شهید اسماعیل فرجوانی: ❣ #خاطره_یک_عکس ✍ بنده توفیق داشتم مدت زمانی با شهیدحاج اسماعیل فرجوانی در بسیج همکاری و رفاقت نزدیکی داشته باشم ، ولی شهید ابراهیم را نمی شناختم تا اینکه در اوایل پاییز سال ۶۰ زمانی که در خدمت شهید اسماعیل فرجوانی، اردوگاه ابولعباس راه اندازی کردیم. ✍ دوره سه روزه ای بود که شهید فرمودند :"برادری دارم نوجوان است و برای اینکه جذب بسیج شود، اگر اجازه داده شود او را یک دوره بیاورم اردو. با درخواست ایشان موافقت شد. ✍در دوره آخر خدمت شهید ابراهیم رسیدیم آنجا بود که برای اولین بار ایشان را دیدم که نوجوانی با ادب و آرام است. هر بار که کلاسها تمام می شد و به بچه هااستراحت داده می شد می آمد کنار اسماعیل برادرش. من که همیشه دوربین ۱۱۰ کوچکی همراه داشتم و صحنه های ناب را شکار می کردم، دو برادر را دو طرف عکس حضرت امام نشاندم و عکس یادگاری گرفتم و هیچ وقت درخاطرم نمی گنجید که امروز و نبود این دو عزیز را؛ ✍ آری اردو تمام شد و بعد از چند روز برای عملیات طریق القدس از مساجد نیرو جذب شد . ✍ یک روزصبح که شهید اسماعیل از منزل آمدند به محل کار که واقع در بسیج منطقه در باشگاه استادان در باغ معین بود، گفت که ابراهیم از طریق مسجد اعزام شده است. بله او با کمترین زمان متحول شده بود و به جرگه شهدا پیوست. برای شادی روح امام شهدا و شهدا #صلوات 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1