار انسان باشه بعد آدم بخواد زیاد غذا بخوره خب به ضررش هست و بیمار میشه. درسته؟
💢 اگه وسیله حمل و نقل زیاد باشه و آدم دیگه پیاده روی و ورزش نکنه و همش با ماشین جابجا بشه اینم درست نیست.
👈 هر چیزی اگه زیاد بود که آدم نباید زیاد ازش استفاده کنه!
⭕️ به همین ترتیب اگه توی جامعه "وسایل جلب توجه" زیاد باشه و آدم بخواد از همه چیزایی که توجهش رو جلب میکنه استفاده کنه درست نیست.
⭕️ الان مثلا تلویزیون یه عامل جلب کننده توجه هست.
💢 و از تلویزیون جلب توجه کنندهتر، عوامل دیگه ای هستند که درسیستم «اَندروید» خودشون رو نشون میدن.
"شبکه های اجتماعی" مثل تلگرام و اینستاگرام و توییتر و ... دارن شبانه روز توجه ما رو به خودشون جلب میکنن.
⭕️ نامردها یه مسابقه ی وحشتناک و زشتی رو که اصلا مناسب شخصیت انسان نیست با همدیگه گذاشتن برای جلب توجه مردم.
🔶 بله پرخوری در جامعه ما چیز بدی هست. کسی که مدام چیز بخوره همه سرزنشش میکنن و میگن چقدر شکم باره هست!
😒
خود آدم وقتی زیاد بخوره اعصابش خورد میشه!
💢 ولی پُر توجُّه کردن به چیزایی که توجُّه انسان رو به خودشون جلب میکنن هنوز توی جامعهی ما بد نشده!
❌ در حالی که بَدیِ این که انسان رو مدام توجُّهش رو جلب کنند به این چیز و اون چیز، خیلی بیشتر از بَدیِ پُرخوریه!
💢 ما در جامعهمون، الآن شرایطی پدید اومده که عوامل مختلفی برای سرگرمی ما، یعنی جلب توجُّه (یک توهین بزرگ به انسان)، ایجاد شده.
😒
اصلاً زیاد نباید انسان در فضایی قرار بگیره، که دیگران توجُّه او رو جلب کنند.
⭕️ این که میشینی توی ماشین زودی هم رادیو رو روشن میکنی، یعنی چی؟
یعنی یالّا یکی توجُّه من رو به یه چیزی جلب بکنه ببره ببینم؟!
❌❌❌
این یه نوع زندگی برده وار هست....
⭕️ و حتی اینکه توی مسائل معنوی هم یه نفر باشه که هی توجه تو رو جلب کنه تا حال معنویت خوب باشه اینم بده
💢 حتی اگه کانال تنهامسیر آرامش هم باشه و شما تا وقتی حالت خوبه که این کانال رو میخونی! اینم درست نیست.
✔️ یه وقت، دوستان فکر نکنن ما میخوایم مغازههای دیگران رو تعطیل کنیم و دکِّهی کوچولوی خودمون رو رونق بدیم، نه، این هم خوب نیست.
معنویت انسان باید حاصل "سبک زندگی صحیحش" باشه. حاصل عبادات نیمه شبش باشه.
✅ بهترین لحظات عبادت، سحره، که نه نماز جماعته، نه موعظهکنندهای، نه روضهخونی دَمِ دستته، نه دعاخونی...
خودت هستی و خودت...
حالا خودت ببین چیکارهای؟
اون لحظات تعیین کُنندهست.
🔶 اگه یه مجلس معنوی خوبی هم رفتی بعد باید بری اونجا سر سجاده بِگیحالا من چی دریافت کردم؟ ☺️
حتّی از پای این کانال هم مستقیم بِری، خیلی عبادتت میاد،😊
ولی نه، بگیر بخواب، بعد حالا بلند شو، حالا چی توی ذهنت مونده؟
- والّا چیزی نمونده جز خمیازه!😁
🔹 خب الآن هر چی خودت داری،الآن خودت برای خودت روضه بخون،
خودت برای خودت مُناجات بخون.
خودت... خودت... توجُّه خودت رو به یه چیزی جلب کُن.☺️
بخواب اوّل، بَعد بیدار شو.👌
🔵 نه اینکه وقتی سیر خوابیدی بیدار بشی! اتفاقاً سَحَر بیدار شو.
خب حالا به چی فکر میکُنی؟
هیچی به این که بخوام برگردم بخوابم!😐
خب، حالا اگه تونستی به یه چیزی فکر کنی دُرُسته...😊
روانشناسها که رسماً دارن میگن
💢 اگه کسی زیاد تلویزیون نگاه کُنه خِرِفْتْ میشه!📺
🔵 ترجیحاً بعضی وقتها اخبار رو هم که لازم داری، از رادیو گوش بِده.
