💚بسم الله الرحمن الرحیم💚
✿ تو فقط لیلی باش ܓ✿
👒من تشبه بقوم فهو منهم....
#قوانینی هست که برای موفقیت توی هر چیزی باید بهشون عمل کرد. مهم نیست هدف چیه و تا چه حد سخته یا آسون. مهم اینه که بدون این که چنین خصوصیاتی در وجود آدم باشه نمیشه امید موفقیت داشت. حتی میشه موقتی و فقط در همون بازه زمانی که داریم تلاش میکنیم اون خصلتها در وجودمون باشه و بعدش بذاریمشون کنار، اما بالاخره باید باشن.
یکی از مهمترین اون خصلتها اینه که باید حال و کار آدم #شبیه کسانی باشه که دارن برای رسیدن به اون هدف تلاش میکنن. نمیشه کسی ادعا کنه داره برای کنکور میخونه، اما
-حرفش
-فکرش
-وسایل دور و برش
-نوع ارتباطاتش
شبیه آدمهایی که دارن برای همچین هدفی تلاش میکنن نباشه. یعنی شما توی اتاق یه فرد کنکوری برین، اگه توی ادعاش صادق باشه باید با کلی کتاب و جزوه و برگه تست و ... خلاصه تمام چیزهایی که برای این هدف مورد نیازه مواجه بشین.
یا مثلاً من اگه بخوام جزو اون دسته از خانمهایی باشم که همسرش عاشقانه دوستش داره و مراعات حالش رو میکنه و زندگیشون چیزی بالاتر از یک همزیستی مسالمت آمیزه، باید ببینم اون خانمها چکار میکنن، وقتشون رو در روز چطور میگذرونن و اصلاً چطور فکر میکنن و من هم، حتی اگه شده ظاهری، اون کارها رو انجام بدم، تا به لطف خدا اونها در وجودم ملکه بشن.
این یه جورایی مهندسی معکوس همون حدیثه که " من تشبه بقوم، فهو منهم." (هر کس خودش را به گروهی از آدمها شبیه کند، از آنهاست. ) ... یعنی اگه کسی بخواد جزو یک گروه باشه باید تا میتونه ( ولو ظاهری و این که اداشون رو دربیاره ) خودش رو به اونها شبیه کنه ... چون همونطور که میدونین ملکات از ظاهر به باطن نفوذ میکنن. 👈یعنی همیشه اول پوسته یک کار در وجود آدم شکل میگیره و بعدش آروم آروم در وجود آدم #نفوذ میکنه و #ملکه میشه.
یک نمونه که خودم تجربه ش کردم، تجربه کار با دستکشه. ۱۴سال با خودم کلنجار رفتم با دستکش کار کنم، ولی حریف خودم نشدم. اصلاً یه جورایی اعصابم خورد میشد وقتی دستکش دستم بود ... برای همین پوست دستم خیلی بد شده بود. و البته همسرخان همیشه این رو به روم میاورد که دستم داره از قیافه میفته! ... این چند هفته که انقلاب کردم، با خودم فرار گذاشتم بدون دستکش کار نکنم. اولش خیلی خیلی سخت بود، اما به خودم نهیب زدم که جهاد همینه دیگه. یعنی کاری که سخته، اما تو باید برای خدا سختیش رو تحمل کنی و انجامش بدی ... این شد که لطف خدا شامل حالم شد و حالا دیگه اصلاً بدون دستکش نمیتونم کار کنم. در واقع دیگه با دستکش کار کردن ملکه م شده و میتونم مثل این خانوم شیکا ادعا کنم: "من بدون دستکش یه لیوان هم نمیشورم، مگه دستم رو از سر راه آوردم !!!!!!! " ... دیدین که! من تشبه به خانمهای شیک، فهی منهن!
قبلاً هم گفتم دارم یه لیستی از کارهایی که یک همسر کاربلد باید انجام بده تهیه میکنم. دیروز چندتا مورد دیگه بهش اضافه کردم. با استاد زن عمو مهتاب (!) هم صحبت کردم و به لطایف الحیل ازش خواستم یه شمه ای از شگردهاش رو برام لیست کنه. درواقع یه پرسشنامه طراحی کردم و براش ایمیل کردم تا بهش جواب بده. (قیافه کار رو یخورده علمی کردم و جنبه تحقیقی بهش دادم تا هم بتونم دقیق اطلاعات بگیرم و هم معلوم نشه برای خودم میخوام! ... بالاخره هرچی باشه ابهت قوم شوهر بودن باید حفظ بشه دیگه! )
بازهم تکرار میکنم تا یادم نره: جهاد از ریشه جهد به معنای مشقت و زحمت است و جهاد یعنی انجام کار سخت. یعنی کاری که به تلاش زیاد نیاز داره ... اگر ما خانمها باورمون بشه که این فرمایش پیامبر که فرمودند " جهاد المرء حسن التبعل" ( جهاد زن خوب همسرداری کردن است) تعارف نیست و یک حقیقته که باید روش کار کنیم و تلاش کنیم که تا جایی که میشه به بهترین نحو انجامش بدیم، دنیا و آخرتمون بیمه ست و دیگه نیازی نیست اینقدر دنبال حق و حقوقمون این در و اون در بزنیم.
این روزها حال خیلی خوبی دارم. حال یک مجاهد فی سبیل الله. زمانی آرزو داشتم پسر بودم و در دوران دفاع مقدس فضای دلپذیر جبهه رو درک میکردم. از این بابت حسرت عظیمی در دلم بود که هیچ جور آروم نمیشد. اما الان می بینم عدالت خداوند هیچ دری رو برای انسانها بسته نگذاشته و اگر آدم بخواد همیشه عرصه جهاد در راه خدا فراهمه ... مگه خداوند خودش نگفته :الذین جاهدوا فینا، لنهدینهم سبلنا ؟ ... مگه ممکنه آیه قران تعارف باشه؟
حالا میبینم مرتب کردن خونه و رسیدن به سر و وضع ظاهریم، ورزش کردن برای بهتر شدن اندامم، استفاده از کرمهای دست و صورتم ، مهربونی و مدارا با همسرخان و بچه ها و دلپذیر کردن محیط خونه هیچ چیزی از جنگیدن در پشت خاکریزها و پر کردن خشاب و شلیک به سمت دشمن کم نداره ... البته تا یک مجاهد حرفه ای ش دن کلی راه مونده، اما همیشه برداشتن اولین قد مه که مهمه ...
#پست_هفدهم
https://eitaa.com/sabkezendegikareemane