eitaa logo
بیت الرقیه(س) اردکان
235 دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.1هزار ویدیو
19 فایل
هیئت بیت الرقیه(س)شهرستان اردکان خیابان شهید بوستانی جلسات هفتگی: پنجشنبه شبها(دعای کمیل) صبح های جمعه(دعای ندبه) کانال گپ :https://gap.im/saboor315 گروه جهادی سرباز ولایت @sarbaazvlayat ارتباط با ادمین: @Mefotoohi کمک به هیئت:idpay.ir/saboor315
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شعر هیأت
علیه‌السلام 🔹بعلیٍّ بِعلی🔹 کو شب قدر که قرآن به سر از تنگ‌دلی هی بگویم بِعلیٍّ بِعلیٍّ بِعلی مطلعُ الفجر شب قدر، سلام تو خوش است اُدخلوها بسلامٍ ابدیٍ ازلی اولین پرسش میثاق ازل را تو بپرس تا الستانه و مستانه بگوییم بلی همه قدقامتیان را به تماشا بنشان تا مؤذن بدهد مژدۀ خیر العملی ای خوشا امشب و بیداری و الغوث الغوث خوش‌ترش خواب تو را دیدن و بیدار دلی... کسی آن سوی حسینیّه نشسته است هنوز همه رفتند، شب قدر تمام است؛ ولی - - باز قرآن به سرش دارد و هی می‌گوید بحسین بن علیٍ بحسین بن علی 📝 @ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
💠 (علیه‌السلام) «بِبَذْلِ الرَّحْمَةِ تُسْتَنْزَلُ الرَّحْمَةُ» رحمت و دلسوزی در حق دیگران، موجب نزول رحمت می‌گردد. 📗 غرر الحِكَم، ص۳۰۵ 🔹نزول رحمت🔹 روشن چو دل از نور محبت گردد با مهر قرین، دور ز محنت گردد گر طالب رحمتی، به رحمت رو کن رحمت سبب نزول رحمت گردد @ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
علیه‌السلام 🔹یا علی🔹 عمری‌ست گفته‌ایم به عشق تو یا علی: «یا مَظهرَ العَجائِبُ یا مرتضی علی»... من کیستم که بر سر خوانت بخوانی‌ام؟ شاهان عالم‌اند به خوانت گدا، علی... در راه عشق، غیر علی در میانه نیست از ابتدا علی‌ست و تا انتها علی... با مهرش از عدم به وجود آمدیم ما یعنی که هست رمز فنا و بقا علی چون خیر و شر رقم به یدالله می‌خورد حُسن‌القضاست از پس سوءالقضا علی در حیرتم که خلق چرا رو به هم زنند! وقتی که هست بر همه مشکل‌گشا علی عالم تمام خصم و فقط دوست حیدر است خلقی غریبه‌اند و فقط آشنا علی... خیبرگشا علی‌ست علی، ای خوشا علی! مرحب‌فِکَن علی‌ست علی، مرحبا علی! دل می‌برد به غمزه، ز خیل دلاوران وقتی زند به خوان دلیری صلا علی در گویش ملائکه تغییر می‌کند حَیِّ عَلَی اَلصَلاة، به حَیِّ عَلَی علی می‌ایستند خیل ملائک به حرمتش هرچند می‌نشست روی بوریا علی ارض و سما به دور علی چرخ می‌زنند فرمانبر است عالم و فرمان‌روا علی... هرچند ناخنش به فلک سر به سر رود با کودکی یتیم رود پا به پا علی از یُمن طلعتش همه را عفو می‌کنند آید اگر به جلوه به روز جزا علی هرگز نبوده است جدا از علی، خدا هرگز نبوده است جدا از خدا، علی مشعر علی و کعبه علی و منا علی زمزم علی و مروه علی و صفا علی حیدر، اباالحسن، اسدالله، مرتضی صفدر، ابوتراب، ولی، ایلیا، علی نوح و خلیل و موسی و عیسی و مصطفی سرّ ظهور یک به یک انبیا علی... او را شناخت شام عروجش نبی که دید صاحب سخن خداست و صاحب صدا علی آن شب که فاصله دو کمان بود تا خدا خود را رسول گرم سخن یافت با علی چون روز روشن است پس از لیلة‌المبیت تنها یکی‌ست با نبی اهل وفا؛ علی... چشم خدا علی‌ست، ولی کیست فاطمه؟ کز گَرد چادرش بکشد توتیا علی شیر خدا علی‌ست، ولی کیست فاطمه؟ کز غم به حِرز او ببرد التجا علی وجه خدا علی‌ست، ولی کیست فاطمه؟ کز عالمی کند به رخش اکتفا علی می‌خواستم که مدح علی سر کنم، ولی تا خاک پای فاطمه شد رَهنما علی من اَلکَنم ز مدحت خاتون عالمین وقتی که گفته حضرت او را ثنا علی گوید مگر مدیح علی، شخص فاطمه گوید مگر مدیحۀ خیرالنسا، علی شادم که جز ولای تو و مهر فاطمه چیزی نمانده از همه دنیا مرا، علی! عمری‌ست گفته‌ایم فقط «یا علی مدد» آری مدد ز غیر تو ننگ است یا علی! 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3586@ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
