صالحین تنها مسیر
✨ تجلی دعا بر قلب امام قلب مبارک حضرت باقر(ع) ظرف طلب و تجلي دعاي سحر گشته و حضرت رب العالمين آ
اسماء الهی✨
وقتي خداوند مي فرمايد:
«وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنی»؛
نظرها را به «الله» مي اندازد و نه به ذات و مي فرمايد:
«الله» اسماء حسنا يي دارد
و از هر اسمي، عالي ترين نحوه ي آن نزد خدا است و شما خدا را به آن اسماء بخوانيد.
🌺✨🌺
اسماء خدا مثل
«حيّ»، «قيّوم»، «جلال»، «جميل»، «نور»، «عظمت»، «عزت» و ...مي باشد؛
✨✨✨✨✨
يعني حيّ و قيّوم و جلالِ خدا، اسم خدا است.
اين با آنچه ما در محاورات به کار مي بريم فرق مي کند.
اسم خدا «عظمت» است،
«جلال» است، «جمال» و «نور» و «بهاء» است.
✨✨✨
وقتي مي گوييم
«جلال» اسم خدا است يعني حق با اين صفت تجلي کرده است.
✨🌺✨
در اين عالم فقط «حق» در صحنه است، مگر مي شود غير حق چيز ديگري هم در عالم باشد؟
منتها يک وقت عالَم آينه ي نمايش حق است
و يک وقت حق محل تجلي عالم مي باشد که بحث خواهد شد.
✨
سالک به جايي مي رسد که حق را مي بيند و هرچيزي را در آينه ي حق مي نگرد.✨
در دعاي سحر روشن مي شود که حق در صحنه است،
به اسماء خاص.
حق در صحنه است به جلوه ي جلال.
✨✨✨
نه اين که يک خدا داريم و يک اسم، بلکه «اسم» همان ذات است در صفت خاص که اصطلاحاً «اسم»مي گويند.
🌺
پس وقتي مي گوئيم جلالِ حق يعني حق به جلوه ي جلال.
✨
زيرا حق جلوه دارد و جلوات او همان اسماء است،
مثل اين ميز نيست که جلوه ندارد، در اصطلاح فلاسفه اشيايي مثل ميز و ديوار را «ماهيات» مي گويند
که برعکس «وجود» جلوه ندارند.
🌺✨🌺
#شرح_دعای_سحر
@saLhintanjamasir
صالحین تنها مسیر
اسماء الهی✨ وقتي خداوند مي فرمايد: «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنی»؛ نظرها را به «الله» مي اند
اسماء الهی مسیر انس با خدا
عمده آن است که ابتدا «اسم» را بيابيد، اگر معني اسماء الهي درست روشن نشود ما نمي توانيم درست سير کنيم.
💠
بناست از طريق اسماء الهي با حق مأنوس شويم زيرا خودش فرمود: «فَادْعُوهُ بِها»
او را از طريق اسماء حُسنايش طلب کنيد. عرض شد که در تعريف اسم مي فرمايند:
اسم همان ذات حق است به جلوه و صفت خاص.
✨💠💠✨
براي فهم اين موضوع به علم دیگري نياز نداريم،
کافي است در موضوعِ اسماي حُسنا تأمل و تدبّر کنيم تا به راحتي منظور دعاي سحر را بفهميم و از طريق این دعا، راه اُنس با خدا را به عالي ترين شکل پيدا کنيم.
💠✨💠
عرضه مي داريد:
«اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ بَهَائِكَ بِأَبْهَاهُ وَ كُلُّ بَهَائِكَ بَهِيٌّ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِبَهَائِكَ كُلِّه»
خدايا از تو از نور بهاء و تابش و حُسن ات تقاضا دارم، اما آن بهاء و درخششي که از همه ي درخشش ها کامل تر است
✨✨✨✨✨✨
در حالي که هر بهاء و حُسن و کمالي که از تو باشد کامل ترين تابش و حسن و کمال است.
پس خدايا از تو نورِ همه ي بهاء و روشني و حسن و کمالت را تقاضا دارم.
✨💠✨
در هر فرازي از فرازهاي دعاي سحر چنين سيري را ملاحظه مي کنيد
که ابتدا نظر به نورِ اسمي از اسماء الهي مي کنيد
تا خداوند بر اساس آن اسم بر جان شما تجلي کند، ✨
سپس دل را به جنبه ي متعالي آن اسم معطوف مي داريد تا جايي که آنچنان دل شکوفا شود
که از هر جنبه اي از جنبه هاي آن اسم متوجه جنبه ي متعالي آن گردد و اظهار کند:
« وَ كُلُّ بَهَائِكَ بَهِيٌّ »
هر نور و روشني که از تو باشد،
کامل ترين و شديدترين روشنايي است و در نتيجه ي
چنين سيري سالک در پرتو نورِ آن اسم، به حقِ مطلق مي رسد
و در نهايت اظهار مي دارد:
«اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِبَهَائِكَ كُلِّهِ »
خدايا از تو به نور اسم بهاءات به صورت کلي تقاضاي توجه دارم.
✨✨✨✨✨✨
در قسمت آخر دعا قلب نظر به جامعيت نور بهاءِ الهي انداخته و طلب تجلي آن نور را بر جانِ خود مي کند.
به عبارت ديگر در اين قسمت از اين فراز سالک نظر به حقِّ مطلق نموده، منتها در صفت «بهاء» و آماده شده
تا حقِّ مطلق به نور آن اسم بر قلب او تجلي کند.
💠✨💠
ملاحظه کنيد آنچه در صحنه است ذات است
به صفاتي خاص. ✨
گُل مظهر جمال حق است و چون همه ي زيبايي ها از حق است،
پس ذات حق به نور جمال جلوه کرده و شما از منظر آن گُل با حق روبه رو شده ايد
و هر اندازه ما کامل شويم جلوه ي حق هم کامل تر ظهور مي کند.✨
گفت:
هرچه روي دلت مصفاتر
زو تجلي تو را مهياتر
#شرح_دعای_سحر
استاد طاهر زاده
@saLhintanhamasir
صالحین تنها مسیر
اسماء الهی مسیر انس با خدا عمده آن است که ابتدا «اسم» را بيابيد، اگر معني اسماء الهي درست روشن نشو
یا نور🌹:
چون خداوند وجود مطلق و حضور مطلق است پس از جانب او غيبتي و نقصي نيست
✨
و لذا هر اندازه قلب انسان توجه بيشتري به خداوند داشته باشد، حق با جامعـيتِ بيشتري ظهور مي کند،✨✨
در آن حال ديگر از جمال حق متوجه حق نمي شويد بلکه از حق متوجه جمال او مي گرديد و در آن شرايط است که به واقع مي توانيم با قلب خود تصديق کنيم که
«اسم» عبارت است از ذات به صفتي خاص.
در مسير
رجوعِ به حق، حق را به اسم جمال در گُل مي بينيم.✨✨
گُل مظهر است تا با اسم جمال مرتبط شويم و ذات حق را در صفت جمال بنگريم.
ذات در اسماء، به صفات خاص جلوه مي کند و خود را از طريق مظاهر مي نماياند.
مي فرمايد:
«فَادْعُوهُ بِها»
از طريق نظر به اسماء الهي در آينه ي مظاهر، به حق رجوع کنيد و حق را طلب نماييد.
✨
در مسير رجوع الي الله، ابتدا جمال حق را در مظهري مثل گُل مي بينيد
و به اسم جمال منتقل مي شويد و ذات بيني را در صفتي خاص تجربه مي کنيد
✨
تا آن جا که إن شاءالله، «الله» را بيابيد و از آينه ي اسم «الله» به اسم جمالِ او بنگريد که اين غايتُ القصواي سير إلي الله است
و مقصد اصلي هر سالکي همين است.
✨
اين که مي گويند
در مسير «إليهِ راجِعون»
بايد دل انسان خدابين شود به همين معني است که بتواند به «الله» برگردد.
✨✨
اگر انسان خواست خدا را پيدا کند ابتدا بايد او را بشناسد
و قلب او از طريق معرفتِ صحيح و طهارت و تزکيه،
از غير خدا منصرف شود و در عالَمِ وجود هيچ چيزي را مستقل نبيند تا خداوند آرام آرام خود را در مظاهر به او نشان دهد.✨
بهترين و کامل ترين مظاهر الهي، اولياء معصوم(ع) هستند
و بعد از آن ها علماء بالله مي باشند.
✨✨ کسي که بداند خدا را بايد با اسماء حُسنايش طلب کرد و اسماء او مظهر دارد،
به ناکجاآبادها نظر نمي کند، قلب را طوري تربيت مي کند تا در مظاهرِ حق، حق را بيابد.
✨🌺
حق در جمال اولياء تجلي مي کند و خود را نشان مي دهد.
همين طور که در دعاي جوشن کبير از يک طرف مي گوئيم اين دعا را رسول خدا(ص) گفته اند
و از طرف ديگر مي دانيم چون خدا قلب حضرت را آماده ي تجلي ديد، با آن اسماء در آن قلب تجلي کرد،
✨💠
هرگز نبايد از حضور خدا در قلب پيامبر خدا(ص) هنگام گفتن اين دعا غفلت کنيم وگرنه از حقيقت بزرگي غافل شده ايم.
💠💠
خداوند در آن دعا با هزار جلوه، هزار اسم را بر قلب رسول خدا(ص) متجلي کرده و در همين رابطه حضرت سيدالساجدين(ع) مي فرمايند:
جبرائيل در يکي از غزوات، دعاي جوشن کبير را بر قلب مبارک رسول خدا(ص) القاء فرمود.
استاد طاهر زاده
#شرح_دعای_سحر
@daLhintanhamasir
صالحین تنها مسیر
یا نور🌹: چون خداوند وجود مطلق و حضور مطلق است پس از جانب او غيبتي و نقصي نيست ✨ و لذا هر اندازه قلب
✨💠✨
اولیاء الهی مظاهر اسماء الهی
دعاي سحر با «اللَّهُمَّ» به معني اي خدا شروع مي شود.
✨
اصل آن «يا الله» بوده و شما با نداي «اللّهم» نظر به حقيقي ترين حقايق عالم مي کنيد
تا از طريق اُنس با او منور به انوار روحاني او گرديد،
منور به انواري مثل سميع و بصير و جمال و جلال-
مواظب باشيد خود را مشغول يک خداي ذهني نکنيد تا خدا از منظرتان گم بشود-
💠✨
با «اللّهم» به او خطاب مي کنيد، چون او به نور اسماءِ حسنايش، بدون حجاب به شما نزديک است.✨
نبايد به دنبال خدايي گشت که هيچ وقت پيدا نمي شود.
در ابتداي دعاي سحر عرضه مي داريد:
«اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ بَهَائِكَ بِأَبْهَاهُ وَ كُلُّ بَهَائِكَ بَهِيٌّ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِبَهَائِكَ كُلِّهِ» خدايا! از تو، نور حُسن و زيبايي و روشنايي ات را طلب مي کنم،
آن هم شديدترين شکل آن را.
✨✨✨✨✨✨
حضرت رب العالمين به بهاء و حُسن و روشنايي در مظاهر عالم جلوه مي کند آن هم با درخشندگي شکوهمندي که همه ي دل ها را جلب مي کند.
💠✨🌺
هنر ما آن است که متوجه نور حُسن او شويم،
همان طور که مي فرمايد:
«اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»
«الله» نور آسمان و زمين است.✨
يعني آسمان ها و زمين يک نوري دارند که آن نور «الله» است. ✨
اگر نتوانيم نور آسمان ها و زمين را ببينيم نمي توانيم «الله» را ببينيم.
💠✨
بايد به دنبال آن نوري باشيم که عالم را فرا گرفته وگرنه کوه و درخت مي بينيم.
💠
همين طور که در کلمات ائمه(ع) نوري را احساس مي کنيد که در کلمات مردم عادي نيست،
چون قلب شان الهي شده و منور به نور «الله» گشته.
✨✨✨
اگر علماء بالله اهل رکوع و سجود و شب زنده داري نبودند،
«الله» بر قلب آن ها تجلي نمي کرد تا کلمات آن ها را نوراني کند.✨💠
نورِ جلوه ي «الله» است که کلمات آن ها را نوراني کرده.
اگر بتوانيد آن نور را ببينيد مي توانيد با خدا مرتبط بشويد. ✨
عالَم هم به همين صورت نوري دارد که به جهت آن نور زنده است و آغوش خود را براي انسان هاي مؤمن گشوده
به طوري که هيچ وقت انسان مؤمن در اين عالم در نمي ماند چون با نور آسمان ها و زمين مرتبط است و نه با خود آسمان و زمين.
✨💠✨💠✨
آن هايي که زمين را چسبيده و فکر مي کنند ثروت و قدرت به تنهايي به کارشان مي آيد حتماً خوار مي شوند.
به همين جهت در دعاها داريد:
خدايا! من را از آن هايي قرار بده که با نور تو عزيز مي شوند،
چون مي دانيد نور آسمان و زمين منشأ همه ي کمالات است و نه خود آسمان و زمين. ✨
اگر آن نور را ببينيم، بهاء و حُسن را ديده ايم و مظاهر آن نور را خواهيم شناخت.
عارف بالله به جايي مي رسد که در هر چيزي اين «بهاء» را مي بيند و شما نيز آن نور را در مظاهري که درخشش بيشتري دارند مي توانيد ملاحظه کنيد
💠✨💠
و از طريق تجلي اسم «بَهاء» با ذات خدا مأنوس شويد
. ولي اگر به دنبال خدايي بيرون از اسم بَهاء و جلال و جمال هستيد، هرگز خدا را پيدا نخواهيد کرد
چون «اسم» را نمي شناسيد تا به مظاهر او بنگريد و او را بيابيد.
💠💠💠
اولياء الهي مظاهر خداوند هستند و وسيله ي قرب به خدا مي شوند.
