eitaa logo
سبک‌ زندگی کریمانه
1.3هزار دنبال‌کننده
19.6هزار عکس
8.6هزار ویدیو
154 فایل
با لبیک به ندای امام خامنه ای بایاری حق سعی در ترویج #سبک_زندگی_اسلامی داریم و مباحثی شامل خانواده و همسرداری،تربیت فرزند ،نکات اخلاقی ،...ارائه می دهیم حسینی/ مشاور ارشد خانواده ارتباط با مشاور > @fotros2 ارسال مطالب نویسنده با حفظ لینک کانال ✅
مشاهده در ایتا
دانلود
کارهای نه چندان بد بچه ها را نبینید. این قدر اصرار نکنید که اشتباه بچه ها را ببینید. اجازه بدید که اشتباه کنند. مگر خود ما اشتباه نمی کنیم؟ یکی از بزرگترین مسائل جوانان امروز این است که به خودشان اجازه ی اشتباه نمی دهند و با کوچکترین اشتباه داغون می شوند. همه ی ما اشتباه می کنیم اما مهم واکنش بعد از انجام آن است. بعد از هر اشتباه چه بلایی سر خودتان می آورید؟چون به شما اجازه ی اشتباه کردن داده نشده ولی شما به بچه هایتان اجازه ی اشتباه بدهید، حتی بارها و حتی نبینید. کودک سهل انگاری می کند کمی تأمل کنیم، سریع نیش نزنیم. ما دائماً نگران این هستیم که نکنه بچه عادت کنه چون می خواهیم یک موجود بی عیب و نقص تربیت کنیم.  مگر همه ی ما و شما بی عیب و نقص هستیم؟ مشکل از این جا شروع می شود که ما بهترین را می خواهیم، فرزند ما نباید کوچکترین اشتباهی بکند. چرا از عادت شدن می  ترسیم؟ چون ما یک پیش فرض هایی کاملاً ذهنی برای خودمان می گذاریم که بعد این پیش فرض ها مانع می شوند که عامل شویم. دائم در حال این پرسش هستیم که "اگر این کارها رو کردم و او بدعادت شد، بعدش چی؟" تا به حال یک نفر را ندیدم که بیاید و بگوید: کارهایی که توی کلاس گفتید را انجام دادم و بچه ام به آن ها عادت کرد. در جلسه ای مادری تعریف می کرد، روزی که برای مشاوره پیش سلطانی آمدم زندگی ام جهنم بود چون از پی پی بچه بدم می آمد و من و فرزندم به خاطر نظافت تحت فشار بودیم، تنها چیزی که من از سلطانی یاد گرفتم این بود که بابا پی پی چیز خیلی بدی نیست و حتی میشه با آن بازی کرد، از وقتی این مسئله را رها کردم زندگیم بهشت شد حالا هم فرزندم هرکاری می کنه با خودم می گم از پی پی که بدتر نیست بذار بکنه! خب بچه ام هم حالش خوب است. (ادامه دارد...) {قسمت60} [مباحث کودک متعادل ] 🏴یاحسین 🍃 https://eitaa.com/sabkezendegikareemane
آیا شما قادر به هدایت جت بوئینگ 747  هستید؟ آیا قادر به جراحی قلب باز هستید؟ آیا شما می توانید یک کتاب فلسفه ی ژاپنی را به فارسی ترجمه کنید؟ سه تا سوال از شما کردم سه تا "نه نمی توانم" از شما گرفتم. در این مبحث با این جواب ها خیلی کار داریم. حال می رویم سر اصل مطلب، یک مفهوم دیگر شخصیت، رشد اجتماعی و اعتماد به نفس و عزت نفس است. در این مبحث می خواهیم اعتماد به نفس و عزت نفس را تمرین کنیم. پس وقتی می گوییم شخصیت مطلوب یعنی کسی که اعتماد به نفس و عزت نفس بالایی دارد. و وقتی می گوییم شخصیت نامطلوب یعنی کسی که اعتماد به نفس و عزت نفس پایین یا متزلزلی دارد. این دو عبارت خیلی برای شما آشناست و تقریباً با هر مادری صحبت می کنم گله دارد که اعتماد به نفس فرزندم پایین است و می خواهم که بالا برود. اولین جلسه کودک آرزوها را به یاد دارید؟ بیشترین ویژگی هایی که شمردید بیشتر روی اعتماد به نفس تأکید داشتید و کمتر کسی به ویژگی های عزت نفس اصرار می کند. زیربنای شخصیت اعتماد به نفس و عزت نفس است. اعتماد به نفس در حوزه ی مهارت ها است. اعتماد به نفس یعنی دیدن توانایی ها و اعتماد به توانایی ها. عزت نفس در حوزه ی ارزش ها است، یعنی دیدن منزلت، مقام و جایگاه انسان در هستی. (ادامه دارد...) {قسمت63} [مباحث کودک متعادل ] 🏴یاحسین 🍃 https://eitaa.com/sabkezendegikareemane
بحث زن بودن و مادر بودن را به یاد دارید؟ گفتیم مادر بودن یک منزلت است و زن بودن یک مهارت است؛ مادر بودن در حیطه ی عزت نفس و منزلت است و از ارزش ها می آید. در حالی که بچه داشتن از مهارت ها است و در حیطه ی اعتماد به نفس است. اعتماد به نفس و عزت نفس مکمل یکدیگرند. اصل عزت نفس است نه اعتماد به نفس. من در اول مبحث سه تا سوال کردم و شما در جواب هر سه سوال جواب دادید" نمی توانم" . نمی توانم یعنی ناتوان هستم و این نشان دهنده ی عزت نفس پایین و هم اعتماد به نفس پایین است. و نشان دهنده ی پایین بودن عزت نفس و اعتماد به نفس کل جامعه ی خانم های ایرانی است. شما اقرار به ناتوانی کردید. من می توانستم 50 تا سوال دیگر از شما کنم که جوابش نمی توانم می بود.از این که این قدر ناتوان هستید احساس حقارت نمی کنید؟ یکی از حاضرین: خوب دلیل نداره که ما همه ی مهارت ها را یاد بگیریم. پاسخ: من اصلاً صحبت این را نکردم که چه مهارت هایی دارید؟ من سوال کردم که توانایی دارید، می توانید، شما هم گفتید نه ! یعنی القاء ناتوانی. این درست همان کاری است که با بچه هایمان می کنیم."عزیزم بذار زمین، نمیتونی!!" حاضرین: سوال شما در مورد آینده بود؟ پاسخ: نه اصلاً دقیقاً برای همین لحظه ی حال است و جواب هر سه سوال من باید این باشد: "بله من می توانم" با قدرت همین الآن. از من بپرسید، که جراحی قلب می توانی انجام بدهی؟ جواب می دهم که بله می توانم خیلی هم با قدرت می گویم بله می توانم، خوب طبیعتاً می گویید پس انجام بده، خیلی ساده است جواب می دهم "بلد نیستم" . بلد نبودن چه ربطی به نتوانستن دارد؟ مگر کسی که جراحی قلب می کند با شما متفاوت است؟ مگر به جای دو دست و دو پا و دو چشم، چهار چشم و دست و پا باید داشته باشد؟ تونایی چه ربطی به بلد بودن دارد؟ این همان موضوعی است که من به آن می گویم بحران مفاهیم. همه چیز را با هم قاطی می کنیم. ما بلد نبودن را با ناتوان بودن یک جا می بینیم. در نتیجه وقتی که کودکمان بلد نیست به او القاء ناتوانی می کنیم. من می توانم همه ی این کارها را که گفتم حتی بالاترش هم را انجام بدم. (ادامه دارد...) {قسمت64} [مباحث کودک متعادل ] 🌸🍃 https://eitaa.com/sabkezendegikareemane
💜عشق و‌ احترام ✍یه زمانی فکر میکردم فقط کافیه عشق همه چیز رو حل میکنه. بعد مدتها متوجه شدم که عشق به وصله، احترام به ، به ، به ، به و کسی که دوسش داریم. ❤️تو تا ابد میتونی بگی من عاشق اون آدمم اما احترامه که اون زنجیر محکم بین دو نفر میشه ! عشق بدون احترام شاید تشکیل بشه اما بین اون دو نفر دووم پیدا نمیکنه.😉 همه ی سعیتونو بکنین برای همسرتون محترم بمونین 🦋.. 🌸🍃 https://eitaa.com/sabkezendegikareemane
استعدادها به همه داده شده و هیچ تفاوتی در استعدادها بین انسان ها نیست، پس چرا این قدر ابراز عجز و ناتوانی می کنید. همه ی ما انسان ها استعداد همه کاری داریم، محیط رشدمان مناسب نبوده، بلد نیستیم، یاد می گیریم انجام می دهیم؛ بله می توانیم یاد بگیریم. اگر فرصت نداریم دلیل نمی شود که خودمان را ناتوان بدانیم. ناتوانی برمی گردد به عزت نفس و اعتماد به نفس پایین. بچه ها خودشان به ما می گویند که «من می توانم ولی بلد نیستم» اما ما اصرار داریم که نخیر نمی توانی، پس دقت کنید و ببینید که کجا داریم پایه های عزت نفس را در کودک سست می کنیم. دنبال مقصر نیستیم شما هم نگردید، خودمان را هم سرزنش نکنیم، این مسئله از یک سالگی کودک شروع می شود، برای من، شما و برای همه ی ما این مسئله وجود داشته ولی بعضی بچه ها به خصوص در روستاها از سه یا چهار سالگی فرصت دارند که در باغ و مزرعه و..... خودشان را پیدا کنند ولی بچه های آپارتمان محکوم به این هستند که زیر ذره بین مادر و پدر باشند. ذره بین تو دستمان گرفتیم و مرتب در حال دیدن ناتوانایی های کودک هستیم. حالا اگر کودک پافشاری کند به او برچسب سرتق و پررو می زنیم، از رو نمی ره، خیره است، کم نمیاره  و ...... کودک براساس نظام خلقت و آفرینش عمل می کند این ما هستیم که منحرفش می کنیم. پس عزت نفس از دل ارزش ها و اصول بیرون می آید. حال برپایه ی این ارزش ها من چه وضعیتی دارم؟ آیا عزت دارم یا ذلت دارم؟ عزت از عزّ می آید به معنای ارجمندی، گرانمایه ای، جلال، شکوه. ذلت از ذل می آید به معنای حقارت، بی ارزشی و پستی. در مقابل عز می گوییم عزت، عزیز و در مقابل ذل می گوییم ذلت، ذلیل. چه قدر به بچه ها می گوییم ذلیل شده؟ چه قدر می شنویم که ذلیل بشی الهی یا ذلیل شده؛ ولی هیچ وقت نمی گوییم الهی عزیز بشی یا عزیزشده، برو که انشاء... عزیز بشی؛ نمی گوییم عزیز مرده می گوییم ذلیل مرده. (ادامه دارد...) {قسمت65} [مباحث کودک متعادل ] 🌸🍃 https://eitaa.com/sabkezendegikareemane
یک نکته ی بسیار مهم: ما وقتی می گوییم حوزه ی عمل، یعنی به کودک مسئولیت می دهیم و ما راجع به کودک مسئول صحبت می کنیم. کار و مسئولیت به کودک می دهیم، کارش را تأیید می کنیم، اشتباهش را هم با تأیید می بینیم به نسبت سن و سال کودک؛ "عزیزم سفره را پهن کن، خوب پهن کردی، این بشقاب سبزی را هم ببر" بشقاب سبزی وسط راه برمی گرده روی زمین! مادر چه کار می کند؟ با روی باز اِه ه ریختی؟ بیا با هم جمع کنیم، دفعه ی بعد یاد می گیری. بیا باهم بشوریمشون، قربون اون سبزی بردنت بشم بیا دوباره ببر عزیزم. اگر بچه دچار شکست شد، دوباره حتی ده باره هیچ عیبی ندارد صد بار هم بریزی جمع می کنیم، تأیید پشت تأیید. چون داره مسئولیت می پذیره و جبران کردن را باید ببیند و یاد بگیرد تا درک مسئول پیدا کند. یکی از عوامل تخریب مسئولیت و شخصیت این تفکر بهترین شدن است. تفکر بهترین در حال حاضر یک معضل بزرگ در جامعه ی ما است و ممکن است در جوامع اروپایی وجود نداشته باشد و اصلاً در مورد آن صحبتی هم نشود اما در جامعه ی ما یک معضل است. بهترین شدن یک وهم و توهم است؛ اصلاً بهترین وجود ندارد و جز تخریب هیچ اثر دیگری ندارد. عرصه ی رقابت، عرصه ی مسابقه و عرصه ی بهترین شدن، عرصه ی تخریب شخصیت انسان ها است. ما سال های آینده  قربانیان بی شماری خواهیم داد چون به شدت هنجار جامعه ی ما هنجار رقابتی است. اگرمن در این کلاس برا ی40 نفر می توانم فریاد بزنم و از این 40 نفر ده نفر حرف من را قبول کنند، هنجارهای جامعه در حال حاضر میلیون ها نفر از بچه های ما را نابود می کند. ولی ما ناامید نمی شویم و شما هم خبر داشته باشید که این اتفاق در حال حاضر درحال رخ دادن است و بدانید که "بهترین شدن" یک سراب است. (ادامه دارد...) {قسمت81} [مباحث کودک متعادل ] 🌸🍃 https://eitaa.com/sabkezendegikareemane
