#طنز_جبهه😃😀
●توی سنگر هر کس مسئول کاری بود.
یک بار خمپاره ای آمد و خورد کنار سنگر ... به خودمان که آمدیم ، دیدیم رسول پای راستش را با چفیه بسته است.
●نمیتوانست درست راه برود . از آن به بعد کارهای رسول را هم بقیه بچه ها انجام دادند ..
●کم کم بچه ها به رسول شک کردند ، یک شب چفیه را از پای راستش باز کردند و بستند به پای چپش .
صبح بلند شد ، راه افتاد ، پای چپش لنگید !
سنگر از خنده بچه ها رفت روی هوا !!
تا میخورد زدنش و مجبورش کردن تا یه هفته کارای سنگر رو انجام بده . 😂😂😂
●خیلی شوخ بود ، همیشه به بچه ها روحیه می داد ، اصلا بدون رسول خوش نمی گذشت.
#طنز_جبهه😃
پدر و مادرم میگفتند: بچه ای و نمیگذاشتند بروم جبهه.
یک روز که شنیدم بسیج اعزام نیرو دارد، لباس های صغری ، خواهرم، را روی لباس هایم پوشیدم و سطل آب را برداشتم و به بهانه ی آوردن آب از چشمه زدم بیرون.
پدرم که گوسفند ها را از صحرا می آورد داد زد: صغری کجا؟
برای اینکه نفهمد سیف الله هستم، سطل آب را بلند کردم که یعنی میروم آب بیاورم. خلاصه رفتم و از جبهه لباس ها را با یک نامه پست کردم.
یکبار پدرم آمده بود و از شهر به پادگان تلفن کرد.
از پشت تلفن به من گفت: بنی صدر وای به حالت! مگه دستم بهت نرسه.
#طنز_جبهه
😂اینطوری لو رفت...!😂
⭕️دو تا از بچههاے گردان، غولـے را همراه خودشان آورده بودند و هاے هاے مـےخندیدند.
گفتم: «این ڪیـھ؟» ↭😳
گفتنـد: «عـراقـے» ↫😁
گفتـم: «چطورے اسیرش ڪردید؟» ⇤😎
مـےخندیدنـد ⇜ 😂
.
گفتنـد:
«از شبــ🌙 عملیاتــ پنهـان شـده بـود. تشنگـےفشار آورده بـا لبـاس بسیجـےهـا آمـده ایستگـاه صلواتـے شربتــ گرفتـھ بـود.╉😎😂╉ پـول داده بـود!»
اینطورے لـو رفتـه بـود┿😎😁┿
بچـھ هـا هنـوز مـےخندیدند.┆⭕️┆
··|🗣😂|··
#طنز_جبهه 😁
شب عملیات بود .
حاج اسماعیل حق گو به علی مسگری گفت:
ببین تیربارچی چه ذکری میگه 🤨که اینطور استوار جلوی تیرو ترکش ایستاده و اصلا ترسی به دلش راه نمیده . 😟✌️🏻
نزدیک تیر باچی شد و دید داره با خودش زمزمه میکنه :
دِرِن ، دِرِن ، دِرِن ،...(آهنگ پلنگ صورتی!) 😂😂😂
معلوم بود این آدم قبلا ذکرشو گفته که در مقابل دشمن این گونه شادمانه مرگ رو به بازی گرفته 😎✌️🏻
😂😂😂
❁| |❁
فرق بی سیم ها
روزی سر کلاس آموزش مخابرات فرق بی سیم «اسلسون» را با بي سيم «پی آر سی» از بچهها پرسیدم.🙂
یکی از بسیجیهای نیشابوری دستش را بلند کرد،☝🏼️ گفت: « مو وَر گویم؟»
با خنده بهش گفتم: «وَر گو. »😄
گفت: «اسلسون اول بیق بیق مِنه، بعد فیش فیش منه. ولی پی آر سی از همو اول فیش فیش مِنه.»