رسول خدا(ص) فرمودند:
نظر به جمال اميرالمؤمنين(ع) عبادت است،✨
چون جمال حضرت را نفسي تدبير مي کند که محل تجلي اسماء الهي است و شما را به آن اسماء منتقل مي کند.
✨✨✨✨
اگر کسي خواست ذات را بدون نظر به مظاهر اسماء ببيند،
هرگز نمي تواند با خدا مأنوس شود و عمرش باطل مي گردد.
وقتي به صورت علماء بالله نگاه کنيد به اسماء الهي منتقل مي شويد
و اين منتقل شدن به انوار الهي را «ثواب» مي گويند.✨
ثواب يعني آنچه عامل انتقال به خدا مي شود،
حتي نگاه به درِ خانه ي عالم ما را منتقل مي کند به سيره ي او که مظهر اسماء الهي است. 💠✨
چون او در مقام قرب نوافل است و در حق فاني شده و حق از طريق او خود را مي نماياند.
خداوند در حديث قدسي مي فرمايد:
«لَا يَزَالُ عَبْدِي يَتَقَرَّبُ إِلَيَّ بِالنَّوَافِلِ مُخْلِصاً لِي حَتَّی أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ يَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا»
همواره بنده ی من به وسيله ي نافله ها به من نزديك می شود در صورتی كه كاملا به من اخلاص دارد،
تا اين كه او را دوست دارم،
پس هرگاه او را دوست داشتم گوش او مي شوم که با آن مي شنود
و چشم او مي گردم که با آن مي بيند
و دست او مي شوم که با آن مي گيرد .
✨✨✨💠
و خداوند از اين طريق در حرکات و سکنات سالک ظهور مي کند.
✨
استاد طاهر زاده
#شرح_دعای_سحر
@saLhintanhamasir
صالحین تنها مسیر
✨💠✨ اولیاء الهی مظاهر اسماء الهی دعاي سحر با «اللَّهُمَّ» به معني اي خدا شروع مي شود. ✨ اصل آن «ي
✨💠✨
وقتي با نظر به گُل متوجه
«جمال» خداوند
شديد چنانچه توجه بفرماييد ملاحظه خواهيد کرد ظاهر گُل در عين اين که مظهر جمال حق است
✨💠
مي تواند حجاب او باشد و آن در موقعي است که جمال او را در محدوده ي گُل بنگريد و از طريق جمالِ گل، به جمال مطلق نظر نيندازيد.
✨✨✨✨
ولي اگر نظرتان به جمال مطلق بود به لطف و کرم الهي نه تنها متوجه جمال مطلق مي شويد،
✨✨✨
بلکه در همان لحظه که به گل نظر کرديد، آن را آينه ي جمال مطلق مي بينيد و خواهيد گفت:
«و کُلُّ جَمالِکَ جَميل»
هرجا از تو جمالي هست کامل ترين جمال در صحنه است و مي بيني هرجا جلوه کند عالي ترين جمال ظاهر مي شود.✨✨
چون مگر مي شود يک جا خدا باشد و غير خدا هم باشد؟
مگر غير خدا هست؟
همه چيز جلوات حضرت حق است و حقِّ مطلق از طريق آن جلوات،
خود را با اسماء حسنايش مي نماياند.
✨
اين که ما خدا را در جلوه ي کاملش نمي بينيم چون هنوز در سلوک خود کامل نشده ايم
و نحوه اي از نظر به خود در ميان است. هراندازه امکان تجلي نور او را فراهم کنيم حجاب انانيت بهتر رفع مي شود و او با جلوه اي کامل تر تجلي مي کند. گفت:
ز بس بستم خيالِ تو، توگشتم پاي تا سر من
تو آمد رفته رفته، رفت من، آهسته آهسته
وقتي آرام آرام حجاب انانيت کنار رفت حق به نحو کامل تري ظهور مي کند و اقرار مي کنيد؛
«وَ کُلُّ بهائِکَ بَهي»
هرجايي که نور بهاء و روشنايي و حُسن تو هست،
به کامل ترين شکل هست.
✨✨✨
دو نکته را عزيزان در نظر داشته باشند؛ يکي توجه به اسماي الهي در مظاهر مختلف
و ديگر توجه به حقيقت اسماء که در هر مظهري آن حقيقت در صحنه است.
بايد با آزادشدن از حجاب ها آن حقيقت را در هر مظهري ببينيم و هر مظهري به نور آن حقيقت ديده شود.
✨✨
حق در اسماء خود کامل است ولي چون ما هنوز در حجاب هستيم حقيقتِ اسماء را نمي بينيم.
مثل اين که بعضي خدا را در رزق خود به رزاق بودن مي نگرند،
غافل از اين که چون او ربّ است،
رزّاق است
و رزق شما يکي از جلوات ربوبيت اوست. 💠
اگر به رزق خود نظر کنيم از ربوبيت ربّ که همواره در صحنه است غافل مي شويم
ولي اگر به ربّ خود نظر کنيم رزق را ظهوري از ربوبيت او مي نگريم
و قلب ما با نظر به رزق، از نظر به ربّ محروم نمي شود
💠💠
علاوه بر اين که ابتدا ربّ را مي بينيم و رزّاق بودن او را در ربّ بودن او مي نگريم.
✨
استاد طاهرزاده
#شرح_دعای_سحر
@saLhintanhamasir
صالحین تنها مسیر
✨💠✨ وقتي با نظر به گُل متوجه «جمال» خداوند شديد چنانچه توجه بفرماييد ملاحظه خواهيد کرد ظاهر گُل در
یا نور🌹:
وقتي انسان رب خود را فراموش کند،
هر حادثه اي را مستقل مي بيند،
✨
در آن حال وقتي مشکلي برايش پيش مي آيد خدا را از ياد مي برد در صورتي که بايد آن حادثه و مشکل را صورتي از ربوبيت خداوند بنگرد.
✨✨
مگر اين طور نبود که حضرت امام خميني(رض) آن وقت که تبعيدشان کردند بيشتر به مقصدشان که سرنگوني رژيم شاهنشاهي بود رسيدند تا آن وقتي که در ايران بودند و مشغول درس و بحث؟
حضرت اباعبدالله(ع) اين را خوب مي فهمند که با شهادتشان ربوبيت حق بيشتر به صحنه مي آيد و نتيجه اي که مي خواهند زودتر و بهتر عملي مي شود.
💠💠
به همين جهت هرچه به عصر عاشورا نزديک مي شوند بيشتر اميدوارند.
حضرت مي خواهند آينه ي تمام نماي حضرت حق باشند✨
و اين در کربلا به خوبي نمايان شد. همين طور که گوهر حضرت يوسف(ع) در چاه بيشتر به نمايش آمد و اين که چگونه آن حضرت در سخت ترين مراحل، نظرشان تماماً به حق است.
🌺💠
حضرت يوسف(ع) در چاه و زندان يوسف شدند، چون ديدند چگونه ربّ در چنين شرايطي در صحنه است. ✨
وقتي حادثه اي برايتان پيش آمد قبل از هر چيزي متوجه باشيد که پروردگار عالم از اين طريق مي خواهد با رفع حجاب ها خود را بنماياند،
در اين صورت هرچيزي را به حق ديده ايد و نه مستقل.
در غذايي که جلويتان هست رزاق بودن او را ببينيد ولي بيش از نظر به رزّاق، به ربوبيت حق منتقل شويد. ✨
اگر به ربوبيتش منتقل شديد رزاقيت او هم در منظرتان مي ماند.
✨✨
اما اگر در رزاقيت او متوقف شديد از ربوبيت او محروم مي شويد.
در دعاي سحر اسمائي را مدّ نظر قرار مي دهيد که شما را به اسم اعظم نزديک مي کند.
ابتدا به اسم بهاء نظر مي کنيد که به معني حُسن و زيبايي است و زيبايي عبارت است
از «وجود» و وجودِ خالص همه ي زيبايي است و از منظر نورِ اسمِ «بهاء» به ساير اسماي الهي نظر مي کنيد که امکان ارتباط با آن ها سهل تر است.
✨✨
مي گوييد:
«اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ بَهَائِكَ»
خدايا از تو نور بهاءات را مي خواهم که با آن نور بر من نظر کني که همه ي مطلوب من همان حُسن و کمال است که در سراسر عالم نمايان است
و حجاب انانيت من نمي گذارد با آن روبه رو شوم و تو را طوري بنگرم که من از تو راضي شوم و تو از من.
✨💠✨
رسول خدا(ص) در دعاي خود از خداوند تقاضا مي کنند:
«وَارْزُقْني حُسْنَ الْمَنْظَرِ فيما يرْضيکَ عَنّي»
خدايا آن نگاهي را رزق من گردان که تو در آن نگاه از من راضي شوي.
✨✨
وقتي متوجه شديم همواره خداوند به کامل ترين بهاء يعني اَبهاء در صحنه است نظر خود را به نحوه اي از ظهورِ نور بهاء مي اندازيم که «ابهاء» است و لذا نه تنها خوبي هاي خدا را در علي(ع) مي بينيم،
بلکه آن را به عالي ترين شکل مي يابيم، آن طور که رسول خدا(ص) علي(ع) را ديدند.✨✨
عمده هنر ما ديدن انوار الهي به صورت «ابهاء» و «اَجْمل» و «اَجَلّ» است در جمال اولياء معصومين(ع) و اين که بتوانيم از آن طريق با خدا مرتبط شويم و در اين راستا است که حضرت صادق(ع) مي فرمايند:
«نَحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَی»
به خدا قسم مائيم اسماء حسنا. يعني وجه کامل اسماء حسناي الهي را در آينه ي وجود آن ذوات مقدس بايد يافت.
✨✨
اگر ائمه(ع) را کنار بگذاريد نه تنها در جاي ديگر و به نحو اکمل و اجمل، اسماي حسناي الهي را پيدا نمي کنيد بلکه فقط يک خداي نظري و ذهني خواهيد داشت.
✨✨
استاد طاهرزاده
#شرح_دعای_سحر
@saLhintanhamasir
صالحین تنها مسیر
یا نور🌹: وقتي انسان رب خود را فراموش کند، هر حادثه اي را مستقل مي بيند، ✨ در آن حال وقتي مشکلي برا
وقتي متوجه جنبه ي عالي «بهاءِ» الهي شديد از آن منظر که نظر کرديد در سير توحيدي خود خواهيد گفت:
«وَ كُلُّ بَهَائِكَ بَهِيٌّ»
هرجا هر جلوه اي از حُسن و بهاءِ تو هست، همه ي حُسن و بهاء، آن جا است.
✨✨✨
آن وقت نور امام صادق(ع) را در امام خميني(رض) پيدا مي کنيد -
همان طور که علي(ع) هر چيزي را که مي ديد، در آن چيز «الله» را مي ديد
✨✨
زيرا حضرت امام خميني(رض) چيزي از خود ندارند جز نمايش حضرت صادق(ع) و در اين راستا مي توانيد از حضرت حق هر بهائي که مي بينيد اَبْهاء آن را ببينيد.
✨✨
تا چنين نگاهي پيدا نکنيم موحد نشده ايم و مصداق آيه ا ي مي شويم که خداوند در مورد مؤمنين فرمود:
«وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللّهِ إِلاَّ وَهُم مُّشْرِكُونَ»
و بيشترشان به خدا ايمان نمی آورند جز اين كه هنوز مشرک اند.
✨✨
چون هنوز به مرحله اي نرسيده اند که در هر آيه اي از آيات الهي تماماً حق را بيابند و به نور حق به آن آيات نظر کنند و نه از طريق آن آيات حق را بيابند تا حق را در محدوده ي آيات نگريسته باشند. 💠
وقتي متوجه شديد که کلّ بهاءِ الهي، بَهي است،
در يک جمع بنديِ روحاني اظهار مي داري:
«اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِبَهَائِكَ كُلِّهِ»
خدايا! من از تو نور بهاء ات را به صورت مطلق مي خواهم که در همه جا و در هر منظري آن نور به صورت مطلق در ميان است ✨
و اين است معني
«بِبَهَائِكَ كُلِّهِ» تا حتي آن وقتي هم که جلوه ي خدا را در گُل مي بينيد
همه ي حُسن و بهاءِ او را به تماشا بنشينيد
و آن گُل را آينه ي نمايش همه ي اسماء حسناي او بيابيد. ✨✨
با اين مقدمات چشمتان را باز کنيد و به نور اسم بهاء که همه ي عالم را بهاء کامل او پر کرده آن را نظاره کنيد.
✨✨
آرام آرام جلو مي رويم شايد بتوان با فرازهاي ديگر دعاي سحر با خدا مرتبط و مأنوش شويم.
إن شاءالله
خدايا به حقيقت خودت که در اين دعا به نمايش آمده اي ما را با خودت آشنا بگردان.
✨💠✨
«والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته»
استاد طاهرزاده
#شرح_دعای_سحر
@saLhintanhamasir
صالحین تنها مسیر
وقتي متوجه جنبه ي عالي «بهاءِ» الهي شديد از آن منظر که نظر کرديد در سير توحيدي خود خواهيد گفت: «وَ
به اسم جلا
ل است که حافظ از خدا تقاضا مي کند:
روي بنماي و وجود خودم از ياد ببر
خرمن سوختگان را تو بگو باد ببر
استاد طاهرزاده
#شرح_دعای_سحر
@saLhintanhamasir
صالحین تنها مسیر
یا نور🌹: پس از آن که به نور اسم بهاء و جمال نظر کرديد، به اسم جلال مي نگريد و اظهار مي داريد: «الل
💠ذات بینی
رسيدن به احوالاتي که انسان بتواند اسماء الهي را بنگرد در اصطلاح به «ذات بيني» معروف است که کار ارزشمندي است.