دیدن دو نوع است: 🔸دیدن سطحی 🔸دیدن عمیق دیدن سطحی فقط پوسته و ظاهر را توجه میکند و دیدن عمیق هم ظاهر وهم عمق و محتوا را نگاه میکند. یک مادر سطحی نگر وجزیی نگر فقط میگوید چرا بچه من بدغذا است، ولی مادر عمیق نگر وکلی نگر از دل بدغذایی چندین دلیل و معنا را استخراج میکند. به دوکلمه زیرتوجه کنید 🔸کشف= آشکارسازی 🔸حجاب=پنهان سازی حجاب یعنی پرده و پنهان کننده. ما نمی توانیم بدون پرداختن به بحث حجاب وارد موضوع دیدن شویم. لطفاً کلمه ی حجاب بار فرهنگی در ذهنتان ایجاد نکند، منظور من حجاب خانم ها نیست به آن هم اشاره خواهیم کرد ولی منظور من کلی است. ما برای دیدن احتیاج به نور داریم. تا نور نباشد ما نمی توانیم کشف کنیم. عامل کشف نور است. عامل پنهان کردن و کشف نکردن حجاب وتاریکی است. باید نور باشد تا بتوانیم ببینیم. پس برای دیدن باید حجاب ها را برداریم. نکته ی مهم در دیدن این است که کجا باید حجاب باشد؟ کجا آشکارسازی؟ کجا باید پنهان کنیم و کجا باید آشکار سازیم. این چیزی است که در زندگی ما رابطه اش بهم ریخته و جایی که باید پنهان کنیم، آشکار می کنیم و جایی که باید آشکار کنیم، پنهان می کنیم. آن چه که در کودکان ما یا در باورهای ما راجع به کودکان باعث می شود که بچه ها دیدن یعنی "عمیق دیدن" را یاد نگیرند، این است که بچه های ما هدایت می شوند به سمت دیده شدن "مورد توجه دیگران قرارگرفتن دیده شدن، حجاب دیدن است. هرجایی که بخواهیم دیده شویم، از دیدن محروم می شویم. و هرجا که دیده نشویم، آن موقع است که قدرت دیدن پیدا می کنیم {قسمت21} [مباحث کودک متعادل ] نوردیده 🍃🌸 @sabkezendegikareemane
آن چه که در کودکان ما یا در باورهای ما راجع به کودکان باعث می شود که بچه ها دیدن یعنی "عمیق دیدن" را یاد نگیرند، این است که بچه های ما هدایت می شوند به سمت دیده شدن "مورد توجه دیگران قرارگرفتن" دیده شدن، حجاب دیدن است. هرجایی که بخواهیم دیده شویم، از دیدن محروم می شویم. و هرجا که دیده نشویم، آن موقع است که قدرت دیدن پیدا می کنیم. بحث دیدن را من از دو سال پیش که با دوستی که دست اندرکار آموزش و پرورش بودند و با بچه ها سروکار داشتند راجع به خلاقیت صحبت می کردم، دنبال کردم. ایشان عقیده داشتند که بچه های ما اصلاً خلاق نخواهند شد! چون بچه های ما خلاق دیدن را بلد نیستند. و تا وقتی که نتوانند خلاق ببینند، محال است که خلاقیت پیدا کنند. کلاس و آموزش هیچ کسی را خلاق نمی کند مگر این که نگاه خلاق بین داشته باشیم. بچه های ما خلاق نگاه نمی کنند چون خود ما هم این نگاه را بلد نیستیم. خلاقیت جزء بُعد عمیق دیدن است. خلاقیت در سطح نیست بلکه در عمق است. چون نمی توانیم عمیق ببینیم، نمی توانیم خلاق شویم. مشکل بچه های ما و خود ما این است که نگاه عمیق نداریم. پس چه کنیم که دیدن را یاد بگیریم....(ادامه دارد) {قسمت22} [مباحث کودک متعادل ] نوردیده 🍃🌸 @sabkezendegikareemane
سبک‌ زندگی کریمانه
آن چه که در کودکان ما یا در باورهای ما راجع به کودکان باعث می شود که بچه ها دیدن یعنی "عمیق دیدن" را
ما اکنون بچه هایمان را به سمت دیده شدن می بریم. بچه ها مرکز توجه هستند و توجه گرفتن را تمرین می کنند نه توجه کردن را. ما توجه لازم داریم چون جسم داریم، هویت داریم، فردیت داریم و شخصیت داریم. این عوامل باید دیده شوند و منظور اصلاً دیده نشدن نیست بلکه باید به گونه ای دیده شویم که به دیدن هدایت شویم نه به دیده شدن. دیده شدن باید هماهنگ با دیدن باشد. دیده شدنی که منتهی شود به دیدن نه دیده شدنی که منتهی شود به نیاز به دیده شدن و نه منتهی شود به گدایی توجه از دیگران. باید به گونه ای به بچه ها توجه کنیم که بچه ها به سمت دیدن هدایت شوند وقتی به دیدن هدایت می شویم به سمت بالا و معنویت و معصومیت می رویم. و وقتی دنبال دیده شدن (توجه،تعریف وتمجید دیگران) می رویم به سمت پایین که منیت است می آییم. منیت فقط این نیست که تکبر و زیبایی و مقام و برجستگی و غیره باشد، حقارت هم یک نوع منیت است. و این یک سرفصل بزرگ در روانشناسی است (ادامه دارد) {قسمت23} [مباحث کودک متعادل ] نوردیده 🍃🌸 @sabkezendegikareemane
خیلی وقت ها ما مریض می شویم که جلب توجه کنیم یا می نالیم که جلب توجه کنیم؛ خیلی از ما بیچاره می شویم که توجه بگیریم و این یکی از کارهایی است که خانم ها بسیار در آن تبحر دارند به خصوص در کسوت مادری. چون به توجه نیاز داریم و از کودکی به گونه ای پرورش پیدا کرده ایم که نیازمند توجه باشیم، و هرگز نتوانستیم از درون به چیزی توجه کنیم. همیشه نگران جلب توجه بودیم و هیچ وقت به فکر بذل توجه نبوده ایم.  دیده شدن بد نیست، مهم است ولی ارزش نیست. انسان تا وقتی زنده است، شخصیت و نفسانیت دارد و نیاز به توجه دارد و باید دریافت کند.  کودک در یک سال اول زندگی اش بیشترین نیاز را برای توجه دارد. در تاریخ دو بار این آزمایش تکرار شده که دوگروه از بچه های زیر یکسال را تحت نظر گرفتند، گروه اول در بهترین شرایط زیستی، تغذیه ی عالی و غیره اما توسط انسان های پوشیده ای که فقط چشم هایشان پیدا بود؛ این گروه بچه ها به علت دریافت نکردن توجه، در هر دوبار آزمایش همه شان مردند. انسان بدون توجه پژمرده می شود. کودک بدون توجه می میرد ولی توجه در اندازه ی خودش و در جای خودش. (ادامه دارد) {قسمت24} [مباحث کودک متعادل ] نوردیده 🍃🌸 @sabkezendegikareemane