علیه‌السلام 🔹عُروةُ الوُثقی🔹 صاحب اسرار «سُبْحانَ الّذي أَسْرى‏» علی‌ست... بین آیات الهی، آیت کبری علی‌ست «قُلْ هُوَ اللَّهُ أحَد» تفسیری از اخلاص اوست در کمال بندگی یکتای بی‌همتا علی‌ست حافظ جان علی «فَاللَّهُ خَيْرٌ حافِظا» حافظ قرآن به «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا» علی‌ست آیت الکرسی به اسم اعظمش مستمسک است ای مسلمانان به قرآن «عُروةُ الوُثقی» علی‌ست... سِیرْ در «ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْض» کُن چشم دل وا کن ببین پیدا و ناپیدا علی‌ست... «اُدْخُلُوها بِسَلامٍ ذلِكَ يَوْمُ الْخُلُودِ» در مقام قاف قرآن جنت الاعلی علی‌ست از «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَني‏ آدَمَ» بپرس تا بدانی در وفای عهدِ حق «اَوْفی» علی‌ست آسمان «رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَيْنا مائِدَه» سفره‌دار «اَنْتَ خَیْرُ الرّازقین» مولا علی‌ست نور علمش «عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ» است «عَلَّمَ القرآن» علی و «عَلَّمَ الاَسما» علی‌ست لوح محفوظ خدا، «مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ» در دو عالم «يَعْلَمُ الْجَهْرَ وَ ما يَخْفی» علی‌ست در طریقت، رایت «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيل» رهنمای «اَلّذِينَ جاهَدُوا فينا» علی‌ست اختر تابندۀ «إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى‏» ماه ظلمت‌سوز «وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشى‏» علی‌ست... نوح، ایمن ماند از طوفان به یمن نام او باء «بِسْمِ اللَّهِ مَجْراها وَ مُرْساها» علی‌ست روح رحمان، قلب قرآن، جان یاسین، نفس فجر صاحب قدر و معارج، شاهد إسری علی‌ست عمره و حج و طواف و کعبه و رکن و مقام زمزم و سعی و صفا و مروه و مسعی علی‌ست «یا علی و یا عظیم و یا غفور و یا رحیم» یا الهی! مظهر اسمائک الحسنی علی‌ست یاد او «تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر» کند در نماز قرب ذکر الله اکبر یا علی‌ست سجده، راز سر به مُهری بود و آخر فاش شد رازدار «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَی» علی‌ست بشنو از احمد حدیث «حیثما دار» علی تا ببینی هر طرف رو آورد حق با علی‌ست تیغش «أَنْزَلْنَا الْحَديد» و ضربتش «بَأْسٌ شَديد» بهترین توصیف فتحش «لا فتی الا علی»ست ذوالفقار، اثبات حق و نفی باطل می‌کند بی‌گمان فاروق اعظم در جهان تنها علی‌ست... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3923@ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