💠
اميرالمؤمنين(ع) در دعاي صباح در نيايش با خدا عرضه مي دارند:
«يَا مَنْ دَلَّ عَلَی ذَاتِهِ بِذَاتِهِ»
اي خدايي که هرکس را به نور ذات خودت به سوي خودت راهنمايي مي کني.✨
آن حضرت از اين طريق نظر مبارک خود و آن هايي را که از آن دعا استفاده مي کنند، متوجه حقيقتي مي نمايند ماوراء ماهيات و پديده هاي متکثر. افرادي هستند که در کسب معارف اسلامي و انجام عبادات ديني زحمت کشيده اند، ولي برنامه اي جهت ذات بيني ندارند.
✨✨
اين ها متوجه آن درجه ي توحيد که بتوانند «اَحد» را بشناسند نيستند، و لذا هميشه با خداي غايب به سر مي برند.
💠✨
ابتدا بايد با حساسيت زياد بين روش «انتزاعي» و روش «انكشافي» فرق گذاشت و دقيقاً تفاوت اين دو روش را در ارتباط با حقايق عالم از همديگر باز شناخت و متوجه بود آن چه از طريق دين نصيب انسان مي شود سير حضوري به سوي حق و قيامت است و اين نتيجه با نگهباني قلب و حفظ كردن آن در محضر حق، از طريق عبادات شرعي ممكن مي شود.
✨💠
در روش حضوري و انکشافي، قلبِ انسان با «وجود» يا «ذات» روبه رو مي شود و هرجا ذات در ميان باشد قلب انسان بدون هيچ واسطه اي از نور آن بهره مند مي شود.
عمده آن است که بتوانيم قلب را طوري تربيت کنيم که هنر ذات بيني پيدا کند، در آن حالت خودِ ذات، دليل خود است و آن طور نيست که معلول، دليل بر وجود علت باشد، بلکه خود حضرت حق خود را مي نماياند
. با چنين مبنايي حضرت اميرالمؤمنين(ع) در دعاي صباح به محضر حق عرضه مي دارند:
«يا مَن دَلَّ عَلَي ذاتِهِ بِذاتِه»
اي خدايي که خودت گواه خودت هستي «وَ تَنَزَّهَ عَنْ مُجَانَسَةِ مَخْلُوقَاتِهِ»
✨✨
و منزه هستي از اين که هم جنس مخلوقاتت باشي «وَ جَلَّ عَنْ مُلائَمَةِ كَيْفِيَّاتِهِ»
و بالاتر از آن هستي که همراه چيستي ها و چگونگي ها باشي.
چنانچه ملاحظه مي فرماييد؛ حضرت علي(ع) در فراز فوق به خدا عرض مي کنند:
خودت فقط هستي، بدون آن که چيز خاصي باشي، خودت ذات خودت هستي، بدون هرگونه ماهيت و چيستي.
✨
اين نوع نگاه به خداوند در صورتي ممکن است که قلب انسان جهت ارتباط با ذات، تربيت شده باشد.
زيرا حقيقت خدا همان ذاتي است که به ذات خود، دليل بر وجود خود است، نه به واسطه ي چيز ديگر.
کسي با خدا مي تواند مرتبط شود که جانش بتواند با ذات او رابطه برقرار کند و چنين چيزي به جهت ذات مجرد انسان ممکن است، بايد راه را درست پيدا کرد.
✨💠✨
يک وقت از اين که مي بينيم در عالم هستي، رزق خواران از رزق محروم نيستند متوجه خداوند رزّاق مي شويم. ولي يک وقت ذات رزاقيت او را، ماوراء وجودِ رزق خواران، مي شناسيم.
✨
روحِ ذات بين به خودِ ذات نظر دارد، ذاتِ يگانه را مي يابد، نه اين که از هماهنگي اجزاء عالم متوجه توحيد و يگانگي خداوند بشود. بايد با ذات او و جلوات آن ذات به نام اسماءْ مرتبط گشت و لازمه ي چنين رؤيتي تغيير ساحت است تا به جاي نظر به معلول جهت پي بردن به علت، به خودِ علت نظر کنيم - از طريق به صحنه آوردن قلب- ولي اگر هنوز در ساحتي باشيم که بايد براي پي بردن به علت، معلول را بيابيم، دائماً مي گوييم ذات کو؟ گفت:
چو گويد مرغ جان يا هو، بگويد فاخته کوکو
بگويد چون نبردي بو نصيبت انتظار آمد
مشکلِ کار در اين است که استعدادِ رؤيت ذات را در خود رشد نداده ايم،
لذا آن را که از همه پيداتر است نمي بينيم. ✨
قرآن در رابطه با توجه به ذات، سومين آيه ي سوره ي حديد و يا سوره ي «توحيد» را در مقابل ما قرار مي دهد که مي فرمايد:
«هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ»
او در عين اين که اول است، آخر است و در عين اين که ظاهر است، باطن است.
✨✨✨✨ مثل نور، که اولين چيزي که شما در رؤيت هر چيز مي بينيد، نور است و سپس به کمک نور بقيه ي چيزها را مي بينيد، پس آن اول است.
از طرفي وقتي نور به آن شئ خورد و در چشم شما منعکس شد و شما آن شئ را ديديد، عملاً نور است که به طرف شما برگشته و شما نوري را که به آن شئ خورده است مي بينيد.
پس در آخر هم همان نور بود. باز همان نور ظاهر و پيدا است ولي نور، چيزي مثل ميز و صندلي نيست که بتوانيد به آن اشاره کنيد، پس عملاً باطن است و از بس که پيداست، پنهان است.
✨💠✨
استاد طاهرزاده
#شرح_دعای_سحر
@saLhintanhamasir
صالحین تنها مسیر
💠ذات بینی رسيدن به احوالاتي که انسان بتواند اسماء الهي را بنگرد در اصطلاح به «ذات بيني» معروف است ک
اميرالمؤمنين(ع) عرض کردم که حضرت مي فرمايند:
«ما رأيتُ شَيْئاً إلاّ وَ رأيتُ اللّه قَبلَهُ وَ مَعَهُ وَ بَعْدَه»
هيچ چيزي را نديدم مگر آن که قبل و بعد و همراه آن چيز «الله» را ديدم.
✨✨✨
حضرت امام خميني(رض) در کتاب «مصباح الهدايه» مي فرمايند:
عظمت اين جمله در اين «الله» گفتن است.
چون مي فرمايند در هرچيز «الله» را ديدم.
«الله» مقام جامعيت همه ي اسماء الهي است و در هرچيز با آن اسم مرتبط بودن به اين معني است که اولاً:
تشکيک در ظهور هست.
ثانياً: حضرت علي(ع) با ظهور مطلقِ حضرت حق مرتبط شده اند.
✨✨✨
در رابطه با ظهور مطلقِ حق مي توان گفت:
«وَ كُلُّ جَمَالِكَ جَمِيلٌ»
همه ي انوار جمال الهي، جمال مطلق اوست.✨
در ابتدا که شروع مي کنيد تا به اسماء الهي نظر بنماييد اين طور نيست که با حقِّ مطلق روبه رو شويد و تحت تأثير نور مطلقِ حضرت حق قرار گيريد.
✨✨✨
در ابتداي سير توحيدي با نازله ي اسماء، مثل اسم حفيظِ حق روبه رو مي شويد
و حواستان هست که او به اسم حفيظ در صحنه است.✨
اگر معتقد باشي خودت تلاش کردي و در مشکلات زندگي حفظ شدي گرفتار شقاوت و دوري از حق مي شوي.
وقتي متوجه اسم حفيظ الهي شدي، اگر از حجاب واسطه ها و از نظر به خود آزادتر شدي اسم حفيظِ او با شدت بيشتري ظهور مي کند
و حضور گسترده تر و شديدتري از نور حفيظ او را در عالم مي يابي و مطمئن مي شوي✨
بر خلاف نقشه ها و حيله هاي دشمنان اسلام، خداوند حضرت امام خميني(رض) را در تبعيدگاه نجف حتماً حفظ مي کند.
✨✨
در اين حال متوجه شده ايد هر محافظتي که خداوند انجام مي دهد - اعم از حفاظتي در حدّ برگرداندن سلامتي به بدن تا حفاظت از امام خميني(رض) در نجف و پاريس- عالي ترين حفاظت است.✨✨
در اين حال است که اسم حفيظ به صورت مطلق براي شما تجلي کرده ولي اين هنوز تجلي حقِّ مطلق به اسم الله نيست،
تا آن جايي که در اسم مطلقِ حفيظ بتوانيد «الله» را بنگريد.
همان طور که در ابتدا نازله اي از اسم حفيظ را در مظاهرِ محدود يافتيد و در نهايت به اسم مطلقِ حفيظ رسيديد،
مي توانيد از اسم حفيظ به اسم الله برسيد،
چون تشکيک در ظهور است و لذا هراندازه انسان ها توحيدي تر شوند راحت تر حجاب مظاهر از مقابل قلب آن ها مرتفع مي شود.
✨💠✨
استاد طاهرزاده
#شرح_دعای_سحر
@saLhintanhamasir
يک وقت حضرت حق به جلوه ي اسم جمال بر قلب شما تجلي مي کند،
در نتيجه همه ي زيبايي هاي عالم را به او نسبت مي دهيد.
در اين رابطه قسمت اول اين فراز را بر زبان مي آوريد که:
«اَللّهُمّ إنّي اَسْئَلُکَ مِنْ جَمالِکَ»
از خدا مي خواهيد با نور اسم جمال بر شما جلوه کند تا تمام زيبايي هاي عالم را که از اوست ببينيد ✨
و از طريق آن زيبايي ها با او مرتبط شويد.
در همين رابطه اظهار مي داريد:
خدايا! اين زيبايي ها جلوه ي تو است، در درون اين نوع نگاه به عالم است که طلب «اَجمل» پيش مي آيد
✨💠✨
و طلب تجلي شديدتري از آن اسم طلوع مي کند.
مثل اين که با يک انسان مومني روبه رو مي شويد و زيبايي بندگي و تواضع را در او مي يابيد
و در نتيجه طالب رجوع به شخصيتي مي شويد
که با شدت بيشتري آن بندگي و تواضع را نشان دهد ✨
تا آن جايي که طالب زيبايي بندگي و تواضع در جمال محمّد(ص) و آل محمّد(ع) مي گرديد.
💠✨
همان طور که در سوره ي تکاثر خودِ خداوند وعده مي دهد که در راستاي «علم اليقين»
و نظر به جهنم با يقين علمي، رشدي حاصل مي شود که انسان ها با «عين اليقين»
متوجه جهنم مي شوند
و با تأکيد فراوان مي فرمايد: «ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَينَ الْيقين»
سپس حتماً جهنم را با چشم يقين خواهيد ديد.
💠✨💠
در همين رابطه حضرت امام حسين(ع) مي فرمايند:
«أَيَكُونُ لِغَيْرِكَ مِنَ الظُّهُورِ مَا لَيْسَ لَكَ حَتَّی يَكُونَ هُوَ الْمُظْهِرَ لَكَ مَتَی غِبْتَ حَتَّی تَحْتَاجَ إِلَی دَلِيلٍ يَدُلُّ عَلَيْكَ وَ مَتَی بَعُدْتَ حَتَّی تَكُونَ الْآثَارُ هِيَ الَّتِي تُوصِلُ إِلَيْكَ عَمِيَتْ عَيْنٌ لَاتَرَاك ...»
✨
خداوندا!
آيا غير تو چيز ديگري ظهوری دارد كه تو آن ظهور را نداری تا او مُظهِر تو گردد؟ كی نهان شدی تا نيازت به دليل باشد كه تو را بنماياند،
كی دور شدی تا مخلوقاتت، انسان ها را به تو رسانند، كور است ديده ای كه تو را نبيند.
✨💠✨
در دعاي سحر همين را مي خواهند متذکر شوند که خداوند در جمال اسماء اش ديدني است
و در فرازي که مورد بحث است شما جمال حضرت رب العالمين را در جزء جزء اين عالم نگاه مي کنيد
✨✨
و مي بينيد و تحت تأثير تجليات نوري آن اسم قرار مي گيريد.
زيبايي جاري در هستي به شکل هاي مختلف در مظاهر مختلف براي شما تجلي کرده
تا شما را از جمال به اَجمل منتقل کند. هر اندازه روح انسان مصفاتر باشد تجلي آن اسم کامل تر خواهد بود✨
و اين بستگي دارد به سير عبودي شما تا آن جايي که ديگر شيطان نمي تواند کاري انجام دهد،
✨💠چون خودي براي انسان نمي ماند که شيطان خود را به آن متصل کند و وارد شود.
استادطاهرزاده
#شرح_دعای_سحر
@saLhintanhmasir
صالحین تنها مسیر
يک وقت حضرت حق به جلوه ي اسم جمال بر قلب شما تجلي مي کند، در نتيجه همه ي زيبايي هاي عالم را به او
فظ از خدا تقاضا مي کند:
روي بنماي و وجود خودم از ياد ببر
خرمن سوختگان را تو بگو باد ببر
✨✨
استاد طاهرزاده
#شرح_دعای_سحر
@saLhintanhamasir
صالحین تنها مسیر
پس از آن که به نور اسم بهاء و جمال نظر کرديد، به اسم جلال مي نگريد و اظهار مي داريد: «اللَّهُمَّ إِ
بسم الله الرحمن الرحيم
(اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ عَظَمَتِكَ بِأَعْظَمِهَا وَ كُلُّ عَظَمَتِكَ عَظِيمَةٌ(
(اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِعَظَمَتِكَ كُلِّهَا(
(اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ نُورِكَ بِأَنْوَرِهِ وَ كُلُّ نُورِكَ نَيِّرٌ(
(اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِنُورِكَ كُلِّهِ (
خداوند مي فرمايد: «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنی فَادْعُوهُ بِها»
همچنان که حضرت علي(ع) در دعاي کميل نظر به اسماء الهي دارند و عرضه مي دارند:
«وَ بِأسْمائِکَ الَّتي مَلَأتْ اَرْکانَ کُلِّ شَيئ» خداوندا! به نور اسماءات که بنيان هر چيزي را فرا گرفته، تقاضا دارم.✨
خواندن اسماي الهي به اين معني است که به نور آن اسماء و با نظر به آن ها با خدا ارتباط پيدا کنيد.