از 1تا 3 سالگی با توجه کودک به خود و آرام آرام به توانایی خود، "اعتماد به نفس" شکل می گیرد. اریکسون معتقد است که مرحله ی دوم خودباوری در مقابل شک است؛ من کی هستم؟ این شکل و شمایل منه شبیه اونا هستم ولی هنوز ضعیفم، آخه اونا از من گنده ترن منم مثل اونا دست و پا دارم حالا می تونم کارهای اونارو بکنم؟ می تونم مثل اونا باشم یا نه؟ مرحله ی کنترل توانایی.  بیشترین پیام تأیید را کودک باید در این سن بگیرد و متأسفانه در فرهنگ آموزش و پرورش ما بیشترین پیام عدم تأیید را در این مرحله به کودک می دهیم. چه قدر به بچه ها می گیم که نکن عزیزم، دست نزن، ببین تو نمی تونی! آب می خوای خودم بهت می دم.و این عدم تأیید را خیلی وقت ها در کمال مهربانی و بدون خشونت انجام می دهیم. می ریزی، کثیف می کنی، جیز میشی، چه قدر به بچه ها میگیم که نکن، نمی تونی، می ریزی و اصلاً امکان نداره که به بچه ها این فرصت را بدهیم که تجربه کند و بگوییم که تو می تونی. (ادامه دارد) {قسمت25} [مباحث کودک متعادل ] نوردیده 🍃🌸 @sabkezendegikareemane
مرحله ی توجه کودک به توانایی خود ادامه دارد تا مرحله ی سوم. 🔸مرحله ی سوم؛ از این مرحله توجه به محیط و ارتباط با محیط شروع می شود. 3 تا 5 سالگی،  کودک آرام آرام خود و توانائی هایش را پیدا کرده حالا سراغ محیط می آید، در محیط چه خبر است؟ چه کاری در محیط می توانم بکنم و چه ابتکاری می توانم بکنم؟ اریکسون این مرحله را ابتکار در برابر احساس گناه نامیده است.  کودک آرام ارام از خودبینی به دیگر بینی می آید تا دیگران و ارتباط انسانی را کشف کند و در این مرحله است که ما معتقدیم سه سال به بعد سن جدایی کودک است و سن مهدکودک پایان سه سالگی است، حالا برو و کشف کن و خودت را در ارتباط با محیط کشف کن. 🔸مرحله ی چهارم 6 تا 12 سالگی است که توجه عمیق به محیط و رابطه ی محیط و خودش است که دوره ی مدرسه ی ابتدایی و دوره ی سازندگی در برابر حقارت است. مرحله ای است که بر پایه ی مراحل پیشین، نگاه می کند که من کی هستم؟ چه قدر بالاترم؟ چه قدر پایین ترم؟ کجا هستم؟ چگونه هستم؟ و یواش یواش به سمت نوجوانی یعنی مرحله ی پنجم  12 تا 18 سالگی می رود. 🔸مرحله ی پنجم؛ 12 تا 18 سالگی مرحله نوجوانی، سن بحران. در این مرحله این سؤال پیدا می شود که من از کجا آمده ام؟ چرا آمده ام؟ زندگی یعنی چی ؟ چرا من را به دنیا آورده اید؟ و توجه به مبدأ و ارتباط با مبدأ شکل می گیرد. این سؤال ها نشان دهنده ی این است که به مبدأ فکر می کند. سؤال ها از پایین ترین مرحله ی انسان یعنی مرحله ی نباتی شروع می شود و کم کم به سمت بالا می رود ما باید مراقب باشیم که با جواب هایمان او را به سمت پایین هدایت نکنیم. تو به دنیا آمده ای چون ما خواستیم خوش بگذرونیم، خوب غلط کردیم تو رو آوردیم، اشتباه کردم !!!!!!!!!! نگاه کودک باید به سمت بالا و مبدأ هدایت شود 18 سالگی سن خردمندی است. و مهم  این است که این مراحل درست طی شوند و دیدن و دیده شدن در تمام مراحل در تعادل باشند.(ادامه دارد...) {قسمت26} [مباحث کودک متعادل ] نوردیده 🍃🌸 @sabkezendegikareemane
18سالگی سند خردمندیست. بارها زندگی ابوعلی سینا را مثال زده ام باز هم می گویم که ایشان گفتند: من هرچه یاد گرفتم تا 18 سالگی بود و از آن به بعد هیچ چیزیاد نگرفتم. ابن سینا این مسیر را به خوبی طی کرد و بالا رفت و وقتی به سن خردمندی یعنی 18 سالگی رسید، دیگر توانایی های او قابل اندازه گیری نیست.  و مثال هایی از این قبیل، شیخ اشراق، شهاب الدین سهروردی و غیره هستند. رسیدن به این مرحله تجربه ی شخصی است و بچه های ما در 18 سالگی باید به این مرحله برسند که آخرین مرحله ی مخروط رشد است. در این مرحله که به خردمندی رسیدند دیگر ما با آن ها کار نخواهیم داشت.  سن تشکیل خانواده 18 سالگی است چون از دو حال خارج  نیست یا نظام آفرینش خطا می کند یا ما انسان ها نظام آفرینش 18 سالگی را سن عقل و تشکیل زندگی قرار داده. ما اشتباه می کنیم که سن ازدواج را بردیم 30 سالگی و با شرایط تحصیلات عالیه و کار خوب و ....  اگر نظام آفرینش قرار بود که خطا داشته باشد که تا حالا نابود شده بود چون این نظام آن قدر باعظمت است که کوچکترین اشتباه نابودش می کند. پس تا به حال که نابود نشده نشان دهنده این است که ذره ای خطا و اشتباه نداشته و ندارد و این ما هستیم که داریم اشتباه می کنیم و مراحل را درست طی نمی کنیم.  در نتیجه بچه ی 25 ساله ی ما هنوز بچه ست. ما دوران کودکی را کم کرده ایم و دوران نوجوانی را طولانی کرده ایم. می گیم آقازاده چرا ازدواج نمی کنند؟ آخه تازه فوق لیسانسشو گرفته، حالا دکتراشو بگیره، هنوز خونه نداره، ماشین بخره و.... مثلی هست که میگه یک سنی ازدواج کن که بچه هات بگن به جان پدرم، نگن به ارواح خاک پدرم. (ادامه دارد...) {قسمت27} [مباحث کودک متعادل ] نوردیده 🍃🌸 @sabkezendegikareemane
