هدایت شده از یاشبیر(اشعار دکتر حسن لطفی)
بسم الله الرحمن الرحیم
#ولادت_حضرت_امیرالمومنین_علی_علیهالسلام
لبِ چاک چاکم امشب عطش شراب دارد
چهکنم که گفت ساقی همه جا حساب دارد
من و برکهای که در خود رخ آفتاب دارد
ببر امشبم از اینجا به نجف ، ثواب دارد
نجف است و شاهمردان به حرم علی علی جان
من و روبروی ایوان همه دَم علی علی جان
بخدا که دیده حق را به جمالِ لَنتَرانی
نظری که دیده او را به شکوه آسمانی
به کنار رُکنِ کعبه به تجلی یمانی
شدهام اویس و گفتم به زبانِ بی زبانی
علی از پیمبران هم بری از قیاس باشد
و سزد فقط به زهرا که علی شناس باشد
نرسد به حد فهمش به کجا توانمش خواند
نه خدا توانمش خواند نه جدا توانمش خواند
همهجاست جلوهاش پس، همهجا توانمش خواند
علی آنقدر بزرگ است که خدا توانمش خواند
زِ شکاف کعبه آمد برود به دوش احمد
که کجاست جای پایش سرِ شانهی محمد
توکه آمدی خدا گفت: که جهان کجا کجا تو
تو هزار انتخابم که فقط تو ... یا تو یا تو
بخدا رسیده هرکس که رسیده است تا تو
که حرامزاده بی تو که حلالزاده باتو
همهی وجود زهرا به نگاه تو همه اوست
بخدا علی است زهرا بخدا که فاطمه اوست
دَمِ گرم لای تیغت سر کافران بپیچد
به مدار ذوالفقارت همهی جهان بپیچد
پیِ وصف توست الکن بخودش زبان بپیچد
رسد آنزمان که نامت همه با اذان بپیچد
که تمام اهل عالم فقط این صفیر باشد
که فقط علی امام است و علی امیر باشد
بهفدای بازویت که درِ قلعه را زِ جا کند
نه فقط که درب خیبر که تمام قلعه را کند
دَمِ جبرئیل آمد: «که علی است مرحبا... کند»
پس از آن تمام شرک را هم دم تیغِ لافتی کند
به تبسم است احمد به دعاست یا احد را
که خدا از او نگیرد دَمِ یا علی مدد را
زدهای به قلب لشکر همه ماتِ تار و مارت
عرق زمین درآمد به غبارِ کارزارت
همهی سپاه پیچیده شده به ذوالفقارت
شده هریکی دو تا و شده هردوتا چهارت
دوسه تا نمودهای تو به دو ضربه عَمرووَد را
و خدا زِ ما نگیرد دَمِ یا علی مدد را
نفست همه نجات و قدمت پل صراط و
نظری به تو صلواة و نظر تو نورِ ذات و
همه نفْس کائنات و همه جان ممکنات و
حرم علی حیات و نجف علی نبات و
به جز از علی علی جان به وجود جزر و مد نیست
چهکند کسی که ذکرش نفسش علی مدد نیست
همه عُمر برندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
چهکند بهشت بی تو که دلش به زلف بستی
به زمین قدم نهادی دل آسمان شکستی
دل ما که هست از چه غم خود به چاه گفتی
چه شده غریبیات را همه شب به آه گفتی
دلِ شب بزن غریبه درِ خانهی گدا را
به جزامیان غذا ده و فقیر و بی نوا را
بنشین و بشنو آقا دل سیر ناسزا را
بنشان به پشت خود در دل کوچه بچه هارا
در درک حضرتت را زِ چه بستی ای علی جان
تو که بوده ای علی جان تو که هستی ای علی جان
(حسن لطفی ۴۰۳/۱۰/۲۴)
#یاشبیر
#کانال_اشعار_دکتر_حسن_لطفی
@yashobeyr_hassan_lotfi