حتّی شما از #رادیو بخوای داستان گوش بِدی، بهتر از اینه که از تلویزیون سریال نگاه بکنی.
🔹 یه مقدار فعالیَّت ذهنیت بیشتره، میدونی؟
✅ بالآخره فقط #صدا میشنوی، بقیهش رو #خودت تولید میکُنی توی ذهنت،
ذهن اونقدر #تنبل نمیشه.
💢 کسی هم که زیاد مراجعه میکُنه به اینترنت و شبکه های اجتماعی، بیماریهایی شبیه بیماری #اعتیاد اسمش رو میگذارن.
بعد علامت این اعتیاد رو هم ذکر میکُنن که چه صدماتی به انسان میزنه.
🔶 روانشناسها کاری به رابطهی تو با خدا ندارن.
روانشناسها زیاد دنبال این نیستند که تو استعدادِ بهرهوری، بهرهبرداری از ذکر خدا رو چقدر پیدا میکنی.
💢 برای یک زندگی حداقلّی میگن خودت رو نابود کردی....
🔶 روانشناسها که خیلی از موسیقیها رو حرام نمیدونن، چون اونها یه زندگیِ حداقلّی برای تو میخوان.
ولی اگه عُلمای اخلاق بیان، خیلی از موسیقیها رو هم برات حرام میدونن.
💢 میگن صبر کن ببینم انگار "خیلی توجُّه تو رو جلب کرد...."
😒
اصلاً چرا او توجُّه تو رو جلب کُنه؟
"چرا یه عامل بیرونی؟"
✅ دین رسماً از ما میخواد #کنترل_ذهن خودمون رو به دستمون بگیریم....
صالحین تنها مسیر
#کنترل_ذهن برای تقرب 57 🔵 گفتیم که کنترل زبان یکی از ثمرات کنترل ذهن هست. کسی که هر چیزی به ذهنش ب
#کنترل_ذهن برای تقرب 58
🌺 گفتیم که اگه انسان اهل کنترل ذهن بشه
هوشمند خواهد شد.
✅ یعنی فکرش خیلی خوب کار میکنه. همه چیز رو با دقت میبینه
کسی نمیتونه سرش کلاه بذاره.
🔴 گاهی وقتا دیدید که یه نفر هی سوال میکنه!
معمولا هم میگن خیلی خوبه که سوال میکنی.
ولی خب زیاد سوال پرسیدن هم خوب نیست.😊
💢 در واقع هر سوالی ارزش پرسیدن نداره.
هر سوالی هم که ارزش پرسیدن نداشته باشه ارزش جواب دادن هم نداره
✅ علامه طباطبایی میفرمود که من اکثرا سعی میکردم که سوال های خودم رو نپرسم.
ایشون شدن علامه طباطبایی با اون همه افتخارات....
هر کی سوالی به ذهنش رسید یه مقدار روش فکر کنه.
خوشحال نشه مثل ندید بدیدا!😒
#خودت فکر کن!
بعضیا واقعا سوالای بچگانه ای میپرسن!
مثلا میگه حاج آقا این غربی ها که نماز نمیخونن و کنترل ذهن دارن چرا انقدر پیشرفت میکنن؟
صبر کن ببینم! خب حالا یعنی اونا دارن خیلی خوب کار میکنن؟😒
سقف خواسته هات همینه؟
میدونی چه ثروت و قدرتی از کشورهای دیگه دزدیده شده و جمع شده توی آمریکا!
🔴 بعد همین آمریکا هر روز داره یه قسمت هایی از خاورمیانه رو از دست میده.
هر چی تلاش میکنه هی بدتر میشه اوضاعش!
🔴 خب الان این برنامه ریزی داره؟😒
درک و شعور داره؟
مگه این همه ادعای برنامه ریزی نمیکنن؟ پس چرا داره از دست میده؟
💢 چون نمیفهمه... خوش فهمی فقط با دین به دست میاد...
با مبارزه با نفس تحت امر ولایت
که اصل تنهامسیره....👆
🔴 اداره کنندگان آمریکا اگه یه ذره عقل داشتن انقدر اشتباه نمیکردن.
مثلا توی همین #برجام میتونستن حد اقل چهار تا از قول هایی که داده بودن رو عمل کنن تا حداقل مردم ایران یه مقدار آمریکا دوست میشدن!
ولی همینم نکردن! حماقت شاخ و دم داره؟
🚨 ده سال طرح ریختن برای اینکه شیعه و سنی رو به جون هم بندازن
ولی برو سوریه رو ببین... عراق رو ببین... اربعین رو ببین...
بزرگترین لشکر جبهه مقاومت رو راه انداختن...
⭕️ حالا موندن چه خاکی بر سرشون بریزن!
