eitaa logo
❀' سَبڪ‌ِشُھَכآ '❀
1.9هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
3.4هزار ویدیو
141 فایل
•|به‌نامِ‌‌او|• «به فکرِ مثلِ شهدا مُردن نباش به فکرِ مثلِ شهدا زندگی کردن باش.» شهید‌ابراهیم‌هادی کپی❗️حلالت رفیق ولی برای شهادتمون دعا کن😊 شروع‌ما←¹⁰مهر¹⁴۰¹🍃 شروط🌸↓ @sabke_shohadaa_short کانال‌محفل‌هامون🌱↓ @mahfe_l کانال‌خدمات🌿↓ @ww0403
مشاهده در ایتا
دانلود
❀' سَبڪ‌ِشُھَכآ '❀
#شرح_و_تفسیر_دعای_عصر_غیبت #قسمت 7⃣1⃣ 👤 سیدبن طاووس می گوید؛ اگر عصر جمعه هیچ کار و عملی را انجام ن
8⃣1⃣ 💠 «الَّذی سَتَرْتَهُ عَنْ خَلْقِكَ» ❓(کدام ولیت؟) همان کسی که او را از خلقت مخفی کردی. 💠 «وَ بِاِذْنِكَ غٰابَ عَنْ بَرِیَّتِكَ ،وَ اَمْرَكَ یَنْتَظِرُ» و به اذن تو از آفریدگانت پنهان شده و فرمان تو را انتظار می کشد. (یعنی خود امام زمان (عج) هم منتظر است، که دستور الهی برسد، تا ظهور کند) 💠 «وَ اَنْتَ الْعٰالِمُ غَیْرَ الْمُعَلَّمِ» و تو دانای بدون معلم هستی. 💠 «بِالْوَقْتِ الَّذی فٖیهِ صَلاحُ اَمْرِ وَلِیِّكَ فِی الأِذْنِ لَهُ بِاِظْهٰارِ اَمْرِهِ..» به آن هنگامی که صلاح کار ولی امرت در آن است، در اجازه دادن به او برای آشکار ساختن حکومتش. 👌 یعنی، خدایا زمان ظهور را تو بهتر میدانی. تو بهتر از همه ی ما می دانی چه موقع زمان ظهور حضرت باید باشد. 💠 «وَ کَشْفِ سِتْرِهِ..» و برطرف نمودن پرده ی غیبتش. 🔰 «فَصَبِّرْنٖی عَلٰی ذٰلِكَ حَتَّیٰ لا اُحِبَّ تَعْجٖیلَ مٰا اَخَّرْتَ، وَ لا تَاْخٖیرَ مٰا عَجَّلْتَ..» و بعد می گوید؛ پس من را بر این حقیقت شکیبا گردان. (مرا کاری کن که به این حقیقت صبر کنم) 👈 اکنون فرازها را یکی یکی بررسی میکنیم، این فرازها از مهمترین قسمت های این دعا است؛👇👇 👌 «اَللَّهُمَّ فَثَبِّتْنٖی ع‍َلٰی دینِكَ» خدایا من را در دین خودت ثابت قدم بکن. 👤 زراره یکی از یاران با وفا و از اصحاب امام صادق (ع) (در علم حدیث خیلی مقام ایشان بالا است) پیش امام رفت و امام صادق از زمان غیبت برایش گفت، که مردم بی دین می شوند و.. زراره در دلش مقداری ترسید که نکند در آن زمان دینم را از دست بدهم؟ گفت یابن رسول الله من اگر آن زمان را درک کردم، چه کار کنم که بی دین نشوم؟ و امام هم آن دعای معروف «اَللّٰهُمَّ عَرِفْنٖی نَفْسَكَ» را به او گفت.👌 💽 برگرفته از فایل شماره (۲) 📖 شرح و تفسیر دعای عصر غیبت 🎤 استاد احسان عبادی ... ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾💚﴿ᚔᚓᚒᚑᚐ الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌♥️🤲 💚 ☘ ┄═❁🍃🪴🍃❁═┄ «سبک شهدا»♥️•𝑱𝒐𝒊𝒏⤹
انسان شناسی 56.mp3
12.06M
۵۶ آدمیزاد گاهی؛ 🌱 یک گیاه خوب و موفق است! گاهی یک حیوان خوب و موفق است! و حتی گاهی یک شی‌ء خوب و موفق است! ➕ آدمیزاد، فقــط در یک حالت، یک انسانِ خوب و موفق است! ـ کدام حالت ؟ ـ چگونه بفهمیم ما از کدام دسته‌ایم؟
1_2286423486.mp3
9.08M
مَن‌دُعآي‌فَرج‌میخوآنَم‌بیـآآقـا؎ِمَن! ♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷ ❪@sabkeshohadaa🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نماز سکوی پرواز 13.mp3
3.67M
13 🎧آنچه خواهید شنید؛👇 ❣صدای خدا رو می شنوی؟ داره عاشقانه و بیقرار، دعوتت می کنه! 📣حی...حی...حی الصلاه بدووو...من منتظرم! 💓گوش کن...صدای خدا میاد
❀' سَبڪ‌ِشُھَכآ '❀
. 🇮🇷《به نام او که یادش آرامش دلهاست》🤲 اسم تو مصطفاست🥺 🇮🇷زندگینامه #شهید مصطفی
