eitaa logo
🌴سنگر عشق🌴
308 دنبال‌کننده
21.1هزار عکس
8.9هزار ویدیو
71 فایل
┄──┅┅═🔶═┅┅──┄ ﷽ باسلام و عرض خوش آمد حق او با گریهِ تنها نمیگردد ادا ... #شهدا_آماده_ایم آدرس کانال 👇👇👇 https://eitaa.com/saangareshgh ارتباط با ما 👈 @SeyedAli75 ┄──┅┅═🔶═┅┅──┄
مشاهده در ایتا
دانلود
😃😀 ●توی سنگر هر کس مسئول کاری بود. یک بار خمپاره ای آمد و خورد کنار سنگر ... به خودمان که آمدیم ، دیدیم رسول پای راستش را با چفیه بسته است. ●نمیتوانست درست راه برود . از آن به بعد کارهای رسول را هم بقیه بچه ها انجام دادند .. ●کم کم بچه ها به رسول شک کردند ، یک شب چفیه را از پای راستش باز کردند و بستند به پای چپش . صبح بلند شد ، راه افتاد ، پای چپش لنگید ! سنگر از خنده بچه ها رفت روی هوا !! تا میخورد زدنش و مجبورش کردن تا یه هفته کارای سنگر رو انجام بده . 😂😂😂 ●خیلی شوخ بود ، همیشه به بچه ها روحیه می داد ، اصلا بدون رسول خوش نمی گذشت.
😃 پدر و مادرم میگفتند: بچه ای و نمیگذاشتند بروم جبهه. یک روز که شنیدم بسیج اعزام نیرو دارد، لباس های صغری ، خواهرم، را روی لباس هایم پوشیدم و سطل آب را برداشتم و به بهانه ی آوردن آب از چشمه زدم بیرون. پدرم که گوسفند ها را از صحرا می آورد داد زد: صغری کجا؟ برای اینکه نفهمد سیف الله هستم، سطل آب را بلند کردم که یعنی میروم آب بیاورم. خلاصه رفتم و از جبهه لباس ها را با یک نامه پست کردم. یکبار پدرم آمده بود و از شهر به پادگان تلفن کرد. از پشت تلفن به من گفت: بنی صدر وای به حالت! مگه دستم بهت نرسه.
😂اینطوری لو رفت...!😂 ⭕️دو تا از بچه‌هاے گردان، غولـے را همراه خودشان آورده بودند و ‌هاے هاے مـے‌خندیدند. گفتم: «این ڪیـھ؟» ↭😳 گفتنـد: «عـراقـے» ↫😁 گفتـم: «چطورے اسیرش ڪردید؟» ⇤😎 مـے‌خندیدنـد ⇜ 😂 . گفتنـد: «از شبــ🌙 عملیاتــ پنهـان شـده بـود. تشنگـےفشار آورده بـا لبـاس بسیجـے‌هـا آمـده ایستگـاه صلواتـے شربتــ گرفتـھ بـود.╉😎😂╉ پـول داده بـود!» اینطورے لـو رفتـه بـود┿😎😁┿ بچـھ هـا هنـوز مـے‌خندیدند.┆⭕️┆
··|🗣😂|·· 😁 شب عملیات بود . حاج اسماعیل حق گو به علی مسگری گفت: ببین تیربارچی چه ذکری میگه 🤨که اینطور استوار جلوی تیرو ترکش ایستاده و اصلا ترسی به دلش راه نمیده . 😟✌️🏻 نزدیک تیر باچی شد و دید داره با خودش زمزمه میکنه : دِرِن ، دِرِن ، دِرِن ،...(آهنگ پلنگ صورتی!) 😂😂😂 معلوم بود این آدم قبلا ذکرشو گفته که در مقابل دشمن این گونه شادمانه مرگ رو به بازی گرفته 😎✌️🏻 😂😂😂 ❁| |❁
