💠🍃
#شهید_علی_رضا_جعفرزاده
جوان بودم٬ سنم خیلی بالا نبود٬ بواسطه برادرم به گردان بلالی رفتم ٬ ماموریت آبادان بودم. در بین رزمندگان گردان یک نفر خیلی توجهم را جلب کرد .
جوان خوش برخورد و خنده رویی بود. در بین نماز از قرآن صحبت می کرد. برخوردش آدم را می گرفت٬ مرا تشویق به نماز شب کرد٬ احکامش را بمن آموخت٬ برخی اوقات نیمه شب مرا بیدار می کرد و به نماز شب می ایستادم.
٬ لحظات شیرین و خوبی بود ٬ راز و نیاز با خدا در آن لحظات مفهوم خوبی برایم داشت و از آن بیشتر آن جوان مرا مرید خود کرده بود. نامش علیرضا جعفرزاده بود.
راوی: شهریار رمضانی
🍃💠https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1