#گپ_روز
#موضوع_روز : عیبپوشی، مهارتِ بزرگ و عزّتبخشی است که باید بدان مسلّح شد.
✍️ قول داده بودم که تکرار نکنم! خیلی خوب میدانستم اشتباهی که مرتکب شدهام اگر تکرار شود، قطعاً آسیبهای جدیتری تهدیدم میکند.
الحق و الانصاف هم که خدا کمک کرد و افسار خودم را به دستم گرفتم و این اشتباه خطرناک را تکرار نکردم.
• مامان هم که انگار «شتر دیدی ندیدی»... و همه چیز به حالت عادی بازگشت.
چند روز پیش شیطان آنقدر در گوشم ویز ویز کرد که دوباره اشتباهم را تکرار کردم و فکر میکردم که هیچ کس نمیداند.
• طبق معمول چهارشنبهها، باید با بابا میرفتیم هیئت هفتگیمان.
از مدرسه که تعطیل شدم، بابا آمد دنبالم، اما دیدم داریم به سمت خانه برمیگردیم.
مامان گفته بود به بابا، که این هفته هیئت به دلایل نامعلومی برای من ممنوع است!
انگار یک پارچ آب یخ بر سرم خالی کرده بودند، یخ کردم عجیب!
مامان محال بود به دلایل نامعلوم هیئت را کنسل کند، مگر اینکه متوجه اشتباه من شده باشد!
سرم گیج میرفت! من یکبار قول داده بودم... و قولم را شکسته بودم!
اگر مامان فهمیده باشد چی؟ پس چرا این چند روز چیزی به من نگفت، البته حس کرده بودم که کمی غمگین و سرد است ولی...
• من همهی سال را در هیئت گذرانده بودم و حالا در ایّام شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها ، جاماندم ! آیا دردناکتر از این هم هست که خودت علّت جاماندن خودت باشی؟
• سلام کردم، مامان بیآنکه چیزی بگوید جواب سلامم را داد و مرا آرام در آغوش گرفت و بوسید و به ادامهی کارش مشغول شد. بغلش مثل همیشه نبود و این یعنی حدسم درست است.
چند روز را در همین حالت گذراندیم و من هر روز اعصابم از دست خودم خردتر میشد. اما نمیدانستم این اتفاق را چگونه باید جبران کنم.
√ دو شب مانده بود به شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها که درِ اتاقش را زدم و رفتم کنارش نشستم و گفتم: مامان.
دستانم را گرفت و گفت : جانِ مامان!
گفتم : معلّممان امروز گفت، سینهزنهای حضرت مادر، با بقیه سینهزنها فرق دارند. فاطمیه اختصاصیتر است، مثل مُحرّم نیست که همگانی باشد، فقط قلب کسانی اذن عزای ایشان را مییابد که به او نزدیکترند.
خیلی فشار سختی است مامان! من خودم، با دستان خودم، از این آغوش فاصله گرفتم و آنجا که جمع اختصاصی شد، جا ماندم.
✘ مامان دستانم را گرفت و گذاشت روی پاهایش و به چشمانم با لبخند نگاه کرد و گفت:
نمیدانم از چه حرف میزنی مامان!
ولی برو این حرفهایت را به مادرت بزن و با او تمام قول و قرارهایت را بچین.
اوست که هم میبخشد، هم یاریات میکند و هم زیر چادرش پناهت میدهد.
این قول و قرار قطعاً دوام بیشتری دارد.
※ فردا از مدرسه که تعطیل شدم بابا شال عزایم را برایم آورده بود و دیگر سرِ ماشینش را به سمت خانه کج نکرد.
