eitaa logo
سبک‌ زندگی کریمانه
1.3هزار دنبال‌کننده
19.6هزار عکس
8.6هزار ویدیو
154 فایل
با لبیک به ندای امام خامنه ای بایاری حق سعی در ترویج #سبک_زندگی_اسلامی داریم و مباحثی شامل خانواده و همسرداری،تربیت فرزند ،نکات اخلاقی ،...ارائه می دهیم حسینی/ مشاور ارشد خانواده ارتباط با مشاور > @fotros2 ارسال مطالب نویسنده با حفظ لینک کانال ✅
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر این کارو صداوسیما کرده بود، کلی جوک درست می‌شد. ولی چون اروپاست میشه فرهنگ‌سازی! ✍ رضا یزدانی BaSELEBRTY 🍃🌸 @sabkezendegikareemane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای حفظ سلامت خود و فرزندان‌تان، از تماشای فیلم‌های شرم‌آور و مبتذل سینمای نمایش خانگی دوری کنید‼️ تآخرین_سنگر 🍃🌸 @sabkezendegikareemane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 بالاخره غبار فتنه‌ها داره کنار میره و مردم دارند با واقعیت زن زندگی آزادی مواجه میشن ! چه خوب که مردم خودشون دست به کار شدن و دارن از فرهنگ زیست عفیفانه مراقبت می‌کنند. باید اونقدر تبیین کنیم که دغدغه حاکمیتی به دغدغه‌ی مردم هم تبدیل بشه .... امیدی به عده‌‌ای ازمسئولین نیست ولی اگر مردم به میدان بیان خودشون میتونن شرایط رو تغییر بدن ◀️آفرین به این بانوی خط شکن .... ✍عالیه سادات 🍃__________________ 🍃🌸 @sabkezendegikareemane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈اعتراض خانم ایرانی به پوشش خانم‌های دیگه: این لباس‌هایی که الان باهاش میاید بیرون، آدم‌ها قبلا تو اتاق خوابشون می‌پوشیدن؛ قدرت تشخیص مکان رو نداری؟ زن ایرانی برای دیده شدن از بدنش استفاده نمی‌کنه 🍃🌸 @sabkezendegikareemane
🔻یکی از مخرّب‌ترین موانع تفکر در انسان، افراط در غذا خوردن و عدم تحمل و تن دادن به گرسنگی است. افکار انسان‌ پُرخور هرگز نورانی نیست! تمدن_سازی_نوین_اسلامی 🍃🌸 @sabkezendegikareemane
🔰 ثبت نام طرح ولایت سراسر کشور _ نوروز و‌ تابستان ١۴٠۴ 🔅(ویژه | ۱۸ تا ۲۷ سال) ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 💐 یک مهمانی ویژه در ماه مبارک رمضان با درک شب‌های قدر در کنار حرم کریمه اهلبیت فاطمه معصومه سلام الله علیها ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻🔻 زمان و مکان برگزاری:🔻🔻 🔸 سه کتاب اول- عید ۱۴۰۴ (۲۲ اسفندماه تا ۸ فروردین قم) 🔸 سه کتاب دوم- تابستان ۱۴۰۴ (خواهران مشهدمقدس - برادران مشهد یا عراق) 🟩 مهلت ثبت نام: تا ۱۵ آذرماه👇👇 🌐 Hamzevasl.ir ☎️ کسب اطلاعات بیشتر: برادران:
09337301948
-
09395759974
خواهران:
09387804161
📌 این دوره را به بهترین دوستانمون معرفی کنیم.🙋‍♂ 💎 ؛ آمیزه‌ای از علم و ایمان، تفکر و عاطفه 📱@hamzevasl
و‌ اصحاب ِ‌عشق‌را‌رنجی‌عظیم‌در‌پیش‌است..🌱 🍃🌸 @sabkezendegikareemane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠استادعالی: 💫 حدیث کسا برای آمرزش گناهان، نزول برکت و رحمت و حاجت گرفتن فوق العادست... ♦️متن خود حدیث نشون میده چقدر برای استجابت دعا مفیده ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔐 اذکارشریفه 🍃🌸 @sabkezendegikareemane