علیه‌السلام 🔹دردانهٔ کعبه🔹 ذره ذره همه دنیا به جنون آمده بود روح از پیکرهٔ کعبه برون آمده بود روشنا ریخت به افلاک حلولش آن روز کعبه برخاست به اجلال نزولش آن روز عشق او بر دل سنگی‌‌ِ حرم غالب شد قبله مایل به علی بن ابی‌طالب شد از دل خانه علی رفت و حرم با او رفت کعبه در بدرقه‌اش چند قدم با او رفت قفس کعبه شکسته‌ست دم پرواز است برو از کعبه که آغوش محمد باز است آینه هستی و با آینه باید باشی خانه‌زادِ پسر آمنه باید باشی همهٔ غائله‌ها گشت فراموشِ نبی کودکی‌های علی پر شد از آغوش نبی مستی اهل سماوات دوچندان شده است عطر گیسوی علی خورده به تن‌پوش نبی تا بچیند رطب تازه‌ای از باغ بهشت رفته دردانهٔ کعبه به سر دوش نبی که نبی بوده فقط این همه سرمست علی که علی بوده فقط آن همه مدهوش نبی چشم در چشم علی، آینه در آیینه حرف‌ها می‌زند اینک لب خاموش نبی دور از من مشو، ای محو تماشای تو من نگران می‌شوم از دور شدن‌های تو من من به شوق تو سکوتم، تو فقط حرف بزن وحی می‌ریزد از آهنگ لبت، حرف بزن می‌نشینم به تماشای تو تنها، آری هر زمان خسته‌ام از مردم دنیا، آری بر مکافات زمین با تو دلم غالب شد همهٔ دهر اگر شعب ابی‌طالب شد خوب شد آمدی ای معنی بی‌همتایی بی‌تو هر آینه می‌مردم از این تنهایی دین اسلام در آن روز که بازار نداشت یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت اول آن کس که خریدار شدش حیدر بود باعث گرمی بازار شدش حیدر بود وحی می‌بارد و من دوخته‌ام دیده به تو تو به اسلام؟ نه! اسلام گراییده به تو در زمین دلخوش از اینم که تویی همسفرم از رسولان دگر با تو اولوالعزم‌ترم می‌رود قصهٔ ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می‌خورد آرام آرام... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1341@ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
علیه‌السلام 🔹چه بنویسم؟🔹 چه بنویسم؟ که شعرم باب میلم در نمی‌آید دلم می‌خواهد اما آه... از من برنمی‌آید مرا بگذار و بگذر ای غزل! دیوانۀ سرکش! از او گفتن، به این از هرچه کم کمتر نمی‌آید شنیدم با صدای او خدای او سخن می‌گفت در این ساحت سکوتم من، صدایم در نمی‌آید چه بنویسم؟ که خرما بر نخیل و دست ما کوتاه که نام او بلند است و به این دفتر نمی‌آید «امیرالمؤمنین» واژه‌ست؟ نه، پیراهنی زیباست ببین! بر قامتی جز قامت حیدر نمی‌آید به شوق روی پیغمبر سه روز آذین شده یثرب ولی بیرون دروازه‌ست پیغمبر، نمی‌آید علی باید بیاید تا محمد گام بردارد که پیغمبر به همراه یکی دیگر نمی‌آید علی باید بیاید تا کنار مصطفی باشد علی باید بیاید تا محمد، مرتضی باشد که دنیا بی‌علی شهری‌ست بی‌قانون، خبر داری؟ محمد بی‌علی، موساست بی‌هارون، خبر داری؟ بدون او در این طوفان چگونه زنده می‌مانی؟ محمد بی‌ علی، نوح است بی‌کشتی، نمی‌دانی! بلاگردان او در بدر و در احزاب و خیبر بود علی جان محمد یا محمد جان حیدر بود؟ محمد با علی وقتی می‌آید، وقت طوفان است فرار از دستشان کار مسیحی‌های نجران است... علی آری علی... مردی که در افلاک، نامی بود شنیدم بارها هم‌سفرۀ مردی جذامی بود... چه بنویسم؟ که دیگر کاری از من بر نمی‌آید از او گفتن به این از هرچه کم کمتر نمی‌آید همین ابیات درهم را تو می‌بینی خبر دارم همین کم را همین کم را تو می‌بینی خبر دارم 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3715@ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
