eitaa logo
🕊سبک بالان عاشق🕊
562 دنبال‌کننده
27.9هزار عکس
16.7هزار ویدیو
64 فایل
﷽ آسمونی شدن نه بال میخواد و نه پر. دلی میخواد به وسعت خود آسمون. مردان آسمونی بال پرواز نداشتن، تنها به ندای دلشون لبیک گفتند و پریدن ... ✅ ارتــبــاط ، انتقاد و پیشنهاد 👇 @shahadat07 با شهدا بودن سخت نیست با شهدا ماندن سخته
مشاهده در ایتا
دانلود
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ‍ ‍ ♡بسم الله الرحمن الرحیم♡ 🍃امروز می‌خواهم از بگویم که شهادتش مهر تایید بین و سنی شد. از برادران است وقتی فهمید خطر، مسلمانان سوریه را تهدید می‌کند و به کودک ها هم رحم نمی‌کند از خانواده اش گذشت و برای از مسلمانان راهی شد. جنگید و شهد نصیبش شد. 🍃پدرش در مراسم جوانش گفت: راضی ام به رضای و به فرزندم افتخار می‌کنم که شهید شد و شهادتش سبب شد بی اعتبار شود و همه فهمیدند که داعش فرقی بین شیعه و سنی نمی‌گذارد و هدفش نابودی است. 🍃حال از او یک باقی مانده که خانواده اش هایشان را آنجا تسکین می‌دهند. فرزندانش دور مزار پدر می‌گردند و شانه تک پسرش تکیه گاه بی قراری های دخترانش است. از عمر ۴ فرزند به یادگار مانده است که بی قراری های دخترانش برای با هیچ مرهمی آرام نمی‌یابد و اشک ها، شاهد قصه هست. 🍃عمر، یکی از اولین شهدای مدافع حرم اهل سنت است، به این می‌اندیشم که کشتی نجات در جریان است و هنوز هم می‌طلبد. 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد: ۵ فروردین ۱۳۶۳ 📅تاریخ شهادت:۳ آذر ۱۳۹۴ 🥀مزار شهید: سیستان و بلوچستان 🕊محل شهادت: حلب ، سوریه ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝
‍ ‍ 💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• 🍃بسم رب الشهدا🍃 🍃کنار مزارش نشسته و سردش را لمس می‌کند. چه مزار عزیزش را می‌نگرد. گویی نمی‌خواهد باور کند اینجا اوست. به قاب عکسی که در آن عزیزش ثبت شده بود خیره می‌شود. به چشمش نیش می‌زند، است. 🍃دلش می‌خواهد بنشیند و سالهای باهم بودنشان را با هم مرور کند. سالهایی که کنار نفس می‌کشید. از روزی که هم‌ نفسش در پا گذاشت تا زمانی که با هم آشنا شدند همه را از ذهنش می‌گذراند. اینکه محمد جواد هدیه و نظر کرده عقیله بنی‌هاشم بود. اینکه از همین نشانه می‌شد تا ته راه را خواند. 🍃ته راه می‌دانی کجا بود؟ همه گمان می‌کردند ته راه جایی بود که محمدجواد به ندای زینب (س) تا رفت. اما نه! محمدجواد تا آخر خط رفت ولی برگشت! به قاعده بیست ثانیه روح از تنش جدا شد و فهمید شهید شده اما بند تعلق کامل از هم گسسته نشده بود که برگشت. 🍃فهمید یک جای کار می‌لنگد آن هم این دنیاست، مثل تعلق خاطر به و فرزندانش، یا شاید دعای همسرش که می‌خواست یک بار دیگر فقط او را ببیند. هرچه بود این برگشت زمینه اش را فراهم آورد و دیگر محمد جواد آن آدم سابق نبود، بود! 🍃چهره‌اش، رفتارش، گفتارش همه و همه تو را یاد می‌انداخت و این شهید بودن شد آنچه که باید! ته راه اینجا بود، پایان خط با توفیقی که نصیب هرکس نمی‌شود. و امروز ششمین سالی‌ست که از می‌گذرد. ♡سالگرد پروازت مبارک♡ پ.ن: گفته خود شهید به همسرش. 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ١ فروردین ١٣۶٢ 📅تاریخ شهادت : ٢۵ آبان ١٣٩۴ 🕊محل شهادت : سوریه، حلب 🥀مزار شهید : شاهین شهر، گلزار شهدای محله حاجی آباد ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