بابا از کجا میدانست من دیشب با حضرت زهرا سلاماللهعلیها چه قول و قرارهایی گذاشتم؟
🏴🍃🌸#سبک_زندگی_کریمانه
@sabkezendegikareemane
❌ شبهه
آیا جریان پریشان کردن #مو توسط حضرت زهرا(س) حقیقت دارد؟ در مقابل نامحرم این کار درست است؟
#فاطمیه
✅ پاسخ
✍️ حجتالاسلام دکتر #قربانی_مقدم
در پاسخ به این سوال به نکات ذیل توجه فرمایید:
1⃣در کتاب بحار الانوار نقل شده:
وقتى حضرت علی (ع) را به سوى مسجد بردند، حضرت فاطمه زهرا ( س ) از خانه خارج شدند و فرمودند: «پسر عمويم را رها كنيد. قسم به كسى كه محمد (ص) را به پيامبرى برگزيد، اگر او را رها نكنيد مويم را پريشان مى كنم و پيراهن پيامبر را بر سرم مى گذارم و به درگاه خداوند ضجه مى كنم» (بحار، ج 43، ص 47)
2⃣ از هیچ جای این روایت استفاده نمیشود که حضرت زهرا سلام الله علیها این کار را همانجا و در جلوی دیدگان همگان انجام میدهد بلکه منظور ایشان، انجام اين عمل در تنهایی و در پیشگاه خداست که از رسوم آن زمان بوده است.
این نکته از نقل دیگری بهتر استفاده میشود چون در آن تصریح شده که حضرت زهرا پس از اینکه تهدید به نفرین و پریشان کردن مویش نمود، دست امیرالمومنین را گرفته و از جمع خارج شد:
.... وَ اللهِ لَوْ لَا أَنْ تَکُونَ سَیِّئَهٌ لَنَشَرْتُ شَعْرِی وَ لَصَرَخْتُ إِلَى رَبِّی فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ الْقَوْمِ مَا تُرِیدُ إِلَى هَذَا ثُمَّ أَخَذَتْ بِیَدِهِ فَانْطَلَقَتْ بِهِ (الکافی، ج ۸، ص ۲۳۷ )
این نقل کاملاً نشان میدهد که این اقدام نه تنها در جمع صورت نگرفته بلکه ایشان اصل این کار را حتی در تنهایی نیز جایز نمیدانند، چون میفرمایند: «وَ اللهِ لَوْ لَا أَنْ تَکُونَ سَیِّئَهٌ .... یعنی اگر گناه نبود...»
🔻البته طبق روایتی آشکار كردن مو براى زن مناسب حالت دعا مى باشد. مثلاً امام صادق (ع) به خواهرشان به جهت مريضى فرزندش مى فرمايد: «لباست را بپوش و به پشت بام برو سپس مقنعه ات را بردار تا موهايت آشكار شود، سپس اين دعا را بخوان».
خواهر امام صادق (ع) اين عمل را انجام مى دهد و در همان ساعت فرزندش خوب مى شود (بحار، ج 92، ص 10)
ــــــــــــــــ
🚩 در پرتگاه مجازی، مجهز باش...
🏴🍃🌸#سبک_زندگی_کریمانه
@sabkezendegikareemane
34.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 اینکارو نکنید، بچه تون تربیت میشه
🔻 یک ملاحظه خیلی مهمی که در نوجوان با این پکیج پیچیده شخصیتی بسیار مهم است، این است که هر چقدر میتوانیم از نصیحت و سرزنش حذر کنیم. اساساً در تعامل با نوجوان به ویژه پسر، نصیحت و سرزنش ممنوع است.
🔹️ پدری که در ارتباط با نوجوان پسر، با او بحث جدی میکند که چرا نباید با فلان رفیق ارتباط داشت، او را سرزنش و نصیحت بکنیم، شاید به خاطر احترام یا هر چیزی موقتاً جواب بدهد، اما پایدار نیست، بعداً باز تکرار میشود.
🔴 اما اگه در مواجهه با او مثل یک آدم بزرگ رفتار کنیم، یعنی اصلاً نوجوان خودش فکر نمیکند که ۱۳ سالش است یا ۱۵ سالش است، فکر میکند الان در حد یک آدم بالغ مثلاً ۴۰ ساله میفهمد.
حتی او نگاهش به پدرش این است که من از تو بیشتر میفهمم، تو نباید به من دستور بدهی. یا سرزنشم بکنی، تو باید با من گفتگو بکنی. باید با هم استدلال بکنیم، شاید اصلاً من تو را قانع کردم.
