💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
🍃بعد از شهادت ح.ا.ج ق.ا.س.م فهمیدیم، باید همه را کنار گذاشت جز آنهایی که رنگ و بویی از #خدا دارند و میتوانند پابه پای تو تا خدا بیایند... مثل ا.ب.و م.ه.د.ی برای سردار.
🍃این چند روز فکر میکنم کسی که پایه رسیدن تو تا خدا بود، #حسن_عبدالله_زاده است. هر دو با هم، دلبریده از #دنیا، تا شهادت پیش رفتید و انفجار انتحاری، جرقه ای شد برای رها شدن به آغوش ارباب🕊
🍃پیکرت را که برای وداع آوردند، مادرت، همسرت و نازدانه ها به استقبال آمدند. پیکر را بوسیدند، بوییدند و درآغوش گرفتند و تو فقط لبخند میزدی. از آن بالا به این همه تب و تاب و دلهره، #دلهره برای نداشتنِ ابدی ات و تب و تابِ ثانیه هایی که تندتر از همیشه میگذرند🥺
🍃میانِ هیایوها، دستِ گرم #دخترک روی لُپِ سردت نشست. "مامان، بابا چرا لپش یخه؟!" اما لبخندت از همیشه گرم تر بود. تو میخندی به ما که #حسرت نبودنت جانمان را میگیرد و ما مانده ایم بی تو، بدون چاره، دلتنگ💔
🍃حالا که رفته ای، به مقصد رسیده ای از آن بالا نگاهی به پایین بینداز، به بچه ها و همسرِ صبورت و به مادری که با افتخار میگوید"اگر #سعید باز هم باشد و بخواهد برود، جلودارش نیستم" برای همه #صبر بطلب، خصوصا دخترت😔
🍃این دو خط روضه، چقدر زبانِ حالِ نازدانه توست؛
"دوتامون موهامون پر از دوده
قراره جدایی مگه بوده؟!
برا من #یتیمی هنوز زوده!
سنی ندارم...😭"
♡ #تولدت_مبارک رفیقِ بهشتی♡
#شهید_سعید_مجیدی
📅تاریخ شهادت : ۱۳ خرداد ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : گلزار شهدای اراک
🕊محل شهادت : تدمر سوریه
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
♡شاهرخ ضرغام♡
🍃خیلی کوچک بود که سایه #یتیمی روی سرش سایه انداخت، از همان موقع تا وقتی که قد کشید و با آن هیکل درشتش بر و بازویی برای خودش بهم زد و شد یکه بزن محله، به اندازه پلک زدنی گذشت.
🍃از همان بچگی هم قید درس و مدرسه را هم وقتی معلم کلاس فقط به #آقازاده کلاس نمره قبولی داد، زد و همین اتفاق شد بهانه ای برای آشکار شدن گوهر #مردانگی و زیر بار #ظلم نرفتن او...
🍃شاخ و شانه کشیدن و چاقو کشی هایش که با قرار گرفتن او در کنار دوستانی از همین جنس، باعث شد تا #گنده_لات محل شود.
🍃روزها را در #کاباره شب می کرد تا آن جا که شده بود نگهبان آنجا. یکی از روزهای همین ایام چشمش افتاد به خانمی که برای اجاره خانه و خرج فرزندانش مجبور به ایستادن پشت میز کاباره و #امرار_معاش از درآمد آنجا بود. به غیرت مردانه اش برخورد، رگ گردنی شد و ضربانش بالا گرفت. زن را راهی خانه کرد و خودش خرج آن خانواده بی سرپرست را داد.
🍃شاهرخ که دل در گرو مردانگی و #آزادگی داشت، از #شاه و دربار هم که کارشان جز ظلم و زور نبود تنفر داشت اما از آن طرف دلداده #حسینی بود که مظهر همان مردانگی و آزادگی بود. محرم که می شد با همان هیکل درشت و ُاُبهتی که داشت میان دار #هیئت میشد و با یاحسین هایش دیگر کسی جرئت نمی کرد آن هیئت را از عزاداری منع کند.
🍃این دلدادگی و مشتی گری لطف #ارباب را هم درپی داشت که وقتی در کنار دعای روز و شب مادر شاهرخ قرار گرفت سبب شد تا به یک باره با حرف های حاج آقای هیئت بیدار شود و رَه صدساله را یک شبه برود. در #مشهد_الرضا توبه کرد و اشک ندامت ریخت بر گذشته ی سیاهش.
🍃 عاشق #امام_خمینی شد تا آنجا که عشق او را با جمله ی «خمینی فدایت شوم» روی سینه اش #خالکوبی کرد. گوش به فرمان امام جانش را کف دست گرفت و از مبارزه با #ضدانقلاب داخلی تا جبهه های جنگ با دشمن خارجی رفت. بسیجی شد و ملحق شد به گروه #فدائیان_اسلام.
🍃در جبهه دست همه رفقای قدیمی اش را که همه از داش های تهران بودند را گرفت و گروه #آدم_خوارها را تشکیل داد. همان گروهی که دشمن با شنیدن نامش رعشه به جانش می افتاد و می ترسید.
🍃آدم خوارها در جهاد نفس و جهاد تن آنقدر پیشرفت کردند که به گروه پیشرو معروف شدند. پایان قصه گروه پیشرو هم #شهادت شد. #السابقون_السابقون_اولئک_المقربون.
🍃آری! شاهرخ، پاک شد و خاک شد. حال از او نامی مانده به بزرگی #حر_انقلاب و پیکری که هنوز هم در آغوش #جبهه به امانت مانده است.
🕊به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_شاهرخ_ضرغام
📅تاریخ تولد : ۱ دی ۱۳۲۸
📅تاریخ شهادت : ۱۷ آذر ۱۳۵۹
🥀مزار شهید : مفقودالاثر🌷
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•