هاله ای از نور،
آرام آرام پیش می آمدند و
زمین زیر پایشان از تواضع،
مثل حریر نرم می شد.
عده ای سایه نشین،
که همیشه در تاریکی به سر برده بودند،
گویی قصد مقابله با نور دارند؛
با صلیب های به ظاهر آراسته،
با ناآرامیِ تمام و با گیسوان چلیپایی،
بازی می کردند و تمام ذهنشان
سرشار از شکّ بود؛
شکّ به آن چه در دست و دلشان بود.
امّا آنان که در هاله ای از نور پیش می آمدند،
تبلور وجودشان مثل آب زلال و
صداقت حضورشان، مثل خورشید، آشکار بود.
هستی، چنان غرق تماشایشان بود که
انگار خداوند،
بهشت را به معرض تماشا گذاشته است.
تواضع خورشید در آسمان و
کُرنش خاک در زمین نشان می داد که
آن «پنج تن»، آیینه ی جمال الهی اند؛
برگزیدگان راستین خداوند در زمین.
و عنایت الهی،
آنان را زیر چتری از حمایت گرفته است.
عطر «کسای» حقیقت از وجودشان می تراوید
و نگاهشان آکنده از تبسّم مِهربانی بود.
#سیدعلیاصغر_موسوی
#روز_عید_مباهله_مبارک
╔═. ♡♡♡.══════╗
@saberin_shahid_ghafari1
╚══════. ♡♡♡.═╝