چه کار کنیم که بچه های ما این مسیر را درست طی کنند؟ (مسیر رشد تا 18سالگی که درقسمتهای قبل توضیح دادیم) آن چه که در این کلاس می شنوید فقط یک اشاره است و یقیناً با باورهایتان در تعارض است و علامت سؤال های زیادی برایتان ایجاد خواهد شد؛ نترسید و حرکت کنید و تمرین کنید. حال مستقیم وارد بخش دانایی یعنی روش ها و چگونگی ها می شویم. اولین نکته این است که ما کودک شاخص و برجسته می خواهیم؛ یکی از باورهای ما این است که کودک ما باید برجسته و شاخص باشد. انسان ها از هم متمایز هستند و اصلاً شکل هم نیستند بنابراین اصلاً لازم نیست که من کار خاصی  بکنم که از شما متمایز شوم. کدام دو نفر انسان وجود دارند که از هم متمایز نباشند؟ همه ی ما کاملاً از همدیگر متمایز هستیم؛ بنابر این چه اصراری داریم که بخواهیم خودمان را متمایز کنیم. همه ی ما متمایز هستیم. آن چیزی که ما را اذیت می کند این است که می خواهیم برجسته تر و شاخص تر باشیم و بیشتر دیده شویم. این مسئله ی بسیار مهمی است که باید به آن دقت کنیم. کودک متعادل کودکی است که این مسیر را درست برود. اصلاً هم شاخص و نابغه و برجسته و استثنایی نیست. ما اصلاً چیزی به اسم استثنایی نداریم. مگر می شود که در نظام آفرینش استثنایی، باشد.  کودک شاخص ونابغه کودکی است که از خود درک واقعی ندارد. چون درک او از خودش، برداشتی و القایی است؛ درکی است که والدینش به او القاء کرده اند یا از تعریف دیگران برداشت کرده شخصیتی است که مطابق با هنجارهای اجتماعی است و هنجارها به او تحمیل شده اند. در نتیجه ی این درک این کودک رفتار غیرواقعی هم پیدا خواهد کرد. و وقتی غیرواقعی شدیم یعنی همگام و هماهنگ با نظام آفرینش نیستیم و در این حالت عذاب خواهیم کشید. نظام آفرینش بسیار نظام قدرتمندی است، یا در مسیر آن حرکت می کنیم یا در خلاف جهت آن؛ به هر نسبت که از این مسیر دور شویم، آزار خواهیم دید، منتهی ما عوامل را در بیرون جستجو می کنیم و می گوییم که من احساس خوبی ندارم چون مملکت، بچه، همسر، قدمن، تحصیلاتم، پول و . هیچ کدام این ها نیست. وقتی ما حالمان خوب نیست به این دلیل است که در مسیر رشد نیستیم.(ادامه دارد...) {قسمت28} [مباحث کودک متعادل ] نوردیده 🍃🌸 @sabkezendegikareemane
شاخص خواهی و ایده آل طلبی، خلاف آفرینش است. در فطرت انسان کمال طلبی وجود دارد چون انسان جز به خدایی شدن رضایت نمی دهد ولی نه در مادیت. هر چه در مادیت کمال طلب باشیم، سقوط خواهیم کرد. در فضای معنویت کمال طلبی یک اصل است، باید بالا برویم. شاخص بودن کودک را از ارتباطات اجتماعیش محروم می کند.  در کشورهای اروپایی وقتی تشخیص می دهند که کودکی تیزهوش است بلافاصله برنامه ی خاصی برای او تدوین می کنند و اولین کار این است که خود کودک به هیچ وجه نباید متوجه شود که تیزهوش است. در بعضی موارد خانواده اش هم نباید بفهمند و فقط مدیر و مسئول آموزشی و معلم از این مسئله با خبر هستند و طوری برای این کودک برنامه ریزی می کنند که نمره ی کلاسیش از میانگین نمره ی کلاسی پایین تر باشد تا به رابطه ی اجتماعیش در مدرسه آسیب نزند تا دانشگاه که در آن جا متوجه می شود که تیزهوش است و در آن جاست که کار یک پروفسور را در یک زمان کوتاه انجام خواهد داد.  تیزهوشی برای جلب توجه نیست برای دیده شدن نیست؛ بلکه تیزهوشی برای دیدن است.بچه های تیزهوش را باید به سمت دیدن هدایت کنیم نه به سمت دیده شدن. (ادامه دارد...) {قسمت29} [مباحث کودک متعادل ] نوردیده 🍃🌸 @sabkezendegikareemane
درباره دیده شدن و شاخص خواهی صحبت کردیم. حال چه چیز باعث میشود برویم دنبال دیده شدن وشاخص خواهی؟ من معمولاً از دو کلمه خیلی استفاده می کنم، هنجار و کارکرد (کاربرد). در مقدمه ی پاسخ این سؤال منظورم از به کار بردن این دو کلمه را توضیح می دهم تا با هم هماهنگ جلو برویم. ما برای حیات یک سری نیاز داریم مثل لباس که یکی از بخش های آن کفش است. از دل نیاز ارزش بیرون می آید. این کفشی که ما نیاز داریم چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟ راحت، زیبا، بادوام، قیمت مناسب. این 4 تا ارزش از دل این نیاز بیرون می آیند و ارزش ها تبدیل به هنجار می شوند. کارکرد کفش چیست؟ بر پایه ی کارکرد هنجار را تعریف می کنیم. یعنی ازکفش چه استفاده ای میکنیم وچه نیازی داریم؟ به این میگویند کارکرد اما در جامعه درست عکس این اتفاق می افتد و فرمول بالا دقیقاً برعکس اتفاق می افتد یعنی اول در جامعه هنجار هست، به دنبال آن ارزش می آید و بعد نیاز و این یعنی مُد، یعنی ما توجه نداریم که چه نیازی داریم و چه کفشی می خواهیم بپوشیم، می رویم دنبال این که پاشنه اش چند سانت باشد چه مارکی باشد و امسال چه رنگی مد است ودرکل جامعه چه چیزی را می پسندد؟ این یعنی توجه واولویت قرار دادن هنجارها هنجارها خیلی قوی هستند و روند طبیعی را تغییر میدهند وبرعکس میکنند و ارزش ها را می سازند و از دل آن ها نیاز به وجودمی آید درحالی که نیاز باید اول باشد. یک کمد لباس داریم اما چون یک مدل دیگه مد میشه با همان که نمیشه برویم مهمانی.... در نتیجه این برداشت را خواهیم داشت که من الآن نیاز دارم و چون نمی توانم به نیازم برسم پس آدم بدبختی هستم. مهم نیست که چند دست لباس دارم، مهم اینه که لباس روز را ندارم، لباسی که هنجارهای جامعه به ما تحمیل می کند. پس من آدم بدبختی هستم.  (ادامه دارد)... {قسمت30} [مباحث کودک متعادل ] نوردیده 🍃🌸 @sabkezendegikareemane