همان خدايي که مقصد همه ي انسان ها و مطلق کمال است. پس راه ارتباط با کمالِ مطلق، شناخت و معرفت صحيح به نحوه و جايگاه اسماء الهي است تا آن اسماء به قلب انسان تجلي کند و عملاً انسان به خداوند معرفت لازم را پيدا کند، ❤️🍀
چون تنها وقتي اسماء الهي بر قلب انسان تجلي کرد انسان خدا را خواهد شناخت.
معرفت حقيقي اين نيست که انسان فقط بداند خدايي هست، معرفت حقيقي آن است که انسان خدا را پيدا کند. به همين جهت در شناخت اسماء الهي بحث تجلي آن اسماء مطرح است،
✨💠
ما مي توانيم زمينه ي آن تجلي را فراهم کنيم و از خدا بخواهيم با تجلي اسماء با ما حرف بزند و از اين طريق، ارتباط ما با خدا برقرار شود.
💠✨💠
عرض شد خودِ خداوند نور دعاي سحر را بر قلب مبارک حضرت باقر(ع) انداخت تا حضرت به آن صورت با او سخن بگويند.
✨❤️
به عبارت ديگر اين دعا مثل ساير ادعيه، تجلي نور خدا به قلب اولياء الهي است.
به مدد الهي اظهار مي داريد:
«اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ عَظَمَتِكَ بِأَعْظَمِهَا وَ كُلُّ عَظَمَتِكَ عَظِيمَةٌ، اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِعَظَمَتِكَ كُلِّهَا»
در اين فراز از حضرت حق تقاضا مي کنید که نور عظمت خود را بر جان شما متجلي کند تا بتوانید از اين طريق به او معرفت پيدا نمایید.
✨✨✨✨✨
عرضه مي داريم از تو، تو را مي خواهيم، اما به نور عظمتت. در جاي ديگر عظمتي نيست که از خدا بخواهيم آن عظمت را به ما بدهد.
از آن طرف چون بين ذات و صفاتِ خداوند اتحاد هست و يک خدا نداريم و يک عظمت،
پس با تجلي نور عظمت از ارتباط با حضرت معبود برخوردار مي شويم.
در واقع در اين فراز «ذات» را به نور عظمت مي خوانيم، زيرا بنا بر قاعده ي «بسيط الحقيقة کُلُّ الأشياء و ليس بِشَيئٍ منها»
آن حقيقت بسيط از يک طرف به جهت وحدت ذاتي اش شامل همه ي اشياء مي شود و از طرف ديگر چون بسيط الحقيقة است هيچ کدام از اشياء نيست و به اين اعتبار با تجلي يک اسم، انسان از تجلي ساير اسماء به صورت اجمال بهره مند مي شود
و به حقِّ مطلق مي رسد، منتها از دريچه ي آن اسم خاص
✨✨
استاد طاهرزاده
#شرح_دعای_سحر
@saLhintanhamasir
صالحین تنها مسیر
بسم الله الرحمن الرحيم (اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ عَظَمَتِكَ بِأَعْظَمِهَا وَ كُلُّ عَظَمَت
💠✨💠
تفسير اين که خداوند فرموده انسان را با دو دست خود آفريدم گفته اند؛
منظور دو دستِ جمال و جلال بوده است.
و در همين رابطه در وصف انسان کامل گفته اند:
ای وجودت مظهر اسماء حسنی آمده
وی ز جودت جمله ي عالم هويدا آمده
ظاهرت مجموعه ي مجموعِ عالم ها شده
باطنت مرآت ذات حق تعالی آمده
✨✨✨
در فضاي دعاي سحر دو نکته وجود دارد. يکي مسئله ي اسمائي است که بايد بشناسيم
و ديگر اين که از طريق اين اسماء با خداوند مرتبط شويم.
مثلاً به نور عظمت الهي همه ي عظمت ها را که در مظاهر مختلف تجلي مي کند در ذات حق بنگريم تا همه ي آن ها را عظيم ببينيم
و از او بخواهيم حالا که مي خواهي با عظمتت با ما برخورد کني ما را تا کجاها جلو ببر.
✨💠✨
ابتدا باید اسم را بشناسيم و معني اين که خداوند مي فرمايد:
«وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنی فَادْعُوهُ بِها»
را بفهميم و متوجه باشيم با نظر به اسماء الهي مي توان با خداوند مرتبط شد و بدانيم راه ديگري جهت ارتباط با خدا نيست.
✨✨✨
يک خدايي نيست که اين اسماء را دارد، خدا يعني حيّ. خدا يعني قيّوم.
همه ي اين اسماء با ذات اتحاد دارند و تنها در جلوات مختلف اند. به همين جهت به لطف الهي سالک به جايي مي رسد و در وحدانيتي قرار مي گيرد که همه ي اسماء آنجا يک نور مي شوند.
✨💠✨
همه ي اسماء را در ذات حق مي بيند که حکما به آن «علم اجمالي در عين کشف تفصيلي»
گويند و عرفا آن را «شهودُ المفصلِ مجملاً» ناميده اند.
عرض بنده آن است که ابتدا بايد متوجه بود يک خدا نداريم يک عظمت، يک خدا نداريم يک جلال.
✨✨✨
خدا همان جلال است منتها به اندازه ي ظرفيت سالک و تقاضاي روحاني او خود را به اسم خاص برای او مي نماياند بدون آن که از بقيه ي جلوات محرومش کند.
💠💠💠
در توجه به خداوند از طريق اسماي حسنا، ديگر خداشناسي ما محدود به خداشناسي ذهني نيست،
وگرنه نمي توان از طريق قلب خود با خدا اُنس برقرار کرد و عملاً در زندگي بي خدا مي شويم.
✨✨
بعد از آن که متوجه اسماء و جايگاه آن ها شديم مي رسيم به اين که خداوند با اسماء خود جلوه مي کند
و همه ي انبياء و اولياء و عرفا به نور اسماء الهي با خداوند مرتبط مي شوند و نه اين که کسي بتواند با ذات خداوند مرتبط باشد.
✨✨✨✨
وقتي متوجه شديم خداوند با اسماء خود جلوه مي کند مي فهميم حضرت حق در جلوه ي عظمت، يک حقيقت است در خارج که سالک با قلب خود مي تواند او را درک کند و از او بهره مند شود.
✨✨
همان طور که وقتي مي گوئيد «الله اکبر» و با قلب خود به واسطه ي کبريايي حق - به عنوان يک حقيقتِ واقع در خارج- به حق نظر مي کنيد،
نور کبريايي حق به قلب شما تجلي مي کند و احوالاتي مناسب آن به شما مي رسد.
✨✨✨✨
استاد طاهرزاده
#شرح_دعای_سحر
@saLhintanhamasir
صالحین تنها مسیر
💠✨💠 تفسير اين که خداوند فرموده انسان را با دو دست خود آفريدم گفته اند؛ منظور دو دستِ جمال و جلال ب
💠✨💠
در اين فراز از دعاي سحر متوجه حقيقت و ذات عظمت مي شويد،
همان عظمتي که در دعاي کميل مدّ نظر قرار مي دهيد و به ذات احدي اظهار مي داريد:
«وَ بِعَظَمَتِكَ الَّتِي مَلَأَتْ كُلَّ شَيْ ءٍ» به نور عظمت ات که همه ي اشياء را پر کرده.
✨✨✨✨
يعني حضرت مولي الموحدين(ع) هر چيزي را مظهر عظمت الهي مي يابند و به جاي آن که به آن چيز بنگرند از منظر نور عظمت به آن چيز مي نگرند.
✨💠
همين طور که هر وقت خواستيد نور را ببينيد فقط بايد به آن نظر کنيد ولي اگر بخواهيد در جايي دیگر دنبالش بگرديد، نمي بينيد.✨
شما فوق نظر به محسوسات با نفس ناطقه ي خود به نور نظر مي کنيد و آن را مي يابيد. ✨
همين حالا بدون هرگونه تلاشي نور را در منظر خود داريد و به کمک آن داريد اطراف را مي نگريد و اگر پرسيديد نور کو؟
ديگر رابطه تان با آن قطع مي شود و به دنبال چيزي مي گرديد که تماماً پيدا است.
گفت:
چو گويد مرغ جان يا هو، بگويد فاخته کوکو
بگويد چون نبردي بو نصيبت انتظار آمد
✨✨✨
ارتباط با حقايق از طريق قلب محقق مي شود نه از طريق فکر به همين جهت مي فرمايند جاي سؤال نيست، جاي نظر کردن است.
گفت:
اسرار طريقت نشود حل به سؤال
نِي نيز به درباختن حشمت و مال
✨
وقتي مي پرسيد نور کو؟ مي خواهيد نور را با غير نور ببينيد.
معلوم است که نسبت به نور محجوب مي شويد.
اين براي سالک يک نقص است ، حتي اگر انتظار داشته باشد به کمک استدلالِ عقلي تا آخر جلو برود.
✨✨
همين عقل استدلالي در مرحله اي حجاب خواهد بود.
مگر خدا گم شده است که مي خواهيد با استدلال پيدايش کنيد؟
تعبير «گمشدگان لب دريا» که حافظ به کار مي برد همان کساني اند که در حدّ استدلال متوقف شده اند.
✨✨
مي گويد چرا مي خواهيد خدا را تا آخر از طريق استدلال به دست آوريد.
گوهري کز صدف کون و مکان بيرون بود
طلب از گمشدگان لب دريا مي کرد
✨✨💠💠✨✨
استاد طاهرزاده
#شرح_دعای_سحر
@saLhintanhamasir
صالحین تنها مسیر
💠✨💠 در اين فراز از دعاي سحر متوجه حقيقت و ذات عظمت مي شويد، همان عظمتي که در دعاي کميل مدّ نظر قرا
یا نور🌹:
💠✨💠
عموماً عادت هاي ما در رابطه با نظر به حقايق دو مشکل ايجاد مي کنند.
يکي اين که مي خواهيم حقايق را با ساحت عقلِ استدلالي پيدا کنيم که مسلّم در اين ساحت حقيقت به حجاب مي رود.
مي گوييم به اين دليل نور هست که اين ديوار را مي بينم در حالي که شما از اين طريق نور را نديديد بلکه به نور فکر کرديد، بدون آن که نفس ناطقه ي شما با نور مرتبط شود.
💠💠
مشکل ديگر گرفتارشدن در ساحت حسّ است. وقتي مي پرسيد نور کو؟
به اين معنا است که مي خواهيد از ساحت حسّ باصره نور را ببينيد در حالي که باصره فقط حدود را درک مي کند.
💠💠
وقتي مي پرسيد کو ديوار؟
از موضوعي سؤال کرده ايد که شکل و حدود دارد و چشم به کمک قوه ي باصره آن شکل را - که نور به آن مي خورد و منعکس مي شود- مي بيند، در حالي که نور مثل ديوار نيست،
به همين جهت وقتي نفس ناطقه به آن نظر کرد مي تواند آن را بيابد.
اين نشان مي دهد شما يک استعداد ديگري غير از قوه ي باصره داريد که آن استعداد مي تواند ذات روشنايي را ببيند.
✨✨✨
وقتي به خود رجوع کنيد به واقع نور را مي بينيد نه اين که از آن مطلع شويد. با اين که نور را مي بينيد اگر از بنده بپرسيد نور کو؟
بنده نمي توانم آن را نشان دهم چون شما مي خواهيد از ساحتي که در آن ساحت نور پيدا نيست نور را دنبال کنيد و از من در آن ساحت سراغ نور را مي گيريد.
✨✨✨
به نفس ناطقه ي خود رجوع نکرديد تا نور را بنگريد،
به حسّ باصره ي خود نظر کرديد و در نتيجه نور را نيافتيد - حسّ باصره محدوديت ها را به کمک نور مي بيند، نه خودِ نور را -
شما يک بُعد ديگري داريد که از طريق آن بُعد نور را مي يابيد.
💠✨💠✨💠✨
روشن ترين چيز براي هرکس منِ او است.
همين که بخواهد آن را در ساحتي بنگرد که اشياء را مي نگرد خواهد گفت:
«منِ مَن کو؟» در حالي که منِ او نزد اوست که مي گويد:
من کو؟
عادتِ ديدن از طريق حسّ و عقلِ استدلالي، آن «من» را در حجاب مي برد. همين که در حضور باشيد من با تمام ادراکاتش در صحنه است و از آن ها بهره مي گيرد
حتي از ادراکاتي که نسبت به خود دارد و به کمک آن ها خود را درک مي کند.
✨✨✨✨
اگر به وجودِ خود نظر کرد و فقط رجوع کرد - نه اين که فکر کند- منِ او در حضور است و او همان حضور خواهد بود. در رابطه با نظر به خدا - خدايي که از نفس ناطقه ي هرکس برايش حاضرتر است- نيز موضوع از اين قرار است.
💠💠💠💠
همين که انسان خود را در حضور آورد با خدا روبه رو است و با نور عظمت مرتبط است. وقتي انسان توانست با حقيقت مرتبط شود مصداق ها و مظاهرِ آن حقيقت به خوبي شناخته مي شوند.
يعني با چشم حق به مظاهر مي نگرد و راه ارتباط کامل با حقيقت را مي يابد. در همين رابطه حضرت صادق(ع) نسبت به آيه ي
«وَ لِلّهِ الأَسماءُ الْحُسني فَادعُوهُ بِها» فرمودند:
«نَحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَی الَّتِي لَا يَقْبَلُ اللَّهُ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِمَعْرِفَتِنَا»
سوگند به خدا ما همان اسماء حسنايي هستيم که از بندگان هيچ عملي پذيرفته نمي شود مگر با معرفت به ما.
اگر کسي توانست خدا را در اسماء حسنايش پيدا کند و نه در ذات، و متوجه شد تفصيل اسماء حسنا در جمال اهل البيت(ع) به نمايش آمده،
همان گرايشي که به خدا دارد او را به محبت فوق العاده نسبت به اهل البيت (ع)مي رساند.
