صالحین تنها مسیر
💠#در اوج یگانگی در ابتداي زيارت اظهار داشتيد «يا ثارَاللّه» و خدا را خون خواه امام حسين(ع) ديديد،
💠#دریچه های تقرب به خدا
سپس اظهار مي داري:
(يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ إِنِّي أَتَقَرَّبُ إِلَی اللَّهِ وَ إِلَی رَسُولِهِ وَ إِلَی أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِلَی فَاطِمَةَ وَ إِلَی الْحَسَنِ وَ إِلَيْكَ بِمُوَالاتِكَ(
اي اباعبدالله! من از طريق ارادت ورزي به خود شما مي خواهم به خدا و رسول خدا و به اميرالمؤمنين و حضرت فاطمه و امام حسن و به خودتان تقرّب جويم.
ملاحظه بفرمائيد! خطاب به امام حسين(ع) مي گوئيد من با عشق به شما، به خدا تقرّب مي جويم، حتي اگر بخواهم به خدا تقرب پيدا کنم، با محبّت به شما ممکن است.
همچنين دريچه ي تقرب من به پيامبر و ائمه ي معصومين(ع)، همه و همه از طريق ارادت به شما صورت واقعي به خود مي گيرد.❤️
چون با زيارت حضرت سيد الشهداء(ع) و محبت به آن حضرت به همه ي اين تقرب ها مي توانيم دست يابيم،
و زائر حسين(ع) در چنين عقيده اي است و مي داند با اين زيارت تا اين جاها مي تواند سير کند.
مي گويند تشيع، مکتب عشق است.❤️⭕️
يعني عشقِ شعله ور به حسين(ع) وسيله ي تقرّب به خدا و همه ي مقربان درگاه الهي خواهد شد.
حتي با محبت به امام حسين(ع) مسير قرب به آن حضرت فراهم مي شود و حضرت در کربلا کاري کردند که هر قلب سالمي بتواند اين محبت را در خود زنده نگهدارد. 🌺❤️
از آن جايي که دين جز «حُب و بغض» نيست، اگر در فراز قبلي به جنبه ي «حُبّ» آن توجه فرموديد،
در فراز بعدي به جنبه ي «بغض» آن توجه مي کنيد و به حضرت عرضه مي داريد:
(وَ بِالْبَرَائَةِ مِمَّنْ أَسَّسَ أَسَاسَ ذَلِكَ وَ بَنَی عَلَيْهِ بُنْيَانَهُ وَ جَرَی فِي ظُلْمِهِ وَ جَوْرِهِ عَلَيْكُمْ وَ عَلَی أَشْيَاعِكُمْ(
و با برائت و دوري از همه ي کساني که پايه ي اين تجاوز را بر شما اِعمال کردند، به خدا و رسول خدا و به شما تقرب مي جويم.
فراز قبلي که با «إِنِّي أَتَقَرَّبُ إِلَی اللَّهِ»؛ شروع شد دو وجه داشت، در يک وجه اظهار داشتيد:
اي اباعبدالله! با مودّت به شما، به خدا و رسولش تقرّب مي جويم و در وجه دوم جهت تحقق کامل تقرب به خدا موضوع برائت و دوري از دشمنان اهل البيت(ع) را اظهار مي داريد، چون مي دانيد شرط تقرب به خدا حُبّ و بغضي است که بر محور حضرت امام حسين(ع) بگردد.
💠💠 زيرا گرايش دل به اباعبدالله(ع) بدون دوري از دشمنانِ روح حسيني(ع) ممکن نيست و راه تقرّب الهي گشوده نمي شود.
در يک کلمه مي توان گفت:
زيارت عاشورا يعني اين که با حضور قلب، به حسين(ع) دل بدهي و از خدا نور بگيري. ائمه ي ما(ع) حتي با زيارت امام حسين(ع) بر عالَم مادّه حکومت مي کردند.
⭕️💠
مثلاً اگر مي خواستند بدون طي کردن مسافت هاي عادي بروند قبر رسول الله(ص) را زيارت کنند، اول قصد زيارت اباعبدالله الحسين(ع) را مي کردند و از اين طريق طِي الارضِ شان شروع مي شد و بعد از زيارت قبر آن حضرت به زيارت قبر پيامبر(ص) مي رفتند.
⭕️❤️
امام کاظم(ع) در بغداد در زندان هستند، علي بْنِ مُسَيّب هَمْداني را با حضرت گرفته اند و زنداني کرده اند.
چون مدّت حبس به درازا مي کشد، علي بن مسيب از دوري خانواده اش دلتنگ مي شود.
حضرت مي فرمايند:
برو غسل کن. چرا اول غسل کند؟
چون بالأخره «شستشويي کن و آنگه به خرابات خرام»،
طهارت ظاهر، مقدمه ي طهارت باطن است.
⭕️❤️⭕️
غسل مي کند و مي آيد. حضرت مي فرمايند: چشم بر هم بگذار، سپس فرمودند: چشمت را باز کن. علي بن مسيب مي گويد: چون چشمانم را گشودم خود را در کنار قبر امام حسين(ع) يافتم و پس از آن با امام کاظم(ع) کنار مرقد مقدس امام حسين(ع) نماز مي گزارند و زيارت مي کنند. سپس امام فرمودند: چشمان خود را بر هم بگذار، وقتي مجدداً به امر ايشان چشمانم را باز کردم خود را نزد قبرِ پيامبر(ص) ديدم.
امام فرمودند:
اين قبر، قبر پيامبر(ص) است.
پس به نزد خانواده ات برو تجديد ديدار کن و به همين جا برگرد.
