eitaa logo
صالحین تنها مسیر
247 دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
7.6هزار ویدیو
289 فایل
جهاد اکبر، مبارزه با هوای نفس در تنها مسیر آرامش کاری کنیم ورنه خجالت براورد روزیکه رخت جان به جهان دگر کشیم خادم کانال @Yanoor برایم بنویس tps://harfeto.timefriend.net/16133242830132
مشاهده در ایتا
دانلود
صالحین تنها مسیر
💠#انتظار پاداشی بزرگ توجّه کنيد چه حالتي را بايد در خواندن اين جمله در خود ايجاد کنيد تا آن را صا
💠 به سوی افقهای برتر شهادت اباعبدالله(ع) بر عالم هستي گران آمده و مصيبت او بر جميع آسمان ها و زمين طاقت فرسا بود، زيرا که مقصدِ خلقت هستي، انسان است و اصل انسانيت هم امام معصوم است و عالَم به امام نظر دارد و هر مصيبتي که بر امام وارد شود بر جنبه ي برتر عالَم يعني بر قلب عالم وارد شده است. ⭕️🏴⭕️ و لذا در راستاي عزاداري و احساس مصيبت براي حسين(ع) بايد يک نوع يگانگي قلبي در اين جريان نه تنها با انسانيت، بلکه با عالم هستي در خود ايجاد کنيم و با اين حال و هوا مي توان با زيارت عاشورا زندگي کرد و از دنياي تنگ روزمرّگي ها به درآمد، وگرنه مصيبت هاي ما در حدّ مريض شدن فرزندمان و گم شدن کفش و کلاه مان تقليل مي يابد و غم ما غم کهنه شدن فرش هايمان مي شود. ⭕️🏴⭕️ با زيارت عاشورا مي توان پرواز کرد و بلندتر از اين زندگي عادي، به افق هاي بسيار برتر نزديک شد، خود را در صحنه اي وارد نمود که صحنه ي مقابله ي جبهه ي حق به فرماندهي امام حسين(ع) در مقابل جبهه ي باطل است و از اين طريق با حسين(ع) زندگي کنيم تا با روزمرّگي ها همجوار نگرديم👌💢 و با پايين و بالا رفتن قيمت کالا هاي دنيا، شخصيت ما هم بالا و پايين نرود که به تعبير قرآن اين همان خسران مبين و ضرر کامل است. 💠💠 وقتي توانستيم به آن درجه از بصيرت برسيم که مصيبت هاي وارده بر اولياء الهي را مصيبت خودمان محسوب کنيم، ديگر بالا و پايين رفتن عوامل زودگذر دنيا، غم ها و شادي هاي ما را تعيين نمي کنند، گفت: گرچه در خشکي هزاران رنگ هاست ماهيان را با يبوست جنگ هاست اين جهان خود حبس جان هاي شماست هين رويد آن سو که صحراي شماست اين جهان محدود وآن خود بي حد است نقش و صورت پيش آن معني سد است بناي ما براين است که از اين دنيا درآييم و به دنياي محمّد و آل محمّد(ص) وارد شويم ❤️ و نور حسين(ع) راهنما و عامل جهت دهي خوبي است. در همان راستا که شرايط را جهت طرح عالي ترين تقاضاها مناسب ديديد اظهار مي داريد: (اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي مَقَامِي هَذَا مِمَّنْ تَنَالُهُ مِنْكَ صَلَوَاتٌ وَ رَحْمَةٌ وَ مَغْفِرَةٌ( خدايا! در اين مقام، که مصيبت شهادت امام(ع) بر جانم نشسته، مرا جزء کساني قرار ده که از طرف تو صلوات و رحمت و مغفرت دريافت کرده اند. 💠💠💠 اظهار مي داريد: «اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي مَقَامِي هَذَا»؛ خدايا در مقامي اين چنين، يعني مقامي که از طريق زيارت عاشورا به زيارت حضرت سيدالشهداء(ع) نايل شده ام و خود را در پرتو يگانگي با آن حضرت قرار داده ام، ❤️ در مقام برائت از دشمنان امام حسين(ع) و عشق و محبّت به سلطان عشق و يارانش، در مقامي که مقام زندگي واقعي است، ⭕️❤️⭕️ مرا شامل صلوات و رحمت و مغفرت خود قرار ده. اگر اين زيارت و عزاداري شرايط قابليت چنين صلوات و رحمت و مغفرتي را فراهم نمي کرد، چنين تقاضايي، 👆⭕️ تقاضاي بيهوده اي بود. پس معلوم است در شرايطي قرار گرفته ايد که امکان صلوات و رحمت و مغفرت الهي بر جانتان فراهم است ❤️⭕️ و بر اين اساس اظهار چنين تقاضاي مهمي را به ما آموخته اند، از طريق اين تقاضا از خدا مي خواهي تا همه ي نيکي ها را به طور يک جا به شما عطا کند. از خدا تقاضا مي کني! هم صلواتي که بر پيامبر خودت مي فرستي، بر جان من بِوَزان، تا جان من بهار شود و هم رحمتت را که بر هستي سرازير مي داري، بر جان من بريز،❤️ تا جانم شکوفا گردد و با اتّصال به نور ربوبيت تو سرمست گردد، ❤️ هم مغفرتت را بر من بيفشان تا موانع اتّصال به مقام قربت رفع گردد.❤️ ادامه دارد... @ssLhintanhamasir
اینجا کانال کمیل است کانالی که معبری شد برای رسیدن به آسـمان مکانی که جان فدا کردند و پیکرشان جاماند و ماند و ماند و قرارگاهی شد برای تشنگان وصــال 🕊
بر نَفْس خود...؛ باشیم نه ...! زندگی، اسارت نیست زندگی محل تا خداست♥️...!! ... [ اَعُوذُ بِاللّهِِ مِنْ شَرِّ نَفْسِی وَ مِنْ شَرِّ غَيْرِی وَ مِنْ شَرِّ اَلشَّيَاطِينِ...] •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
حسین دارابی: عجب لطف بهاری تو... در هوای بی تو دیگر نفس نمیتوان کشید. تنفس ظلم جهانیان با همین یک ریزه ی نفس خوار به شماره افتاده. حرفی از جنگ و تجاوز و ربا و دزدی و خیانت و قمار و هوای نفس و ساحل و کازینو و قیافه و هیکل و دک و پوز و... نیست. همه در خویشتن فرو رفته و دیگر مجبوریم! کمی فکر کنیم به آنچه میکردیم. تمام شود؟ دوباره همان شویم؟ دیگر مهم نیست که تمام شود یا نشود. مهم این است که خیلی هایمان فهمیدیم که این هوای آلوده را چاره نیست. و خیلی هایمان این را در این روزها درک کردیم که "هوای تازه میخواهیم" و خیلی هایمان فهمیدیم که با آمدن تو این هوای تازه می‌شود تو میایی چون ذاتت بهاری است. تو میایی تا بتوان نفس کشید، تو میایی تا بتوان کرد تا آسمان...
