❀' سَبڪِشُھَכآ '❀
باید برایش آستین بالا میزدیم... «شهید موسی کلانتری» #ازدواج_به_سبک_شهدا💍 --------•|🤍🌱|•------- @s
عروس تک و تنها نشسته بود...
«شهید حسین اجاقی»
#ازدواج_به_سبک_شهدا 💍
--------•|🤍🌱|•-------
@sabkeshohadaa
نماز سکوی پرواز 37.mp3
5.35M
#نماز 37
❣بعد از نماز بشين و با خدا حرف بزن!
از آرزوهای دنیات گرفته،
تا دغدغه های بلند آسمونی....
🔻زمان بعد از نماز،
برای استجابت دعا، با هر زمان ديگه ای فرق می کنه.
❀' سَبڪِشُھَכآ '❀
🇮🇷《به نام او که یادش آرامش دلهاست》🤲 اسم تو مصطفاست🥺 🇮🇷زندگینامه #شهید مصطفی صدرزاده🌷
🇮🇷《به نام او که یادش آرامش دلهاست》🤲
اسم تو مصطفاست🥺
🇮🇷زندگینامه #شهید مصطفی صدرزاده🌷
《قسمت سی و هفتم》
اول...🕊
🇮🇷 مقاومت کردم بعد تسلیم شدم، اما در دلم #نقشه_ای_ریختم. به محض اینکه رسیدیم خانه مامان، جفت پاهایم را کردم توی یک کفش که من هم می آیم. مامان گفت: "سمیه، می ری مسجد دردت می گیره ها! "گفتم:"عیبی نداره!"بیرون مسجد زیر آسمان خدا نشستیم و قرآن سر گرفتیم. آن شب هیچ اتفاقی نیفتاد، ولی بعد از دو روز انتطار زدم زیر گریه: "آقا مصطفی نکنه بچه مون بمیره؟ "🥺❣
رفتیم دکتر بعد از معاینه و گرفتن عکس گفت: "بند ناف پیچیده دور گردن بچه، همین حالا برو بیمارستان!"
#شب_قدر_بود_و_خیابان_ها_شلوغ، باران هم نم نم می آمد. رفتیم بیمارستان نجمیه. مادر هایمان هم آمده بودند. خیلی زود دخترمان به دنیا آمد. ضعف کرده بودم. همین که مرا دیدی دستم را گرفتی و گفتی: "اگه بدونی دخترمون چقدر خوشگله! چهارشنبه شبم هست و بارونم که میاد و شب قدرم هست و بارونم که میاد و شب قدرم هست!.💦🌈
🇮🇷 #عجب_مبارک_شبیه_امشب! به به به این قدم! "پنجشنبه هم ماندم بیمارستان و قرار بود جمعه مرخص شوم. شب بچه نخوابید، مدام گریه می کرد. صبح که دکتر آمد ویزیت کرد و گفت: "این بچه گرسنه س، براش شیر خشک تهیه کنین. "برایت پیامک دادم: "آقا مصطفی یک فلاسک آب جوش و یک قوطی شیر خشک بگیر بیار، هر چه زودتر. " چشم .پیامت همراه با دو تصویر قلب و آدمکی بود که می خندید.❤️❤️😁
#ساعت_ده_شد_و_من همچنان منتظر بودم. ساعت یازده که مادرت با قوطی شیر خشک و فلاسک آب جوش آمد، وارفتم: "پس مصطفی کو؟" رفت نماز جمعه و راهپیمایی روز قدس، گفت اگه برسم میام. اما نیامدی. پدرم آمد و کار ترخیص را انجام داد. راهپیمایی روز قدس واجب تر بود یا رسیدن به زن و بچه؟ اگر الآن بودی، می گفتی: "راهپیمایی روز قدس. "مدتی بود از اندیشه به طبقه پایین خانه پدرت اسباب کشی کرده بودیم. 🏠🌺
🇮🇷 می خواستیم به خاطر بچه به مادرهایمان نزدیک تر باشیم. #با_پدر_و_مادرم_برگشتیم خانه مان. خیلی ها بودند، اما تو نبودی. نزدیک غروب بود که آمدی. اخم هایم در هم بود. گفتم: "خسته نباشی، قرار بود بیایی بیمارستان! " خسته و کوفته بودی و سرد برخورد کردی، طوری که انگار من مقصرم. عذر خواهی هم نکردی. انگار نه انگار که قرار بود بیایی دنبالم و برای بچه شیر خشک بیاوری. وظیفه من رفتن به راهپیمایی و مراسم روز قدس بود.💚❤️
#مادرت_اصرار_داشت_برویم_طبقه_بالا تا به من و بچه برسد و مامانم هم می گفت برویم خانه اش تا او به من و بچه برسد اما تو از هر دو تشکر کردی: "خیر، همین جا می مونن، خودمم بهشون می رسم! "
واقعا هم رسیدی و از من و بچه مراقبت کردی: از حمام تا پوشک بچه. حتی وقتی خواب بودم صدایم نمی زدی و وقتی اعتراض می کردم، می گفتی: " اون قدر قشنگ خوابیده بودی که دلم نیومد بیدارت کنم! " اسم دخترمان را گذاشتیم فاطمه. هر وقت گریه می کرد بغلش می کردی: "بیا درد دلت را به بابا بگو ببینم چی شده؟"🥰💕
برایش...🕊
#ادامه_دارد....
┄═❁🍃🪴🍃❁═┄
«سبک شهدا»♥️•𝑱𝒐𝒊𝒏⤹
16.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹۱۷ اسفند سالروز شهادت فرمانده شهید ابراهیم همت و شهید سید حمید میرافضلی که همراه شهید محمد ابراهیم همت به شهادت رسید و نام و یادی از او نیست گرامی باد.
شهید میرافضلی معروف به سید پابرهنه که ترک موتور حاج ابراهیم همت نشسته بود به همراه این فرمانده دلیر در جزیره مجنون به شهادت رسید.
#شهید_همت
#شهید_میرفضلی
┄═❁🍃🪴🍃❁═┄
«سبک شهدا»♥️•𝑱𝒐𝒊𝒏⤹
❀' سَبڪِشُھَכآ '❀
🌹۱۷ اسفند سالروز شهادت فرمانده شهید ابراهیم همت و شهید سید حمید میرافضلی که همراه شهید محمد ابراهیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❀' سَبڪِشُھَכآ '❀
-
بیاکہاینجادلهاسختگرفتہاند؛
بیاکہاینجاهمہگرفتارند!
وفقط،غمهایشان
باآمدنتتسکینمۍیابد🥲
#منتظرانه
﴿اَلـسَلامُعَلَیـکیـٰابَـقیَةاللّٰه﴾🖐🏻🌱
امام زمانم♥️؛
#روزتونمهدویـ✋
┄═❁🍃🪴🍃❁═┄
«سبک شهدا»♥️•𝑱𝒐𝒊𝒏⤹