حرف مرد دوتاست حاج شیخ عبدالکریم حائری فرمود: معروف است که؛ حرفِ مرد یکی است، من می‌گویم حرفِ مرد دوتاست. زیرا مرد آن است که وقتی فهمید حرفش باطل است، روی آن پافشاری نکند و حق را بپذیرد. 🍃🌸 @sabkezendegikareemane
*بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیٖم* ✍️ شخصی می گفت: من یک شب بعد از خواندن فاتحه برای❣️ اموات به مسجد مقدس جمکران می رفتم که دیدم دیر وقت شده و تردد ماشین برای جمکران کم شده است ، به هر ماشینی میگفتم یا پر بود یا جمکران نمی رفت. خسته شدم گفتم برگردم و به منزل بروم . یک ماشین آمد گفتم توکلت علی الله ، به راننده گفتم جمکران ، گفت بفرمایید. تا نشستم مسافرین دیگر اعتراض کردند و گفتند که ما جمکران نمی رویم؟‼️ راننده به من گفت ابتدا مسافرین را می رسانم سپس شما را به جمکران می برم. بعد از رساندن آنها به مقصد ، به سمت جمکران رفتیم. گفتم چرا مرا به جمکران می رسانید با اینکه جمکران در مسیر شما نبود ؟ گفت:کسی بگوید جمکران، زانوهای من می لرزد و نمی توانم او را نبرم. مسجد جمکران حکایتی بین من و آقا دارد. گفتم پس لطفی کن ما که همدیگر را نمی شناسیم و بعد از رسیدن هم، از همدیگر جدا می شویم، پس حکایت را تعریف کن. گفت:شبی ساعت دوازده ، خسته از سرکار به سمت منزل می رفتم، هوا پاییزی و سوز و سرما بود که دیدم یک خانم و آقا به همراه دو بچه کنار جاده ایستاده اند. از کنار آنها که رد شدم، گفتند جمکران. گفتم من خسته ام و نمی برم. مقداری رفتم و بعد فکر کردم، نکند خدا وظیفه ای بر گردن من نهاده و لطف امام زمان(عج) باشد که آنها را برسانم. با وجود کم میلی آنها را به جمکران رسانده و به خانه برگشتم. به بچه هایم گفتم که من امروز آنقدر خسته ام و دیر وقت شده که احتمالا بخوابم و نماز صبح ام قضا بشود، نماز صبح من را بیدار کنید. ده دقیقه بود که دراز کشیده بودم و تازه خوابم می برد که صدایی به من گفت خوابیدی؟ بلند شو. بلند شدم گفتم: کسی من را صدا زد؟ به خودم گفتم بخواب، خسته ای، هزیان می گویی‼️ دوباره دراز کشیدم نزدیک بود که بخوابم، صدایی دوباره گفت: باز خوابیدی؟ با صاحب صدا صحبت کردم، گفتم چرا نخوابم؟ گفت:برو جمکران. گفتم تازه جمکران بودم برای چه بروم؟ گفت:آن خانواده گریه میکنند و نگران هستند. گفتم به من چه؟ گفت:کیف پولشان در ماشینت جا مانده، برو و آنرا تحویل بده. به خودم گفتم ماشین را نگاه کنم، ببینیم اگر خواب می بینم و توهم است، برگردم بخوابم. در ماشین را باز کردم دیدم که کیفی در صندلی عقب است. آنرا باز کردم، دیدم که داخل آن چند میلیون پول وجود دارد. سوار ماشین شدم و رفتم جمکران. دیدم دم درب یکی از ورودی ها همان زن با دو بچه اش نشسته و در حال گریه کردن هستند. گفتم:خواهر چرا گریه میکنی؟ گفت:برادر من، شما که نمی توانی کاری بکنی، چرا سوال می کنی؟ گفتم:شوهرتان کجاست؟ گفت:چرا سوال میکنی؟ گفتم:من همان راننده ای هستم که شما را به مسجد جمکران آوردم، گمشده نداری؟ گفت:شوهرم در مسجد متوسل به امام زمان(عج) شده است. گفتم بلند شو، داخل مسجد برویم. به یکی از خدام اسم شوهرش را گفتیم تا صدایش کند، آن مرد با صورت و چشمانی سرخ آمد و شروع به فریاد زد که چرا نمی گذاری به توسلم برسم چرا نمی گذاری به بدبختیم برسم و...؟ زن گفت:این آقا آمده و گفته که مشکلتان را حل میکنم. گفت شما کی باشید؟ کیف را در آوردم و به او دادم. مرد کیف را گرفت و درب آنرا با خوشحالی باز کرد و گفت چرا این را آوردی؟ گفتم آقا به من گفت که بیایم. چهره ها بارانی شد و به زانو افتادند و گفتند یعنی امام زمان(عج) ما را دیده؟ گفتم این جمله برای خود آقا امام زمان (عج) است که می فرمایند: *"«إِنّا غَیْرُ مُهْمِلینَ لِمُراعاتِکُمْ، و لاناسینَ لِذِکْرِکُمْ»"* دمی زحاجت ما نمی کنی غفلت که این سجیه به جز در شما نمی بینم. ز بس که گرد معصیت نشسته بر چشمانم تو در کنار منی و تو را نمی بینم. مرد گفت: ما با این پول می خواستیم خانه بخریم و گفتیم اول به جمکران بیاییم و آنرا تبرک کنیم که این اتفاق برایمان افتاد. 💐 تا نیایی گره از کار بشر وا نشود درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود اَللّهُـــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــکَ الفرج *ان شاالله،* *قلب مبارک حضرت مهدی (روحی فداه و عجل الله تعالی فرجه الشریف) از اعمال همه ما راضی باشد.* 💦ملتمس دعای فرج و❣️شهادة ✨﷽✨✨✨ اللهم عجل لولیک الفرج 🍃🌸 @sabkezendegikareemane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام_امام_زمانم❤️ با هر صبح بارقه‌ای از نور، طلوع خورشید مهربانی را نوید می‌دهد، ومن دلگرم به بودن‌تان حضرت پدر! برای شروعی زیبا سلام می‌کنم! ⚘الْمُؤَمَّلِ لِلنَّجَاةِ، الْمُرْتَجَى لِلشَّفَاعَةِ، الْمُفَوَّضِ إِلَيْهِ دِينُ اللَّهِ همان كه از او آرزوي نجات برند، و اميد شفاعت از او دارند، آن كه دين خدا به او واگذار گشته 📚مفاتیح الجنان،صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی سلام دوستان صبحتون بخیر عمرتون پر خیر و برکت 🍃🌸 @sabkezendegikareemane
تجدید عهد روزانه با امام زمان (عج) 💚 ·—————··𑁍··—————· 🍃🌸 @sabkezendegikareemane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍁 سلام صبحتون بخیر 🍁 سه‌شنبه آذر ماه پُر برکت با 🍃صلوات بر حضرت محمد (ص) 🍁و خاندان مطهرش 🍃🍁اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلي 🍃🍂مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد 🍃🍁وَعَجِّل‌فَرَجَهُــم ‌‌‎‎‎‎‎‌‌‎ 🍁الهی در این روز زیبای پاییزی 🌼خدا پشت و پناهتون باشه 🍂 و یک روز شاد و پراز آرامش 🍁رو براتون مقدر کنـه 🍃🌸 @sabkezendegikareemane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸دستورالعمل مرحوم حضرت آیت الله بهاءالدینی برای باز شدن گره‌های زندگی 🌺🌺🌺🌺🌺🌺 سفینه نجات ۳۱۳ 🍃🌸 @sabkezendegikareemane
سه حاجت حضرت حجة الاسلام و المسلمين حاج آقا هاشمى نژاد فرمودند: يك پيرمرد مسنّى ((ماه مبارك رمضان )) ((مسجد لاله زار)) مى آمد خيلى آدم موفقى بود هميشه قبل از اذان توى مسجد بود. به او گفتم حاج آقا شما خيلى موفق هستيد من هر روز كه مسجد مى آيم مى بينم شما زودتر از ما آمده ايد جا بگيريد. گفت : نه آقا من هر چه دارم از نماز اول وقت دارم . بعد گفت : من در نوجوانى به مشهد رفتم . مرحوم ((حاج شيخ حسن على )) باغچه اى در نخودك داشت به آنجا رفتم و ايشان را پيدا كردم و به ايشان گفتم : من سه حاجت مهم دارم دلم مى خواهد هر سه تا را خدا توى جوانى به من بدهد. يك چيزى يادم بدهيد. فرمودند: چى مى خواهى ؟ گفتم : يكى دلم مى خواهد در جوانى به حج مشرف شوم . چون حج در جوانى يك لذت ديگرى دارد. فرمودند: نماز اول وقت به جماعت بخوان . گفتم : دومين حاجتم اين است كه دلم مى خواهد يك همسر خوب خدا به من عنايت كند. سوم اينكه خدا يك كسب آبرومندى به من عنايت فرمايد. فرمودند: نماز اول وقت به جماعت بخوان . اين عملى را كه ايشان فرمودند من شروع كردم و توى فاصله سه سال هم به حج مشرف شدم هم زن مؤ منه و صالحه خدا به من داد و هم كسب با آبرو به من عنايت كرد. /sadeghaghaei64 🍃🌸 @sabkezendegikareemane
🌼 ثُمَّ یَهبک الله قوة تنسیکَ جمیع أحزانَک ! سپس خداوند به تو نیرویی خواهد دادکه تمام غم هایت را فراموش کنی ☁️🌱 ! 🍃🌸 @sabkezendegikareemane
┈••✧❁📚🖊📚❁✧••┈ ✨️ تربیت در کلام علما ❇️ ‌تعبیراتی وجود دارد که همه متخذ و برگرفته از معارف ماست، مانند این که نقش والدین مانند نقش زارع و دهقان است، اما با تفاوت هایی؛ زارع هم باید زمین را شخم بزند و آماده کند، هم بذر بپاشد یا نِشا کند و بعد هم آبیاری کند تا آرام آرام، محصول برسد و ثمر دهد. 🪴 والدین هم نقش زارع و دهقان را دارند، اما به یک معنا خیلی آسان تر. شاید این تعبیر را تا به حال نشنیده باشید که تربیت برای والدین خیلی آسان تر است نسبت به کاری که زارع و دهقان برای محصولشان انجام می دهند؛ نه سخت تر! 🌾 زارع باید سه کار بکند: هم باید زمین را شخم بزند و آماده کند، هم بذر بپاشد، هم آبیاری کند. بعد بنشیند دستش را روی هم بگذارد ببند ثمری می گیرد یا نه، 🔹 ولی در مورد تربیت طفل، لازم نیست دو کارِ اول را بکنی، یک کار بکن. چون از نظر زمین، زمین آن طفل آماده است، هیچ شخم زدن نمی خواهد… بذر هم لازم نیست تو بپاشی، بذر آن را خدا پاشیده است… تو خراب کاری نکن! فقط آن را آب بده! ┈••✧❁📚🖊📚❁✧••┈ " حاج آقا مجتبی تهرانی (ره) " کرامت 🍃🌸 @sabkezendegikareemane
pishgiri-tarashion1.mp3
11.13M
🍂 دوره انحراف جنسی نوجوان و راه های پیشگیری 🔹جلسه دوم(راه های پیشگیری) 🌹مدرس: ‌‌┄┅═✧❁🌼❁✧═┅┄ 💠 اندیشکده «خانواده، تربیت و اصلاح سبک زندگی» 🍃🌸 @sabkezendegikareemane
🤕 کلافه شدم از بی‌مسئولیتی و تنبلی بچه‌م هر کاری بهش میگم انجام بده یا حال نداره یا خسته است یا می‌گه: «باشه...باشه... گیر نده» و آخرشم انجام نمیده 🪶 لای پر قو بزرگ شده هر چی خواسته براش خریدیم نمیدونم چرا انقدر تنبل و بی‌مسئولیته؟! 🔹 شاید بهتر بود می‌ذاشتیم کمی سختی بکشه بهتر بود یادش می‌دادیم زندگی میدون مبارزه است 🟧🔸🟧🔸🟧 «زندگی، میدان مبارزه‌هاست و با این مبارزه‌هاست که انسان شکل می‌گیرد و استعدادهایش را بیرون می‌ریزد.» " استاد صفایی حائری " کرامت 🍃🌸 @sabkezendegikareemane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سؤال‌ها ✏️ کسانی که می‌خواهند با بچه‌ها روبرو بشوند با این شرایط باید بدانند که... ▫️عین_صاد 🍃🌸 @sabkezendegikareemane