هنجارها خیلی قوی هستند و تبلیغات نیز هنجارها را تبلیغ می کنند. شما اگر طبق هنجارهای اجتماعی رفتار نکنید، توسط جامعه تنبیه می شوید؛ پس باید قوی باشیم که این تنبیه ها اذیتمان نکند.  این تنبیه ها مثل: بچه تون کلاس های مختلف نمیره؟! ااِااهِ، تا حالا چندبار از این اِه گفتن ها شنیده اید؟ و چقدر می توانید تحمل کنید؟ هرکس می رسه و می پرسه و آخر سر هم تجویز می کنن که می دونی چه ظلمی داری درحق بچه ات می کنی؟ می دونی چه قدر عقب می افته؟ بچه باید 8 تا کلاس بره!!!!!!!!! این ها همه هنجار جامعه است و فشار می آورند. اگر ما به آن چیزی که می دانیم ایمان نداشته باشیم و به آن عامل نشویم، تسلیم هنجار جامعه خواهیم شد. امروزه تبلیغات یکی از بازوهای بزرگ ایجاد هنجارهای اجتماعی است. مثل کانال Me Shop یک روز میاد میگه این جارو محشره و کمر درد نمی گیرید و .... بعد دو ماه بعد یک جاروی سه گوش میاره و نشون میده و جاروی قبلی را رد میکنه و میگه که با این جارو پادرد نمی گیرید و با جارو قبلی چلاق می شوید و .... من هم باور می کنم و میرم جاروی جدید را می خرم و بعد می بینم که چه قشنگ اسیر حماقت هایم می شوم و می بینم که چه قدر ظریف این حماقت ها را به من تحمیل می کنند.  حماقت به عنوان توهین نمی گویم بلکه منظورم به عنوان شناخت پایین است، یعنی یک کانال تلویزیونی می تونه هنجار جامعه را به من القاء کند. هنجارها را مواظب باشید. پس من هرجا صحبت از هنجار کردم، در مقابل کارکرد است. [ادامه دارد].... {قسمت31} [مباحث کودک متعادل ] نوردیده 🏴🍃🌸 @sabkezendegikareemane
اولین جایی که دیدن ضعیف می شود و دیده شدن قوی می شود، فضای خانه است. کاربرد خانه چیست؟ چه آپارتمان 40 متری و چه 400 متری، محلی که به آن خانه می گوییم و سرپناه ما است. کارکرد خانه چیست؟ روز را به شب رساندن، خوردن و خوابیدن این ها هیچ کدام کارکرد خانه نیست. کارکرد خانه، دریافت نیازهایمان برای رشد است که مهمترین آن نیازهای زیستی است. فضای خانه فضایی است که در درجه ی اول به نیازهای زیستی ما پاسخ می دهد یعنی از پایه که بخش مادیت است شروع می شود و پایه ی دیده شدن و دیدن در این جا گذاشته می شود. ما همه ی خانه را دیوارکشی کرده ایم، اتاق کودک، اتاق پدر و مادر، غذاخوری و.... پس هر کس تو سلول خودش. وقتی فضاهای خانه را اختصاصی می کنیم، جدایی پیش می آید و بعد به دنبال آن مقایسه پیش می آید. چرا فضاهای خانه ی ما تفکیک شده است و چرا کودک از فضای خانه ی ما بیرون می رود؟ چرا زندگی ما باید تفکیک شود؟ چون این تفکیک کردن یک هنجار اجتماعی است(جامعه اینگونه می پسندد وبه ما القاء میکند)   کودک مرحله به مرحله خودش را می بیند و بعد توانائی هایش را می بیند و در آخر محیط را می بیند. اما ما اولین قدم، آخرین مرحله را طی کرده ایم و با جدا کردن کودک در اولین قدم، ارتباط کودک را با محیط تخریب کرده ایم. هنوز کودک به دنیا نیامده اتاق او را جدا می کنیم. دوستی از خارج از کشور با من تماس گرفت و تصمیم دارند که سر یک تاریخ مشخص با همسرش بچه دار شوند ولی سر خرید وسایل بچه با هم اختلاف پیدا کرده بودند؛ یعنی از همین الآن که می خواهی بیای جدا هستی، تو هستی و اتاق خودت. اکثراً هم یک دونه کودک داریم و باید نشان بدیم که ما چه پدر و مادری هستیم و ببینید که برای بچه مان چه کارهایی می کنیم!!  میخواهیم نشان دهیم ما اصلاً مثل دهاتی ها با هم زندگی نمی کنیم بلکه مثل انسان های متمدن سلول های انفرادی داریم، بند عمومی مال وقتیه که مهمان بیاد. به انفرادی های ما نگاه کنید بهترین وسایل روز را خریدیم و داخل سلول ها گذاشتیم. نیاز های زیستی را به بهترین نحو می گیریم اما دیگه نمی توانیم سراغ دیدن برویم، حالا دنبال این هستیم که ببینیم اتاق من چی کم داره، نمی توانیم رابطه مان را با همدیگر ببینیم. رفتار ما به عنوان پدر و مادر اینه که چی بخریم، چی برات بخریم، چه جوری نگه داشتی؟ .... در صورتی که نیازهای عاطفی و نیازهای شناختی و معنوی را نمی گیریم؛ فقط و فقط نیازهای زیستی و آن هم در حد افراط. همه ی این مسائل به دلیل 👈هنجارها است و نیازهای ما به جای این کارکردی پاسخ داده شوند، هنجاری پاسخ داده می شوند. "هنجار = آنچه جامعه میپسندد نه آنچه که نیازاست"(ادامه دارد) {قسمت32} [مباحث کودک متعادل ] نوردیده 🏴🍃🌸 @sabkezendegikareemane
