eitaa logo
سبک‌ زندگی کریمانه
1.3هزار دنبال‌کننده
22هزار عکس
10.5هزار ویدیو
279 فایل
با لبیک به ندای امام خامنه ای بایاری حق سعی در ترویج #سبک_زندگی_اسلامی داریم و مباحثی شامل خانواده و همسرداری،تربیت فرزند ،نکات اخلاقی ،...ارائه می دهیم حسینی/ مشاور ارشد خانواده ارتباط با مشاور > @fotros2 ارسال مطالب نویسنده با حفظ لینک کانال ✅
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸امام راحل؛ پیراهن یوسف یک اتفاقی افتاد. یعقوب(ع) از دوری یوسف(ع) کور شده بود. از بس غصه خورده بود و گریه کرده بود چشمانش سفید شده بود. یوسف(ع) میخواست که یعقوب(ع) به مصر بیاید. چه کرد؟ یعقوب(ع) با چشم نابینا که نمی‌توانست به سمت مصرِ یوسف برود! یوسف(ع) لباس و پیراهنش را به برادرانش داد که به پدر بدهند و بعد دست جمعی به نزد او بازگردند. در این جا امام زمان(عج)، یوسف(ع) است. امت که عاشق امام است، یعقوب(ع) است. همان‌ها که هزار سال گریه کرده‌اند و می‌خواهند چشمانشان بینا شود و سراغ امام زمانشان بروند. خُب، امام زمان(عج) چکار می‌کند؟ امام راحل را کرد پیراهن خودش و فرستاد برای امت! امام خمینی(ره) پیراهن امام زمان(عج) بود. به چشم هرکه افتاد بینا شد. وقتی امت بینا شدند، به سمت امام زمان(عج) حرکت می‌کنند. امام زمان آمد به سمت مردم یا مردم می‌روند به سمت امام زمان(عج)؟ مردم میروند. اما چگونه؟ اول بصیر می‌شوند، بعد می‌روند. این پیراهن می‌افتد روی چشمهایشان و بینا می‌شوند و می‌روند به سمت امام زمان خودشان. محبت یعنی همین. 💬 آیت‌الله حائری شیرازی ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) 🌸🍃 https://eitaa.com/sabkezendegikareemane
🟢 شما عُرضه دارید و خوب هم عُرضه دارید! آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی( دام ظله العالی): 🟡 مرحوم آیت‌الله آقای صدر در دوره‌ای به دلیل کمبود وجوهات نمی‌توانستند حوزه را اداره کنند و حوزه قم داشت سقوط می‌کرد. آقای صدر برای ادارۀ حوزۀ قم چند ماهی هم قرض می‌کنند. 🔹 (مرحوم) آقای رمضانی که منشی آقای صدر بود، می‌گفت: آقای صدر دوازده هزار تومان مقروض می‌شود. در آن زمان دوازده هزار تومان پول بسیار زیادی بود. پس از چند ماه آقای صدر مجبور می‌شود بگوید که دیگر نمی‌توانیم شهریه بدهیم. 🔹 (مرحوم) آقای رمضانی (نقل می‌کرد که) آقای صدر گفت:‌‌ همان ایام چند طلبه به منزل ما آمدند و گفتند: شنیده‌ایم که شما فرموده‌اید این دفعه شهریه ندهند. گفتم: بله، همین‌جور است. تا حالا هم این چند ماه را قرض کردم و شهریه دادم و قرض کردن حدی دارد و بیشتر از این در قدرت و توان ما نیست. آن طلبه‌ها گریه می‌کنند و می‌گویند که ما با این سختی به حوزه آمده‌ایم و به اقلِّ ضرورت اکتفا کرده‌ایم. الان حتی پول رفتن به وطن خود را نداریم که برگردیم. اگر شهریه ندهید، در این شهر چه کنیم؟ ایشان می‌فرمود: آنها که گریه‌شان گرفت، من هم گریه کردم و گفتم: شما بروید، من شب فکری می‌کنم. آنها می‌روند. 🔹 آقای صدر سحر بعد از اینکه نماز صبح را به جماعت می‌خوانند، به حرم می‌روند و به حضرت معصومه علیها السلام خطاب می‌کنند: عمه‌جان، اگر عُرضه دارید، ‌این طلبه‌ها را اداره کنید؛ اگر ندارید، به پدر یا برادر ارجاع بدهید و از آنها کمک بگیرید. این طلبه‌ها که خدمت دین جدّت می‌کنند، آیا باید از گرسنگی بمیرند؟ و الّا من دیگر برای زیارت نمی‌آیم! و بیرون آمدم. ناگهان متوجه شدم که چرا باید چنین تعبیری کنم و این جور خلاف ادب برخورد کنم؟ خیلی ناراحت شدم. ولی کار از کار گذشته بود. خلاصه، از حال طبیعی خارج بودم و چنین حرفی زدم. 🔹 با ناراحتی منزل آمدم و شروع کردم به خواندن قرآن؛ ولی دیدم که چشمم قرآن را درست نمی‌بیند. در آن هنگام مشهدی محمد خادم آمد و گفت که یک شخص کلاهی کیف به دست آمده و می‌گوید که می‌خواهم آقا را ببینم... آقای صدر می‌فرمود: گفتم که برو بگو بیاید، بلکه ما راحت بشویم! خادم می‌رود و به کلاهی اجازه ورود می‌دهد. آن شخص کلاهش را روی زمین گذاشت و دست آقا را بوسید و گفت: «من می‌دانم که الان وقتی نیست که خدمت آقا برسیم و مزاحم شویم، ولی من از شیراز می‌آمدم. به تپۀ سلام قم که رسیدم، به ذهنم آمد که من الان دارم می‌روم. اگر در این راه‌های مخوف که پر از چاله بود و با این ماشین‌های ناجور بمیرم، حقوق شرعی خودم را نداده و مدیون از این دنیا رفته‌ام. لذا به راننده‌ام گفتم که نیم ساعت به من وقت بدهید. شما بروید و زیارت کنید و در این مدت من هم کاری دارم، انجام می‌دهم و می‌آیم. راننده هم موافقت کرد. لذا وقت دیگری نبود؛ از این رو، الان مزاحم شدم.» 🔹 کیف را باز کرد. چمدانش پر از پول بود. تمام قرض‌های ما و شهریه یک سال حوزه را پرداخت کرد و رفت. 🔹 آقای صدر می‌گفت: بعد از آن رفتم حرم و از حضرت معصومه(س) عذرخواهی کردم و عرض کردم که شما عُرضه دارید و خوب هم عُرضه دارید! 📚 برگرفته از: جرعه‌ای از دریا، ج۱، ص۵۶۸ ــــــــــــــــ 🍃🌸 @sabkezendegikareemane