متکربین متواضع و متواضعین متکبر.
چند وقتی است دارم به این فکر میکنم. ماها که این همه توصیه شدیم به تواضع. پشت #تواضع مان داریم یک شیطان با هفت هزار سال عبادت پرورش میدهیم. این وقتی خودش را نشان میدهد که شغل ما هم شبیه یک #شهید شود. فقط شهید. همه تلاش میکنند برای اینکه عقاب حریص نفسانی و #تکبر پنهان خودشان را حفاظت و تغذیه کنند یک جوری شبیه آن شهید شوند. چگونه میتوان از این آفت در امان ماند. مثلا اگر او فوتبال بازی میکرده #فوتبال بازی کنند یا اگر در #سپاه بوده به سپاه بروند غافل از اینکه علت اصلی یک شهید آخوند شدنش یا سپاهی شدنش نیست. بلکه مهار شهواتش است. مشابه این صفت بعضی آخوند ها مخصوصا سادات تا لباس روحانیت میپوشند فکر میکنند امام خمینی شده اند.
خیلی ها را دیدم که در رفتار #برنامه_نویسی به ظاهر متکبر بودند ولی هر چه گفتند که حق بود و ایشان شنیدند اجرا کردند
آما کسانی هم دیدم که خیلی در ظاهر رفتار های متواضعانه از خویش در میکردند اما حرف حق به گوششان نرفت. دلیل مستند اثبات ولی آخرش انکار.
خیلی شبیه داستان شیطان است. شیطان از مقریبن آسمان هفتم شد
#شیطان در برابر حق تکبر کرد
#قیاس کرد
قیاس بزرگترین پرتگاه مومن است.
برای همین #اجتهاد و #فقه و منطق و #علم #فلسفه به ما یاد میدهد که چگونه از قیاس فاصله بگیریم
درباره ی کلمات.
فرض کنید #کلمات مبنای این جهان است.
مبنای کل خلقت.
و کل آفرینش.
من و شما از آن چقدر استفاده میکنیم؟
با این فرض #علم_اسما مبنای همه علوم است.
و میتواند امتحان خلقت انسان باشد.
#خدا جواب فرشته ها را برای #فلسفه خلقت انسان با امتحان و کوییز علم اسما تفهیم میکند.
#امام کسی است که #امیر_بیان است.
خدا علم اسما را چگونه و در چه مدت تعلیم داد؟
انسان چگونه و با چه کیفیت انبیهم؟ باسما؟ فرشتگان چگونه پی به جهل یا ضعف خود بردند؟
#روایت_انسان