┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_سجاد_طاهر_نیا 🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۱
نام:سجاد
نام خانوادگی:طاهرنیا
تولد:۲۳مرداد۱۳۶۴
متولد:شهر رشت
شهادت:۱آبان ۱۳۹۴(مصادف با تاسوعای حسینی🕊🌹
✨✨✨✨🍃🌱
در خانواده #مذهبی و ولایی چشم به جهان گشودفرزند وسطی خانواده بود
یک خواهر بزرگتر ویک برادر کوچیکتراز خودش داشت
ازهمان کودکی #علاقه ی زیادی به خواهرش زهرا داشت
بعد از گرفتن #دیپلم
خانواده اش اصرار داشتن که دانشگاه برودولی چون خود را با محیط دانشگاه زیاد سازگارنمیدید و#تمایلی برای رفتن به دانشگاه نداشت
و چون #پدربزرگوارش پاسدار بود
#تصمیم گرفت سرباز امام زمان بشود🇮🇷
سال 82 #سپاه گیلان پذیرش شد و برای آموزش به #همدان رفت
عضونیروویژه سپاه #صابرین بودو محل کارش تهران بود بعد هم تصمیم گرفت در#قم ادامه تحصیل بدهد🌱
با خواهر یکی از دوستانش که همکار هم بودند #ازدواج کرد...همسر ایشان اصالتا شمالی بودند اما #ساکن قم...و ایشان هم باعلاقه زیاد به حضرت #معصومه(س) ساکن قم شدند...✨
#حاصل این ازدواج هم #دختری به نام فاطمه رقیه و #پسری به اسم #محمدحسین می باشد
⏮ادامه دارد،،،
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈ 🌹•°°•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_رضا_الوانی🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۳✨
#همسرگرامی شهید مدافع حرم #محمدرضاالوانی:
💢دست به دامان شهدا شد تا دستش را گرفتند🕊🌹
✨✨✨✨✨🍃🌹
صحبتهای سرکارخانم #فتحی همسر شهید مدافع حرم محمدرضا الوانی با بغضها و #اشکهایی همراه بود و من مات و مبهوت نمیدانستم چه پاسخی به ایشان بدهم تا کمی #آرامشان کنم. 😔
روایت #زینبگونه همسران شهدا از لحظات شهادت همسرانشان دلی #پرتوان میخواهد.(اللهم الصابرین)
به گزارش گروه رسانه های #خبرگزاری تسنیم،
شماره منزل #شهید محمدرضا الوانی که به دستم رسید، تماس گرفتم. کمی طول کشید تا پاسخ تماس داده شود. خانمی آن طرف خط با حالتی سراسیمه و نفس نفس زنان جوابم را داد. بعد از سلام و احوالپرسی، خطاب به من گفت: امروز بعد از چند روز که از #شهادت رضا میگذرد تصادفی به خانه آمدم. کلید را که به قفل در انداختم صدای گوشی را شنیدم، سراسیمه در را باز کردم به #گمان اینکه « #رضای من پشت خط است»
که نبود...😭
صحبتهای خانم فتحی همسر شهید مدافع حرم محمدرضا الوانی با #بغضها و اشکهایی همراه بود و من مات و مبهوت نمیدانستم چه پاسخی به ایشان بدهم تا کمی آرامشان کنم. #روایت زینبگونه همسران شهدا از لحظات شهادت همسرانشان دلی پرتوان میخواهد. آنها را که در یک خط #قرار میدهم میبینم همهشان از قبیله #زینبیون هستند. زنانی که آرزو دارند #عمه سادات اذن بدهد تا حتی فرزندانشان هم مدافع حرم شوند تا شاید #اسلحهای در جبهه مقاومت اسلامی بر #زمین نماند.