اسرائیل اومد تکفیری ها رو درست کنه که برای خودش امنیت ایجاد بشه و ایران عقب نشینی کنه
اما همین کارشون باعث شد که ایران الان در مرزهای اسرائیل توی سوریه نیرو داشته باشه!😊
خب حاج آقا قبول کن که پیشرفت هم کردن دیگه!!!
بله یه پیشرفت هایی کردن ولی به چه قیمتی؟
با چپاول ملت ها و نابودی انسان ها...
💢 کافیه همین الان مستعمرات رسمی و غیر رسمی کشورهای اروپایی رو ازشون بگیری، یک ماهه نابود میشن...
میدونی همین الان روزانه چقدر دارن غارت میکنن؟
از همین خلیج فارس چقر غارت میشه؟
🔴 کافیه یه روز موادی که از خلیج فارس براشون میرسه قطع بشه...
تموم...
آیا اونا قوی هستن؟
نه عزیز دلم. انقدر ساده نباش.
✅ 💥ما قوی هستیم که با هزار تا محاصره و با هزارتا دشمنی که نفت خودمونم به زور میفروشیم، با این همه مسئول نامرد و شیاد، بازم به خاطر تلاش های ولایت چهل ساله که روی پای خودمون ایستادیم.
🔷 بله مشکلات داریم. اما با صدای بلند میگیم که به خاطر بی عرضگی های برخی مسئولین و برخی از مردم هست. وگرنه خدا که بن بست نذاشته!
در این باره بیشتر خواهیم گفت...☺️
📝 #یادمون_باشه
➖ از یکی رنجیدی... نه ؟
➖ اتفاقاً کسی که خیلی دوستش داشتی... نه؟
➖ اتفاقاً کسی که خیلی بهش تکیه داشتی... نه؟
➖ اتفاقاً یکی که خیلی قبولش داشتی ... نه؟
➖ اتفاقاً یکی که فکر میکردی عاشقته و عاشقشی... نه؟
➖ اتفاقاً یکی که همیشه هواتو داشته... نه؟
و الآن حس میکنی بهت ظلم کرده ... نه؟
➖ #اتفاقا ......
💥 امّـــــــــا ؛
در درونت بقدری باهاش درگیر شدی؛
که نه ذهنت آروم میگیره ، و نه قلبت ...
✖️مُدام تمایل داری، چرکهای توی قلبت رو یه جوری روی بقیه استفراغ کنی ... و انرژی منفیات رو به بقیه هم تزریق کنی، بلکه آروم بگیری؛ 👇
ـ حالا یا با چشم و ابرو کج کردن!
ـ یا غیبت کردن!
ـ یا استوریهای کنایی گذاشتن!
یا پُست گذاشتن!
یا توئیت زدن! و ....
🔺 این نشون میده؛
#اتفاقا اصلاً نه دوستش داشتی، نه عاشقش بودی، نه قبولش داشتی، نه تکیهگاهت بود، نه ......
🔺تو عاشق #خودت بودی ❗️
چون تا تیری (به حق، یا ناحق) از سمت اون، به "مَــــن" اِت، اصابت کرد؛
تموم قلبت رو تعفّنِ کینه، بقدری فرا گرفت، که خودت هم قادر به تحملش نیستی، و دائماً میخوای یه جوری روی دیگران، بالا بیاریش!
تا بلکه آروم بگیری ...
ریشهی این "بچّه بازیا" در هر سنّی ؛ #خودشیفتگیه!
راه درمانش رو هم، میتونی با دنبال کردن مجموعهی انسان_شناسی پیدا کنی!
🌛 #شب_بخیر
#همه_نمیرسند 🏴
▪️کربلا، یک ترازوست!
ترازویی که به وفای آدمها نمره میدهد!
➕به وفای آدمها در برابر امام....
🔥اما همه به وفایِ امام نمیرسند!
✦ سنگ این ترازو از جنسِ #صدق است!
آدمها را میگذارند روی کفهی دیگر و وزن میکنند!
اندازهی صدقشان هرقدر باشد: نمرهی وفایشان معلوم میشود!
✓ صدق، میزانِ هزینهایست که از #خودت برای امامت کردهای!
⚡️نه میزان ادعایی که داشتهای!
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
رمان جذاب و آموزنده ســـرباز
قسمت صدوسی_وپنجم
علی سرشو آورد بالا.فاطمه با لبخند نگاهش کرد.گفت:
_علی جان..حلالم کن..برام دعا کن.. مراقب #خودت و #ایمانت باش..خدا نگهدارت باشه.
هنوز دست فاطمه تو دست علی بود.یه دفعه دستش بی حس شد.چشم هاش بسته شد.علی مبهوت نگاهش میکرد.
آروم گفت:
-فاطمه!
یه کم بلندتر گفت:
_فاطمه!!
بازهم بلندتر گفت:
_فاطمه!!!
با بغض بلند میگفت:
_فاطمه....فاطمه...