. 🇮🇷《به نام او که یادش آرامش دلهاست》🤲 اسم تو مصطفاست🥺 🇮🇷زندگینامه مصطفی صدرزاده🌷 《قسمت سیزدهم 》 نشستم روی زمین و🕊 .... 🇮🇷زانوهایم را بغل کردم. سجاد هنوز به صفحهٔ نگاه می‌کرد. تصویر ثابت بود و عکس یک دشت پر از گل سرخ و دو تا . 🦋🦋 گفتم:" برو بگو آبجی من خیلی حساسه، دوست داره کسی که قصد داره باهاش کنه، خیلی آروم حرف بزنه، کم محلی و بی محلی هم نکنه، اهل باشه. با اخلاق و با ایمانم باشه."🌸 سجاد خندید:" سؤالای دستورى ت رو بنویس خانم . چار جوابی یا تشریحی. گفتم که می‌شم نامه بر!"🕊 مامان با سینی چای و شیرینی کیک یزدی وارد شد:" به دلم افتاده که از بین همهٔ قرعه به نام این جوون می‌افته. حالا بیاین دهنتون رو شیرین کنین."☺️🍪 🇮🇷خانم صدرزاده به مامانم زنگ زد و گفت:" می‌تونیم برا ساعت شش عصر بیاییم خدمتتون؟ " دیدم که بعد از جواب، کرد و بعد از استخاره با همان تسبیح کهربایی که دستش بود، دست‌هایش را برد بالا و گفت:" خدایا ."🤲📿 اما من استخاره نکردم. با خودم می‌گفتم استخاره به دل است و دل من داده بود.❤️ 🇮🇷مامان خیلی بود. گر چه مضطرب هم بود. به قول خودش، اولین فرزندش قرار بود کند. می‌گفت:" این پسر از اونایی نیست که بگم نه پشت داره نه مشت، هم پشتش هستن هم پیداست که جَنَم داره."😊🌺 ظاهراً به دل نشسته بودی. سجاد و سبحان هم که قبولت داشتند، مخصوصاً سبحان. بابا هم که داد می‌زد راضی است. فقط می‌ماند من اصل کاری؟ من هم که بالاخره بله را گفتم و مجوز را دادم. حرف مامان هم در گوشم بود:" موقع بله برونه که خیلی چیزا معلوم می‌شه. "💚💚 🇮🇷آمدی، به همراه پدر و مادرت با دسته . آمدم و نشستم،‌ با همان چادر سفید گل صورتی که سر کرده و رو گرفته بودم. نگاهم یک لحظه به افتاد. چه سکوت سنگینی! 🌸🌼 با انگشت اشاره روی قالی می‌کشید. صحبت‌های مقدماتی شروع شد: آب و هوا و سیاست روز و وضعیت اقتصادی، و کم‌کم رفتند سر . حرف از تاریخ عقد و عروسی که شد، از پس چادر به مامان که کنارم نشسته بود گفتم:" بگو بدم میاد دورهٔ عقد بشه."💞💕 🇮🇷قرار عقد را برای سیزده اردیبهشت گذاشتند و را برای تابستان.‌ صحبت مهریه که شد پدرت گفت:" مهر دختر و عروسم هر دو ۳۱۳ سکه س." پدرم سکوت کرد. تو از جا پریدی :" ولی من این‌قدر ندارم، فقط یکی دو تا دارم."😳 پدرت دستت را کشید:" مصطفی! " _ آقاجون حرف حساب را باید زد و همین حالا هم باید زد. اگر حرف مهریه دادن پیش بیاد حداکثر دو یا سه سکه رو می‌تونم بدم، بقیه می‌افته گردن خودتون!🌺 پدرت خندید:" شما کاری نداشته باش!"😊 نظر من چهارده سکه بود به نیت .... .... ┄═❁🍃🪴🍃❁═┄ «سبک شهدا»♥️•𝑱𝒐𝒊𝒏⤹
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گلہ‌نکن...🙂 ناشڪرےنکن ...🌱 خداحکمٺ‌همہ‌ڪارهارامیدونہـ✨ فقط‌مرتب‌بہش‌بگۆ: ﴿اِۍکه‌مراخوانده‌اے،راه‌نشانم،بده🙃﴾ ⇦ ألْلّٰهُمَ‌عَجِلْ‌لِوَلِیکَ‌اَلْفَرَجْ ‌ --------•|💚🌱|•------- @sabkeshohadaa
. . [یَا مَنْ یَسْمَعُ أنِینَ الوَاهِنِینَ..] ای آنکه نالهٔ درماندگان را می شنود♥️ -آیه‌گرافی-
بسم الله رفقا چالش داریم ✋🏻
. چالش امشب و این هفته... به نظر شما کدوم شهید اگه به شهادت نمی رسید شما اصل شهادت رو متوجه نمی شدید ؟ .
برای چست و جو کردن این چالش رو جستجو کنید ... آیدی بنده @NazninZahra_Taherpour
منتظر پاسخ های شما هستم ...✋🏻 یاعلی موفق باشید
بسم الله رحمن الرحیم شروع کتاب دختر شینا و‌ رمان از روزی که رفتی 🤍☘✨
پارت ۳۱
پارت ۳۲
پارت ۳۳
پارت ۳۴
پارت ۳۵
شروع رمان از روزی که رفتی🖐
صفحه ۳۱
صفحه ۳۲
صفحه ۳۳
صفحه ۳۴
صفحه ۳۵
پایان رمان از روزی که رفتی🤍☘✨
بِسْمِ رَب الشُهَدْاٰ...)♥️
❀' سَبڪ‌ِشُھَכآ '❀
-
میـــــآنِ‌مَن‌وشمآ،گرچه‌رٰاه‌بسیآرأست۔۔۔ اِجٰازه‌هَست‌که‌أزدور؛ ﴿؏ــآشقتٰان۔۔۔‌﴾بٰاشم؟..✿ ❤️‍🩹