🔸️ چون ما که به عنوان پدر میدانیم که حرفمان درست است و این پسر بچه نوجوان دارد اشتباه میکند، خب میشود در تعامل منطق حرفمون و منطقِ درخواستمون رو در قالب استدلال و در قالب گفتگو، به او بقبولانیم. این یک مسئلهای است که
در تنظیم ارتباط ما به عنوان پدر با نوجوان خیلی موثر است.
"استاد اقبالی "
🏴🍃🌸#سبک_زندگی_کریمانه
@sabkezendegikareemane
❓️ از افسردگی در سنین نوجوانی چه شنیدهاید و چقدر میدانید؟
🔸️آیا در دوره نوجوانی، فرزندتون دچار افسردگی شده؟
🔹️ بیاین یکم در مورد افسردگی در دوره نوجوونی صحبت کنیم
طبق نظر استاد صفری افسردگی سه تا منشا مهم داره:
🔹️ ۱. دیدگاه پوچ و منفی نسبت به خود: احساس بیارزشی میکند، از زندگی لذت نمیبرد.
🔸️ ۲. دیدگاه پوچ و منفی نسبت به دنیا: اصلاً برای چه باید کار کنم؟ چرا تلاش کنم؟
🔹️ ۳. دیدگاه پوچ ومنفی نسبت به آینده: آیا آیندهای خواهم داشت؟
علت افسردگی بین نوجوون و بزرگسال مشترکه اما بروز و ظهورش متفاوته.
✴️ الان بهتون میگم نوجوونی که افسرده است چه خصوصیاتی پیدا میکنه. فقط قبل از اینکه بخواین در مورد افسردگی نوجوونتون، قضاوت کنید، این رو در نظر داشته باشید که علائم بلوغ طبیعی را تبدیل به چالش نکنید و فکر نکنید حتما فرزندتون افسرده است.
🏴🍃🌸#سبک_زندگی_کریمانه
@sabkezendegikareemane
ادامه ⬇️
🔹️ ۱. خلقی: نوجوانان لزوماً غمگین نیستند، علائم خلقی شامل مواردی مانند: کلافگی، بیقراری، حالاتی شبیه اضطراب، عصبانیت و پریشانی، ناامیدی، بی ارزش بودن، دوری از دیگران، گریه و فکر در مورد مرگ میشود.
🔸️ ۲. عاطفی: کاهش دوستی و همدلی، ناتوانی در ابراز عاطفه، فرو رفتن در لاک خود، نشان دادن پرخاش.
🔹️ ۳. رفتاری: کم خوابی یا پرخوابی، کم خوردن یا زیادخوردن غذا، کاهش انرژی.
🔸️ ۴. شناختی: مواردی مثل تمرکز پائین.
شما این علائم رو تو نوجوونتون مشاهده کردین؟
🏴🍃🌸#سبک_زندگی_کریمانه
@sabkezendegikareemane
#فاطميه
🔔هم تولا وهم تبری
🔹زیارت دختر پیامبر اسلام نمایش تولا و تبری است
زیرا برای هر زیارت باید اذن دخول خواند، اجازه ورود گرفت و برای هر ورود، باید از «در» وارد شد.
و هیچ دری چون درِ خانهٔ فاطمه ، گویا نیست.
دیدن این در، به تنهایی کافی است، تا جانت را بی قرار کند وقلبت را بسوزاند .
دیدن این در کافی است
تا هزاران سوال در ذهنت نقش ببندد که چرا فاطمه پشت در قرار گرفت.....
چرا به آتش کشیده شد
مگر پیامبر پس از خود به جز این دختر فرزند دیگری داشت؟! مگر او داغدار سوگ پدر عزیزتر از جانش نبود؟! مگر هیجده سال بیشتر داشت؟!
مگر باردار نبو؟!
مگر این در همان دری نیست که جای دستان پیامبر برآن است؟!
مگر پیامبر سفارش دخترش را و سفارش وصی وجانشینش را به مردم نکرد؟
پس چرا ؟!....