✨💠✨💠✨
استاد طاهرزاده
#شرح_دعای_سحر
@saLhintanhamasir
صالحین تنها مسیر
یا نور🌹: 💠✨💠 عموماً عادت هاي ما در رابطه با نظر به حقايق دو مشکل ايجاد مي کنند. يکي اين که مي خواه
💠✨💠
اين نوع مباحث باب خوبي را در معارف الهي بر روي انسان باز مي کند به طوري که اصلاً چيزي به نام شک نسبت به توحيد و نبوت و امامت و معاد در جان انسان باقي نمي گذارد.
💠
با طرح موضوعات اسماء الهي جاهلانه ترين فکر، فکري است که به حضور خداوند و تجليات نوري حضرت حق شک کند.
شک ها و شبهه ها به جهت آن است که افراد را از اول در حجاب راه برده ايم.
✨✨
وقتي راه ارتباط با نور عظمت را يافتيد، آن نور را به خوبي در جمال اميرالمؤمنين(ع) مي بينيد، ✨
عمده آن است که اسم عظيم را بشناسيد تا در حرکات و سکنات حضرت اميرالمؤمنين(ع) آن را بيابيد و براي هميشه متوجه باشيد عادت به ديدن نور در موضوعاتِ حسّي و يا يافتن آن از طريق استدلال، ما را گرفتار «کوکو؟» مي کند.
✨✨✨
در مورد اسم عظيمِ خداوند کافي است خودتان را بدون هرگونه ذهنيتي، در حضور نور عظمت بيابيد تا آن نور بر جان شما تجلي کند.
✨✨✨
هر اسمي قاعده اش همين است.
خدا را نبايد از غير خدا سراغ گرفت، خدايي که از معلول ها متوجه وجودش شويم خداي ذهني و انتزاعي است و چنين خدايي به حضور نمي آيد.
✨خداي واقعي با تجلي اسماء حُسنايش خود را مي نماياند، سوء عقيده و سوء اخلاق از موانع تجلي اسماء الهي است،
کينه نسبت به مؤمنين، حبّ شهرت، خودنمايي و امثال اين ها نمي گذارند که خود را در حضور حق بيابيم و انوار اسماء الهي بر جان ما تجلي کند.
✨✨✨✨
اولياء خدا براي اين که يک جلوه از عظمت حضرت رب العالمين به قلبشان برسد حاضرند همه چيزشان را بدهند.
💠✨💠
اين که شريعت الهي مي فرمايد گناه نکنید👌
براي اين است که با رفع صفات رذيله إن شاءالله به حضور رويد.
وقتي بدانيد به کجا مي رويد و معني ارتباط با اسماء الهي چيست
خيلي راحت دستورات شرعي را عمل مي کنيد،
💠✨
چون در ازاء رعايت آن دستورات به شما دعاي سحر مي دهند
تا خداوند را با عالی ترین جلوات ملاقات کنيد،
مشروط بر آن که از هر چيزِ غير الهي دل بر کنيد. ✨✨✨✨
استاد طاهرزاده
#شرح_دعای_سحر
@saLhintanhamasir
صالحین تنها مسیر
💠✨💠 اين نوع مباحث باب خوبي را در معارف الهي بر روي انسان باز مي کند به طوري که اصلاً چيزي به نام ش
با توجه به نظم خاصي که در هر فراز از دعاي سحر هست مي توان به نتايج و بصيرت خوبي رسيد.
ابتدا مي گوييد:
خدايا از عظمتت مي خواهم و در چنين رجوعي به حضور مي رويد.
✨✨✨
عظمت همان اسم عظيم حضرت رب العالمين است.
پس حق را مي خواهيد اما به جلوه ي نور عظمت تا متذکر بندگي خود شويد - هرکدام از اين اسماء نور عجيبي دارند- بعد از آن که طلب تجلي نور عظمت را نموديد مي گوييد
خدايا من آن عالي ترين عظمت را تقاضا مي کنم که تمام وجودم را در مقابلت خاکستر کند. ✨✨✨
آنچنان شکوه عظمت تو قلب من را تحت تأثير قرار دهد که من در اوج تواضع، فقر ذاتي خود را ببينم، که واقعاً حقيقت هرکس همين است.
💠✨💠
عرضه مي داريد: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ عَظَمَتِكَ بِأَعْظَمِهَا»
خدايا از عظمت تو طلب مي کنم آن هم به اعظم آن عظمت.
به اعظم عظمت نظرکردن یعني طالب تجلي شديدترين نحوه ي عظمت بودن. همان طور که وقتي مي گوييد خدايا به لطف خودت اين کار را بکن، به اين معني است که طالب تجلي نور حق به اسم لطيف هستيد. ✨💠✨
در تجلي نور عظمت به اعظمِ آن، تقاضاي شديدترين نحوه ي عظمت را داريد. به قول حافظ:
روي بنماي و وجود خودم از ياد ببر
خرمن سوختگان را تو بگو باد ببر
با کدام تجلي است که اگر خدا روي بنمايد وجود انسان هم از ياد انسان مي رود و ديگر به خودش نظر ندارد؟
اين همان تجلي به نور عظيم است بِأعْظَمِها. تقاضا مي کني نه تنها هرگونه توهمي که از خودم دارم بسوزد،
وقتي سوخته مي شوم آن خاکستري هم که از من مي ماند آن را هم بگو باد ببرد تا هيچ آثاري از من در ميان نباشد که حجاب نظر به تو گردد.
✨✨
در آن حالت ديگر به لطف الهي هيچ نظري براي سالک جز نظر به حق نمي ماند.
حضرت امام خميني(رض) تا به اين درجه نرسيدند منشأ چنين حادثه ي بزرگي در تاريخ معاصر نشدند، چون خود را نفي کردند،
مظهر عظمت حق شدند. ✨✨
عظمت حق از طريق امام(رض) آن قدر متعالي جلوه کرد که عظمت پوشالي رژيم شاه هيچ شد.
حضرت امام خميني(رض) به عظمت اسلام نظر داشتند و ملاحظه کردند ظلمات شاهنشاهي مي خواهد اسلام را خوار کند.
تلاش کردند عظمت حقيقي مربوط به اسلام را به صحنه بياورند تا عظمت دروغين نظام شاهنشاهي نفي شود.
💠
کسي که عظمت حق بر قلبش جلوه کرده عظمت هاي پوشالي را چيزي نمي بيند که براي آن ها جا باز کند، او عظمت حقيقي را می نماياند.
همين که خداوند بر قلب شما عظمت خود را انداخت، با عظمت وَهمي و دروغينی که قوه ي واهمه برايتان ساخته، درگير مي شويد.
💠💠
مطابق نور خدا عمل کردن موجب مي شود که آن عظمتِ وَهمي برود و انسان حق را از باطل تشخيص دهد.
اين مقام، مقام کسانی است که پس از ايمان به حق با عملي که مطابق آن انجام مي دهند به مقام «عَمِلُوا الصالحات» مي رسند که خداوند در وصف آن ها مي فرمايد:
«فَأُوْلَئِكَ لَهُمُ الدَّرَجَاتُ الْعُلَی»
آن ها را درجات عالي هست. چون با نظر به نور الهي متوجه جنبه ي عالي تري از آن نور مي شوند و طالب درجه ي برتري از نور عظمت مي گردند،
تا آن جا که در يک بازبينيِ جامع تر متوجه مي شوند همه ي انوارِ نور عظمت، اعظم است و لذا مي گويند:
«وَ كُلُّ عَظَمَتِكَ عَظِيمَةٌ»
درست است که ابتدا از خدا تقاضا مي کند جلوه ي اعظم از نور عظمتِ خود را به قلب من بينداز ولي به جایی می رسد که هرچه مي بيند همه ي نورهاي عظمت، اَعظم اند،
✨✨✨
که در مناظر مختلف خود را نمايانده اند. حالا انسان به اندازه ای که مَحرم تر شود راحت تر با نور اعظم از اسم عظيم مرتبط خواهد شد.
پس «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِعَظَمَتِكَ كُلِّهَا» پس خدايا از تو تقاضاي نور عظمتت را دارم در هر منظري که باشد.
استاد طاهر زاده
#شرح_دعای_سحر
@saLhintanhamasir
صالحین تنها مسیر
با توجه به نظم خاصي که در هر فراز از دعاي سحر هست مي توان به نتايج و بصيرت خوبي رسيد. ابتدا مي گويي
در اين فراز از دعاي سحر از خدا مي خواهيد
اي خدايي که به نورت تمام عالم را پر کرده اي،
من تو را به آن نور مي خواهم.
✨💠✨
با توجه به اين امر و بهره هاي فراواني که در اثر آن نور نصيب شما مي شود تقاضاي کامل ترين تجلي نوري را مي کنيد
و در اين مسير به جايي مي رسيد که با رفع حجاب اَنانيت در هر حال کامل ترين جلوه را مي يابيد و اظهار مي داريد:
«وَ كُلُّ نُورِكَ نَيِّرٌ» ✨
خدايا در عين اين که تقاضاي نورت را دارم و نوراني ترينِ آن را طلب مي کنم، حقيقت آن است که هر جلوه ي نوري تو نوراني ترين است.✨✨
تمام مطلبي که در اين دعا مطرح است موضوع نگاه است و اين که مواظب باشيم به خطا ننگريم. 💠
در اين فراز ابتدا حق را به اسم «نور» نگاه مي کنيد و به حضور نور مي رويد.
✨✨✨
بعد تقاضا مي کنيد تا جلوه ي أنوَر خود را به شما بدهد در نتيجه او را به نوراني ترين جلوه مي نگريد. وقتي نوراني ترين جلوه را شناختيد متوجه مي شويد آن حقيقت نوراني در همه ي صحنه ها به صورت اَنور و شديدترين شکل در صحنه بوده است،
✨✨✨
مشکل نگاه ما بود که آن حقيقت را به نوراني ترین شکل نمي ديديم. مي گوئيد جايتان خالي
در حرم حضرت اميرالمؤمنين(ع) نور حق را به جلوه ي اَنوَر آن ديدم. ✨
با چنين سرمايه اي به هر منظري بنگريد حق را با جلوه ي عالي ترين نور مي نگريد و به نور امام الموحدین(ع) همه ي عالم را به نوراني ترين حالت مي بينيد و اظهار مي داريد:
«وَ كُلُّ نُورِكَ نَيِّرٌ».
انسان از طريق عبادات الهي ابتدا با نور حق روبه رو مي شود و إن شاءالله به حضور نور پروردگار مي رود، ✨✨✨
هرچند ممکن است بعضي در چنين حالتي قرار گيرند و آن را نشناسند.
💠
يک مرتبه در مکه يا در حرم رسول خدا(ص) و ائمه ي هدي(ع) متذکر مي شود که خوب است چنين کاري را انجام دهم و يا بروم حقِّ آن آقا را بدهم.
✨✨✨
از خودتان نمي پرسيد اين شعور و بصيرت کجا بود که حالا در شما پيدا شد؟
در آن حالت نور حضرت پروردگار تجلي کرد و شما را منور به چنين تصميمي نمود
و در همين رابطه فرموده اند وقتي زائرِ بيت الله و يا زائر امامان معصوم(ع) از زيارت برگشت،
ملائکة الله با او برمي گردند، ملائکة الله همان انوار الهي اند که بر قلب او تجلي کرده و او با بصيرتي بيشتر به منزل و مأواي خود رجوع مي کند
✨✨✨
و از آن به بعد در سعه ي صدر ديگري به سر مي برد، به طوري که مي تواند به توصيه ي امام صادق(ع) - به جناب عُنوان بصري- عمل کند که مي فرمايند:
«فَمَنْ قَالَ لَكَ إِنْ قُلْتَ وَاحِدَةً سَمِعْتَ عَشْراً- فَقُلْ إِنْ قُلْتَ عَشْراً لَمْ تَسْمَعْ وَاحِدَةً وَ مَنْ شَتَمَكَ فَقُلْ إِنْ كُنْتَ صَادِقاً فِيمَا تَقُولُ- فَاللَّهَ أَسْأَلُ أَنْ يَغْفِرَهَا لِي وَ إِنْ كُنْتَ كَاذِباً فِيمَا تَقُولُ فَاللَّهَ أَسْأَلُ أَنْ يَغْفِرَهَا لَك »✨
اگر كسی به تو گفت: اگر يكی بگويی ده تا می شنوی، بگو:
اگر ده تا هم بگويی يكی نمی شنوی. و اگر كسی دشنامت داد
بگو: اگر راست می گويی از خدا می خواهم كه مرا ببخشد و اگر دروغ می گويی از خدا می خواهم كه تو را ببخشد.
✨✨
اين حالتي را که حضرت براي سالک توصيه مي کنند از حالت معمولي، انور و نوراني تر است و موجب رفع حجاب مي شود.
آري يک وقت به طرفِ مقابل مي گوييد اگر يکي بگويي يکي جوابت را مي دهم.
✨✨✨
در اين حالت گناه نکرده اي ولي به آن نتيجه اي که با توصيه ي حضرت مي توان رسيد، دست نيافته ايد.
✨✨✨
در دستورالعمل حضرت صادق(ع) بصيرت ديگري نيز نهفته است که انسان به نوري برتر دست مي يابد و نيّر مي شود. در اين مسير به مرحله اي مي رسيد که مشتاق مي شويد هميشه همين طور برخورد کنيد
چون خداوند نيز هميشه به عالي ترين شکل با بندگانش برخورد کرده است و به حضرت حق اظهار مي کند:
«وَ كُلُّ نُورِكَ نَيِّرٌ»
نوري که از تو تجلي کرده و خلق را راهنمايي نموده، از عالي ترين ها بوده است
✨✨✨✨
استاد طاهرزاده
#شرح_دعای_سحر
@saLhintanhamasir
صالحین تنها مسیر
🎞نماهنگ بسیار زیبا و خاطره انگیز 🔆اَسماءُ اللّه الحُسنی🔆 🌙ویژه ماه مبارک رمضان 🕋همخوانی 99 اسم خداون
بسم الله الرحمن الرحيم
(اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ بَهَائِكَ بِأَبْهَاهُ وَ كُلُّ بَهَائِكَ بَهِيٌّ(
(اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِبَهَائِكَ كُلِّهِ
#شرح_ دعاي_ سحر_
را با اين نيت که مي تواند آغاز يک تفکر باشد شروع مي کنيم.