ادامه دارد⏮
✍️همسرانی از جنس #صابرین
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈ 🌹•°°•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_رضا_الوانی🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۴
،،،⏪❓برای آنهایی که لباس رزم و نظام بر تن دارند، احتمال #شهادت و هر اتفاقی دیگر در ذهن تداعی میشود. ابتدای آشناییتان #نگران شهادت همسر آیندهتان نشدید؟❓
✨✨✨🍃🌹
پیش از اینکه من با آقا رضا صحبت کنم خواهرشان که واسطه وصلتمان بود به من گفتند آقا رضا #شهیدزنده است!❗️
و شما قرار است با یک شهید زنده #وصلت کنید. وقتی آقا رضا به خواستگاری آمد در همان صحبتهای اولیه به من گفت 13 تا از #بهترین دوستان من شهید شدهاند ما هم در خط #پرواز هستیم.🕊 من این راه را با تمام وجود #پذیرفتم و اگر شما هم این مسیر را میپذیرید، یا علی و گرنه من به دنبال کسی هستم که هم همسرم باشد و هم #همسنگر من. من هم در پاسخ ایشان گفتم من به این طرز تفکر و عقیده #افتخار میکنم. این نوع نگاه با توجه به شرایط کنونی که در آن زندگی میکنیم، بسیار ارزشمند است و من به #شخصیتی چون شما افتخار میکنم. در حقیقت دوست دارم با صاحب این طرز تفکر ازدواج کنم چراکه همه فکر و ذکر خودم هم همین #مسائل است. اما حیف که برای ما زنان جهاد تعریف دیگری دارد و تنها با #همراهی و همسنگری با شما به منصه ظهور خواهد رسید.🕊🌹
آن روزها که من و آقا رضا با هم آشنا شدیم سال 1393 بود. او 32 سال داشت و اوضاع و احوال سوریه هم #بحرانی بود. خوب به یاد دارم که مراسم عقد ما به خاطر #مأموریتهای آقا رضا در سوریه به تأخیر افتاد. قرار بود در روز عید #غدیر عقد کنیم که در نهایت 3 روز بعد از عیدغدیر یعنی در روز 4 مهر ماه سال 1393 مراسم عقد و ازدواجمان #برگزار شد. وقتی عقد ما به خاطر حضور رضا در سوریه و دفاع از حرم #حضرت_زینب (س) به تأخیر افتاد دوستانم به شوخی میگفتند آقا رضا میخواهد به تو ثابت کند آنقدر به #اعتقادات و کارش تعهد دارد که مراسم ازدواج خود را هم به #خاطر حضرت زینب (س) و اهل بیت (ع) به عقب انداخته است. زندگی مشترک من و آقا رضا به دو سال هم نرسید و حاصل این زندگی #محمدقاسم یک سال و سه ماهه است.😔
اللهم الصابرین✨
همسنگرانی از جنس #صابرین🌴
✍️ادامه دارد،،
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈ 🌹•°°•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_رضا_الوانی🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۵
نام #محمدقاسم را هم خودش برای فرزندمان انتخاب کرد. ابتدا قرار بود اسم ایشان را محمد یا علی بگذاریم. #رضا گفت انشاءالله تا زمان به دنیا آمدن بچه، ببینیم چه اتفاقی پیش میآید. اما گویی قبل از ازدواج ما یکی از همرزمان و دوستانش به نام #قاسم_قریب به شهادت رسید.🌹
آقا رضا خیلی به ایشان ارادت داشت و بعد از شهادت این دوستش نام #محمدقاسم را برای فرزندمان انتخاب کرد. گفت من این نام را به عشق #دوست شهیدم، محمدقاسم انتخاب کردم.❣️
❓پس از همان ابتدای همراهی میدانستید با یک #مدافع حرم وصلت میکنید؟❓
✨✨✨✨🍃🌹
#بله. زمانی که من با ایشان ازدواج کردم #بارها به سوریه اعزام شده بود. هر بار هم بعد از یک دوره 45 روزه بازمیگشت و کمی بعد راهی میشد. در این مدت تعدادی از #بهترین دوستانش به شهادت رسیده بودند🕊🕊
اما ایشان هرگز در جلوی چشمان من بیتابی دوستانش را نکرد و خم به ابرو نیاورد. البته در #وصیتنامهاش نوشته بود: «چقدر از داغ برادرانم #سوختم و دلتنگ #لقایشان هستم» من تا یک هفته قبل از آخرین اعزام هم اشک آقا رضا را ندیده بودم. تا اینکه یک روز به #زیارت قبور شهدا رفتیم و آنجا آقا رضا بیتابی کرد.🕊🌹
ادامه دارد⏮
همسرانی از جنس #صابرین🌴
⏮ادامه دارد،،،
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈ 🌹•°°•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_رضا_الوانی🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۶
❓مگر در گلزار شهدا چه اتفاقی افتاد؟❓
⏮،،،همسربزرگوارشهید:↪️
یک هفته قبل از آخرین #اعزامشان برای اینکه فراغت و تفریحی باشد به شمال رفتیم. در آنجا به #گلزار شهدا رفتیم. آقارضا سر مزار #تکتک شهدای مدافع حرم و شهدای #صابرین رفت 🕊🌹
و با آنها صحبت میکرد و از تکتک آنها #التماس دعا داشت. وقتی سرمزار شهدا میرفتیم رضا خاطرات آنها را برایم روایت میکرد و از شاخصههای #اخلاقیشان صحبت میکرد.