فرق بی سیم ها روزی سر کلاس آموزش مخابرات فرق بی سیم «اسلسون» را با بي سيم «پی آر سی» از بچه‌ها پرسیدم.🙂 یکی از بسیجی‌های نیشابوری دستش را بلند کرد،☝🏼️ گفت: « مو وَر گویم؟» با خنده بهش گفتم: «وَر گو. »😄 گفت: «اسلسون اول بیق بیق مِنه، بعد فیش فیش منه. ولی پی آر سی از همو اول فیش فیش مِنه.» کلاس آموزشی از صدای خنده بچه‌ها رفت رو هوا.😂😂
😂 دستور بود هیچ کس بالای ۸۰ کیلومتر سرعت ، حق ندارد رانندگی کند! یک شب داشتم می آمدم که یکی کنار جاده ،دست تکان داد نگه داشتم سوار شد ، گاز دادم و راه افتادم من با سرعت می راندم و با هم حرف می زدیم! گفت: شنیدم فرمانده لشکرتون دستور داده تند نرید! راست میگن؟! گفتم:فرمانده گفته! زدم دنده چهار و ادامه دادم: اینم به سلامتی فرمانده باحالمان!! مسیرمان تا نزدیکی واحد ما یکی بود؛ پیاده که شد ، دیدم خیلی تحویلش می گیرند!! پرسیدم:کی هستی تو مگه؟! گفت:همون که به افتخارش زدی دنده چهار ...❤️😂 🕊
🍃🕊🌸 😂🤣 *رزمنده اے توے جبهہ بےسیم* *میزنہ میگہ۵۰۰۰ تا عراقے* *دستگیر ڪردم بیاید تا بیاریمشون* *میگن خودت بیار* *میگہ نه شما بیاین داداش* *اینا نمیذارن بیام😅🤦🏻‍♂* 🪴 📿*
|🌦| عازم جبهه بودم. یکے از دوستانم براے اولین بار بود که به جبہه مے آمد. مادرش براے بدرقه ے او آمده بود. خیلے قربان صدقه اش مے رفت و دائم به دشمن ناله و نفرین مے کرد! به او گفتم: « مادر شما دیگه بر گردید فقط دعا کنید ما شہید بشیم. دعاے مادر زود مستجاب مے شود😇❤️» او در جواب گفت:« خدا نکنه مادر، الہۍ صد سال زیر سایه ے پدر و مادرت زنده بمونے.. الہۍ که صدام شہید بشه که اینجور بچه هاے مردم رو به کشتن مے ده!» _ بله😅😂 🌱 🥀
4.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این دیگه چه دعاییه؟؟؟😳 الهی نه آمین 😂🤣 📸¦↫" ✨¦↫"
"چفیه" یه بسیجی رو از دستش قاپیدن؛ داد میزد: آهــای... سفره، حوله، لحاف، زیرانداز، روانداز، دستمال، ماسک، کلاه، کمربند، جانماز، سایه‌بون، کفن، باندِزخم، تور ماهی‌گیریم ... هــمـه رو بُردن !!😂😂😂 ، که دار و ندارشون، همون یک "چفیه" بود، صلوات...😘
یکی به این اَخوی‌ها بگه یعنی جلسه امتحانه..!!!! 🙄 اون نفر آخرم معلوم نیست برگه‌اش رو داره نشون کی می‌ده👆🤣 نام اثر: وقتی مراقب سرش رو می‌چرخونه😅
🖍🖌🖍 🖌رفیقی داشتیم که در کربلای ۴، کربلایی شد.🥲 🖍یک روز بین دو نماز سخنرانی می‌کرد و می‌گفت: 🗣 به یاد خدا باشید و در نماز حضور قلب🫀 داشته باشید و چیزی شما را به خود مشغول نکند. مثلا نگید این‌ مهر نماز 📿چرا گرده؟! یا چرا این رنگیه؟!😟 🖌گذشت و گذشت، بعد از مدتی اورا که دیدم به سمتش رفتم و گفتم: خدا شهیدت کنه تا الآن تو نماز به فکر همه چیز بودم به جز این چندتا، الآن اینا هم بهش اضافه شده...😖🤣 🖌🖍🖌