ما جامعه ای به شدت بی حجاب داریم.  منظورم حجاب خانم ها نیست و من اصلاً در صلاحیت اظهار نظر در این مورد نیستم. منظور من از جامعه ی بی حجاب این است که همه چیز در جامعه ی ما علنی است. حجاب برای پنهان کردن است. پنهان کردن مادیات تا غرایز انسان ها آزارشان ندهد. غریزه میل به دیده شدن دارد و فطرت میل به دیدن دارد.  حجاب برای این است که ذهن در کنترل باشد و به هر جا نرود. حجاب برای پوشاندن مادیت است چون آن مقداری که لازم داریم را دریافت می کنیم، بیشتر از آن را لازم نداریم. برای چی فروشگاه های ما باید این قدر باز و نورانی و فراوان  باشند. تمام ساختمان ها و فروشگاه ها و اتومبیل های ما مظهر بدحجابی کامل هستند. چون هرچه مربوط به نفسانیات وغرایز ماهستند را نمایش میدهند با هر نوع دین و مذهب و اعتقاد و تحصیلات، اگر به الهیات توجه نکنیم، سقوط خواهیم کرد. شرعیات و اخلاقیات پایه هستند و بدون آن ها نمی توانیم زندگی کنیم اما اگر به سمت دین و الهیات نرویم، سقوط خواهیم کرد و بچه هایمان را هم باید به سمت دیدن هدایت کنیم حال اگر هر زحمتی برایشان بکشیم اگر به سمت دیدن نباشند موثر نخواهد بود. نگاه کاربردی داشته باشیم و از فضاهای خانه استفاده کنیم و آن را مناسب برای زندگی همه ی اعضاء خانه کنیم. در زمان هایی که لازمه حریم ایجاد کنیم و فضاها را تقسیم کنیم، زمانی که پدر در اتاق کارش است یا مسابقه ی مورد علاقه اش از تلویزیون پخش می شود باید حریم او رعایت شود و احترام گذاشت، همین طور در مورد مادر و فرزندان.  اولین پایه های شخصیت در خانه شکل می گیرد. از خودمان بپرسیم ما کجا زندگی می کنیم؟ قدیمی ها مثل معروفی دارند که میگه فلانی سر سفره ی پدر و مادرش بزرگ شده، این مثل بسیار پر معنی است. پایه ی ارتباط اجتماعی از داخل خانه شروع می شود. در حال حاضر خانه های ما هتل و استراحتگاه شده است که بسیار هم شیک هستند. [ادامه دارد] {قسمت33} [مباحث کودک متعادل ] نوردیده 🏴🍃🌸 @sabkezendegikareemane
در همین فضای مبحث اتاق جدا، بحث اسباب بازی کودک هم مطرح می شود، وقتی اتاق جدا و مبلمان جدا برایش می گذاریم، اسباب بازی هایش را هم جدا می کنیم. در مبحث بازی گفتیم که بازی یعنی تمرین زندگی. با جدا کردن اتاق بچه و خریدن اسباب بازی های لوکس، چه مفهومی از زندگی را به کودک انتقال می دهیم.؟ اسباب بازی، بازی نیست. بازی یک علم، فن و هنر است و اسباب بازی ابزار بازی است نه خود بازی. ما برای کودکمان اسباب بازی می خریم که بازی کند در حالی که او بلد نیست بازی کند، ما هم بلد نیستیم، در نتیجه دچار مشکل می شویم.  اسباب بازی ابزار بازی است، وسایل زندگی هم ابزار زندگی هستند اما خیلی وقت ها ما وسایل زندگی را با خود زندگی اشتباه می گیریم. همان تجمل و برجسته بودن در اسباب بازی های کودکی حالا منتقل می شود در زندگی امروزمان. ویترین های پرظرف و فضاهایی که فقط برای دیده شدن است نه برای دیدن.  خیلی از خانه های ما فضای مناسبی برای دیدن نیست و فقط برای دیده شدن ساخته شده، خیلی از مهمانی های ما برای دیده شدن است. وقتی مهمان هایمان می روند، حالمان چگونه است؟ خسته و کوفته، آخی رفتن راحت شدم، این مهمانی برای دیده شدن بوده حالا اگر سرحال بودید، کاش امشب هم می ماندند، دور هم بودیم، چه قدر عالی بود، این مهمانی برای دیدن است. مهمانی و ارتباط برای دیدن، ما را شارژ می کند. (ادامه دارد) {قسمت34} [مباحث کودک متعادل ] نوردیده 🏴🍃🌸 @sabkezendegikareemane
کارکرد عکس و فیلم چیست؟ یادگاری، خاطرات، ضبط خاطرات. عکس و فیلم ضبط خاطرات خوش مرده که اگر همه شان را هم بیرون بیاندازیم هیچ اتفاقی نمی افتد.  وقتی به عکس های قدیم نگاه می کنیم چه اتفاقی می افتد؟ بهترین حالت عکس های عروسی است. به قول آقای محمد جعفر مصفا کارکرد عکس در بهترین حالت، زنده نگهداشتن یک خاطره ی خوش مرده است. این یک نظر کلی است، عکس و فیلم خوبه و داشته باشید ولی به چگونگی استفاده از آن دقت کنید، برای دیدن است یا دیده شدن؟ استفاده هایی که امروزه ما می کنیم برای دیده شدن است. بعضی از خانه ها تمام سطح دیوارشان را عکس های بچه هایشان پوشانده. چرا؟ وقتی آلبوم ها را باز می کنیم چه قدر عکس تکی داریم؟ من جلوی تخت جمشید، من جلوی چهل ستون و.... چه قدر از این عکس های «من» داریم؟ چه قدر عکس های«ما» داریم؟ چرا به دیوارهای خانه های ما این قدر عکس تکی بچه هایمان است؟ (من با باورها کار دارم دنبال مقصر نمی گردم).  می دانید وقتی بچه ها به این همه عکس های تکی خودشان نگاه می کنند چه اتفاقی می افتد؟ اِ این ها همه من هستم، مهمان های محترم توجه کنید، این ها من هستم توی اتاق ها هم هست، مواظب باشید با من درست صحبت کنید. و این معضل در حال حاضر در عکس های عروسی به حد فاجعه رسیده است. یک روز به یک آتلیه عکاسی رفتم و دیدم آن جا یک سری عکس های نمونه ی عروسی گذاشتند به تمام معنا از دیدن این عکس ها خجالت کشیدم، عروس شب عروسی این ژست ها و قیافه ها را دربیاره؟!! این ها عکس مُدِ یا عکس عروسی.  بحث ازدواج و عروس و داماد بحث حرمت است چون دو نفر در حال آغاز زندگی مشترک هستند. و متأسفانه این عکس ها چاپ می شوند و آخر عروسی به همه داده می شوند. ازدواج یک مرحله ی مهم دیدن است و ما آن را تبدیل می کنیم به یک مرحله ی مهم در دیده شدن. عکس خوب است مهم است و باید بگیریم و یادگاری بسیار خوبی است ولی چرا این قدر عرضه می کنید؟(ادامه دارد) {قسمت35} [مباحث کودک متعادل ] نوردیده 🍃🌸 @sabkezendegikareemane