کلاس آموزشی از صدای خنده بچهها رفت رو هوا.😂😂
#طنز_جبهه
#طنز_جبهه😂
دستور بود هیچ کس بالای ۸۰ کیلومتر سرعت ،
حق ندارد رانندگی کند!
یک شب داشتم می آمدم که یکی کنار جاده ،دست تکان داد نگه داشتم سوار شد ،
گاز دادم و راه افتادم
من با سرعت می راندم و با هم حرف می زدیم!
گفت: شنیدم فرمانده لشکرتون دستور داده تند نرید! راست میگن؟!
گفتم:فرمانده گفته!
زدم دنده چهار و ادامه دادم:
اینم به سلامتی فرمانده باحالمان!!
مسیرمان تا نزدیکی واحد ما یکی بود؛
پیاده که شد ، دیدم خیلی تحویلش می گیرند!!
پرسیدم:کی هستی تو مگه؟!
گفت:همون که به افتخارش زدی دنده چهار ...❤️😂
#شهید_مهدی_باکری🕊
#یاد_شهدا_با_صلوات
🍃🕊🌸
#طنز_جبهه😂🤣
*رزمنده اے توے جبهہ بےسیم*
*میزنہ میگہ۵۰۰۰ تا عراقے*
*دستگیر ڪردم بیاید تا بیاریمشون*
*میگن خودت بیار*
*میگہ نه شما بیاین داداش*
*اینا نمیذارن بیام😅🤦🏻♂*
🪴 #به_یاد_شهدا_صلوات📿*
|🌦|
عازم جبهه بودم. یکے از دوستانم براے اولین بار بود که به جبہه مے آمد. مادرش براے بدرقه ے او آمده بود. خیلے قربان صدقه اش مے رفت و دائم به دشمن ناله و نفرین مے کرد!
به او گفتم: « مادر شما دیگه بر گردید فقط دعا کنید ما شہید بشیم. دعاے مادر زود مستجاب مے شود😇❤️»
او در جواب گفت:« خدا نکنه مادر، الہۍ صد سال زیر سایه ے پدر و مادرت زنده بمونے.. الہۍ که صدام شہید بشه که اینجور بچه هاے مردم رو به کشتن مے ده!»
_ بله😅😂
#طنز_جبہه🌱
#شادےروحشہداصلوات🥀
"چفیه" یه بسیجی رو از دستش قاپیدن؛
داد میزد: آهــای... سفره، حوله، لحاف، زیرانداز، روانداز، دستمال، ماسک، کلاه، کمربند، جانماز، سایهبون، کفن، باندِزخم، تور ماهیگیریم ... هــمـه رو بُردن !!😂😂😂
#لبخندهای_خاکی
#طنز_جبهه
#شادی #روحشون، که دار و ندارشون،
همون یک "چفیه" بود، صلوات...😘
#طنز_جبهه
یکی به این اَخویها بگه
یعنی جلسه امتحانه..!!!! 🙄
اون نفر آخرم معلوم نیست برگهاش رو
داره نشون کی میده👆🤣
نام اثر:
وقتی مراقب سرش رو میچرخونه😅
#طنز_جبهه
🖍🖌🖍
🖌رفیقی داشتیم که در کربلای ۴، کربلایی شد.🥲
🖍یک روز بین دو نماز سخنرانی میکرد و میگفت: 🗣
به یاد خدا باشید
و در نماز حضور قلب🫀 داشته باشید و چیزی شما را به خود مشغول نکند.
مثلا نگید این مهر نماز 📿چرا گرده؟! یا چرا این رنگیه؟!😟
🖌گذشت و گذشت، بعد از مدتی اورا که دیدم به سمتش رفتم و گفتم:
خدا شهیدت کنه تا الآن تو نماز به فکر همه چیز بودم به جز این چندتا، الآن اینا هم بهش اضافه شده...😖🤣
🖌🖍🖌