eitaa logo
🌴سنگر عشق🌴
323 دنبال‌کننده
19.4هزار عکس
8.1هزار ویدیو
67 فایل
┄──┅┅═🔶═┅┅──┄ ﷽ باسلام و عرض خوش آمد حق او با گریهِ تنها نمیگردد ادا ... #شهدا_آماده_ایم آدرس کانال 👇👇👇 https://eitaa.com/saangareshgh ارتباط با ما 👈 @SeyedAli75 ┄──┅┅═🔶═┅┅──┄
مشاهده در ایتا
دانلود
صدای خنده های تو افتادن تکه های یخ است در لیوان بهار نارنج بخند! می‌خواهم گلویی تازه کنم... شهید عیسی برجی🌷 حزب الله 📎سلام ، صبـحتون شهدایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ ❤️ 💚 💚 💝 💝 مهدیامنتظرانت همه درتاب و تبند همه‌ی اهل جهان،جمله گرفتارشبند چو بیایی غم و ظلمت برود از عالم شاد گردد دل آنان که گرفتار غمند تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج
1_12519061.mp3
2.07M
💠 ✳️تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد... 🌸امام خمینی ره: اگر هرروز (بعد از نماز صبح) دعای عهد خواندی، مقدراتت عوض میشود...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همچو گل کز دیدنِ خورشید مے خنـدد بہ صبـح دل، در هوسِ خنــده ے تو غرقِ نیاز استـــ ... صبحتون منور به لبخند شهدا🌹 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ ســــ❄️ــــلام صبح زمستونیتون بخیر 🕊❄️ جمعه تون پُـر برکت برای امروزتون از خدا🕊❄️ میخواهم هر آنچه صلاحتون هست 🕊❄️ براتون رقم بزند من به دستان خـدا🕊❄️ ایمان دارم بهترین ها سهمت خواهدشدإلهي به اميد خودت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️خاطره شهید سلیمانی از شهادت حمید باکری/ کانال سپهبد سلیمانی
‍ رفتم رسیدم به جایے که سنگر مهدے هم آن‌جا بود و حالا باید سعے می‌کردم نفهمد من از حمید چه خبرے دارم.فریاد زدم «امدادگر!سریع برس این‌جا!» مصطفی مولوے تا دید زخمے شده‌ام از حفره‌یے در آن نزدیکے درآمد و اصرار کرد بروم جلوتر.به مهدے هم گفت باید با من برود.رفتم کنار سنگر مهدے گفتم «بیا این‌جا کارت دارم!» مهدی از سنگر آمد بیرون.تا رسید به من هر دومان برگشتیم دیدیم یڪ گلوله توپ آمد سنگر و آن دو سه نفر داخلش را منفجر کرد.عراقی‌ها داشتند با سرعت بیشترے از پل می‌گذشتند.مهدے حواسش رفت به بچه‌هاے سنگر و من دور از چشم او به کسے (یادم نیست کے)گفتم «برو جنازه‌ے حمید را بردار بیاور!» مهدی گفت «لازم نیست.بگذار بماند.» فڪرکردم نشنیده یا نمی‌داند یا یڪ حدس دیگر زده.گفتم «من داشتم یڪ دستور دیگر به …» گفت «من می‌‌دانم.حمید شهید شده.» گفتم«پس بگذار بروند بیاورن…» گفت «نمی‌خواهد.» گفتم«چے را نمی‌خواهد؟فقط الآن وقتش‌ست.شاید بعد نش..» گفت«می‌گویم نمی‌خواهد.» گفتم«ولے من می‌گویم بروند بیاورندش.» گفت«وقتے می‌گویم نمی‌خواهد یعنے نمی‌خواهد.» گفتم«چرا؟» گفت«هر وقت جنازه‌ے بقیه را رفتیم آوردیم،می‌رویم جنازه‌ے حمید را هم می‌آوریم.» خیره شدم توے چشم‌هاش تا ببینم حال عادے دارد یا نه.دیدم از همیشه‌اش عادی‌ترست.آن هم در لحظه‌ے از دست دادن برادرے که سال‌ها با هم بودند و سال‌ها در غم و شادے هم شریڪ بودند؛ و اصلاً یڪ روح در دو قالب بودند.خیلے سریع رفت یڪ گوشه و شروع کرد به برنامه‌ریزے براے دفاع و ادامه عملیات. . به نقل از: سردار شهیداحمدکاظمی
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنفُسَكُمْ... ﺍﻱ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ ؛ ﻣﺮﺍﻗﺐِ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺷﻴﺪ... مائده_آیه ۱۰۵ صبحتون بخیر🌺
🍂خاطره ای از شهید باکری: سرجلسه ، وقت نماز که می شد، تعطیل می کرد تا بعد نماز . داشتیم می رفتیم اهواز . اذان می گفتند. گفت« نماز اول وقت رو بخونیم .» کنار جاده آب گرفته بود. رفتیم جلوتر؛ آب بود . آنقدر رفتیم ، تا موقع نماز اول وقت گذشت . خندید و گفت « اومدیم ادای مؤمن ها رو در بیاریم ، نشد.»