همه شهدا را #زیارت کردیم تنها سرمزار شهید روحالله #عمادی نتوانستیم برویم.
اما وقتی سرمزار شهید مدافع حرم #سجادطاهرنیا رفتیم، تازه متوجه عمق فاجعه شدم که آقا رضا چقدر #داغدار هستند و چه سینه سوختهای دارند.💔😭
رضا بعد از خواندن فاتحه به سجده افتادند و بلند #گریه کرد. وقتی صدای گریه ایشان را شنیدم از آنجا رفتم تا ایشان راحت باشند. رضا با سجاد #درددل میکرد و من فکر میکنم همانجا بود که همسرم برات #بهشتی شدنشان را گرفت.🕊
بعد از شهادت سجاد گویی رضا قد خم کرده باشد. نگاه رضا به شهدا نگاهی #ملتمسانه بود. مشاهده حال و هوای آقا رضا نشان از این داشت که ایشان میدانست دیگر وقت #آسمانی شدنش رسیده است و در نهایت به #عشقش رسید. 🕊🌹
⏮ادامه دارد،،،
✍️همسرانی از جنس #صابرین
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈ 🌹•°°•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_رضا_الوانی🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۷
❓تصور میکردید #همسر شهید مدافع حرم شوید؟ خودتان را با آن شرایط هماهنگ کردید؟❗️
✨✨✨✨✨🕊🌹
⏮،،،همسرگرامی شهید:
#شهادت ایشان همیشه در ذهن من تداعی میشد اما هرگز به شرایطی که امروز و بعد از #شهادت رضا در آن قرار گرفتهام فکر نمیکردم. من به موارد #اخروی آن میاندیشیدم. امروز که #افتخار همسری شهید مدافع حرم نصیب من شده است،🌹 خوب فکر میکنم و میدانم #شرایط دشواری پیش رو دارم. باید صبر #زینبی پیشه کنم و از خدا و اهل بیت (ع) امداد میجویم که بتوانم غم دوری و فراق ایشان را #تاب بیاورم.✨
وقتی با آقا رضا برنامه تلویزیونی مدافعان حرم را نگاه میکردیم، #متوجه حالت غبطه و حسرت درس نگاهشان میشدم. انگار میگفت پس من کی؟!⁉️
بعد رو به من میکرد و میگفت:
خانم شما هم باید #اینگونه (مثل همسران شهدا) صحبت کنید. من ناراحت میشدم. رضا میگفت: من فکر میکردم شما دیگر پخته شدهای انگار هنوز آمادگی پیدا نکردی. این همه #میگویی «بابیانت و امی» این همه میگویی «انی سلمً لمن سالمکم»، پس اینها شعار بود. #امروز دیگر زمان این رسیده که اهل عمل باشی. شوخی نیست. اهل بیت (ع) که از ما تنها شعار خالی نمیخواهند. باید در راه #تحقق بند بند زیارت #عاشورا جان بدهیم، خون بدهیم. این حرفهای آقا رضا به خوبی به من #میفهماند که این رفتن را دیگر بازگشتی نیست.🕊
محمدرضا در سجده آخر نمازهایش همواره این دعا را #میخواندند که «اللهم اخرجنی حب الدنیا من قلوبنا و زدنی قلوبنا محبه امیرالمومنین(ع)» رضا میگفت اگر میخواهی #پرواز کنی باید دل بکنی از دنیا و همه تعلقاتش. تا دل نکنی نمیتوانی پرواز کنی و باید راه #درست را برگزینی. ذکر رکوع نمازهای همسرم این بود: «یا هادی اهدنا صراط المستقیم» ✨و من میدانستم «اللهم الرزقنا توفیق شهادت فی سبیلک»های همسرم در #قنوت نمازهایش شهادتش را قطعی خواهد کرد.🕊🌹
⏮ادامه دارد،،،
✍️همسرانی ازجنس #صابرین🌟
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈ 🌹•°°•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_حسین_جمالی🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۳
