┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_احمد_مایلی✨🌹
#گردان_هوایی_یگان_صابرین✨
#زندگینامه
☄️بخش دوم☄️
*فارس: چرا به خواستگاری او جواب مثبت دادید؟ زمانی که با هم صحبت کردید چه خواستههایی از یکدیگر داشتید؟
#همسر شهید: میخواستم #ساده زندگی کنم. همسری میخواستم که #نمازش ترک نشود و #اخلاق خوبی داشته باشد و او همه این ویژگیها را داشت. هرچه گفتم ایشان پذیرفت و هر شرایطی او مطرح کرد، من پذیرفتم.
*فارس: اولین خانه ای که در آن ساکن شدید به یاد دارید؟
همسر شهید: منزل مادر شوهرم ساکن شدیم. یک سال با آنها زندگی کردم و بعدها که برادرشوهرم ازدواج کرد از آنها جدا شدیم. 3، 4 سال هم در خانه شهید #بهروز صبوری زندگی کردیم که خانوادهاش الان تنها یک کوچه با ما فاصله دارند. سال 63دختر بزرگم در همین خانه بدنیا آمد.
احمد و شهید صبوری با هم #دوست بودند و زمانی که در منزلشان ساکن شدیم #مفقود الاثر بود و خبری از زنده بودن یا اسارتش نیاورده بودند. حدود 30 سال بعد #پیکرش را آوردند و حالا مزارشان در حیاط امام زاده حسن(ع) کنار #هم است. خلاصه پس از این مدت باز برگشتیم در خانه پدر شوهرم با این تفاوت که #خودشان از آن خانه رفته بودند.🕊🕊🌹
ادامه دارد.....
—------------------------