💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💠بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠
#خاطرات_شهید_خاطره_کوچه
قسمت :2⃣ (پایان)
🍃 #کمیل گفت نمی دونستم اگر ازشما اجازه بگیرم شما ناراحت می شوید و الا مثل دیگران که بدون اجازه از همسر شما لذت می بردند من هم لذّت میبردم جوان به شدت عصبانی شد سیلی محکمی با دست چپ به صورت کمیل زد
🍃آن لحظه کمیل دستشو جای سیلی گذاشت و نشست روی زمین شروع به گریه کردن کرد
فکر کنم یادش افتاد به مادر😔
من به جوان گفتم حالا سیلی میزنی یادش آوردی که در کوچه ها مادرمون را زدند در حالی که مادر ۱۸ ساله بود و او فقط یک نوجوان بود.
🍃این جوان حیرت زده به کمیل نگاه می کرد نمیدانست چه کند همسرش گفت: این که می گویند حضرت زهرا (سلام الله علیها) هست و من گفتم بله یادش آوردی حضرت زهرا ( سلام الله علیها )را زدند وقتی این را شنید روی زانوهایش افتاد و از کمیل عذر خواهی کرد کمیل او را در آغوش گرفت وهر دو شروع به گریه کردند کمیل به او گفت تورو خدا دیگر کاری نکن آن خاطرات دوباره زنده شود از همسرت بخواه که همیشه با چادر باشد و آن جوان گفت قول میدهم که هیچ وقت دیگر چنین چیزی تکرار نشود
#چند_سالی_گذشت
🍃 #کمیل_شهید شد والان تشیع جنازه کمیل هست همچنان که دم در خانه شهید ایستاده بودم دیدم که همان جوان می آید ولی نشناختمش پیش من آمد و گفت : کمیل چه شده است ؟ تصادف کرده ؟
گفتم ، #شهید_شده_است
گفت ، کجا ؟
گفتم ، سوریه
گفت ، مگر می گذارند کسی برود ؟
گفتم ، بله پاسدارها می روند
گفت ، مگر او پاسدار بود ؟
گفتم ، بله اوحدود ۴ سال است که پاسدار است
گفت ، #سوریه_بوده ؟
🍃گفتم بله و ناگهان ناخواسته گفتم: سوریه حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) دختر همان کسی که در کوچهها سیلی خورده
#گریه_اش_گرفت وبا کنده های زانو افتاد روی زمین خیره خیره بعکس #شهید نگاه می کرد و گفت: کمیل من به قول خودم عمل کرده ام توروخدا کمکم کن مثل تو شهیدشم
🍃آری شهدا همیشه در همجا تاثیر گزارند
#به_امید_دست_گیری_و_شهادت
#شهید_کمیل_قربانی
#سالروزشهادت...🌿🌺🌸🌺🌿
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•