مراحل بعدي آن به مرور و با استمرار بر دعا به سراغ ما مي آيد و ما را وارد يک نوع خداشناسي نوراني از طريق نظر به اسماء الهي مي کند و به همان اندازه بر کيفيت عبادات ما مي افزايد.
زيرا خداشناسي واقعي وقتي محقق مي شود که انسان بتواند از طريق اسماء الهي با حضرت حق مأنوس گردد.
دعاي سحر
، دعاي بسيار ارزشمندي است که بنا به نقل سيدبن طاووس حضرت رضا(ع) در مورد آن فرموده اند:
«هُوَ دُعاءُ أبي جعفر(ع) بِالْأسْحار في شَهْرِ رمضان»
آن دعايي است که حضرت امام باقر(ع) در سحرهاي ماه رمضان مي خواندند.
گاهي يک دعا کشف و شهود بزرگي توسط يک امام است که بقيه ي ائمه ي معصومين(ع) هم از آن کشف و شهود بهره مند مي شدند.
همين طور که قرآن کشف تامّ محمّدي(ص) است و خداوند آن را بر قلب رسول الله(ص) القاء نمود و همه ي اولياء الهي از آن کشفِ تامّ بهره مند مي شوند، دعاها هم همين طور است.
اميدوارم هرگز فراموش نفرماييد که همه ي دعاهاي صادرشده از ائمه(ع) انوار الهي است که از طرف خدا به قلب امامان(ع) تجلي کرده و آن ها آنچه را که بر قلب شان تجلي مي کند بر زبان مي رانند.
محال است هيچ امام و پيغمبري خودش فکر کند و مثلاً دعاي جوشن کبير را ارائه دهد.
اگر کسي بر روي ادعيه ا ي که توسط امامان(ع) رسيده است تأمل کند به يقين مي رسد که همه ي آن ها به واقع معجزه ي الهي است.
شما در دعاي جوشن کبير خدا را با اسماء خاصش نظاره مي کنيد و از تجلي آن اسماء تحت تأثير قرار مي گيريد.
همان طور که در روايت داريم، خداوند با آن اسماء از طريق جبرائيل(ع) بر قلب مبارک رسول خدا(ص) جلوه کرده، تا ما بتوانيم بر انوار الهي نظر کنيم.
چون قلب ما نمي تواند در آن حدّ ظرف تجلي انوار حضرت رب العالمين باشد به مدد قلب مبارک رسول خدا(ص) و ائمه ي معصومين(ع)، آن نوع نظرکردن به خدا را شروع مي کنيم.
استاد طاهر زاده
#شرح_دعای_سحر
@saLhintanhamasir
صالحین تنها مسیر
بسم الله الرحمن الرحيم (اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ بَهَائِكَ بِأَبْهَاهُ وَ كُلُّ بَهَائِكَ ب
#شرح_دعای_سحر
در دعاي سحر در فراز «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ بَهَائِكَ بِأَبْهَاهُ وَ كُلُّ بَهَائِكَ بَهِيٌّ، اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِبَهَائِكَ كُلِّهِ »
پس از آن که از خدا بهاء او را تقاضا مي کنيد و کامل ترين بهاء يعني «اَبْهاء» را مي خواهيد، متذکر مي شويد همه ي بهاء او بَهيّ و کامل است،
در نتيجه در آخرِ اين فراز «بهاءِ» او را به صورت کلي تقاضا مي نماييد و عرضه مي داريد:
«بِبَهائِکَ کُلّه» يعني از تو نور بهاءات را به صورت کلي طلب مي کنم.
در اين دعا عرض مي کنيم خدايا!
با توجه به نور بهاء و روشني و حُسن و جلال و جمالِ تو، به تو نظر داريم تا تو نيز به نور همان اسماء به سراغ ما بيايي.
همان طور که به خدا عرضه مي داريد به حقِّ فاطمه ي زهرا(س) ما را از اين مشکل نجات بده.
چون مي دانيد حضرت حق در جلوه اي خاص بر قلب مبارک حضرت صديقه ي طاهره(س) جلوه کرده و او را به مقام فاطمي رسانده است،
حال وقتي از خدا مي خواهيد به حقِّ فاطمه(س) گشايش لازم را در امور ما إعمال کند،
به آن نوري از خداوند نظر داريد که در جمال حضرت فاطمه(س) نمايان است و با اميدِ تجلي آن نور بر اموراتتان از طريق نظر به نور آن حضرت، از خداوند تقاضا مي کنيد
و به آن جلوه ي ناب الهي که بر جان حضرت زهرا(س) تجلي کرده نظر مي نماييد و مدد مي گيريد.
مي خواهيد با توجه به آن جلوه با خدا مرتبط شويد،
چون شما در همه حال مي خواهيد با خدا مرتبط باشيد و منظري زيبا پيدا کرده ايد که راه ارتباط با خدا را آسان و ممکن مي کند، آن منظر، جمال معنوي حضرت فاطمه(س) است.
با توجه به چنين قاعده و معرفتي عرضه مي داري:
«اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِبَهَائِكَ كُلِّهِ» خدايا با نظر به همه ي نورِ بهاء و تابش و روشنايي و حُسن ات از تو مي خواهم که به نورِ همان اسم بر من نظر کني.
✨✨✨
استاد طاهر زاده
@saLhintanhamasir
صالحین تنها مسیر
#شرح_دعای_سحر در دعاي سحر در فراز «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ بَهَائِكَ بِأَبْهَاهُ وَ كُلّ
#شرح_دعای_سحر
چون خداوند وجود مطلق و حضور مطلق است پس از جانب او غيبتي و نقصي نيست
و لذا هر اندازه قلب انسان توجه بيشتري به خداوند داشته باشد، حق با جامعيتِ بيشتري ظهور مي کند،
در آن حال ديگر از جمال حق متوجه حق نمي شويد بلکه از حق متوجه جمال او مي گرديد و در آن شرايط است که به واقع مي توانيم با قلب خود تصديق کنيم که «اسم» عبارت است از ذات به صفتي خاص.
در مسير رجوعِ به حق، حق را به اسم جمال در گُل مي بينيم.
گُل مظهر است تا با اسم جمال مرتبط شويم و ذات حق را در صفت جمال بنگريم.
ذات در اسماء، به صفات خاص جلوه مي کند و خود را از طريق مظاهر مي نماياند. مي فرمايد:
«فَادْعُوهُ بِها» از طريق نظر به اسماء الهي در آينه ي مظاهر، به حق رجوع کنيد و حق را طلب نماييد. در مسير رجوع الي الله، ابتدا جمال حق را در مظهري مثل گُل مي بينيد و به اسم جمال منتقل مي شويد و ذات بيني را در صفتي خاص تجربه مي کنيد تا آن جا که إن شاءالله، «الله» را بيابيد و از آينه ي اسم «الله» به اسم جمالِ او بنگريد که اين غايتُ القصواي سير إلي الله است و مقصد اصلي هر سالکي همين است.
اين که مي گويند در مسير «إليهِ راجِعون» بايد دل انسان خدابين شود به همين معني است که بتواند به «الله» برگردد.
اگر انسان خواست خدا را پيدا کند ابتدا بايد او را بشناسد و قلب او از طريق معرفتِ صحيح و طهارت و تزکيه، از غير خدا منصرف شود و در عالَمِ وجود هيچ چيزي را مستقل نبيند تا خداوند آرام آرام خود را در مظاهر به او نشان دهد.
بهترين و کامل ترين مظاهر الهي، اولياء معصوم(ع) هستند و بعد از آن ها علماء بالله مي باشند.
کسي که بداند خدا را بايد با اسماء حُسنايش طلب کرد و اسماء او مظهر دارد، به ناکجاآبادها نظر نمي کند، قلب را طوري تربيت مي کند تا در مظاهرِ حق، حق را بيابد.
حق در جمال اولياء تجلي مي کند و خود را نشان مي دهد. همين طور که در دعاي جوشن کبير از يک طرف مي گوئيم اين دعا را رسول خدا(ص) گفته اند و از طرف ديگر مي دانيم چون خدا قلب حضرت را آماده ي تجلي ديد، با آن اسماء در آن قلب تجلي کرد، هرگز نبايد از حضور خدا در قلب پيامبر خدا(ص) هنگام گفتن اين دعا غفلت کنيم وگرنه از حقيقت بزرگي غافل شده ايم. خداوند در آن دعا با هزار جلوه، هزار اسم را بر قلب رسول خدا(ص) متجلي کرده و در همين رابطه حضرت سيدالساجدين(ع) مي فرمايند:
جبرائيل در يکي از غزوات، دعاي جوشن کبير را بر قلب مبارک رسول خدا(ص) القاء فرمود.
استاد طاهرزاده
@saLhintanhamasir
صالحین تنها مسیر
#شرح_دعای_سحر چون خداوند وجود مطلق و حضور مطلق است پس از جانب او غيبتي و نقصي نيست و لذا هر اندا
#شرح_دعای_سحر
دعاي سحر با «اللَّهُمَّ» به معني اي خدا شروع مي شود.
اصل آن «يا الله» بوده و شما با نداي «اللّهم» نظر به حقيقي ترين حقايق عالم مي کنيد تا از طريق اُنس با او منور به انوار روحاني او گرديد،
منور به انواري مثل سميع و بصير و جمال و جلال- مواظب باشيد خود را مشغول يک خداي ذهني نکنيد تا خدا از منظرتان گم بشود-
با «اللّهم» به او خطاب مي کنيد، چون او به نور اسماءِ حسنايش، بدون حجاب به شما نزديک است.
نبايد به دنبال خدايي گشت که هيچ وقت پيدا نمي شود. در ابتداي دعاي سحر عرضه مي داريد:
«اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ بَهَائِكَ بِأَبْهَاهُ وَ كُلُّ بَهَائِكَ بَهِيٌّ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِبَهَائِكَ كُلِّهِ» خدايا!
از تو، نور حُسن و زيبايي و روشنايي ات را طلب مي کنم،
آن هم شديدترين شکل آن را. حضرت رب العالمين به بهاء و حُسن و روشنايي در مظاهر عالم جلوه مي کند آن هم با درخشندگي شکوهمندي که همه ي دل ها را جلب مي کند.
هنر ما آن است که متوجه نور حُسن او شويم،
همان طور که مي فرمايد:
«اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»
«الله» نور آسمان و زمين است.
يعني آسمان ها و زمين يک نوري دارند که آن نور «الله» است.
اگر نتوانيم نور آسمان ها و زمين را ببينيم نمي توانيم «الله» را ببينيم.
بايد به دنبال آن نوري باشيم که عالم را فرا گرفته وگرنه کوه و درخت مي بينيم. همين طور که در کلمات ائمه(ع) نوري را احساس مي کنيد که در کلمات مردم عادي نيست،
چون قلب شان الهي شده و منور به نور «الله» گشته.
اگر علماء بالله اهل رکوع و سجود و شب زنده داري نبودند، «الله» بر قلب آن ها تجلي نمي کرد تا کلمات آن ها را نوراني کند.
نورِ جلوه ي «الله» است که کلمات آن ها را نوراني کرده. اگر بتوانيد آن نور را ببينيد مي توانيد با خدا مرتبط بشويد.
عالَم هم به همين صورت نوري دارد که به جهت آن نور زنده است و آغوش خود را براي انسان هاي مؤمن گشوده به طوري که هيچ وقت انسان مؤمن در اين عالم در نمي ماند چون با نور آسمان ها و زمين مرتبط است و نه با خود آسمان و زمين.
آن هايي که زمين را چسبيده و فکر مي کنند ثروت و قدرت به تنهايي به کارشان مي آيد حتماً خوار مي شوند.
به همين جهت در دعاها داريد: خدايا! من را از آن هايي قرار بده که با نور تو عزيز مي شوند،
چون مي دانيد نور آسمان و زمين منشأ همه ي کمالات است و نه خود آسمان و زمين.
اگر آن نور را ببينيم، بهاء و حُسن را ديده ايم و مظاهر آن نور را خواهيم شناخت.
عارف بالله به جايي مي رسد که در هر چيزي اين «بهاء» را مي بيند و شما نيز آن نور را در مظاهري که درخشش بيشتري دارند مي توانيد ملاحظه کنيد
و از طريق تجلي اسم «بَهاء» با ذات خدا مأنوس شويد. ولي اگر به دنبال خدايي بيرون از اسم بَهاء و جلال و جمال هستيد،
هرگز خدا را پيدا نخواهيد کرد چون «اسم» را نمي شناسيد تا به مظاهر او بنگريد و او را بيابيد.
استاد طاهر زاده
@saLhintanhamasir
صالحین تنها مسیر
#شرح_دعای_سحر دعاي سحر با «اللَّهُمَّ» به معني اي خدا شروع مي شود. اصل آن «يا الله» بوده و شما با
#شرح_دعای_سحر
بحث در رابطه با «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ بَهائِکَ» بود و تقاضاي نور بهاء و حُسن و شکوه حضرت حق و اين که خدا را در کجا جستجو کنيم و از نور او نوراني شويم.
عرض شد خدا را به اسماي حُسنايش در جمال علماي بالله پيدا کنيد.
واقعاً حضرت امام خميني(رض) مظهر حُسن و شکوه الهي بودند.
آن خبرنگار اروپايي گفته بود زماني که تمام تلويزيون ها و راديوها و روزنامه ها تلاش مي کنند که ذهن ها را به خودشان جلب کنند پيرمردي در گوشه ي جماران با حرکت انگشتانش ميليون ها مردم را به حرکت مي آورد.