علیه‌السلام 🔹آیینۀ حق🔹 لب باز کردی تا بگویی اَوّلینی آری نخستین پیرو حبل‌المتینی عاشق‌ترین آغوشِ دنیایی و باید در چهرۀ او عشق را تنها ببینی وا می‌کنی آغوش خود را عاشقانه مضمون برای شعر من می‌آفرینی حالا خودت هم ایستادی سمت قبله وقتی چنین محو امیرالمؤمنینی لب باز کردی تا بگویی وصف او را سخت است اگرچه واژه از جنّت بچینی ای کعبه! تو با حق و حق با توست آری حالا که با آیینۀ حق هم‌نشینی 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3717@ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
علیه‌السلام 🔹قسیم النار و الجنة🔹 خدا می‌خواست تا تقدیر عالم این چنین باشد کسی که صاحب عرش است، مهمان زمین باشد خدا در ساق عرش خویش جایی را برایش ساخت که حتی ماورای دیدۀ روح‌الامین باشد خدا می‌خواست از رخسارۀ خود پرده بردارد خدا می‌خواست تا دست خودش در آستین باشد علیٌ حُبّه جُنَّه، قسیم النار و الجَنَّه خدا می‌خواست آن باشد، خدا می‌خواست این باشد علی را قبل از آدم آفرید و در شب معراج به پیغمبر نشانش داد تا حق‌الیقین باشد به جز نام علی در پهنۀ تاریخ نامی نیست که بر انگشتر پیغمبران نقش نگین باشد به جز او نیست دستاویز محکم در دل طوفان به جز او نیست وقتی صحبت از حبل‌المتین باشد مرا تا خطبه‌های بی‌الف راهی کن و بگذار که بعد از خطبۀ بی‌نقطۀ تو نقطه‌چین باشد مرا در بیت‌بیت شعرهایم دستگیری کن غزل‌های تو بی‌اندازه باید دلنشین باشد غزل لطف خداوند است اهل دل خبر دارند غزل خوب است در وصف امیرالمؤمنین باشد 📝 🌐 shereheyat.ir/node/218@ShereHeyat
7.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥فیلم✨ میلاد امیرالمومنین علیه السلام کربلایی علی نائل @saboor315
هدایت شده از شعر هیأت
علیه‌السلام 🔹یا معشرَ النّاس!🔹 برگرفته از فرمان امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) به مالک اشتر نخعی چو بر گاه عزّت نشستی امیرا! رأیت نعیماً و مُلکاً کبیرا... به جز حق مکن تکیه بر تکیه‌گاهی عسی ربّک کانَ خیراً ظهیرا تو ای آهنین‌تن! از آن بار سنگین که حق است هرگز مشو رنجه، زیرا، بدیع السّماوات و الأرض حیٌّ وَ کانَ بِمَا تعملونَ خبیرا مشو رنجه، إن مع العسر یسری دلیرا! همی خواه روشن دلیرا چو بر سلطۀ سلطنت خیره ماندی مکن بد که ظلم است اثماً کبیرا چو گندم‌نمای دنی، جو فروشد بگو تا که مغبون نسازد کسی را وَ جِرمٌ صغیرٌ و جُرمٌ کبیرٌ وَ مأواهُ نارٌ و سائت مصیرا فَوَیلٌ له سوف یدعُوا ثبورا و یصلی سعیراً و یوماً اسیرا هنا قال إن عدتم عُدنا فَهذا جحیمٌ وَ لِلکافرینَ حَصیرا ففرُّوا إلی الله یا معشرَ النّاس لقد کان خیراً لکم مُستطیرا بگو گر به اورنگ عزت نشستی سریرا! رها ساز خیره‌سری را وَ فی الخُلد حورٌ تسمّی بنورٍ و حلّوا لهم من لباسٍ حریرا و یسقون فیها شراباً طَهورا هنیئاً مریئاً إلهاً نصیرا کسی را مرنجان، مرنجان کسی را قلیلاً قلیلاً کثیراً کثیرا به تدبیر، کشور شود امن خوش‌تر که با برق شمشیر، روشن ضمیرا! بر افروز از بهر تاریکی گور چراغی که باشد سراجاً منیرا دمی گر بریزد دم بی‌گناهی فَلَیسَ الحسابُ حساباً یسیرا الا یعلم الله خیراً و شرّاً و کان بِمَا تعملون بصیرا... سرور و سریرت به کاخی که بینی و ما فیهِ شمساً و لا زمهریرا... به جاه و جلالت اگر غرّه گردی چه سودی بری؟ حکمرانا! وزیرا! ز کبر و ریا، کبریا را مرنجان قلِ الله اکبر کبیراً کبیرا چنان کن که «حدّاد» بهرت نباشد وَ یوماً عبوساً و لا قمطَریرا من از ذمّ، منظّم کنم گر کتابی فقد سَارَ مثوای ناراً سعیرا درود آر بر والدینم درود آر الهی کما ربّیانی صغیرا... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2298@ShereHeyat