و این چراها تو را به جستجوی حقیقت می کشاند،
تا بدانی یگانه دختر پیغمبرت چه می خواست،
سخنش چه بود، وچرا نمی خواست درِخانه خویش را بگشاید.
📌برگرفته از بیانات استاد بروجردی
🏴🍃🌸#سبک_زندگی_کریمانه
@sabkezendegikareemane
「🖤」
فاطمهی من
گریهی من از بیم است ؛ بیمِ آنکه بعد از تو عمرم به درازا بکشد . .#مولا_علی 🏴🍃🌸#سبک_زندگی_کریمانه @sabkezendegikareemane
«الإهتمام يخلق من الحب حباً أخر».
اهمیت دادن، از عشق عشقی دیگر میسازد...
#عاشقانه_مذهبی❣
🏴🍃🌸#سبک_زندگی_کریمانه
@sabkezendegikareemane
#سلام_امام_زمانم❤️
چه خوشبختم که صبحم
با سلام بر شما آغاز میشود
و ابتدا عطر یاد شما در قلبم میپیچد
چه روز دل انگیزی است
روزی که نام شما بر سردرش باشد
و شمیم شما در هوایش ...
من در پناه شما آرامم ،
دلخوشم ، زندهام ...
شکر خدا که شما را دارم ...
الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج🌸
🏴🍃🌸#سبک_زندگی_کریمانه
@sabkezendegikareemane
دعای عهد.mp3
21.59M
تجدید عهد روزانه با امام زمان (عج) 🤍
#دعای_عهد
🎤سید حجت بحرالعلومی
الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج🌸
یافاطمه الزهرا
🏴🍃🌸#سبک_زندگی_کریمانه
@sabkezendegikareemane
♨️ عملی مورد رضایت امام زمان عجل الله فرجه
🔹 حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
آقایی میگفت: محضر #امام_زمان علیه السلام مشرّف شدم، ولی نمیدانستم اصلاً محضر چه کسی هستم! کمی صحبت کردیم و با هم حرف زدیم. بعد از اینکه دیدارمان تمام شد، یکدفعه به خود آمدم که ای وای کجا بودم؟! محضر چه کسی بودم؟! این آقا چه کسی بودند؟! اما دیدم دیگر گذشته است.
🔹 این آقا میگفت که من ضمن صحبتهایم به ایشان عرض کردم: خیلی میل دارم یک کاری انجام دهم؛ یک عملی را انجام دهم که بدانم مورد توجه حضرت عجلاللهتعالیفرجهالشریف است و بدانم اگر من آن کار را انجام دهم، مورد توجه حضرت میشوم. کار خوبی باشد و مورد پسند حضرت باشد. مدام اینها را تکرار کردم.
🔹 حضرت فرمود: «یکی از آن کارهایی که خیلی مورد توجه واقع میشود، این است که به محض اینکه صدای اذان بلند شد، دعای «اللَّهُمَّ کُن لِوَلِیَّكَ...» را بخوانی! »
🔺 [این نقل] خیلی موافق اعتبار است!
📚برگرفته از کتاب «حضرت حجت علیهالسلام »؛ مجموعه بیانات آیتالله بهجت قدسسره درباره حضرت ولیعصر عجلاللهتعالیفرجهالشریف
🏴🍃🌸#سبک_زندگی_کریمانه
@sabkezendegikareemane
.
💢 حق ندارید قضاوت کنید !
هیچ کس را شماتت نکنید !
👤مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی :
هیچ وقت کسی را شماتت نکنید. هرکس گرفتاری پیدا کرد، حق ندارید قضاوت کنید. نگویید که «فلانی که این پیشامد برایش اتفاق افتاد به خاطر این است که فلان کار را کرده است». ما چه می دانیم؟ ما حق نداریم چیزی بگوییم.
در قیامت از ما سؤال می کنند و می گویند :
«چنین چیزی نبوده و شما اشتباه کردی، ما او را به خاطر اینکه بنده خوبی بود گرفتار کردیم، شما چه حقی داشتی که چنین حرفی زدی؟» باید جواب بدهی.
