+شُهدا
وصیتنامه نوشتند
-ماوقفنامه بنویسیم
مثلا
منبرای خودم نیستم
تمام وجودم وقف توست
مهدیفاطمه(س)
قشنگه نه؟؟
#جامانده♥️
⇲🌿🎶♥️↯
[°•💫💫•°
#دلنوشته_رمضان
سحر نهم .....
✍ ساعت ها خواب نمی مانند...
این منم، که عمريست، در خواب_زیستن را، تجربه میکنم...
❄️ساعت ها، خواب نمی مانند...
هر سحر، دور چشمان تو می گردند...
و در جذبه مهربانی ات، چونان ذره ای فنا شده ، گم می شوند...
خواب مانده، منم که هر رمضان، بوسه بارانم می کنی... و باز...چونان آهوی رمیده ای، از آغوشت، می گریزم....
❄️نهمین سحر است...که آرام، پلکهایم را باز میکنی...
و خودت اولین لبخندی میشوی، که چشمان تارم، می بیند و به شوق می آید....
❄️راستی...
من مانده ام!!!
تو بنده دیگری، جز من نداری، که حتی یک نگاه هم، رهايم نمی کنی؟؟
و... من....
چنان فراموشت می کنم، که گویی هزار دلبر عاشق پیشه، جز تو، احاطه ام، کرده است....
❣مرا ببخش... دلبر همه چیییز تمام...
سجاده ام...بوی عطر گرفته است...
عطر "مغفرت" تو را....
نهمین سحر را به نام "مغفرتت"... می گشایم...
و نام تو را... چنان جرعه جرعه، سر می کشم...که نور چشمانت، تمام لجن های قلبم را، به چشم برهم زدنی.. تار و مار کند...
قنوت من...و نام نامی تو.....؛
یا غفار.....یا غفار... یا غفار.....
اللهم اغفر لی الذنوب التی...
#جامانده
سید پیمان موسوی طباطبایی
🌴💎🌹💎🌴
#دلنوشته_رمضان
سحر پانزدهم.... 🌴🥀🌴
✍ و..... وعده دیدار رسید....
❄️سلام مادر....
برای عرض تبریک آمده ام....
قدم نو رسیده ات... مبارک....
❄️همه این سحرها، دلم را، به امید سرزدن به خانه تو... لنگ لنگان، تا پانزدهمین سحر، کشانده ام....
چقدر دلم، تنگ آغوشت، بود....
و اولین دردانه تو... اولین بهانه من، برای کوفتن در خانه ات....
❄️هلال رمضان... به قرص ماه، بدل گشته...تا زمین آماده رونمايي فرزند تو شود....
ماه زاده را، جز قرص قمر، چه کسی رونمايي تواند کرد؟؟
🌴🌾🌴صدای نوزدات... خواب را از چشمان مان ربوده است...
نوازش های تو بر قنداقه مجتبی... قند در دلمان، آب می کند....
کمی آهسته تر، نوزادت را بنواز... مادر
دلمان شیشه ترک خورده ایست، که در حسرت آغوش تو، سالهاست، بر چادر مشکی ات، بوسه می زند...
❄️آغوشت... مامن بی همتای دربدری های من است...
کاش، ... لحظه تولدم به آسمان، مرا نیز، چون دردانه ات، در آغوش بکشی....
و هزاار بار، عاشقانه بنوازی ام...مادر
❄️پشت قنوت امشبم، گرم است به آغوش تو ....
من به دنبال لمس حرارت بوسه هايت، سجاده گرد سحر پانزدهم، شده ام...
آنقدر به تکرار نامت، مست ، میکنم... تا تمام آرامش نفس تو را ، به یک جرعه سر بکشم...
🌴💎🌴مادر....
چون دردانه ات....مرا نیز...بوسه باران می کنی؟؟؟....
#جامانده
سید پیمان موسوی طباطبایی
🌴💎🌹💎🌴
گفتمش #دل میخری
پرسید چند
گفتمش دل مال #تو
تنها بخند
#خنده ای کرد و دل از
دستم ربود
تا به خود باز آمدم
#او رفتهبود
دل زدستش روی #خاک
افتاده بود
جای #پایش روی دل
#جامانده بود ❣😔
#سرداردلها شهیدحاج قاسم #سلیمانی
#شهید_مدافع_حرم
رضابخشی(فاتح)
.... 🌸
#فرمانده
#سوریه
#فرمانده_امیر
هدیه کنیم دسته گلی ازجنس صلوات
به همه عزیزان آسمانی
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دلنوشته_رمضان
سحر پانزدهم.... 🌴🥀🌴
✍ و..... وعده دیدار رسید....
❄️سلام مادر....
برای عرض تبریک آمده ام....
قدم نو رسیده ات... مبارک....
❄️همه این سحرها، دلم را، به امید سرزدن به خانه تو... لنگ لنگان، تا پانزدهمین سحر، کشانده ام....
چقدر دلم، تنگ آغوشت، بود....
و اولین دردانه تو... اولین بهانه من، برای کوفتن در خانه ات....
❄️هلال رمضان... به قرص ماه، بدل گشته...تا زمین آماده رونمايي فرزند تو شود....
ماه زاده را، جز قرص قمر، چه کسی رونمايي تواند کرد؟؟
🌴🌾🌴صدای نوزدات... خواب را از چشمان مان ربوده است...
نوازش های تو بر قنداقه مجتبی... قند در دلمان، آب می کند....
کمی آهسته تر، نوزادت را بنواز... مادر
دلمان شیشه ترک خورده ایست، که در حسرت آغوش تو، سالهاست، بر چادر مشکی ات، بوسه می زند...
❄️آغوشت... مامن بی همتای دربدری های من است...
کاش، ... لحظه تولدم به آسمان، مرا نیز، چون دردانه ات، در آغوش بکشی....
و هزاار بار، عاشقانه بنوازی ام...مادر
❄️پشت قنوت امشبم، گرم است به آغوش تو ....
من به دنبال لمس حرارت بوسه هايت، سجاده گرد سحر پانزدهم، شده ام...
آنقدر به تکرار نامت، مست ، میکنم... تا تمام آرامش نفس تو را ، به یک جرعه سر بکشم...
🌴💎🌴مادر....
چون دردانه ات....مرا نیز...بوسه باران می کنی؟؟؟....
#جامانده
سید پیمان موسوی طباطبایی
🌴💎🌹💎🌴