🔴 چطور لقمه از گلوی‌مان براحتی پایین میره؟! دکتر علی حائری شیرازی (فرزند مرحوم آیت‌الله حائری شیرازی) از پدر پدر دم صبح به شیراز رسیده بودند. نماز را با هم خواندیم. صبح جمعه بود. ساعت نزدیک ۱۰ بود که از جا بلند شدم، دیدم روی زمین جلوی تلویزیون دراز کشیده‌اند و کتاب می‌خوانند و چشمان‌شان قرمز شده. سلام کردم. خواستند از جا بلند شوند اما کمردرد شدید، مانع شد. دست به میز گرفتند و با حالت دولا به زحمت بلند شدند. به خاطر کمردرد فصلی که یادگار ایام طاغوت بود، نتوانستند کمر راست کنند. کج‌کج راه افتادند. متعجب پرسیدم: «صبح که حالتان خوب بود، یکهو چطور شد؟» گفتند: «به کُلِه مرغی سر زدی؟» گفتم: «نه» گفتند: «برو شیرین‌کاری پدرت را ببین» از زمانی که ازدواج کرده بودم، مستأجر و آپارتمان‌نشین شده بودم. شاید ۵ آپارتمان را به فواصل ۲ سال در میان، جابجا شده بودم. وقتی مادرم مرحوم شد، با اصرار پدر به منزل مادری اسباب‌کشی کردم. خب بعد از قریب ۱۰ سال، به خانۀ حیاط‌دار رسیده بودم و خاطرات ایام کودکی ... کُله مرغی که از قدیم، پایین حیاط بود را تعمیر کردم و ۷، ۸ تا مرغ و خروس آنجا پرورش می‌دادم. به غیر از آن، مرغ عشق، فنچ، بلبل خرمایی و هر چیزی که ذوق ایام کودکی را در من زنده کند ... واقعا پدر راست می‌گفت: «اگر خانه‌ای نداشت، اهل خانه ندارند.» بگذریم ... آن محرومیت‌های گذشته را تماماً در این ایام کوتاه جبران کردم. بعد از مدتی هم از صرافت کار افتادم و دیگر مثل سابق به پرنده‌ها رسیدگی نمی‌کردم. یک ظرف آب مکانیزه‌ای داشتم که با لولۀ باریک آبی به سقف کُله مرغی وصل بود. هر وقت آبش تمام می‌شد، سبک می‌شد و بالا می‌رفت و چون پر می‌شد، سنگینی‌اش آن را به پایین می‌آورد تا مرغ‌ها بتوانند دوباره آب بیاشامند. تنظیم ظرف بهم خورده و ارتباطش با لوله جدا شده بود. خب من هم دیگر حوصلۀ درست کردنش را نداشتم ... گفتند: «صبح بعد از نماز آمدم به مرغ‌ها سر بزنم. دیدم زبان بسته‌ها نه آب دارند و نه غذا. با نخ ماهی‌گیری چند ساعت تلاش کردم تا ظرف آب را به سقف ۳ متری کُلِه مرغی نصب کنم تا بالاخره نزدیکی‌های هشت و نه صبح موفق شدم ظرف آب را درست کنم. کجی کمرم برای این است. بعد دیدم غذا هم ندارند؛ رفتم در آشپزخانه دیدم فقط چند کیلو پیاز هست. همه را با رندۀ ریز، رنده کردم تا پرنده‌های کوچک هم بی‌بهره نمانند. قرمزی چشمم هم از این است ... گفتم: «چرا به خودتون رحم نمی‌کنید؟» نگاهی گذرا به من کردند و گفتند: «چون میخوام خدا به تو کنه!». بعد ادامه دادند: «آهِ این طیور رو دست کم نگیریا! کفالت این‌ها را تو به دست گرفتی. این‌ها مثل زن و بچه و عیال تو هستند. اگر در حالی که خدا اموراتشان را بدست تو داده بهشان رسیدگی نکردی، نفرینت می‌کنند و خدا هم به این واسطه تو را از رحمتش دور می‌کند. چطور میتونی سیر و سیراب باشی وقتی این خلایق خدا که بدست تو سپرده شدند گرسنه و تشنه هستند؟» بعد گویی چیزی از ذهنشان رد شده باشد سکوت کردند، چشم و ابرو در هم کشیدند و با حالت گریه ادامه دادند: «مردم هم عیال ما هستند. چطور ماها لقمه از براحتی پایین میره، وقتی خدا کفالت و اداره امور امتی را به دست ما سپرده و ما هرچی گذاشتن جلومون می‌خوریم انگار نه انگار گرسنه‌ای هم هست» بعد گفتند: «استغفار کن برای این بی‌توجهی که داشتی» حمید_کثیری 🍃🌸 @sabkezendegikareemane