حتی به دلمان هم نباید خطور بدهیم که فلانی چون آن کار را کرد این پیشامد برایش شد. برخی خطورات قلبی هم نوشته می شود ولو به کسی هم چیزی نگفتی، اما همین که در قلبت خطور دادی، آن را می نویسند.
🏴🍃🌸#سبک_زندگی_کریمانه
@sabkezendegikareemane
🌸 پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:
با كسى جز مؤمن، همنشينى مكن
بحارالأنوار ج77 ص 84
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
🏴🍃🌸#سبک_زندگی_کریمانه
@sabkezendegikareemane
دعاهای عربی که نمی فهمیم مستجابه؟
◽️شخصی از علامه طباطبایی پرسید :
این دعاهای عربی را که عامه مردم بخوانند، نمیفهمند؛ آیا خواندن همان الفاظ آن دعاها بدون آنکه معانی آن را بداننداثری دارد؟!
.
علامه فرمودند:
اتفاقاً آن دعاها برای عامه مردم که زبان عربی و معانی آنها را نمیدانند بهتر مستجاب میشود! زیرا نفس خود را به نفس امامان(علیهمالسلام) متصل میکنند
و از خدا میخواهند هر چه امامان با خواندن این دعاها میخواستند، به آنان هم بدهد اما ما به اندازه فهم خودمان از ان دعاها، از خدا میخواهیم!
🏴🍃🌸#سبک_زندگی_کریمانه
@sabkezendegikareemane
امروز صحیفه سجادیه رو باز کردم و چشمم به این بند از دعاهای امام سجاد افتاد...
اللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِكَ مِنْ نَزَغَاتِ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ وَ كَيْدِهِ وَ مَكَايِدِهِ ، وَ مِنَ الثِّقَةِ بِأَمَانِيِّهِ وَ مَوَاعِيدِهِ وَ غُرُورِهِ وَ مَصَايِدِهِ .
خدایا! به تو پناه میبریم از فتنهانگیزیهای شیطان راندهشده و از نیرنگ و مکرهایش و از اینکه به دروغها و وعدهها و فریبکاری و دامهایش اطمینان کنیم.
عجب دعایی....
🏴🍃🌸#سبک_زندگی_کریمانه
@sabkezendegikareemane
به مناسبت درگذشت همسر علامه طبابایی ره
گفت وگو با همسر علامه طباطبایی
خودتان را برای ما معرفی کنید؟
من، منصوره روزبه هستم. پدرم خیاط روحانیون بود؛ آن دوره به او ابوذر می گفتند. پدرم خیلی متدین بود؛ اما خیلی سواد نداشت.
حاج خانم! شما در چند سالگی ازدواج کردید و آیا قبلاً ازدواج کرده بودید؟
33 سالم بود که ازدواج کردم و قبلاً ازدواج نکرده بودم؛ البته خواستگار داشتم که یک بازاری خیلی ثروتمند هم بود؛ اما علامه پیغام داد و گفت: من 63 سالم هست و ایشان 33 ساله هستند و تفاوت سنی خیلی هست. من گفتم: راستش می دانید که در این زمانه و با توجه به احوالات جوانان، من نمی توانم با جوانان زندگی کنم.
حاج خانم! اولین بار که علامه آمد، چگونه خواستگاری کرد؟ آیا به خود استاد روزبه پیغام دادند و استاد با شما صحبت کردند؟
یکی از دوستان علامه که با برادر من هم خیلی دوست بود، به حاج آقا گفته بود که چرا شما ازدواج نمی کنید؟ حاج آقا (علامه) هم انگار گفته بود که آدمی سراغ ندارم. ایشان هم پیشنهاد کرده بود و حاج آقا هم استخاره کرده بود و استخاره خوب آمده بود. آقای روزبه، علامه را می شناخت؛ اما ما نه. بعداً آقای روزبه فرمودند که من می شناسم و خوب هستند و چنین آدمی گیر نمی آید؛ اما خب سنشان بالاست و میل خودت است. من هم یک چنین آدمی و سیدی می خواستم؛ دیگر جواب رد ندادیم و بعداً در خانه عقد کردیم تا خانه حاج آقا بیاییم. ایشان را ندیده بودم و ایشان هم همچنین.