دیده شدن در دوران کودکی در دیده شدن در شب عروسی و غیره سر درمی آورد. پایه ی خودشیفتگی نیز در این مرحله گذاشته می شود. از امشب یک دفعه نروید و هر چی عکس روی دیوار هست را جمع کنید و همه را شوکه کنید بلکه آرام و آرام و به تدریج در یک زمان برنامه ریزی شده، بچه ها را در جمع ببرید و عکس های تکی را تبدیل کنید به عکس های دسته جمعی.  عکس های مدارس قدیمی را دیده اید؟ همه با معلم می نشستند و عکس می گرفتند اما امروز چه کار می کنیم؟ بچه ها را به جاهای عمومی ببرید و عکس بگیرید و این عکس ها را روی دیوار ببرید عکس هایی که جمعی بودن و اجتماعی بودن را القاء کند، عکسی که مهارت ها و دوستی را القاء کند. "من هم یکی از این بچه ها هستم که اردو رفته بودیم" خاطره اش را نگه می دارم، شاخص نمی شوم.این میشود دیدن و هدایت کودک به سمت دیدن. (ادامه دارد) {قسمت36} [مباحث کودک متعادل ] نوردیده 🍃🌸 @sabkezendegikareemane
عامل بعدی در مساله ی دیدن و دیده شدن، جشن تولد ها است.  کارکرد چیست؟ تولد کودک بدون تردید یک اتفاق بسیار مبارک و زیبا و باشکوه است؛ اصلاً تردیدی هم نداریم اما برای کی؟ برای پدر و مادر و پدربزرگ ها و مادربزرگ ها. همه ی نزدیکان هرسال که این اتفاق یادشان می افتد حظ می کنند و باید هرسال این حظ را برای کسانی که برایشان جذاب است زنده نگهداشت. چرا ما دوستان را دعوت می کنیم که با کادو بیایند؟ دیدید در تولدهای بچه ها چه اتفاقی می افتد؟ حسادت، رقابت، چشم و هم چشمی. این جشن ها شادی هستند ولی در کنارش تخریب های بسیار زیادی وجود دارد. و آن چیزی که این تخریب ها را به خانواده تحمیل می کند، هنجارهای اجتماعی است. (درقسمت های قبل درباره هنجارهای اجتماعی وآنچه جامعه میپسندد صحبت کردیم) منظور من این نیست که بچه ها را از جشن و شادی محروم کنیم بلکه همیشه باید برای بچه ها جشن و شادی بگیریم اما نه برای به رخ کشیدن و کادو آوردن و کادو گرفتن. (ادامه دارد) {قسمت37} [مباحث کودک متعادل ] نوردیده 🍃🌸 @sabkezendegikareemane
خیلی موضوعات زیادی هست که می توانند بهانه ی جشن برای کودکان باشند مثل: جشن اول مهر و آشنایی با دوستان جدید، جشن دوستی، بچه ام امروز رفته مدرسه دوستای جدید پیدا کرده امروز بیایید منزل ما جشن دوستی داریم لطفاً لباس راحت بپوشید چون بازی داریم و ذرت بوداده می خوریم و صحبت می کنیم و با هم آشنا می شویم و اسمش را می گذاریم جشن دوستی. بعد ماه دیگه جشن پاییز، خانواده ها با هم جمع می شویم و یک جمعه قرار می گذاریم و می رویم یک پارکی که برگ زرد فراوان داره و انار دان کرده می خوریم و باز هم لباس ساده می پوشیم چون می خواهیم بازی کنیم. یا در بهار جشن شکوفه ها، جشن بلند شدن قد، بستن بندکفش، تخمه شکستن، به این ترتیب بی نهایت میشه جشن های مختلف گرفت.  بچه ها در این جشن ها دیدن را یاد می گیرند ولی در جشن تولد دیده شدن را. معمولاً بچه ها آخر جشن تولدها اخم هاشون توهمه و خلقشان به هم ریخته چون کادوها و لباس ها و.... ممکنه چیزی به زبان نیاورند اما مقایسه ها وجود دارند. از طرف دیگر هم که مادر این همه زحمت می کشه چه قدر دیدیم که به خاطر چشم و هم چشمی خوش نمی گذره و ممکنه بین بچه ها دعوا هم بشه و...یا مادر از دست بچه کلافه، اَه اصلاً لیاقت نداری، کُشتی منو، چه قدر ونگ می زنی .... اما بچه ها با دیدن عظمت پاییز و بهار و طبیعت و غیره، دیدن را یاد می گیرند و در این جشن ها رابطه ی دوستان و فامیل را گرم کنید و دیدن و دیده شدن را تمرین کنید. (ادامه دارد...) {قسمت38} [مباحث کودک متعادل ] نوردیده 🍃🌸 @sabkezendegikareemane
بحث دیده شدن شاید در فرهنگ کشورهای دیگر اصلاً معنا نداشته باشد ولی در جامعه ی ما یک معضل است. ما در 20 سال آینده بهای سنگینی را باید بابت مسائلی که امروز بلد نیستیم بپردازیم که یکی از این مسائل همین مسئله ی دیدن و دیده شدن است. به همین دلیل من روی "دیدن" تأکید بیشتری دارم. ممکن است که در هیچ کتاب روانشناسی هم این موضوع را پیدا نکنید یا خیلی کوچک اشاره شده باشد ولی در حال حاضر مسئله ی جامعه ی ما است. نکته دیگر در بحث دیدن طرز لباس پوشیدن بچه های ما است. ما در همان ادامه ی رها کردن دوره ی سنتی و دنبال کردن مدرنیسم که از صد سال پیش در کشورمان اتفاق افتاد، یکی از مسائلی که برایمان به وجود آورد مسئله ی پوشش و لباس است. در حال حاضر ما در مورد لباس اصلاً کاربردی فکر و عمل نمی کنیم بلکه بیشتر هنجاری فکر می کنیم. دفعه ی پیش تفاوت کاربرد و هنجار را گفتم. در کاربرد دو سوءال می پرسیم: چرا؟ و چگونه؟ در مورد لباس اصلاً به چرائی آن توجه نداریم. ما چرا باید لباس بپوشیم؟ تا به این سوءال پاسخ ندهیم، چگونه پوشیدن حل نمی شود. در صورتی که تمام نزاع ها و بحث های ما سر چگونه پوشیدن است. هیچ جا بحث نمی شود که چرا ما باید لباس بپوشیم؟ فکر می کنیم که جواب این پرسش خیلی بدیهی است اما به نظر من اصلاً بدیهی نیست.ما بر پایه ی چه ارزش هایی لباس می پوشیم؟ چه ارزش هایی زیربنای لباس پوشیدن ما است. . پاسخ به چرایی ها ارزش های ما را مشخص می کند. باید بپرسیم، چرا لباس می پوشیم؟ (ادامه دارد) {قسمت39} [مباحث کودک متعادل ] نوردیده 🍃🌸 @sabkezendegikareemane