وی پس از گذراندن مراحل گزینش به عنوان سهمیه گروه توپخانه۵۶ یونس(ع) جذب و جهت فراگیری آموزش های مورد نیاز وارد #دانشگاه امام حسین (ع) سپاه تهران شد. #شهید بزرگوار در حین گذراندن دوران تحصیلی به علت علاقه وافر به #تیپ ویژه #صابرین #نزسا تهران ملحق شد . بعد از پایان دوران تحصیلی اقدام به گذراندن دوره های تخصصی رزمی جهت رویارویی با دشمنان در صحنه نبردرا فرا گرفت. این #شهید بزرگوار در جریان درگیری در #شمال غرب با #گروهک پژاک از ناحیه پا مورد #اصابت ترکش قرار گرفتند و به درجه رفیع جانبازی نائل گردید. این #شهید بزگوار آن قدر از دنیا و وابستگی های آن دل کنده بود که جانبازی خود را #مخفی نگه داشت چون معتقد بود ارزش #جانبازی در مخفی بودن آن است . عشق به خدا ، اهل بیت ، مقام معظم رهبری و دفاع از اسلام پای #شهید را به حضور در عملیات های مختلف در غرب، شمال غرب، جنوب #شرق کشور وکشورهای #عراق و #سوریه بازکرده بود .
⏮ادامه دارد،،
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈ 🌹•°°•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_محمدمهدی_ایثاری🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۱
🍃معرفی #شهید
نام و نام خانوادگی : #محمد_مهدی_ایثاری
نام پدر :محمد علی
تاریخ تولد :۱۳۶۴/۰۲/۲۴
محل تولد :دیباج
شغل :پاسدار
وضعیت تاهل :مجرد
مسئولیت :نیروهای #صابرین -آموزشی
سن :۲۳ سال
خانواده چند شهید :یک #شهید
🌹شناسنامه #شهادت
تاریخ شهادت :۱۳۸۷/۰۳/۲۳
محل شهادت :تهران
نام عملیات :
موضوع شهادت :پشت جبهه
نحوه شهادت :سقوط از کایت موتوردار - پادگان آموزشی
شناسنامه تدفین
کشور :ایران
استان :سمنان
شهر :دامغان
روستا :قلعه
تاریخ تدفین :
گلزار :گلزار #شهدای دیباج
📩زندگی نامه شهید
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
شهید محمد مهدی ایثاری بیستوچهارم اردیبهشت شصتوچهار در دیباج، منطقۀ شمالی دامغان، در خانوادهای #مهربان و صمیمی، فرزند پسری متولد شد. پدر خانواده نامش را #محمد_مهدی گذاشت تا در سایۀ آل طاها و امام زمانش سربازی کند و دنیایی #پرامید و آیندهای آباد برای خود و مردمانش رقم بزند.
محمدمهدی در چنین شرایطی #رشد میکرد.
⏮ادامه دارد،،،
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈ 🌹•°°•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_روح_الله_نوزاد🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۱
🍃معرفی #شهید
تکاور پاسدار #شهید_روح الله_نوزاد🌹
محافظ سردار شهید علی شوشتری
تولد : ۱۳۶۴/۱/۱۸ - تبریز
شهادت : ۱۳۸۸/۷/۲۶ - در حادثه بمبگذاری منطقه پیشین ـ در حد فاصل شهرستانهای سرباز و چابهار
آرامگاه : گلزار #شهدای تبریز
🍃روح الله ۱۸ فروردین سال ۶۴ به دنیا آمد و به دلیل علاقه و ارادت خانواده اش به حضرت امام خمینی (ره) اسم وی را روحالله نامیده شد.💦🍃
روح الله نوزاد دوره دبستان را در دبستان #شهید حسین توانا ، دوره راهنمایی را در مدرسه شیخ شمس و متوسطه را در دبیرستان #ولایت گذراند و اغلب سالها شاگرد اول شناخته می شد.