چرا ما اين حُسن و شکوه الهي را که حضرت امام(رض) مظهر آن بودند به عنوان واقعيتي بسيار اساسي و جدّي نبينيم و ذهن خود را متوجه قدرت هاي دروغين و وَهمي بنماييم؟
آن هايي که مي خواستند از راه هاي ديگري غير از راهی که حضرت امام عمل کردند مردم را به حرکت بياورند هر روز با مشکل جديدي روبه رو مي شدند و هر روز بايد حيله اي جديد بر پا کنند.
حسني مبارک در آخرين روزهاي حکومتش گفته بود:
«اگر کسي بخواهد در طول عمر خود با لباس آمريکايي خود را پوشش دهد، همه ي عمرش عريان است». بيچاره مردمِ آمريکا که مي خواهند حُسن و شکوه را در حاکماني پيدا کنند که عين خواري و حقارت اند.
رئيس جمهورهاي آمريکا، اين همه تلاش مي کنند و استعداد به کار مي برند تا حُسن و شکوهِ دروغيني را به مردم خود بنمايانند ولي چيزي نمي گذرد که مردم هم مي فهمند اين حرف ها دروغ است.
اين آقايان روي خودشان زحمت کشيده اند اما در جهت منفي و با اعتماد به نفس امّاره، مواظب اند چه اندازه غذا بخورند، چه غذاهايي را نخورند، چند ساعت در روز ورزش کنند، چگونه مطالعه کنند، چه سخناني را بر زبان برانند تا به حُسن و شکوه برسند ولي چون رجوعِ به نور بهاءِ الهي نکردند به سراب رسيده اند.
برعکس، حضرت امام خميني(رض) چون به بهاءِ حقيقي رجوع کردند روز به روز براي خود و در نزد مردم متعالي تر شدند. تاريخ دانان مي گويند:
قهرمانان در تاريخ بشر در مرحله اي از عمر خود صعودي دارند ولي چيزي نمي گذرد که افولشان شروع مي شود، در حالي که حضرت امام خميني(رض) روزي که رحلت کردند بيشتر از روزي که ظهور نمودند قلب ها را با خود بردند.
چون به نور بهاءِ الهي که همواره پايدار است رجوع کرده بودند، انانيتي براي خود باقي نگذارده بودند تا مانع تجلي آن نور شود.
اين يک سنت و واقعيت مهمي است که اگر انسان به دنبال خدا باشد هرچه خوبي است را به نحو کامل و پايدار به دست مي آورد.
اگر جنبه ي الهيِ قضيه در ميان نباشد و به جاي ديگر رجوع شود جاي ديگر خبري نيست.
با خواندن امثال دعاي سحر متوجه مي شويد راه را چگونه طي کنيد و مطلوب خود را در کجا دنبال نماييد تا بيابيد. وقتي ما مي گوييم؛
«اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ بَهَائِكَ» «بهاء» الهي را از او طلب مي کنيم تا خداوند با آن نور بر جان ما تجلي کند.
چون مي دانيم هر «بهايي» را بايد از او خواست، بعد که مي گوييد: «بِاَبْهاهُ» نظر را به مرتبه ي کامله ي «بهاء» مي اندازيد چون با توجه به نور توحيد و وحدت تشکيکي وجود، متوجه مي شويد هر جلوه اي از جلوات نور بهاءِ الهي،
مرتبه اي کامل تر را در باطن خود دارد و جهت اُنس با آن مرتبه ، طالب رفع حجاب ايد، مشکل در عدم آمادگي ما است که آن حقيقت در مرتبه ي نازله اش بر ما جلوه کرده، زيرا همچنان که عرض شد:
هرچه روي دلت مصفاتر
زو تجلي تو را مهياتر
استاد طاهر زاده
@saLhintanhamasir
صالحین تنها مسیر
#شرح_دعای_سحر بحث در رابطه با «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ بَهائِکَ» بود و تقاضاي نور بهاء و
#شرح_دعای_سحر
وقتي انسان رب خود را فراموش کند، هر حادثه اي را مستقل مي بيند، در آن حال وقتي مشکلي برايش پيش مي آيد خدا را از ياد مي برد در صورتي که بايد آن حادثه و مشکل را صورتي از ربوبيت خداوند بنگرد.
مگر اين طور نبود که حضرت امام خميني(رض) آن وقت که تبعيدشان کردند بيشتر به مقصدشان که سرنگوني رژيم شاهنشاهي بود رسيدند تا آن وقتي که در ايران بودند و مشغول درس و بحث؟ حضرت اباعبدالله(ع) اين را خوب مي فهمند که با شهادتشان ربوبيت حق بيشتر به صحنه مي آيد و نتيجه اي که مي خواهند زودتر و بهتر عملي مي شود.
به همين جهت هرچه به عصر عاشورا نزديک مي شوند بيشتر اميدوارند.
حضرت مي خواهند آينه ي تمام نماي حضرت حق باشند و اين در کربلا به خوبي نمايان شد. همين طور که گوهر حضرت يوسف(ع) در چاه بيشتر به نمايش آمد و اين که چگونه آن حضرت در سخت ترين مراحل، نظرشان تماماً به حق است.
حضرت يوسف(ع) در چاه و زندان يوسف شدند، چون ديدند چگونه ربّ در چنين شرايطي در صحنه است.
وقتي حادثه اي برايتان پيش آمد قبل از هر چيزي متوجه باشيد که پروردگار عالم از اين طريق مي خواهد با رفع حجاب ها خود را بنماياند، در اين صورت هرچيزي را به حق ديده ايد و نه مستقل.
در غذايي که جلويتان هست رزاق بودن او را ببينيد ولي بيش از نظر به رزّاق، به ربوبيت حق منتقل شويد.
اگر به ربوبيتش منتقل شديد رزاقيت او هم در منظرتان مي ماند. اما اگر در رزاقيت او متوقف شديد از ربوبيت او محروم مي شويد.
در دعاي سحر اسمائي را مدّ نظر قرار مي دهيد که شما را به اسم اعظم نزديک مي کند.
ابتدا به اسم بهاء نظر مي کنيد که به معني حُسن و زيبايي است و زيبايي عبارت است از «وجود» و وجودِ خالص همه ي زيبايي است و از منظر نورِ اسمِ «بهاء» به ساير اسماي الهي نظر مي کنيد که امکان ارتباط با آن ها سهل تر است.
مي گوييد: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ بَهَائِكَ» خدايا از تو نور بهاءات را مي خواهم که با آن نور بر من نظر کني که همه ي مطلوب من همان حُسن و کمال است که در سراسر عالم نمايان است و حجاب انانيت من نمي گذارد با آن روبه رو شوم و تو را طوري بنگرم که من از تو راضي شوم و تو از من.
@saLhintanhamasir
صالحین تنها مسیر
#شرح_دعای_سحر وقتي انسان رب خود را فراموش کند، هر حادثه اي را مستقل مي بيند، در آن حال وقتي مشکلي
#شرح_دعای_سحر
در غذايي که جلويتان هست رزاق بودن او را ببينيد ولي بيش از نظر به رزّاق، به ربوبيت حق منتقل شويد.
اگر به ربوبيتش منتقل شديد رزاقيت او هم در منظرتان مي ماند.
اما اگر در رزاقيت او متوقف شديد از ربوبيت او محروم مي شويد.
در دعاي سحر اسمائي را مدّ نظر قرار مي دهيد که شما را به اسم اعظم نزديک مي کند. ابتدا به اسم بهاء نظر مي کنيد که به معني حُسن و زيبايي است و زيبايي عبارت است از «وجود» و وجودِ خالص همه ي زيبايي است و از منظر نورِ اسمِ «بهاء» به ساير اسماي الهي نظر مي کنيد که امکان ارتباط با آن ها سهل تر است. مي گوييد:
«اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ بَهَائِكَ» خدايا از تو نور بهاءات را مي خواهم که با آن نور بر من نظر کني که همه ي مطلوب من همان حُسن و کمال است که در سراسر عالم نمايان است و حجاب انانيت من نمي گذارد با آن روبه رو شوم و تو را طوري بنگرم که من از تو راضي شوم و تو از من.
رسول خدا(ص) در دعاي خود از خداوند تقاضا مي کنند: «وَارْزُقْني حُسْنَ الْمَنْظَرِ فيما يرْضيکَ عَنّي»
خدايا آن نگاهي را رزق من گردان که تو در آن نگاه از من راضي شوي.
وقتي متوجه شديم همواره خداوند به کامل ترين بهاء يعني اَبهاء در صحنه است نظر خود را به نحوه اي از ظهورِ نور بهاء مي اندازيم که «ابهاء» است و لذا نه تنها خوبي هاي خدا را در علي(ع) مي بينيم، بلکه آن را به عالي ترين شکل مي يابيم، آن طور که رسول خدا(ص) علي(ع) را ديدند.
عمده هنر ما ديدن انوار الهي به صورت «ابهاء» و «اَجْمل» و «اَجَلّ» است در جمال اولياء معصومين(ع) و اين که بتوانيم از آن طريق با خدا مرتبط شويم و در اين راستا است که حضرت صادق(ع) مي فرمايند:
«نَحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَی»
به خدا قسم مائيم اسماء حسنا.
يعني وجه کامل اسماء حسناي الهي را در آينه ي وجود آن ذوات مقدس بايد يافت. اگر ائمه(ع) را کنار بگذاريد نه تنها در جاي ديگر و به نحو اکمل و اجمل، اسماي حسناي الهي را پيدا نمي کنيد بلکه فقط يک خداي نظري و ذهني خواهيد داشت.
وقتي متوجه جنبه ي عالي «بهاءِ» الهي شديد از آن منظر که نظر کرديد در سير توحيدي خود خواهيد گفت:
«وَ كُلُّ بَهَائِكَ بَهِيٌّ» هرجا هر جلوه اي از حُسن و بهاءِ تو هست، همه ي حُسن و بهاء، آن جا است.
آن وقت نور امام صادق(ع) را در امام خميني(رض) پيدا مي کنيد - همان طور که علي(ع) هر چيزي را که مي ديد، در آن چيز «الله» را مي ديد
استاد طاهرزاده
@saLhintanhamasir
صالحین تنها مسیر
#شرح_دعای_سحر در غذايي که جلويتان هست رزاق بودن او را ببينيد ولي بيش از نظر به رزّاق، به ربوبيت حق
#شرح_دعای_سحر
حضرت اميرالمؤمنين(ع) در دعاي صباح به محضر حق عرضه مي دارند:
«يا مَن دَلَّ عَلَي ذاتِهِ بِذاتِه»
اي خدايي که خودت گواه خودت هستي «وَ تَنَزَّهَ عَنْ مُجَانَسَةِ مَخْلُوقَاتِهِ»
و منزه هستي از اين که هم جنس مخلوقاتت باشي «وَ جَلَّ عَنْ مُلائَمَةِ كَيْفِيَّاتِهِ» و بالاتر از آن هستي که همراه چيستي ها و چگونگي ها باشي.
چنانچه ملاحظه مي فرماييد؛ حضرت علي(ع) در فراز فوق به خدا عرض مي کنند:
خودت فقط هستي، بدون آن که چيز خاصي باشي، خودت ذات خودت هستي، بدون هرگونه ماهيت و چيستي.
اين نوع نگاه به خداوند در صورتي ممکن است که قلب انسان جهت ارتباط با ذات، تربيت شده باشد. زيرا حقيقت خدا همان ذاتي است که به ذات خود، دليل بر وجود خود است،
نه به واسطه ي چيز ديگر. کسي با خدا مي تواند مرتبط شود که جانش بتواند با ذات او رابطه برقرار کند و چنين چيزي به جهت ذات مجرد انسان ممکن است، بايد راه را درست پيدا کرد.
يک وقت از اين که مي بينيم در عالم هستي، رزق خواران از رزق محروم نيستند متوجه خداوند رزّاق مي شويم. ولي يک وقت ذات رزاقيت او را، ماوراء وجودِ رزق خواران، مي شناسيم.
روحِ ذات بين به خودِ ذات نظر دارد، ذاتِ يگانه را مي يابد، نه اين که از هماهنگي اجزاء عالم متوجه توحيد و يگانگي خداوند بشود. بايد با ذات او و جلوات آن ذات به نام اسماءْ مرتبط گشت و لازمه ي چنين رؤيتي تغيير ساحت است تا به جاي نظر به معلول جهت پي بردن به علت، به خودِ علت نظر کنيم - از طريق به صحنه آوردن قلب- ولي اگر هنوز در ساحتي باشيم که بايد براي پي بردن به علت، معلول را بيابيم،
دائماً مي گوييم ذات کو؟ گفت:
چو گويد مرغ جان يا هو، بگويد فاخته کوکو
بگويد چون نبردي بو نصيبت انتظار آمد
مشکلِ کار در اين است که استعدادِ رؤيت ذات را در خود رشد نداده ايم،
لذا آن را که از همه پيداتر است نمي بينيم.
قرآن در رابطه با توجه به ذات، سومين آيه ي سوره ي حديد و يا سوره ي «توحيد» را در مقابل ما قرار مي دهد که مي فرمايد: «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ»
او در عين اين که اول است، آخر است و در عين اين که ظاهر است، باطن است.
مثل نور، که اولين چيزي که شما در رؤيت هر چيز مي بينيد، نور است و سپس به کمک نور بقيه ي چيزها را مي بينيد، پس آن اول است.
از طرفي وقتي نور به آن شئ خورد و در چشم شما منعکس شد و شما آن شئ را ديديد، عملاً نور است که به طرف شما برگشته و شما نوري را که به آن شئ خورده است مي بينيد. پس در آخر هم همان نور بود.
باز همان نور ظاهر و پيدا است ولي نور، چيزي مثل ميز و صندلي نيست که بتوانيد به آن اشاره کنيد، پس عملاً باطن است و از بس که پيداست، پنهان است.