‍ ‍ ‍ ‍ 💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• ♡بسم الله الرحمن الرحیم♡ 🍃امروز می‌خواهم از بگویم که شهادتش مهر تایید بین و سنی شد. از برادران است وقتی فهمید خطر، مسلمانان سوریه را تهدید می‌کند و به کودک ها هم رحم نمی‌کند از خانواده اش گذشت و برای از مسلمانان راهی شد. جنگید و شهد نصیبش شد. 🍃پدرش در مراسم جوانش گفت: راضی ام به رضای و به فرزندم افتخار می‌کنم که شهید شد و شهادتش سبب شد بی اعتبار شود و همه فهمیدند که داعش فرقی بین شیعه و سنی نمی‌گذارد و هدفش نابودی است. 🍃حال از او یک باقی مانده که خانواده اش هایشان را آنجا تسکین می‌دهند. فرزندانش دور مزار پدر می‌گردند و شانه تک پسرش تکیه گاه بی قراری های دخترانش است. از عمر ۴ فرزند به یادگار مانده است که بی قراری های دخترانش برای با هیچ مرهمی آرام نمی‌یابد و اشک ها، شاهد قصه هست. 🍃عمر، یکی از اولین شهدای مدافع حرم اهل سنت است، به این می‌اندیشم که کشتی نجات در جریان است و هنوز هم می‌طلبد. 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد: ۵ فروردین ۱۳۶۳ 📅تاریخ شهادت:۳ آذر ۱۳۹۴ 🥀مزار شهید: سیستان و بلوچستان 🕊محل شهادت: حلب ، سوریه ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 🔻 «بیشتر وقتش راصرف بسیج میکرد،میگفت:من مدیون پایگاه بسیجم! اگر بچه‌های بسیج، رفقای من نبودند. من بارها منحرف شده بودم و راهم کج شده بود!» : ۹۴/۹/۱۶ - حلب :قرچک ...🕊🌹🌹 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ : 💢خوش ندارم که این شادمانی را با لباس های سیاه و غمگین ببینم، غم اگر هست برای بی بی جان حضرت زینب(ع)باید باشد، اشک و آه و ناله اگر هست برای اربابمان ابا عبدالله الحسین(ع) باید باشد و اگر دلتان گرفته ایشان را بخوانید که منم دلم برای روضه ارباب و خانم جان تنگ است. :۱۳۶۵/۹/۲۰ :۱۳۹۲/۸/۲۷ :قطعه ۵۳ گلزار شهدا. ...🎉🌸🌸🎉 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ‍ 🍃بند دلم پاره شد و عکس های سنجاق شده به آن می رقصند و از مقابل چشمانم رد می شوند. عکس با پدرش، همان روزها که تنها فرزند خانواده بود و به قول ، مادرِ بابا بود. آنقدر محبت این دختر در دل پدر ریشه زده بود که مرهم های پدر برای مادرش بود. 🍃صدای ترک های را می شنوم و این بار عکس و پدر به من لبخند می زند. پرنسس بابا بود و عاشق پدر؛ اینکه را همه می دانند. زهرا هم با دستهای کوچکش برای آرزوی پدر دعا می کرد. اشک هایم سرازیر میشوند و چشمان تارشده از ، به عکس و آقا مهدی روشن می شود همان لحظه وداع، محمد جواد در خواب بود، پدر با یک بوسه و یک نوازش که هنوز گرمایش بر تن پسر مانده، از او دل کند. 🍃اشک هایم از هم سبقت گرفته اند اما عکس ، قصه جدیدی است. نذر کرده بود این بار خودش همسرش را راهی دفاع از حرم کند. رفت پیش فرمانده و خواهش کرد که همسرش بازهم راهی شود. نشست و تمام لحظه های باقی مانده از حضور همسرش را نظاره کرد و بخاطرش سپرد. عکس هایی که شریک زندگی اش آماده می کرد برای ، وصیت نامه ای که برای روز های نبودنش می نوشت. در ظاهر می خندید اما خدا می داند که در دلش چه می گذشت. اشک هایش این بار به دادش رسیدند. 🍃بدرقه کرد و به یک چشم بر هم زدنی خود را در دید، در بالای سر پدر بچه هایش. فاطمه پنج ساله به چهره بابا نگاه می کرد و گریه می کرد. زهرای سه ساله چقدر شبیه شده بود و سر بابا را نوازش می کرد. و اگر محمد جواد لب می گشود و بابا می گفت چه میشد. نسیمی می وزد و این بار آخرین عکس را می بینم. دل داغدار فاطمه و زهرا با سنگ سرد مرهم می یابد. همسر شهید درد و دل می کند با شهیدش از روزی که محمد جواد تب کرده بود و در خواب فقط سراغ را می گرفت.... ✨ آقا مهدی، به حرمت نازدانه هایت دعایمان کن🤲 🌸به مناسبت سالروزشهادت 📅تاریخ تولد : ٢٨ شهریور ۱٣۵٨ 📅تاریخ شهادت : ٢۱ آذر ۱٣٩۶ 🕊محل شهادت : دیرالزور_سوریه ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝
🕊سبک بالان عاشق🕊
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 🕊امروز ۱۰ اسفند ماه سالروز شهادت شهید #امیر_حاج_امینی صاح
‍ همیشه وقتے مے خواهند تصویرے از را به نمایش بگذارند، تصویر زیباے با آن چهره و لبخند ملایم و زیبا بیش از هر چیز تداعے مے شود این دو عکس در تاریخ ۱۰ اسفند ماه ۱۳۶۵ و در کربلاے در جنوب کانال پرورش ماهے در لحظه به شهادت رسیدنش گرفته شده است در بخشے از وصیت نامه شهید میخوانیم: "اے ڪسانے که این نوشته را یا بهتر بگویم این سوز دلم و این درد دل نمے دانم چه بگویم این تجربه تلخ و یا این یا این پیام و یا در اصل این خواهش و تقاضاے عاجزانه را میخوانید، اگر من به آرزویم رسیدم و دل از این دنیا کندم، بدانید که نالایق ترین بنده‌ها هم می‌توانند به خواسٺ او به بالاترین درجات دسٺ یابند؛ البته در این امر شکے نیست؛ ولے بار دیگر به عینه دیده‌اید که یڪ بنده گنه ڪار خدا به آرزویش رسیده است" لشگر ۲۷ محمد رسول الله قطعه۲۹ گلزار شهدا تهران کلامت یادگار فصل جنگ است... ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ قرار بود وداع داشته باشیم. وقتی صورتش را دیدم فقط گریه می‌کردم. دستم را کشیدم روی صورتش و همین‌طور که نگاهش می‌کردم با خداحافظی کردم. خیلی حرف برای گفتن داشتم. 🍃🌷🍃 جمعیت آن‌قدر زیاد بود که فقط دلم می‌خواست نگاهش کنم. شاید ازدحام جمعیت بهانه بود، تاب گفتن از بی‌صبری‌هایم را نداشتم. حرف‌های من و ماند به قیامت.😭 🍃🌷🍃 خیلی شب می‌خواند. اواخر سعی می‌کرد شبش ترک نشود. دیدنی بود. زمان (عج)♡بود، می‌گفت خیلی ناراحتم که تا حالا برای آقا نتوانستم کاری انجام دهم.😭😭 🍃🌷🍃 سرانجام روح الله کافی زاده هم درتاریخ ۱۳۹۲/۲/۱۵# در شهر سوریه به آرزویش که همانا در راه 🤍 بود رسید. 🍃🌷🍃 #شهید : گلزار شهر نجف آباد اصفهان. 🍃🌷🍃 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾◆🍃🌺🌸🍃◆✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ✊او ایستاد پای امام زمان خویش ... 🎊به مناسبت سالروز +++++++++++++++++ تاریخ تولد : ۱۶ اردیبهشت ۱۳۴۶🥰 تاریخ شهادت : ۸ آبان ۱۳۵۹😔 ++++++++++++++++ شهید : شهدای بهشت زهرا(س) ++++++++++++++++ 🍃این بار قلمِ دل عزم وصف نوجوان رهبری کرده که چه زیبا وار‌ ، بند بند وجودیش را در مسلخگاه قربانی نمود . +++++++++++++++++ فهمیده، که از تمام بندرگاهای‌ دنیایی دست کشید و جان خود را فدای جانانش کرد🌹 +++++++++++++++++ بزرگی قصه فهمیده را همه شنیده ایم، شاید بارها و بارها، اما باید زبان به اعتراف بگشایم که قاموس لغات و واژه ها یارای آن را ندارد تا بزرگی او را کند. ++++++++++++++++ 🍃دقیق که مینگری، میبینی که نوجوان قصه ی ما چه زیبا توانست در آغازین ثانیه های نوجوانیش اسوه انسان کاملی را برای به تصویر بکشاند😌 ++++++++++++++++ او چه زیبا توانست این عالم فانی را به چَشمِ روح، بشناسد و بر تمام آمال دنیویش پشت پا بزند. +++++++++++++++++ آری فهمیده‌ چه زیرکانه دام های را شناخت و آنها را به زانو دراورد. ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ 🦋🦋🦋