وقتي بر مي گردد دوباره مي فرمايند:
چشم بر هم بگذار و پس از آن که چشم خود را مي گشايد، خود را با آن حضرت در زندان بغداد مي يابد
علی بن مسيّبب دلش براي خانواده اش تنگ شده است و خانواده اش هم در مدينه ساکن هستند و مقصد هم مدينه است،
ولي بايد از کربلا گذشت و ابتدا بايد بر حسين(ع) نظر کرد. يعني دريچه ي ورود به عوالم غيب، نظر بر اباعبدالله(ع) است.
💠⭕️
با توجه به نکته ي فوق، عشق پيامبر و فاطمه (ع)بر امام حسين(ع) را معني کنيد و ببينيد آن بزرگواران در حسين(ع) چه مي ديدند؟ بدون شک اسراري فوق الفاظ در مسئله ي زيارت امام حسين(ع) پنهان است. اگر ملاحظه کنيد مي بينيد اکثر عبادات با زيارت امام حسين(ع) شروع مي شود.
به عنوان نمونه: عبادت شب قدر را ملاحظه کنيد، اول زيارت امام حسين(ع) است و پس از آن عبادات گرانقدر ديگري که در شب قدر توصيه شده است. ⭕️❤️
ادامه دارد...
@saLhintanhamasir
صالحین تنها مسیر
💠#دریچه های تقرب به خدا سپس اظهار مي داري: (يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ إِنِّي أَتَقَرَّبُ إِلَی الل
#دریچه های تقرب به خدا
در ادامه ي زيارت عاشورا اظهار مي داريد:
(بَرِئْتُ إِلَی اللَّهِ وَ إِلَيْكُمْ مِنْهُمْ وَ أَتَقَرَّبُ إِلَی اللَّهِ ثُمَّ إِلَيْكُمْ بِمُوَالاتِكُمْ وَ مُوَالاةِ وَلِيِّكُمْ(
اي اباعبدالله! من با دوري از فرهنگي که ظلم به شما را روا داشت، به سوي خدا و به سوي شما خاندان نظر مي کنم و با مودّت و محبّت به شما و دوستان شما قرب الهي را مي جويم. يعني شما دريچه هاي ارتباط با حق هستيد.
ملاحظه کنيد چرا مسئله ي برائت و تقرب را همچنان تکرارِ مي نمائيد؟ چون روح انسان با تکرارِ نظر به ابعاد شخصيت امامان معصوم(ع) قلب خود را به سوي آن حقايق معنوي سوق مي دهد و از آن طريق صعود مي کند. تکرارِ نظر در مسايل معنوي موجب استحکام و تجلي هر چه بيشتر آن حقايق در روح فرد مي شود. به همين جهت مي فرمايند: زيارت عاشورا را زياد تکرار کنيد. چون آن زيارت در بردارنده ي معارفي است که روح به آن ها نياز دارد و در واقع غذاي جان است و مايه ي رشد آن. مي گويي: «بَرِئْتُ إِلَی اللَّهِ وَ إِلَيْكُمْ مِنْهُمْ»؛ با تنفّر از جبهه ي ستم که ظلم بر شما کردند، اي اباعبدالله جهت روحم را از آن ها به سوي شما برمي گردانم و خود را از اردوگاه جريان هاي ضد قدسي به کلي جدا مي کنم تا در دام آن ها نيفتم. «وَ أَتَقَرَّبُ إِلَی اللَّهِ ثُمَّ إِلَيْكُمْ بِمُوَالاتِكُمْ وَ مُوَالاةِ وَلِيِّكُمْ»؛ و به سوي خدا نزديک مي شوم و سپس با توجّه دادنِ جانم به سوي شما آن هم توجهي همراه با محبت، زندگي مي کنم و از طريق آن «برائت» و اين «مودّت» زندگي خود را متعادل مي نمايم. در اين فراز تلاش مي کنيم تا اتحادي روحاني با حضرت ايجاد کنيم و در راستاي نزديکي هر چه بيشتر به امام بايد مرز خود را به دقيق ترين شکل از دشمنان آن ها به هر شکل و در هر جبهه که باشند جدا کنيم و اظهار مي داريم:
(وَ بِالْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِكُمْ وَ النَّاصِبِينَ لَكُمُ الْحَرْبَ وَ بِالْبَرَاءَةِ مِنْ أَشْيَاعِهِمْ وَ أَتْبَاعِهِمْ(
تقرب مي جويم به سوي خدا با دوري از دشمنان شما و آن هايي که جنگ با شما را برپا کردند و با دوري از اطرافيان و پيروان آن ها. تا روح و قلب انسان نسبت به دشمنان فرهنگ اهل البيت(ع) دوري نجويد، نور ولايتِ خاندان عصمت و طهارت(ع) به جان او نمي نشيند. اساساً شرط سلوک که قرار گرفتن در زير پرتو نور ولايت امامان معصوم است با برائت از حجاب هايي محقق مي شود که مانع ظهور نور آن ها است. لذا مي گويي: من از طريق برائت از دشمنان شما و برائت از آن هايي که پايه هاي مبارزه و دشمني با شما را ريختند، و با برائت از پيروان و دنباله روهاي آن ها، به خدا و شما تقّرب مي جويم، هر چند اين مقابله هزينه دارد و بلاها و سختي هايي براي من به بار مي آورد، زيرا که:
از براي يک بليٰ کاندر ازل گفته است جان
تا ابد اندر دهد مرد بليٰ تن در بلا
ادامه دارد....
@saLhintanhamasir