استاد طاهر زاده
@saLhintanhamasir
صالحین تنها مسیر
#شرح_دعای_سحر حضرت اميرالمؤمنين(ع) در دعاي صباح به محضر حق عرضه مي دارند: «يا مَن دَلَّ عَلَي ذا
#شرح_دعای_سحر
رسيدن به احوالاتي که انسان بتواند اسماء الهي را بنگرد در اصطلاح به «ذات بيني» معروف است که کار ارزشمندي است.
اميرالمؤمنين(ع) در دعاي صباح در نيايش با خدا عرضه مي دارند:
«يَا مَنْ دَلَّ عَلَی ذَاتِهِ بِذَاتِهِ» اي خدايي که هرکس را به نور ذات خودت به سوي خودت راهنمايي مي کني.
آن حضرت از اين طريق نظر مبارک خود و آن هايي را که از آن دعا استفاده مي کنند، متوجه حقيقتي مي نمايند ماوراء ماهيات و پديده هاي متکثر.
افرادي هستند که در کسب معارف اسلامي و انجام عبادات ديني زحمت کشيده اند، ولي برنامه اي جهت ذات بيني ندارند.
اين ها متوجه آن درجه ي توحيد که بتوانند «اَحد» را بشناسند نيستند، و لذا هميشه با خداي غايب به سر مي برند. ابتدا بايد با حساسيت زياد بين روش «انتزاعي» و روش «انكشافي» فرق گذاشت و دقيقاً تفاوت اين دو روش را در ارتباط با حقايق عالم از همديگر باز شناخت و متوجه بود آن چه از طريق دين نصيب انسان مي شود سير حضوري به سوي حق و قيامت است و اين نتيجه با نگهباني قلب و حفظ كردن آن در محضر حق، از طريق عبادات شرعي ممكن مي شود.
در روش حضوري و انکشافي، قلبِ انسان با «وجود» يا «ذات» روبه رو مي شود و هرجا ذات در ميان باشد قلب انسان بدون هيچ واسطه اي از نور آن بهره مند مي شود.
عمده آن است که بتوانيم قلب را طوري تربيت کنيم که هنر ذات بيني پيدا کند، در آن حالت خودِ ذات، دليل خود است و آن طور نيست که معلول، دليل بر وجود علت باشد، بلکه خود حضرت حق خود را مي نماياند.
با چنين مبنايي حضرت اميرالمؤمنين(ع) در دعاي صباح به محضر حق عرضه مي دارند: «يا مَن دَلَّ عَلَي ذاتِهِ بِذاتِه» اي خدايي که خودت گواه خودت هستي «وَ تَنَزَّهَ عَنْ مُجَانَسَةِ مَخْلُوقَاتِهِ» و منزه هستي از اين که هم جنس مخلوقاتت باشي «وَ جَلَّ عَنْ مُلائَمَةِ كَيْفِيَّاتِهِ» و بالاتر از آن هستي که همراه چيستي ها و چگونگي ها باشي
چنانچه ملاحظه مي فرماييد؛ حضرت علي(ع) در فراز فوق به خدا عرض مي کنند:
خودت فقط هستي، بدون آن که چيز خاصي باشي، خودت ذات خودت هستي، بدون هرگونه ماهيت و چيستي.
اين نوع نگاه به خداوند در صورتي ممکن است که قلب انسان جهت ارتباط با ذات، تربيت شده باشد.
زيرا حقيقت خدا همان ذاتي است که به ذات خود، دليل بر وجود خود است، نه به واسطه ي چيز ديگر. کسي با خدا مي تواند مرتبط شود که جانش بتواند با ذات او رابطه برقرار کند و چنين چيزي به جهت ذات مجرد انسان ممکن است، بايد راه را درست پيدا کرد.
يک وقت از اين که مي بينيم در عالم هستي، رزق خواران از رزق محروم نيستند متوجه خداوند رزّاق مي شويم.
ولي يک وقت ذات رزاقيت او را، ماوراء وجودِ رزق خواران، مي شناسيم. روحِ ذات بين به خودِ ذات نظر دارد، ذاتِ يگانه را مي يابد، نه اين که از هماهنگي اجزاء عالم متوجه توحيد و يگانگي خداوند بشود.
بايد با ذات او و جلوات آن ذات به نام اسماءْ مرتبط گشت و لازمه ي چنين رؤيتي تغيير ساحت است تا به جاي نظر به معلول جهت پي بردن به علت، به خودِ علت نظر کنيم - از طريق به صحنه آوردن قلب- ولي اگر هنوز در ساحتي باشيم که بايد براي پي بردن به علت، معلول را بيابيم،
دائماً مي گوييم ذات کو؟
گفت:
چو گويد مرغ جان يا هو، بگويد فاخته کوکو
استاد طاهر زاده
@saLhintanhamasir
صالحین تنها مسیر
#شرح_دعای_سحر رسيدن به احوالاتي که انسان بتواند اسماء الهي را بنگرد در اصطلاح به «ذات بيني» معروف
#شرح_دعای_سحر
قرآن مي فرمايد: «قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِن تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُم مِّنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ»
عده اي از باديه نشينان گفتند ايمان آورديم، بگو ايمان نياورده ايد ليكن بگوييد اسلام آورديم و هنوز در دل های شما ايمان داخل نشده است و اگر خدا و پيامبرِ او را فرمان بريد از ارزش اعمالتان چيزی كم نمی كند، خدا آمرزنده ي مهربان است.
چنانچه ملاحظه مي فرماييد در آيه ي فوق محل ايمان را قلب قرار داده که محل درک حضوري حقايق است و به آن هايي که فقط در حدّ رعايت ظاهر دين به دين عمل مي کنند مي فرمايد:
«وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ»
هنوز ايمان در قلب هايتان وارد نشده است. سپس مي فرمايد مواظب باشيد تسليم شدن در مقابل دستورات دين را که به اميد کسب بهشت و دوري از جهنم است،
«ايمان» نخوانيد و به آن هايي که پذيرفته اند طبق دستورات اسلام عمل کنند ولي هنوز برنامه اي براي حضوري کردن باورهاي خود و نظر به اسماء الهي ندارند، مي فرمايد:
هنوز ايمان وارد قلب هاي شما نشده، چون ايمان به حقايق و نظر به اسماء الهي و تحت تأثير نور آن اسماء قرارگرفتن، مقامي است بالاتر از پذيرفتن ظاهر اسلام.
ايمان قلبي وقتي محقق شود امکان رؤيت اسماء پروردگار فراهم گردد. چيزي که امامان(ع) ما را بدان آگاه کرده اند. در روايت داريم؛ عبدالله بن سنان از پدرش نقل كرده كه حضور امام باقر(ع) بودم يكی از خوارج خدمت ايشان رسيد و گفت:
«يَا أَبَا جَعْفَرٍ أَيَّ شَيْ ءٍ تَعْبُدُ؟ قَالَ: اللَّهَ تَعَالَی. قَالَ: رَأَيْتَهُ؟ قَالَ: بَلْ لَمْ تَرَهُ الْعُيُونُ بِمُشَاهَدَةِ الْأَبْصَارِ وَ لَكِنْ رَأَتْهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الْإِيمَانِ، لَا يُعْرَفُ بِالْقِيَاسِ وَ لَا يُدْرَكُ بِالْحَوَاسِّ وَ لَا يُشَبَّهُ بِالنَّاسِ، مَوْصُوفٌ بِالْآيَاتِ مَعْرُوفٌ بِالْعَلَامَاتِ لا يَجُورُ فِي حُكْمِهِ. ذَلِكَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ قَالَ: فَخَرَجَ الرَّجُلُ وَ هُوَ يَقُولُ: اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ»
ای ابا جعفر چه چيزي را مي پرستی؟ فرمود:
خداي تعالي را. گفت او را ديده ای؟ فرمود: ديده ها با چشم او را نبينند ولکن قلب ها به حقيقت ايمان او را مشاهده کنند، به قياس نتوان او را شناخت و به حواس درک نشود و به مردم مانند نيست، به نشانه ها توصيف و به علامت ها شناخته شود، در حكمش جور و ظلم نيست، آن است خدا، نيست معبودِ حقی جز او. راوي گويد:
آن مرد بيرون شد و مي گفت:
خدا داناتر است كه رسالت خود را كجا بنهد.
چنانچه ملاحظه مي فرماييد حضرت در جواب سؤال فردي که مي پرسد آيا خدا را مي بيني؟
مي فرمايند؛ نه با چشم سر ديده مي شود و نه با قياس و تعقل و نه با حواس، بلکه قلب ها وقتي منوّر به نور ايمان الهي شد مفتخر به رؤيت حضرت «الله» مي گردد.
اين حديث شريف راه بسيار دقيقي را در راستاي رؤيت قلبي در جلو ما مي گذارد که اميدوارم عزيزان با توجه به موضوعِ اسماء الهي متوجه آن راه بشوند.
در باره ي اين که خدا را به عنوان ذات مي توان نگريست از هشام بن سالم آمده است که
«دَخَلْتُ عَلَی أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) فَقَالَ لِي أَ تَنْعَتُ اللَّهَ؟ قُلْتُ نَعَمْ. قَالَ هَاتِ. فَقُلْتُ: هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ. قَالَ: هَذِهِ صِفَةٌ يَشْتَرِكُ فِيهَا الْمَخْلُوقُونَ. قُلْتُ: فَكَيْفَ نَنْعَتُهُ؟ فَقَالَ هُوَ نُورٌ لَا ظُلْمَةَ فِيهِ، وَ حَيَاةٌ لَا مَوْتَ فِيهِ، وَ عِلْمٌ لَا جَهْلَ فِيهِ، وَ حَقٌّ لَا بَاطِلَ فِيهِ، فَخَرَجْتُ مِنْ عِنْدِهِ وَ أَنَا أَعْلَمُ النَّاسِ بِالتَّوْحِيدِ.»
در محضر حضرت صادق(ع) وارد شدم، از من پرسيدند آيا مي تواني خدا را وصف کني؟
عرض کردم بلي، فرمودند:
وصف کن، گفتم: او سميع و بصير است. فرمودند:
اين که صفتي است مشترک بين خدا و مخلوقات او. عرض کردم چگونه او را وصف کنم؟
فرمودند: او نوري است که ظلمتي در او نيست و حياتي است که مرگي در او نيست و علمي است که جهلي در او نيست.
هشام بن سالم مي گويد در حالي از محضر آن حضرت خارج شدم که عالم ترين مردم به توحيد بودم.
چنانچه ملاحظه مي شود حضرت مي فرمايند؛
بگو او نور است بدون هرگونه ظلمتي، يعني عين نور است، يا بگو او حيات است بدون هرگونه مرگي، يعني عين حيات است نه اين كه او چيزي است که حيات دارد و معني توجه به ذات همين است که قلب متوجه «عين حيات» و «عين علم» و «عين نور» شود و از اين طريق مصداق نور و علم و حيات را شهود کند.
استاد طاهر زاده
@saLhintanhamasir
صالحین تنها مسیر
#شرح_دعای_سحر قرآن مي فرمايد: «قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِن قُولُوا أ
#شرح_دعای_سحر
حضرت امام خميني(ره) مي فرمايند: «انبياء و اولياء قدمشان برهاني نبوده، آن ها برهان را مي دانستند،
اما قضيه، قضيه ي اثبات واجب به برهان نبوده،
حضرت سيدالشهداء(ع) مي فرمايند: «مَتَی غِبْتَ حَتَّی تَحْتَاجَ إِلَی دَلِيلٍ يَدُلُّ عَلَيْكَ عَمِيتْ عَينٌ لا تَراکَ»
چه موقع غايب بودي تا اين که نياز باشد با دليلي تو را نشان داد، چشمي که نمي بيند تو حاضري، کور است ... در سببيت و مسببيت،
يک تمايزي که مقتضي ذات حق تعالي نيست، مطرح است ... من در کتاب و سنت يادم نيست که عليّت و يا سببيت به اين معنا باشد، تعابيري مثل «خلق»، «ظهور» و «تجلي» مطرح است».
وقتي در رابطه با خدا و مخلوق بحث علت و معلول به ميان آيد يک نحوه دوگانگي به ميان آمده است و جنبه ي مظهربودن عالَم در حجاب مي رود.
ولي اگر متوجه شويم که عالم سراسر مظهر جلوات اسماء الهي است به راحتي مي توان در همين عالم در ساحت قربِ اسماء الهي وارد شد و همين که نظر کني، با حق روبه رو شوي.
اين حالت را مقام محسنين مي گويند و رسول خدا(ع) در وصف اين مقام مي فرمايند: «الْإِحْسَانُ أَنْ تَعْبُدَ اللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ فَإِنْ لَمْ تَكُنْ تَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاكَ»
احسان و مقام محسنين اين است که آنچنان خدا را عبادت کني، که گويا او را مي بيني و اگر تو او را نمي بيني آنچنان در حضور باش که متوجه باشي او تو را مي بيند.
چنانچه ملاحظه مي فرماييد اين روايت مي فرمايد علاوه بر مقربان که خدا را مي بينند، محسنين نيز در مقام «کَأنَّ» مفتخر به رؤيت حق هستند و هرکدام - اعم از مقربان و محسنين- به اندازه اي که خدا را مي بينند، او را مي پرستند.
به فرموده ي امام موسي بن جعفر(ع): «لَيسَ بَينَهُ وَ بَينَ خَلْقِهِ حجابٌ غَيرَ خَلْقِه».
بين خدا و خلق او به جز خودِ خلق حجابي نيست.
هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ» آن که «الله» است و جز او هيچ چيزِ قابل توجهي در عالم نيست،
خالق است و هرچه در اين عالم هست ظهور خالقيت او است و مخلوقات همگي جلوه ي خالق اند
و لذا خالقيت او عالم را پر کرده، همان طور که مصوِّربودن او چنين است، بنابر اين «لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَی»
همه ي خوبي ها به او که «الله» است برمي گردد.
استاد طاهر زاده
@saLhintanhamasir