بچه های علامه، پیش شما بودند یا جدا شده بودند؟
نه، همه دارای خانه بودند؛ اما رفت و آمد حسابی داشتیم.
از اخلاقیات علامه بگویید؛ در خانه چگونه بود و روزها و شب ها چه کار می کرد؟
اخلاقیات وی را نمی دانم چگونه بگویم که حق مطلب ادا شده باشد. ایشان دارای اخلاقی درجه یک بودند. 14 سال و نیم با ایشان زندگی کردم؛ یک دفعه اتفاق نیفتاد که ایشان تشر بزنند یا عصبانی بشوند. اگر هم یک وقتی یک چیز ناقص می دیدند، می گفتند: این طور بکنید، خوب نیست؟ من هم به شوخی می گفتم: خوب انجام می دهم. اصلاً و ابداً، اوقات تلخی نمی کردند. خادم داشتیم؛ البته برای حاج آقا لازم بود که در را باز کنند و رفت و آمد کنند.
کلاس های حاج آقا در خانه بود یا در بیرون و مدرسه بود؟
من که آمدم، حاج آقا گفتند که یک درس دارم و آن را هم می خواهم تعطیل کنم. گفتم: چرا؟ گفتند: مطالب برایم سنگین است و نمی توانم و تعطیل کردند؛ اما هر جمعه به منزل حاج آقا یحیی برقعی (کتابفروش) می رفتند و درسشان هم خودمانی بود؛ حدوداً هفت- هشت نفری بود؛ جایشان را هم به کسی نمی گفتند و درسشان فلسفه بود. هفته ای یک شب هم به منزل حاج آقا محمد گیلانی می رفتند. ایشان از شاگردانشان بودند.
از رفت و آمد کنندگان و شاگردانشان چه کسانی را به یاد دارید؟
آقای محمدی و آقای امینی؛ آقای آملی هم که این جا نبودند و در آمل بودند و بعد از انقلاب آمدند.
آقای مطهری هم یادتان هست؟
بله، آقای مطهری هم می آمدند.
این سفرهای تهران چگونه بود؟
هر 15 روز یک بار، شب جمعه به تهران می رفتیم. حاج آقا معمولاً عجله داشت. می گفتم چرا این قدر عجله دارید؟ می گفتند: مردم معطل نشوند، حالا من اگر معطل شوم، اشکالی ندارد. اتفاقاً می رفتیم و در دفتر گاراژ می نشستیم تا ماشین پر می شد و راه می افتادیم. می رفتیم گاراژ مولوی و آقای مناقبی می آمدند و ما را به منزلشان می بردند و بعد از ظهر هم میهمان آقای ذوالمجد بودیم؛ آن جا جلسه داشتند و من هم خانه اخوی و همشیره ام می رفتم.
غیر از این سفرها، سفرهای دیگری با علامه نداشتید؟
سه ماه تابستان را به مشهد می رفتیم و در آن جا یک خانه دربست در اختیار ما می گذاشتند؛ البته اجاره اش را می گرفتند؛ دو هزار تومان برای سه ماه. در آن جا هم جمعه ها در طبقه بالا درس داشتند.
در آن جا شناخته شده بودند؟
بله، دکتر نوراللهی مرید حاج آقا بودند و برای درسشان می آمدند.
حاج خانم! از ویژگی های دیگر علامه بگویید؛ از آن ویژگی های اخلاقی؛ مثلاً از ماجراهای عجیب و غریب ایشان؟
در این 14 و نیم سال، دستور دادن از ایشان ندیدم. یک روز گفتم میهمان از تبریز می آید؛ غذا چه جور درست کنیم؟ آخر من زنجانی ام و علامه، تبریزی بود. گفتند: یک چیز آبروداری درست کن؛ خانه مال زن است. داخل خانه، زن باید کار کند. مرد، مال بیرون است.