صالحین تنها مسیر
"رمان #پرواز_شاپرکها🦋 #قسمت0⃣8⃣ دقایقی نگذشته بود که دوباره احسان سر بحث را باز کرد: یعنی هرکس ری
"رمان شاپرکها🦋 ⃣8⃣ صدرا چراغ خواب را روشن کرد: چیشده رها؟از غروب تا حالا پکر بودی. جلوی پسرا نپرسیدم چون اگه میخواستی بدونن، میگفتی. رها دست از قدم زدن برداشت و چشمان پر اشکش را به صدرا دوخت: امروز با رامین حرف زدم. صدرا اخم کرد: مگه نگفتم دیگه سراغش نرو؟ رها: بخاطر مهدی!نمیتونم کاری نکنم! برادر من داره مادرش رو ازش میگیره، اونم برای بار دوم. صدرا: خودم یک کاری میکنم. رها: اما اون هیچی نمیخواد. همه حرفاش الکی بوده. رامین هیچ وقت رضایت نمیده. درخواست قصاص هم نمیده. میخواد معصومه تو برزخ بمونه. میخواد دردی که از نبود بچه اش میکشه رو اون با ترس مرگ تجربه کنه! صدرا: آخه چرا؟ رها: نمیدونم. فقط میدونم رامین نمیذاره معصومه آزاد بشه. صدرا: به نظرت واکنش مهدی چیه؟ رها: همین که زنده میمونه، مهدی رو راضی میکنه. اما نگرانی من چیز دیگه ایه! صدرا: دیگه چی پیدا کردی برای نگرانی؟ رها لبخند ملیحی زد: معصومه دوام نمیاره. صدرا: معصومه از مرگ سینا دوام آورد، زندگی با یک قاتل رو دوام آورد، سر کردن با هوو رو دوام آورد، قتل یک بچه رو دوام آورد، زندان هم دوام میاره. رها: فکر میکنم آه مادرت دامنش رو گرفت. هیچ وقت اون شبی که فهمید داماد، قاتل پسرشه رو فراموش نمیکنم. صدرا: بد کاری کرد. رها: آدما همیشه تصمیم درست نمیگیرن. خیلی وقتا اشتباه تصمیم میگیرن و تمام زندگیشون رو تقاص پس میدن. 🌷🌷🦋🦋 زینب سادات وسایلش را جمع کرد و از کلاس بیرون رفت. تلفن همراهش زنگ خورد. نگاهش به شماره دوخته شد. بعد از این همه وقت، تماس مریم برایش عجیب بود. زینب سادات: سلام. مریم: سلام عزیزم. خوبی؟ زینب سادات: بله ممنون. مریم: میدونم انتظار تماس منو نداشتی. اما باید باهات حرف میزدم. زینب سادات: من واقعا نمیتونم با اخلاق و رفتار مریم میان حرفش آمد: برای این زنگ نزدم. زنگ زدم بگم تو کار درست رو انجام دادی. کاری که من انجام ندادم. فکر کردم میتونم شرایط رو درست یا بهتر کنم اما نشد. هیچی بهتر نشد. هیچی درست نشد. من زندگیمو باختم. عمر من رفت و هیچ چیزی ارزش این باخت رو نداشت. فکر کردم تصمیمم درسته. خیلی ها شاید با دیدن زندگی من، بگن کار درست رو انجام داد اما من میگم با کسی که احترام به زن رو بلد نیست، نمیشه زندگی کرد. با کسی که من باشه و نیم من نشه، نمیشه زندگی کرد. تو کار درست رو انجام دادی. خوشحالم که تو قرار نیست بسوزی. برای محمدصادق هم بهتره که زنی بگیره با شرایط خودش. زنی که فکر نکنه،اطاعت کنه. تو اینجوری نبودی. خوبه که تصمیم درست رو گرفتی. تو دختر آیه ای! فرق تو با من اینه ببخشید مزاحمت شدم. خوشبخت بشی، خداحافظ. تماس قطع شد و زینب سادات هاج و واج باقی ماند... ادامه دارد... نویسنده:👇 🌷