#استاد_حبشی
#دخالت_اطرافیان ۹/۲
🔺 من موردش رو داشتم دختر و پسر تصمیم گرفتند برن شمال، با هم برنامه چیده بودند، با ذوق و شوق وسایل رو آماده کرده بودند که انشاالله کی بریم و هر دو توی شور و شور و هیجان بودند .
🔴 یهو مادرِ پسر گفته بود که :
الان چه وقت شمال رفتنه... خب بزارید عید برید... ویلای داییتم که هست، من زنگ میزنم ویلا رو از داداشم میگیرم... برید راحت اون تو برای خودتون
چیه سه روز با عجله برین و بیاین... قشنگ برید یه هفته اونجا مال خودتون. چیه بخواین برین اینور تو هتل مُتلها و ویلاها و غیره آواره بشین!!
برای خودتون هر جور خواستید استفاده کنید
پسر هم تو دلش میگه عجب چیزی! میاد خونه :
👱🏼♂ خانوم سلام، نمیریم!
👩🏻 چرا؟ چیشده؟
👱🏼♂ مامانم گفته عید بریم تا....
👩🏻 من الان میخوام، ویلا هم نمیخوام ..
من سفر میخواستم، جا برام مهم نبود که
👱🏼♂ببین شعور نداری یعنی همین دیگه!
🔺 چرا اینجوری می کنی آقا؟ مگه تو نمیخواستی نیاز خانمت رو تأمین کنی؟
⚪️ ایرادی نداشت پسر بیاد بگه :
- امروز خونهی مامانم بودم، مامانم فهمید ما میخواییم بریم سفر، گفت: این پیشنهادم هست
- برو با خانمت در میون بذار، بگو اگه الان مایلین به سفر برین و تصمیمتون رو گرفتید و خودتون علاقه دارید که هیچ ..
- اما اگه برای این عجلهای ندارین این پیشنهاد هم هست میتونید عید برید !!
- الان مقدور نیست، اما عید برید میتونم برای یک هفته فلان ویلا رو هم بگیرم،
🔺👈خانوم بیا بشین ببینیم آیا تغییر بدیم اون تصمیم و برنامهای که گرفتیم رو؟
#پس•••
⚠️ "دیگه گرفتیم دیگه" حرف غلطیه!!
نباید که لجباز باشید،
✔️ برنامه رو عوضش بکنیم منتها
بهصورت #عرضهی_پیشنهاد باشه.
⛔️اعمال پیشنهاد یعنی اینکه والدین مثلا بگن:
"یه وقت الان نرین سفر... دیوونهاید مگه؟"سحر نزدیک است ....:
🔺 من موردش رو داشتم دختر و پسر تصمیم گرفتند برن شمال، با هم برنامه چیده بودند، با ذوق و شوق وسایل رو آماده کرده بودند که انشاالله کی بریم و هر دو توی شور و شور و هیجان بودند .
🔴 یهو مادرِ پسر گفته بود که :
الان چه وقت شمال رفتنه... خب بزارید عید برید... ویلای داییتم که هست، من زنگ میزنم ویلا رو از داداشم میگیرم... برید راحت اون تو برای خودتون
چیه سه روز با عجله برین و بیاین... قشنگ برید یه هفته اونجا مال خودتون. چیه بخواین برین اینور تو هتل مُتلها و ویلاها و غیره آواره بشین!!
برای خودتون هر جور خواستید استفاده کنید
پسر هم تو دلش میگه عجب چیزی! میاد خونه :
👱🏼♂ خانوم سلام، نمیریم!
👩🏻 چرا؟ چیشده؟
👱🏼♂ مامانم گفته عید بریم تا....
👩🏻 من الان میخوام، ویلا هم نمیخوام ..
من سفر میخواستم، جا برام مهم نبود که
👱🏼♂ببین شعور نداری یعنی همین دیگه!
🔺 چرا اینجوری می کنی آقا؟ مگه تو نمیخواستی نیاز خانمت رو تأمین کنی؟
⚪️ ایرادی نداشت پسر بیاد بگه :
- امروز خونهی مامانم بودم، مامانم فهمید ما میخواییم بریم سفر، گفت: این پیشنهادم هست
- برو با خانمت در میون بذار، بگو اگه الان مایلین به سفر برین و تصمیمتون رو گرفتید و خودتون علاقه دارید که هیچ ..
- اما اگه برای این عجلهای ندارین این پیشنهاد هم هست میتونید عید برید !!
- الان مقدور نیست، اما عید برید میتونم برای یک هفته فلان ویلا رو هم بگیرم،
🔺👈خانوم بیا بشین ببینیم آیا تغییر بدیم اون تصمیم و برنامهای که گرفتیم رو؟
#پس•••
⚠️ "دیگه گرفتیم دیگه" حرف غلطیه!!
نباید که لجباز باشید،
✔️ برنامه رو عوضش بکنیم منتها
بهصورت #عرضهی_پیشنهاد باشه.
⛔️اعمال پیشنهاد یعنی اینکه والدین مثلا بگن:
"یه وقت الان نرین سفر... دیوونهاید مگه؟"
🆔 @sabkezendegikareemane 🍃
💐 s.hoseini
ادامه👇