ادامه دارد....
داناب
🏴🍃🌸#سبک_زندگی_کریمانه
@sabkezendegikareemane
ادامه از قبل
حاج خانم! در این 14 سال و نیم، یک مرتبه که از دست علامه عصبانی شدید و دیگر کارد به استخوان رسیده بود، کی بود و چه چیزی گفتید؟
یک روز حاج آقا مشغول نوشتن بود. خادممان، مقدار کمی قند آورد و گفت: این هم سهم شماست. گفتم: این؟ گفت: بله. دیگر من چه کار کنم؛ همین را داده اند. به حاج آقا گفتم: حاج آقا ببین این جیره ماست؛ این خانه با این قند و شکر! حاج آقا گفت: برکت با خداست. اگر برکت است، می رسد؛ ناراحت نباش. من هم از عصبانیت هیچ چیز نگفتم. این ماجرا گذشت و باور کنید از آن روز تا به حال، قند و شکر در خانه ما تمام نمی شود.
از زمان انقلاب و جنگ چه صحبت هایی از علامه به یاد دارید؟
زیاد اهل صحبت نبودند؛ ولی خبر شهدا را که می شنیدند، خیلی ناراحت می شدند؛ خصوصاً نوه بزرگ علامه که شهید شدند.
آیا اوایل انقلاب، دیداری بین امام و علامه صورت گرفت؟
رفتیم تهران و حاج آقا رفتند خانه امام در تهران.
علامه در جریان شهادت آقای مطهری حالشان بد شده بود؟
خیلی ناراحت شدند و خیلی گریه کردند و می گفتند: شاگردان من را می کشند؛ چون آقای مطهری و مفتح از شاگردان ایشان بودند. تهران بودیم که آقای مفتح را ترور کردند. آقای قدوسی به من گفت: به حاج آقا نگو؛ آن گاه که مفتح را شهید کردند، یکی از شاگردان ایشان خیلی تلفن می کرد این جا و آن جا؛ نمی دانم از این طریق حس کردند یا به ایشان الهام شده بود. گفتند: اینها شاگردان مرا ترور می کنند. گفتم کدام شاگردانتان؟ گفتند: مفتح شاگرد من بود. گفتم: مفتح مگر کشته شده؟ گفت: خوب. یعنی خودت هم می دانی. آقای قاضی طباطبایی را که ترور کردند که اصلاً حالشان بد شد؛ چون نسبت فامیلی هم با ایشان داشتند.
حاج آقا تلویزیون و رادیو داشتند؟
ابداً.
در چند ماه آخر عمرشان، آیا ذکر خاصی می گفتند؟ حالاتشان چگونه بود؟
درست یادم نیست؛ اما ذکر قرآن و تسبیح و قل هوالله شان برقرار بود و بعد از آن می رفتند می خوابیدند. من گفتم: دیگر دیر است. می گفتند: کار من این است دیگر. ساعت 10 شام می خوردیم؛ بعد می رفتند تجدید وضو می کردند و می آمدند یک دور تسبیح قل هوالله احد می خواندند و بعد می خوابیدند. صبح ها که بلند می شدند، سوره نجم را می خواندند که دارای سجده است. من هم عقلم نمی رسید که بپرسم چرا سوره نجم را انتخاب کردید؛ اما در مریض احوالی هم ذکرهایشان برقرار بود. دل درد شدیدی داشتند؛ اما صدایشان در نمی آمد که ناشکری کنند و چیزی بگویند.
ــــــــــــــــ
دانابی شو؛ دانا شو
🏴🍃🌸#سبک_زندگی_کریمانه
@sabkezendegikareemane
نقشه های خدا همیشه از
خواسته های ما قشنگ تره....
🏴🍃🌸#سبک_زندگی_کریمانه
@sabkezendegikareemane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢گشودن گره زندگی...
🎙استاد عالی
┈·—————··𑁍··—————·
🏴🍃🌸#سبک_زندگی_کریمانه
@sabkezendegikareemane