زهره خانوم و حاج محمود صدای علی رو شنیدن.زهره خانوم سریع سمت اتاق فاطمه رفت.جلوی در بود که حاج محمود رو به روش ایستاد.زهره خانوم با گریه به حاج محمود نگاه میکرد.امیررضا و محدثه تو حیاط بودن که صدای علی رو شنیدن.
علی داد میزد:
_فاطمه...فاطمه...
بعد فریاد زد:
_خدا...خدا...خدا...
زهره خانوم و حاج محمود روی زانو افتادن.زهره خانوم با ناله گفت:
_حاجی..فاطمه!!
امیررضا با عجله رفت تو خونه.
وقتی فریاد های علی رو شنید،وقتی حال پدر و مادرش رو دید،مطمئن شد آبجی کوچیکش بالاخره تنهاشون گذاشت. کنار در افتاد.
از فریاد های علی،زینب دو ساله بیدار شد و گریه کرد.محدثه سریع زینب رو بغل کرد و به خونه پدرش برد.
علی دیگه بلند گریه میکرد.
خیلی گذشت ولی هنوز علی بلند گریه میکرد.همه نگرانش بودن.امیررضا سمت اتاق رفت و خواست در رو باز کنه،
حاج محمود گفت:
_امیر،ولش کن.
-ولی بابا..علی داره سکته میکنه!!!
-علی میتونه تحمل کنه.
امیررضا هم کنار در نشست و گریه میکرد.
مدتی گذشت.
دیگه صدای علی نمیومد.زهره خانوم و امیررضا نگران به حاج محمود نگاه کردن.
حاج محمود بلند شد.
اونا هم بلند شدن.در اتاق رو باز کرد.علی داشت نماز میخوند، ولی گریه میکرد.
به فاطمه نگاه کرد.دوست نداشت باور کنه.چشم های فاطمه بسته بود.بی جان و بی رمق.رنگ صورتش مثل میت شده بود.
زهره خانوم داشت می افتاد،
که امیررضا گرفتش.کنار در نشست و با غصه به دخترش نگاه میکرد.حاج محمود کنار تخت فاطمه نشست.اشک هاش نمیذاشتن چهره دخترشو خوب ببینه. امیررضا هم کنار پدرش نشست و به فاطمه نگاه کرد.علی هم نمازش تمام شد و به فاطمه نگاه میکرد.
حاج محمود متوجه نگاه علی شد. میخواست ملافه روی صورتش دخترش بکشه ولی دست هاش میلرزید.امیررضا پارچه رو از پدرش گرفت.به فاطمه نگاه کرد،بعد به حاج محمود،بعد به مادرش، بعد به علی.با غصه و جان کندن پارچه روی صورت زیبا و مهربان خواهرش کشید.
گریه های علی شدیدتر شد.
سرشو روی زمین گذاشت و گریه میکرد.
امیررضا بلند شد و به هال رفت.
با پویان تماس گرفت.به سختی گفت:
_پویان،بی خواهر شدیم.
گوشی تلفن از دست پویان افتاد.
به دایی و عموش هم گفت.
پویان و مریم سریع خودشونو رسوندن. پویان مثل امیررضا حالش بد بود. امیررضا بغلش کرد و دلداریش میداد.
تا ظهر همه رسیدن.
خاله ها،دایی،عمه، عموها،پدربزرگ ها و مادربزرگ فاطمه.حاج آقا موسوی هم سریع خودشو رسوند.
علی هیچی نمیگفت.
ساکت بود.بی صدا گریه میکرد و از خدا کمک میخواست.
روز تدفین بود.
وقتی نماز میت خوندن،مردها عقب تر ایستادن.حاج محمود و امیررضا رفتن تو قبر.علی کنار فاطمه نشسته بود.به امیررضا گفت:
_بذار من برم.
امیررضا به حاج محمود نگاه کرد.حاج محمود اشاره کرد که بره بالا.امیررضا رفت بالا و علی رفت تو قبر.بدن بی جان فاطمه رو به علی و حاج محمود دادن.
علی سر کفن باز کرد.تو دلش گفت:
*فاطمهی من،یعنی واقعا دیگه نمیبینمت؟!!!
بعد از تلقین،امیررضا دست شو سمت علی دراز کرد که بره بالا.علی به حاج محمود گفت:
_اجازه بدید خودم سنگ ها رو بذارم.
حاج محمود گفت:
-نه،علی جان.برو بالا.
علی با التماس به حاج محمود خیره شد. صورت هردو شون خیس اشک بود. بالاخره حاج محمود رفت بالا،
و یکی یکی سنگ ها رو با خون دل به علی میداد و علی با خون دل روی فاطمه ش میذاشت.
تمام مدتی که تو قبر فاطمه بود....
بانـــو «مهدی یارمنتظرقائم»
🌸🌸🌸🌸🌸🌸