eitaa logo
ارشيو ،زندگينامه شهداي نيرو ويژه صابرين
76 دنبال‌کننده
204 عکس
38 ویدیو
10 فایل
ارتباط @Hamadani_52
مشاهده در ایتا
دانلود
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🕊🌹 ۵ 💠او صابرین را انتخاب کرد🔅 بدجور گرفته بود، روح الله خیلی داشت خیلی سخت کوش بود دوست داشت همه چیز را یاد بگیرد دوره رزمی را رفته بود. بدنش به قدری بود که تنه های درخت که نهال بودند را وقتی میزدی پشتش می‌شکست. اسکیت را هم گذرانده بود را هم که وارد بود و با آن می‌کرد بعد از آموزش در نیروی وقتی قرار شد تقسیم شویم، رفت گردان و این هم از شجاعت و بود. سخت ترین جا را برای خدمت کرد چندین سال بود که تهران بود و از خانواده اش دور بود. هر وقت خیلی ساده و بی ادعا با همه می‌کرد به پدر و مادرش احترام می‌گذاشت، خب ما شمالی هستیم و شالیکاری می‌کنیم کار شالیکاری هم می‌دانید است ما کار خودمان را به سختی می‌دادیم اما پس از کمک به خانواده‌اش به زمینهای دیگر هم می‌رفت و به کمک می‌کرد و برای همین در روستای (پاشا کلا سوادکوه) خیلی در بین مردم بود.💞 ✨✨✨🕊🕊🌹🌹 که در لحظه شهادت لباس تنش بوده🇮🇷 که برای ثبت نام به سپاه مراجعه کردیم یک دیگر به نام سید نیز با ما بود که با هم بودیم آن دوتا رفیق 🕊🕊 و من تنها ماندم من که شهادت نداشتم اما امیدوارم شهادت همان که به روح الله عزیز دادم به بوده باشد.😭 ⏹ در کوی نیک نامان مارا گذر ندادند،،،،، التماس دعای شهادت🌹 روحمان بایادشان شاد🍃
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈ 🌹•°°•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🕊🌹 ۱ سید مرتضی در مراسم وداع با پیکر شهید ،🕊🌹 با لحنی از این شهید بزرگوار مدافع حرم با نام « » یاد کرد و اظهار کرد: بار است که همدان بدون آقا رضا می‌آیم؛😭 من به آقا رضا مثل پدر و پسر بود.💞 با بیان اینکه این شهیدان شدند و در سخت‌ترین شرایط، از امتحان بیرون آمدند، افزود: این افراد بودند و در هیچ شرایطی تحمل خود را از ندادند. اداره عملیات زمینی ستاد کل سپاه پاسداران با اشاره به اینکه این بزرگوار در عملیاتی که انجام شد، دشمن را در کمین انداخته بود، کرد: شهید زارع تا صبح در خط به نیروها می‌داد و به همین دلیل دشمن نسبت به او کینه داشت. وی با بیان اینکه آقا مرد روزهای سخت بود، ادامه داد: آقا رضا از مردهای جمهوری اسلامی بود و برای همه به ویژه الگو بود. ✍️باتوکل بر خداوند متعال ویاری شهدا ،سردار سرافراز سپاه اسلام ،شهید مدافع حریم ال الله ،فرمانده دلها حاج ،عزیز ،که خود صاحب این کانال می باشد ،ولی تا شهدای دیگر صابرین معرفی نشدند ،میلی برای معرفی خود نداشته است، درروزهای اتی به تشریح پر ازعشق این دلاور مرد می پردازیم، به امیدگوشه چشمی بر محبان شهدا ،وجاماندگان از غافله عشق🕊🌹 ⏮ادامه دارد،،،
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🕊🌹 🌟 زندگینامه 🔹بخش دوم🔹 :وقتي با هم صحبت مي‌كرديم انگار خودش مي‌دانست مي‌شود، صحبت‌هايش بوي دوباره نمي‌داد.» برادر شهيد ميردوستي از ماجراي لباس‌هاي كه در محل كار براي عزاداري‌ سالار شهيدان به آنها داده بودند، مي‌گويد: «‌آن روز به من لباسي با نام ابا (ع) رسيد و به محمدحسين با نام يا (ع)، كه اتفاقاً آن روز در اتوبوس و به هنگام شهادت به داشت. انگار از همان لحظه خدا محمدحسين را كرده بودتا روز شهيد شود.» شهداي واسطه ديدار دوباره‌مان شدند «سيد قاسم ميردوستي» از خبر شهيد شدن برادر تا تشييع پيكرش مي‌گويد: «چند روز طول كشيد تا پيكر برادرم بيايد، با پسر عمه‌ام رفتيم به پایگاه بسيج شهيد محلاتي و محمدحسين را چسبانديم در محل شهداي گمنام و دست به دعا بردم آنها را كردم تا پيكر برادرم را به ما ، فرداي آن روز پيكر را تحويل گرفتيم و با همراهي مردم خوب منطقه و دوستان به خاك سپرديم.» خاطره دوران كودكي برادر شهيد خاطره‌اي از سال‌هاي دور مي‌گويد. از دوران كودكي محمدحسين كه در ايام محرم به دنبال وي به هيئت عزاداري مي‌آمد: «‌يك روز خاطرم هست در هيئت محله سابقمان در محله نبرد كه از بچگي پاي ثابت آن بوديم، و مداحي سالار شهيدان انجام مي‌شد كه قاعدتاً اين روضه‌خواني از ريتمي خاص پيروي مي‌كند. محمدحسين در گوشه‌ای داشت خارج از ريتم سينه مي‌زد. يادم هست با او حتي جر و بحث كردم و اشتباهش را تذكر دادم و گفتم ريتم را رعايت نمي‌كند، اما حالا كه فكر مي‌كنم مي‌بينم او كه خارج از ريتم و نظم به امام حسين(ع) عزاداري كرد شد و به شهادت رسيد و من ماندم. سيد قاسم ميردوستي سخنش را اين‌طور به پايان مي‌رساند كه درست است برادرم رفته و در سيدالشهدا(ع) رو سپيد است. اما راهش ادامه دارد. دارد 🌹یادگاه شهدای صابرین🌹