خانم نهیه فتحی همسر شهید در باره شهید مرادی می گوید: او همیشه به دفاع از اسلام و آرمان های انقلاب اسلامی و پیروزی از رهنمود های حضرت امام ( ره) توصیه می کرد.
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان
علاقه زیادی به پدر و مادرش داشت و ما اوایل پیش آنها زندگی می کردیم . ابراهیم از ویژگی های خاص انقلابی برخوردار بود . از جمله تواضع ، فروتنی ، شجاعت و قناعت و انسانی درستکار و مهربان و آمر به معروف و ناهی از منکر بود . به فقیران و مستمندان کمک می کرد و در نمازهای جمعه و جماعت شرکت می کرد و می گفت : من برای اسلام و وطنم می جنگم و لحظه ای دست از مبارزه بر نخواهم داشت . روزی به من خبر دادند که ابراهیم زخمی شده به بیمارستان رفتم و دیدم که از ناحیه پا زخمی شده . می گفت : هیچی نشده ، اینجا چه کار می کنید؟ به خانه برگردید ، من چند روز دیگر می آیم اما پس از بهبودی به گردان رفته بود . یکبار دیگر هم در بیمارستان الله اکبر بستری شده بود حالش را پرسیدم ،گفت : خوبم و اصلاً درد ندارم . روحیه ای فوق العاده قوی داشت و می دانستم که درد شدیدی دارد . این بار هم بعد از یک هفته بستری فقط چند ساعت در خانه ماند و گفت : عملیات بزرگی در پیش داریم و به گردان برگشت . بعضی وقتها که به عملیات می رفت ، دخترم ، ریزان ، را همراه خودش می برد . می گفتم: بچه است مبادا از سر و صدای تیر اندازی یا تاریکی شب بترسد . می گفت : نه . او هم باید مثل خودم شجاع باشد و دختر بودن او نباید از دلیری او بکاهد . حتی شبی دخترم مریض بود و تا صبح گریه می کرد . من از ترس گروهک ها نتوانستم او را به دکتر ببرم . ناگهان صدایی از داخل حیاط شنیدم . کسی نبود . صبح که بیرون آمدم چند تکه پارچه را به بنزین آغشته کرده بودند و داخل حیاط انداخته و پیغام داده بودند که اگر صدای گریه بچه نمی آمد ، می خواستیم خانه را به آتش بکشیم . اگر شوهرت دست از کارش بر ندارد این کار را می کنیم .
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان
انسانی انقلابی و مذهبی بود . خیلی روشنفکر و همیشه برای ما و جوان های دیگر از مسایل مختلف صحبت می کرد و می گفت : مگر نمی بینید جان و مال و ناموس ما از دست یک فرمانده پاسگاه ( زمان طاغوت ) به ستوده آمده . او همواره از امام ( ره ) و اسلام حرف می زد و از همان دوران نوجوانی و جوانی از ما خیلی جلوتر و آگاه تر و پیرو خط امام بود و به ایشان علاقه ی زیادی داشت .
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان
آقای عباس رستمی دوست شهید درباره وی می گوید: شب عملیات که می شد به نیروها می گفت : آماده باشید . امشب عروسی من است و آنچنان شاد و خوشحال می شد که نشاط عجیبی در گردان به وجود می آورد . هیچکس در نگاه اول تشخیص نمی داد که چه کسی فرمانده است و چه کسی سرباز . بسیار خونسرد و آرام بود و همیشه به خدا توکل می کرد و به نیروها روحیه و انگیزه می داد . محال بود که از گوشه و کنار اسمی از گروهک ضد انقلاب بیاید و ایشان در اسرع وقت اعزام نشود . نصف شب بیدار می شد و نیروها را هم صدا می زد و خود کفن می پوشید و مشغول خواندن نماز شب می شد در دل کوه های کردستان بارها شاهد بودم که افرادی را که هوادار گروهک ها بودند ایشان جذب کرده بود و به نیروهای اسلام ملحق می نمود .
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان
تمام فکر و ذهنم جبهه بود، آخر هر کسی که برمی گشت از خاطرات شیرین جبهه می گفت و قند توی دل من آب می شد خلاصه قرار شد یک هفته بعد به جبهه برویم صبح اول وقت بی بی گفت: احمد برو نان بگیر و من هم خوشحال با بچه های به طرف نانوایی رفتیم البته قبل از آن کیف و وسایل سفر را زودتر از خانه بیرون برده بودم بی بی می گفت: دیدیم 7 شد نیامد...10 شد نیامد...12 شد نیامد...این احمد آمدنی نیست چند ماهی از حضورم در منطقه می گذشت که زنگ زدم و گفتم: بی بی جان من منطقه هستم با اجازه هنوز نان نخریدم.
راوی: سید احمد موسوی
1_917056964.mp3
1.39M
اذان شهید باکری..
به افق دلهای بیقرار
دلتون شکست التماس دعا🤲🤲🌾🌾
حی علی الصلاه
التماس دعا🌹
🌴🍁🌹🍁🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
محمدرضا گرایی مدال طلایش را به شهید گمنام اهدا کرد
در دیدار نیمه نهایی به یاد شهید گمنام افتادم و یک معجزه اتفاق افتاد و پیروز شدم!