#روح الله با جلب رضایت پدر ومادرش، به عنوان پاسدار به گردان صابرین تهران پیوست، و از همان اول آماده #شهادت بود و خوب می دانست که خدمت کردن در #صابرین آسان نیست.
⏮ادامه دارد،،،
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_ابوذر_امجدیان 🌹🕊
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۱۴
#ابوذر همچنین هیچگاه از یاد همنوعان غافل نمی شد با آنکه سن زیادی نداشت اما همیشه سعی می کرد تا حد امکان گره گشای مشکلات همنوعان و دوستان و آشنایان باشد. آن چيزي که براي او مطرح نبود خواب و خوراک و استراحت بود. هر زمان که براي ديدار #خانواده اش به روستا مي رفت، در آنجا لحظه اي از گره گشايي مشکلات و گرفتاري هاي مردم باز نمي ايستاد و دائماً در انديشه انجام خدمتي به #خلق الله بود. #ابوذر در خوش خلقی و برخورد نیک با همسایگان و اقوام زبانزد بود و همه او را دوست داشتند...
ابوذر در سال 1383 #مقطع دبيرستان را با موفقيت پشت سر گذاشت و پس از اخذ ديپلم با نمرات عالي در سال 1385 به استخدام سپاه پاسداران در آمد غريب به 3 سال در سپاه جوانرود خدمت كرده وبعداز آن عضو نيروهاي #يگان #ويژه #صابرين سپاه تهران شد .
⏮ادامه دارد،،،
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈ 🌹•°°•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_فرشاد_شفیع_پور 🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۳
🔸سردار سرتیپ دوم پاسدار شهید فرشاد (مهدی) شفیع پور
این 🕊شهید والا مقام ضمن اینکه از نظر اطلاعاتی توان بسیاری داشتند #معلم خوبی نیز در موضوعات اطلاعاتی بودند در همین رابطه خاطره ای رو بیان می کنیم از آموزش اطلاعاتی این شهید:
🔸در دوره یکم #صابرین بزرگترین ستون کشی تاریخ نیروهای مسلح ایران (قبل یا بعد انقلاب) توسط صابرین به ارتفاعات توچال انجام شد.
در این ستون کشی شهید #شفیع پور و جناب سرهنگ (و.ج) که مسئولیت بخشی از مربیگری و آموزش نیروهای دوره یکم صابرین رو به عهده داشتند سعی می کند درس اطلاعاتی و فراموش نشدنی خاصی رو به بچه های صابرین بدهند.
🔸به همین جهت این دو عزیز ضمن پوشیدن لباس مبدل زنانه ، اقدام به جلب نظر نیروها می کنند و با اینکار بدنبال فریب نیروها و بهم خوردن #تمرکز شان در انجام ماموریتهای محموله شان می شوند .
🔸 این جریان دقایقی طول کشید که ناگهان این دو عزیز از زیر مانتو های خودشون #سلاح کلاشینکف را بیرون آوردند و همه بچه ها را با تیر مشقی دقایقی به رگبار می بندند !
🔸و همه بچه ها ناگهان زمین گیر میشوند و سپس این شهید به نزدیکی بچه ها می آیند و میگویند : ضد انقلاب در غرب همین گونه عمل میکند ...
و این #درسی شد برای هزار مطلب دیگر...
ادامه دارد◀️
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_محمد_ظهیری🌹🕊
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت_اول
🕊تکاورپاسدارستوان سوم #شهید_محمد_ظهیری درخانواده مذهبی در روز 10 بهمن ماه سال
68در محله منبع اب اهواز چشم به جهان گشود ،پدر وی جانباز ورزمنده 8 سال دفاع مقدس
پاسدار رمضان ظهیری است.#شهید فرزند سوم خانواده بودند که دوران دبیرستان خود را در
هنرستان شوراب در رشته ی کامپیوتر تحصیل نمودند وعضو کانون پرورشی هنری مسجد
سیدالشهدا ع بودند که در سال 87 به عضویت سپاه پاسداران یگان تکاور #صابرین تهران
در امدند که چند سالی در تهران به انجام وظیفه مشغول بودند سپس به یگان صابرین
تیپ #زرهی حضرت حجت کلانشهر اهواز منتقل و انجام خدمت میکردند.
🕊#شهید_محمد_ظهیری در عملیات های نبرد با پژاک در شمال غرب (قلعه های جاسوسان)
⏮ادامه دارد...